راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

آذربایجان و آیین‌های نوروزی

آذربایجان و آیین‌های نوروزی

عید نوروز ایرانیان با برخورداری از یک فرهنگ و تاریخ اصیل از امتیاز خاصی برخوردار بوده و آن را از اعیاد مربوط به سال نوی اقوام و ملل دیگر متمایز ساخته است.

در فرهنگ و سنن هر قوم و ملتی، روزهایی وجود دارد که ریشه تاریخی و فرهنگی داشته و جلوه‌ای از باورهایی است که حتی با مقدسات دینی و مذهبی آنها پیش رفته و هویت فرهنگی و تاریخی آن جامعه را به نمایش گذاشته است. یکی از این روزها مربوط به سال نو خورشیدی است که یکی از شایع‌ترین آیین‌های جهانی است و کم‌تر تمدنی را خواهیم یافت تا از آن تهی باشد.
هر قومی بر اساس تاریخ، فرهنگ و مذهب خود آغاز سال نو را در قالب برپایی مراسم و جشن‌های ملی و مذهبی پاس می‌دارد.
عید نوروز و جشن‌های سال نو ما ایرانیان با برخورداری از یک فرهنگ و تاریخ اصیل و طولانی همچنین مصادف بودن آن با حیات هستی و جان گرفتن مجدد زمین، از امتیاز خاصی برخوردار بوده و آن را از اعیاد مربوط به سال نوی اقوام و ملل دیگر متمایز ساخته است.
آیین باستانی عید نوروز فراتر از تجدید خاطره یک تمدن است، حلقه پیوند گذشته و حال و آینده است به این سبب که پس از ظهور اسلام در این سرزمین فضیلت بیشتر می‌یابد و در بزرگداشت آیین و مراسم آن تاکید ورزیده می‌شود.
گفته شده است که آفرینش و هبوط آدم به زمین و همچنین بعثت پیامبر اکرم (ص) و خلافت حضرت علی (‌ع‌) نیز در این روز آغاز شد و ایرانیان باستان نیز عقیده داشتند که با حیات طبیعت روح رفتگانشان بازمی‌گردد و چند روزی را در سرای دنیویشان با بستگانشان می‌گذرانند.
مجموعه این عوامل باعث شد که با وجود گذر سالیان بسیار و سیر پرفراز و نشیب تاریخ، نوروز همچنان پایدار و استوار بماند و نه تنها در ایران بلکه هر آنجایی که فرهنگ تمدن کهن ایران اثری دارد و جای جای این کره خاکی حتی یک ایرانی وجود دارد این روز را پاس داشته و این رسم دیرینه را شادمانه جشن گیرند و خداوند متعال را به خاطر نعماتش شکر گویند.

‌*ارزش برجسته و شاخص نوروز
‌نوروز ارزش‌ها یا کارکردهای شاخص و برجسته متعددی دارد که می‌توان یکی از آنها را بارزتر از دیگرها به شمار آورد.
با وجود این، یکی از عمده‌ترین نقش‌های نوروز ایجاد وحدت و تقویت همبستگی‌ها و یگانگی‌هاست. این ارزش ناشی از دو ویژگی عمده نوروز است، یکی استمرار بدون انقطاع و در نتیجه این استمرار نوروز گسترده‌ترین و کهن‌ترین جشن و آیین مشترک همه سرزمین‌هایی شد که امروزه کشورهای ایران، افغانستان، پاکستان، بخشی از هندوستان، کشورهای آسیای میانه و قفقاز، مناطق کردنشین ترکیه، عراق و سوریه را در برمی‌گیرد و همچنین است در مورد مردمان بسیار دیگری در سایر نقاط جهان که ریشه و پیشینه مشترکی با حوزه جغرافیایی نوروز دارند.
‌استمرار ناگسسته و چند هزار ساله نوروز در پهنه وسیع سرزمین‌های یاد شده تعلق همگانی مردمان این مناطق را به نوروز سبب شده و آن را به نقطه اشتراک گروه‌های قومی و اعتقادی گوناگون تبدیل کرده است.
