قلب مرده
اسلام عزیز و معارف ملکوتى این دین مبین علل حیات و مرگ قلب را به نحو مفصّل بیان کردهاند که مشروح آن در جلد دوم خواهد آمد .امیرالمؤمنین علیهالسلام مىفرماید :مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُه وَمَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النّار .آن که ورع و پاکدامنىاش کم است قلبش مىمیرد و هرکس به مرگ قلب دچار شود ، وارد آتش جهنّم مىگردد .رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود :ثَلاثَةٌ مُجالِسَتُهُمْ تُمِیتُ القَلبَ : مُجالَسَةُ الأَنْذالِ وَالحَدیثُ مَعَ النّساءِ وَمُجالَسَةُ الأغنِیاءِ .سه چیز باعث مرگ قلب است :.........................
قلب مرده
اسلام
عزیز و معارف ملکوتى این دین مبین علل حیات و مرگ قلب را به نحو مفصّل
بیان کردهاند که مشروح آن در جلد دوم خواهد آمد .امیرالمؤمنین
علیهالسلام مىفرماید :مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُه وَمَنْ ماتَ
قَلْبُهُ دَخَلَ النّار .آن که ورع و پاکدامنىاش کم است قلبش مىمیرد و
هرکس به مرگ قلب دچار شود ، وارد آتش جهنّم مىگردد .رسول خدا
صلىاللهعلیهوآله فرمود :ثَلاثَةٌ مُجالِسَتُهُمْ تُمِیتُ القَلبَ :
مُجالَسَةُ الأَنْذالِ وَالحَدیثُ مَعَ النّساءِ وَمُجالَسَةُ الأغنِیاءِ
.سه چیز باعث مرگ قلب است : همنشینى با کسى که در تمام احوالاتش پست است و
گفتگو با زنان و مجالست با ثروتمندان .هنگامى که دل خانه شیطان شود و فکر و
ذکرى و همّتى جز مادّیت و متعلّقاتش در آن راه نداشته باشد ، انسان منبع
گناه و فساد مىگردد و به هوى و هوس اتّصال پیدا کرده به هر لذت حرامى دچار
مىشود .ولى وقتى قلب تسلیم به حق شود و جایگاه تجلّى نور الهى گردد ،
آراسته به صلاح شده و تمام وجود انسان را براى رساندن به خدا دنبال خود
مىبرد .انسان بنابر آیات قرآن در برابر قلب مسئول است و بر اوست که از این
خانه خدا مواظبت کند که مرکز بتها نشود و انسان را به بتپرستى نکشاند
.بهترین وسیله براى حیات قلب ، اندیشه در خویش و جهان و مبدأ و معاد و به
خصوص در آیات قرآن و معارف الهیّه است .دل اگر سالک این مسلک گردد از هر
شرّى خلاص و به هر خیرى آراسته مىشود و در عصمت و عافیت و محافظت حق خواهد
رفت .آزادى از اسارت شیطان ، آزادى از گناهان ظاهر و باطن ، اندیشه در
حقایق ، دل را آراسته به طهارت مىکند و زمینه توجّه به حضرت حق و اندیشه
در صفات و اسماء را براى انسان فراهم مىسازد و این همه به دست نمىآید مگر
به توفیق حق
و توفیق رفیق راه نمىشود مگر این که زمینه به دست آوردنش را خود انسان با معرفت و جهاد فراهم آورد .
اى بىتو محال جان فزایى
وى در دل و جان ما کجایى
گر نیم شبى زنان و گویان
سرمست زکوى ما درآیى
جان پیش کشیم و جان چه باشد
آخر نه تو جان جان مایى
در بام فلک درافتد آتش
گر بر سر بام خود برآیى
با روى تو چیست قرص خورشید
تا لاف زند زروشنایى
هم چشمى و هم چراغ ما را
هم دفع بلا و هم بلایى
در دیده نا امید هر دم
اى دیده دل چه مىنمایى
اى بلبل مست از فغانت
مىآید بوى آشنایى
مىنال که ناله مرهم آمد
بر زخم جراحت جدایى
تا کشف شود زناله تو
چیزى زحقیقت خدایى
برگرفته از کتاب عرفان اسلامی