امروزه این نقطه اشتراک در محدوده کشور ایران، یک عامل مهم تحکیم وحدت ملی و در گستره سرزمین‌های حوزه نوروز، عامل همبستگی منطقه‌ای است.
ویژگی دوم که ارزش وفاقی نوروز را موجب می‌شود، خصلت وحدت‌آفرینی یک یک رسم‌ آن است.

*خصلت و کارکرد
وحدت‌آفرینی رسم‌های نوروزی یکی از کارکردهای عمده آیین‌ها، ایجاد وفاق و همبستگی در سطوح مختلف از خانواده تا روستا، محله، شهر و کشور تا حوزه‌های فرهنگی و جغرافیایی فراتر از آن است.
نوروز از جمله آیین‌هایی است که در اجزا و در کلیت خود دارای کارکرد نیرومند وفاقی است و این خصلت را در همه سطوح یاد شده داراست.
باورها و رفتارهای آیینی در سنت‌های نوروزی معمول در گوشه و کنار سرزمین‌های پهناور حوزه نوروز، همه سرشار از عناصری است که مهرآفرین و آشتی‌سازند و نوروز در کلیت خود، پرچم بلند و همبستگی است که در سرآغاز هر سال و هر بهار بر بلندای روابط دیرین سال مردمان این سرزمین‌های برافراشته می‌شود.
ببینیم خصلت وفاقی و وحدت‌آفرینی را با چه مشخصه‌هایی در مراسم نوروزی جستجو کنیم، پاسخ را در نگاه به خود نوروز و توصیف رسم‌های آن می‌جوییم.
از زبان شاه عباس صفوی نقل کرده‌اند که گفته بود در سال فقط یک شب با خیال راحت «پلو » می‌خورم و آن شب نوروز است که می‌دانم همه مردم کشور همین غذا را می‌خورند.
صرفنظر از درستی یا نادرستی این نقل، آنچه مهم است این است که پادشاه مقتدری مثل شاه عباس برای این که خود را به مردم نزدیک کند به این خصوصیت نوروز تکیه می‌کند و این امر حاکی از این واقعیت است که در شب نوروز در همه خانه‌ها در حد توان اجاق‌ها هم مثل چراغ‌ها روشن است و دل‌ها هم با گرد آمدن افراد خانواده، از گرمای محبت و با هم بودن شاد.
خانواده نخستین هسته اجتماعی است که در شمول کارکرد وفاقی نوروز قرار می‌گیرد. در نوروز همه مردم هر جا باشند به خانه و کاشانه خویش بازمی‌گردند تا در ساعت تحویل سال و صبح نوروز در جمع خانواده و کنار سفره عیدی باشند.
این حضور جمعی خانواده در پی فعالیت یک ماه استقبال از نوروز و تمیز کردن و آماده ساختن خانه و تدارک لوازم عید است و همراه با آدابی است که همه ملزم به رعایت آن هستند.
رعایت این آداب نقشی پویا در انسجام خانواده دارد، برای حضور در کنار سفره عیدی و لحظه تحویل سال که هر دو از بار تقدس برخورداند، باید پاکیزه بود، باید شست و شو کرد و آراسته به ادب و به آیین باید بر کنار سفره عید نشست.
آیینه و آب، چراغ روشن، کتاب و شمایل مقدس و سبزه نورسته و سکوت در انتظار آغاز سال، فضای رازآمیز و روحانی ایجاد می‌کند که برای همیشه در خاطره کودکان تصویری ماندگار و آمیخته باشادی و محبت است و بزرگ‌ترها را به فراموش کردن دل آزردگی‌ها می‌خواند. سپس کلام مبارک باد و شیرینی سفره عید همه را شیرین کام می‌کند و راهی دید و بازدیدهای نوروزی.

*فرهنگ عامه مردم آذربایجان
مردم آذربایجان مردمی اصیل هستند، آنها در دوستی ثابت قدم در برابر مشکلات شجاع و مقاوم و به غیرت شهره‌اند.
از جمله خصلت‌های این مردم مهمان‌نوازی، سلحشوری، آزادمنشی، راستگویی، مرزداری و پایبندی به اعتقادات مذهبی است.
یکتاپرستی و ایمان به پروردگار در اعماق دل و روح مردم این سامان ریشه دارد و احساسات وطن‌دوستی آنان در تمام ادوار تاریخ ضرب‌المثل بوده است.
قیام‌های مکرر اهالی تبریز در هنگام جنگ‌های عثمانی و دولت استبدادی روسیه تزاری سرشار از فداکاری‌ها و جانبازی‌های شگفت‌انگیزی است که در تاریخ جاودان خواهد ماند.
حسینقلی کاتبی در کتاب « آذربایجان و وحدت ملی» می‌نویسد: «طرز معاشرت، برخورد اجتماعی، تعارفات، طرز برگزاری جشن‌های ملی و مذهبی مثل مراسم نوروز و چهارشنبه‌سوری و سیزده به در، عید غدیرخم، میلاد مولی علی (ع)، رسوم مهمانی و عروسی، تعزیه و عزاداری و غیره در تمام سرزمین ایران یکسان اجرا می‌شود.
از دیگر ویژگی‌های ایرانی در اخلاق ملی مثل مهمان‌نوازی، ادب، احترام و خوش سلوکی و حسن معاشرت در میان عموم ایرانیان از خراسانی، آذربایجانی، کرمانی، کرد و بلوچ یکسان است.‌
آیین‌ها و سنت‌های قدیمی هر سرزمین و دیار یادگارهایی گرانسنگ از گذشته‌های دور مردم آن سرزمین هستند.
سنت‌ها و رسم‌هایی که سینه به سینه از دوردست‌های تاریخ به امروز رسیده‌اند و شاید بسیاری از آنها در تاریکی گذر زمان به فراموشی سپرده شده‌اند.
نوروز یکی از ماندگارترین این سنت‌هاست که مانند هزاران سال پیش همچنان پویا و زنده در زندگی ایرانیان متبلور است.
در این بین آذربایجانی‌ها هم نوروز باستان را با ده‌ها رسم و سنت قدیمی‌اش محفوظ نگاه داشته‌اند و هر سال با شکوه‌تر از سال پیش آن‌را برپا می‌دارند.
نوروز بزرگ‌ترین عید مردم آذربایجان محسوب می‌شود و در تمام مناطق این خطه از ایران‌ زمین برگزار می‌شود.
‌آذربایجانی‌ها از این عید با عنوان‌هایی چون «نوروز بایرامی» و «ایل بایرامی» یاد می‌کنند و گاه لفظ بایرام به معنای عید عموما به این عید بزرگ اختصاص داده می‌شود.
واژگانی چون ‌بایرام آخشامی (عصر عید)، بایرام آیی (ماه عید)، بایرام گونی (روز عید)، بایرام بازاری (بازار عید)، بایرام سفره‌سی (سفره‌ی عید)،‌ بایرام پالتاری (لباس عید)، بایرام یومورتاسی (تخم‌مرغ عید)، بایرام ایش‌لری (کارهای عید)، بایرامائق (عیدی) و ... همه و همه در ارتباط با عید نوروز استعمال می‌شوند.
در گذشته مردم این منطقه از واژه بایرام برای نامگذاری فرزندان خود نیز بهره می‌بردند. ممکن بود کودکی در روز عید نوروز متولد شود و نام‌هایی چون بایرام، بایرامعلی، بایرام خاتون، نوروز، نوروز علی و ... را به خود گیرد. تبریک‌هایی چون ‌بایرامئز مبارک اولسون (عیدتان مبارک‌باد)، یوز بئله بایراملار گوره سیز (صد سال به از این سال‌ها)، گلن گون لریز خیره قالئن (روزهای آینده‌تان به خیر و نیکی ختم شود)، نئچه بئله ایل لره یئتیشه سیز (سال‌هایی به همین خوبی در پیش رو داشته باشید) و ... از رایج‌ترین شادباش‌های مردم آذربایجان به مناسبت عید نوروز است.
نوروز مقدمه‌هایی را هم دارد، زنان کدبانوی آذری از چند روز مانده به عید دست به کار می‌شوند و کار خانه‌تکانی را آغاز می‌کنند.
شستن فرش‌ها، گردگیری، رنگ کردن خانه و تزیین اتاق مهمان (قوناق اتاقی) از جمله این کارهاست پخت انواع کلوچه‌های سنتی مانند دستانا، نزیک،‌ تهیه تخم‌مرغ رنگ‌شده، تهیه سبزه، سمنو و آماده کردن سفره عید از دیگر امور مقدماتی عید نوروز هستند. ایام عید آجیل مخصوص خود را دارد و تبریز و ‌آذربایجان در مرغوبیت و تنوع آجیل زبانزد خاص و عام هستند.

*چهارشنبه سوری
چهار آتش افروزی در چهار چهارشنبه به عدد رمزی چهار اشاره دارد.
فیثاغورث عدد چهار را اصل و ریشه طبیعت جاودان می‌داند. چهار طبع انسانی، چهار عنصر حیات، نشان از وجهی مهم و مثبت دارند که اگر چه به تدریج شکل گرفته، اما امر واحدی است.
بنابراین عدد چهار در این آیین، حکایت از چهار وجه طبیعت دارد که به تدریج عنصری واحد یعنی طبیعت، سال، مکان یا هر پدیده چهار وجهی را می‌سازند. به این ترتیب که نخستین چهارشنبه منسوب به باد است و در آن نیز باد می‌آید. دومی خاک، سومی آتش و سرانجام آب که در این زمان از یخ بستن خاک کاسته می‌شود و زمین نفس می‌کشد.
صبح آخرین چهارشنبه سال، مردم بر سر آب رفته و از روی آن می‌پرند و می‌خوانند: آتیل ماتیل چرشنبه (عاطل و باطل شود چهارشنبه) بختیم آچیل چرشنبه (بختم باز شود چهارشنبه)
اگر آب را نماد باروری بدانیم، آخرین چهارشنبه اسفند با باروری طبیعت همراه است. در روستاها معتقدند که چهارشنبه آخر سال، چرشنبه خاتون است. به همین دلیل زنان بالای اجاق خوراک‌پزی با آرد شکل زنی زیبا را می‌کشند و زیر آن یک آینه و شانه می‌گذارند تا وقتی چهارشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند.
چهارشنبه خاتون تأکیدی بر بارور شدن زمین در آخرین روزهای اسفند است.
در میان مردم آذربایجان شرقی هر یک از چهارشنبه‌ها نامی دارند. مفصل‌ترین مراسم متعلق به آخرین چهارشنبه سال است که در آن شب حتماً برنج سفید پخته و به همراه آجیل و شیرینی بر سفره می‌گذارند.
پسران جوان یا نوجوان شالی برداشته و از سوراخ بالای بام خانه (که عمدتاً برای تعویض هوا و خارج شدن دود تنور تعبیه شده) شال خود را پایین می‌اندازند. صاحبخانه نیز به فراخور حال خود، مقداری آجیل، شیرینی یا تخم‌مرغ در گوشه شال می‌بندد تا پسر آن را بالا بکشد. چنانچه پسر، خواهان دختر خانواده باشد، شال را بالا نمی‌کشد. چنانچه خانواده دختر راضی باشد، نشانه‌ای از دختر را به شال می‌بندند.
رسم شال‌اندازی در بیشتر نقاط آذربایجان رایج بوده و هنوز هم در بعضی از روستاها انجام می‌شود. صبح آخرین چهارشنبه، زنان بر سر رود یا چشمه رفته کوزه‌ها را پر از آب می‌کنند. آنها خود زودتر از همه از روی آب می‌پرند، گاه دام‌ها را برای گذشتن از آب به سرچشمه یا رود می‌برند. از آبی که از آنجا آورده شده برای خمیر کردن، روشن کردن سماور و یا پختن غذا استفاده می‌شود.
از جمله مراسم دیگری که در این روز معمول است فرستادن خوانچه‌ای از میوه و شیرینی برای عروس و خانواده اوست.
در شب چله نیز خوانچه‌ای نظیر همین فرستاده می‌شود. خوردن هفت دانه روغنی، شیرینی یا غله نیز از مراسم رایج مربوط به چهارشنبه‌سوری در آذربایجان شرقی است. درست کردن هفت نوع خوراکی شیرین (هفت لون)در این روز معمول است.
در بعضی نقاط، شیرینی گلابیه، گردو، بادام، پسته، میوه، سیب، پرتقال، نخود و کشمش ترکیب هفت لون را تشکیل می‌دهد. دو رسم جالب در آخرین چهارشنبه سال در آذربایجان شرقی دیده شده که حاوی نکات رمزی و نمادین بسیار است.
در روستای قوریجان، زنان داخل پوست گردو، شمع روشنی می‌گذارند و آن را روی آب به صورت شناور رها قرار می‌دهند، در همان حال پسرانی که نیت کرده‌اند صبح زود در آب شنا می‌کنند.
دومین رسم به عشایر کلیبر برمی‌گردد، آنها در چهارشنبه‌سوری، صبح زود در دو نقطه مقابل یکدیگر با فاصله‌ای نه چندان زیاد از هم آتش بزرگی برمی‌افروزند و دامهایشان را از میان دو آتش عبور می‌دهند، پس از آن از آبی که از نهر آورده‌اند به حیوان‌ها می دهند.

*سایاچی‌ها
سایاچی‌ها با قلب‌هایی مالامال از آرزوهای خوش و دعاهای خیر، روزشمار پایان سال را با شعر و ترانه زمزمه می‌کنند و خیر و برکت سال آینده را از درگاه بی‌همتای بخشنده طلب می‌کنند.
مراسم سنتی سایا از جمله زیباترین رسم‌های مردمان خطه آذربایجان به مناسبت روزهای پایانی سال و آغاز سال نو است که از چند ده روز مانده به عید نوروز در شهرها و روستاهای مختلف آذربایجان برگزار می‌شود، برپاکننده این مراسم شخصی به‌ نام سایاچی است.
‌وی در روزهای پایانی هر سال خانه به خانه می‌گردد و با خواندن شعرهایی مخصوص برای اهالی هر خانه‌، سالی پربرکت را آرزو می‌کند. او همچنین روزهای مانده به عید را شمارش می‌کند و به این دلیل می‌توان گفت به احتمال زیاد، واژه سایا‌ از مصدر ترکی سایماق به معنای ‌شمردن گرفته شده است.
سایاچی‌ها در مقابل دعاهای خیر و شعرهای دوست‌داشتنی خود از صاحب‌خانه‌ها هدیه و انعامی را دریافت می‌کنند. این هدیه ممکن است گندم، جو، شیرینی و آجیل باشد یا مبلغی پول به سایاچی هدیه داده شود.
سایاچی در شعرهای خود برای کسانی که با میل و رغبت و گشاده‌دستی به او هدیه و انعام داده‌اند، آرزوی تولد فرزند پسر در سال آینده را می‌کند و برای آن‌هایی که هدیه‌ای اندک و کم‌ارزش داده‌اند، دختردار شدن را می‌طلبد.
وصف حال احشام و گوسفندان از دیگر نکته‌های جالب توجه شعرهای سایا است مثل اینکه، سایا گلدی، گوردوزمی؟ سلامئنی، آلدئزمی؟ آننی قاشقا قوچ قوزونی سایاچی‌پا، وئردیزمی؟ ترجمه (سایا آمده او را دیدید؟ جواب سلام او را دادید؟ بره پیشانی قشقا را به ساپاچی دادید؟)
بوسایا کیمدن قالئب؟ حضرت آدم دن قالب حضرت آدم گلنده دونیا بونید اولاندا موسی چوپان اولاندا قئرمزی بوغدا بیننده شیشلیگیمیز اویشدی (این سایا از که به یادگار مانده است؟ از حضرت آدم (ع) بر جای مانده است در زمان آمدن حضرت آدم (ع) و زمانی‌که بنیاد دنیا نهاد شد و زمانی ‌که حضرت موسی (ع) چوپان بود و زمانی ‌که گندم سرخ‌رنگ بر کشتزارها می‌رویید کباب روی سیخمان بره سه ساله است.)
بو سایا یاخجی سایا هم چشمه ‌یه، هم چایا هم الودوزا، هم آیا هم یوخسولا هم وارا (این سایا، سایای خوبی بشود هم برای چشمه هم برای رود هم برای ستاره و هم برای ماه هم برای فقیر و هم برای غنی)
جانئم آلا باش قویون قارلی داغلار آش قویون یاغئندان پیلو اولار قورو دوندان آش قویون (ای جان من گوسفند آلا باش از کوه‌های پوشیده از برف بالا برو از روغن تو پلو به عمل می‌آید و از کشک تو آش طبخ می‌شود)
جانئم بوشیشک قویون یونی بیر دوشک قویون بولامانی بول ایله قئرئلدی اوشاق قویون (ای جان من، بره دو ساله که به اندازه پشم یک تشک پشم‌داری آغوزت را فراوان کن که بچه‌هایم تلف شدند)
جانئم بوز آلا قویون ایه‌ ن سنین سایاندان اوغلونا قئز آلا قویون (ای جان من گوسفند بوز آلا که در راه بی‌حال می‌شوی صاحبت در سایه تو برای پسرش زن اختیار کند)

*تکم‌گردان‌ها
‌تکم‌گردان‌های آذربایجان در آستانه عید نوروز باستانی، با عروسک‌های بز، «تکه» و ماجراهای شیرینش به استقبال بهار طبیعت و سال نو می‌روند.
تکم‌‌گردانی یکی از آیین‌ها و سنت‌های رایج در آذربایجان در آستانه عید نوروز و سال نو خورشیدی است.
«تکه » یا «تکم» واژه‌ای ترکی به معنای بز نر است و برگزارکننده این مراسم در حالی ‌که عروسکی به شکل بز نر را در دست دارد و سر این بز را به این سو و آن سو تکان می‌دهد، شعرهایی شنیدنی درباره تکه و ماجراهای او را می‌خواند.
تکم‌گردان در هر کوی و برزنی حاضر می‌شود و از مردم در قبال خواندن شعرهایش و بازی دادن «تکه» عروسکی‌اش هدیه و انعام می‌ستاند.
تکم‌گردان‌ها این گونه آواز سرمی‌دهند، بو تکه اویون ائدر قوردونان قول بویون ائدر یئغار ایرانئن دویوسون چه پیشینین تویون ائدر (این بز نر بازی می‌کند. با گرگ هم‌راهی می‌کند و دست برگردن او می‌اندازد. محصول برنج کل ایران را جمع‌آوری می‌کند و برای بزغاله‌اش جشن عروسی به پا می‌کند)
بو تکه آختاته بویونوندا وار نوختا تکه گاه قول اولار ساتئلار گاهدا چئخار تاختاتکه (این بز نر، بز نر اخته که طنابی بر گردنش بسته شده است گاه غلام و برده می‌شود و به فروش می‌رسد و گاه پادشاه می‌شود و بر تخت سلطنت تکیه می‌دهد.)

*بایراملئق
آغاز سال نو خورشیدی و فرارسیدن عید نوروز فرصتی است برای احیا بسیاری از سنت‌های قدیمی که از آن جمله می‌توان به دادن بایراملئق (عیدی) و ایل سیکه سی (سکه سال) اشاره داشت.
بایراملئق یا عیدی هدیه‌ای است که افراد به مناسبت فرا رسیدن عید به همدیگر می‌دهند و معمولا این هدیه از طرف بزرگ‌ترها به کوچک‌ترها داده می‌شود.
در آذربایجان این هدیه می‌تواند یک تخم مرغ رنگ شده عید باشد یا یک لباس و یا یک اسکناس تازه تا نخورده.
اسکناس نو و یا پول متداول‌ترین نوع بایراملئق است که افراد به همدیگر می‌دهند. در برخی خانواده‌ها پدر اسکناس‌های نویی را در میان صفحات قرآن کریم نگهداری می‌کند و بعد از لحظه تحویل سال نو به اعضای خانواده هدیه می‌دهد.
دادن عیدی به تازه عروس‌ها و تازه دامادها و نامزدهای جوان از اهمیت فراوانی برخوردار است.
اما دادن «ایل سیکه سی » یا «سکه سال» رسم دیگری است که در نزد مردم دیار آذربایجان به مناسبت عید نوروز متداول است. معمولا برخی افراد که به داشتن دستی با برکت و یا به اصطلاح آذری‌ها دستی سبک مشهورند با آغاز سال نو به دوستان و آشنایان «ایل سیکه سی » می‌دهند تا با دریافت نخستین پول سال از چنین دست مبارکی سالی پر رونق و خوب از لحاظ اقتصادی داشته باشند.
فردی که «ایل سیکه سی» می‌دهد ممکن است پیرمردی 80 ساله باشد و یا کودکی هفت ساله هیچ تفاوتی ندارد بلکه ملاک برکت دست است و بس.

*طبخ انواع غذاها و خوراکی‌های خوشمزه آذربایجانی‌ها
طبخ انواع غذاها و خوراکی‌های خوشمزه آذربایجانی‌ها از جمله اقوام ایرانی هستند که در طبخ انواع غذاها و خوراک‌های خوشمزه مهارت ویژه‌ای دارند و غذاهای سنتی این خطه شهره خاص و عام است.
در این بین آشپزی تبریزی‌ها چیز دیگری است و گفته می‌شود که خوشمره‌ترین غذاها و شیرینی‌های ایران در تبریز پخته می‌شود.
برخی از غذاهای سنتی علاوه بر طبخ در طول سال در روزهای به خصوصی نیز معمولا پخته می‌شوند و مردم آذربایجان و تبریز طبق سنت‌های قدیمی خود در ایام خاص سال غذاهای سنتی مخصوص آن ایام را آماده می‌کنند.
در این بین نوروز در آغازین روزش و در آخرین روز خود غذاهای ویژه‌ای را دارد. تبریزی‌ها و مردم برخی دیگر از نقاط آذربایجان اعتقاد دارند که پخت دلمه برگ مو «یرپاق دولماسی»در زمان تحویل سال نو خوش یمن و مبارک است و حتما باید در آن لحظه در قابلمه‌‌هایشان دلمه بپزد و عطر این غذای خوشمزه سنتی فضای خانه را پر کند. چرا که دلمه نمادی از صمیمیت و دورهم بودن است.
همچنان که در داخل یک برگ مو اجزای متعددی چون برنج، لپه، بلغور و انواع سبزیجات جمع می‌شوند و خوراک دلمه را پدید می‌آورند به این صورت نیز افراد خانواده در کنار همدیگر جمع شوند و کانون خانواده گرم‌تر از همیشه می‌شود، برای تهیه دلمه برگ مو کدبانوهای آذری از چند روز قبل از شروع عید نوروز وارد عمل می‌شوند نخستین کار در این راستا تهیه برگ مو است که معمولا در شور آب نگهداری می‌شود.
مغازه‌داران و دستفروشان نیز با نزدیکی به روزهای پایان سال به فروش برگ مو می‌پردازند. دیگر غذای سنتی نوروز تبریزی‌ها کوفته تبریزی است که در سیزده فروردین و روز سیزده‌ بدر تهیه می‌شود و خانواده‌ها بعد از سپری کردن ساعات اولیه روز به گردش و تفریح دردل طبیعت بر سر سفره‌ای می‌نشینند که کوفته خوشمزه تبریزی زینت بخش آن است.

*گفتگو با محقق و مورخ آذربایجانی در مورد آداب و رسوم نوروز
عید نوروز مراسمی است که به ایران باستان مربوط می‌شود و یادگار و سنتی چند هزار ساله دارد که حتی به دوران قبل از زرتشت برمی‌گردد.
به دنبال نو شدن سال همه برخود وظیفه می‌بینند تا سال جدید را با شادی و دلخوشی شروع کنند و کینه، کدورت، غم و غصه‌های سال قبل را به دور بریزند، در این رابطه با بهروز خاماچی محقق و مورخ آذربایجانی به گفتگو نشستیم که می‌خوانید.
بهروز خاماچی می‌گوید: قبل از هر سخنی فرارسیدن عید سعید نوروز را به تمام هموطنان و همشهریان عزیز تبریک عرض می‌کنم. امیدوارم سال جدید سالی توام با خیر و برکت برای همه عزیزان باشد و بتوانیم روزبه روز شاهد پیشرفت و توسعه کشورمان در تمام عرصه‌های علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی باشیم.
وی می‌افزاید: همان طور که می‌دانید قبل از شروع سال جدید مردم با انجام دادن مراسم خاص به استقبال سال نو می‌روند.
یکی از این مراسم آداب و رسوم مربوط به روز چهارشنبه آخر سال یا چهارشنبه‌سوری است.
خاماچی ادامه می‌دهد: با توجه به اینکه آذربایجان مرکز خشکبار در کشور بوده و انواع و اقسام خشکبار از این منطقه به خارج استان صادر می‌شود، در قدیم روز چهارشنبه‌سوری مغازه‌ها را آذین‌بندی می‌کردند و مجمع‌های بزرگ را به صورت طبقات درآورده و با آجیل مخصوص این روز پر کرده آنها را با انواع مجسمه‌ها، ساعت ها و ... تزئین می‌کردند و به فروش می‌رساندند طوری که تمام محصولات انبارها در این روز به فروش می‌رسید و این مراسم یک نوع شکرگزاری است که با وجود تمام شدن سال انبارهای ما از محصولات خالی نشده است.
وی می‌افزاید: در قدیم رسم براین بود که در چنین روزی مردم هر چه خریده‌اند درون مجمع بزرگ می‌ریختند و سهم افراد خانواده، عروس‌ها و مادر بزرگ‌ها و یا سهم بچه‌ها را کنار می‌گذاشتند.
همچنین چهارشنبه شب آخر سال هدیه تازه عروس، یمیش چهارشنبه‌سوری، غذاهای پخته تزئین شده و هدایای فامیل نزدیک داماد چون مادر، خواهر، برادر و پدر خود داماد را درون مجمع بزرگ گذاشته و به منزل دختر می‌فرستادند و کسی که آن مجمع را حمل می‌کرد از طرف خانواده داماد انعام می‌گرفت.
خاماچی ادامه می‌دهد: آن زمان حتی سهم میراب محله، شبگرد محله، پلیس محله و بابای مدرسه را که شامل پیراهنی، آجیل و... بوده کنار می‌گذاشتند.
بهترین غذای شب چهارشنبه‌سوری قورمه سبزی بود که همگی در حیاط منازل وروی اجاق می‌پختند و عطر و بوی برنج پخته و قورمه سبزی از همه منازل هوا را پر می‌کرد.
به گفته این محقق، از آداب خاص آذربایجانی‌ها در روز چهارشنبه آخر سال این بود که به سرچشمه می‌رفتند. آن زمان زنان کوزه‌ها و بشقاب‌های سفالی کهنه را کنار چشمه می‌شکستند و کوزه نو را از آب چشمه پر می‌کردند و آب آن را به چهارگوشه خانه می‌ریختند.

دعا می‌خواندند و جلوی درب ورودی را جارو می‌کردند
وی به فشفشه‌بازی و آتش‌بازی در روز چهارشنبه‌سوری اشاره کرده و می‌گوید: آنچه مایه تاسف است این است که اکنون آتش‌بازی و فشفشه جای خود را به آتش‌سوزی و ترقه و خطرات ناشی از آن داده است.
خاماچی می‌افزاید: در قدیم مردم و به خصوص جوان‌ها روی پشت بام‌ها آتش روشن می‌کردند و از بام شال می‌انداختند. همچنین در آن روزگار درون کوزه‌ای مواد آتش‌زا که خطر انفجار و آتش‌سوزی نداشت پر می‌کردند و زیر کوزه سوراخی بود و توی آن فتیله‌ای جاسازی شده بود که بعد از آتش زدن فتیله نور آن تا 30 – 40 متر هم در آسمان پیدا بود و مشاهده می‌شد و این کار نوعی شادی و نشاط در بین جوانان ایجاد می‌کرد.
وی ادامه می‌دهد: از روزگاران قدیم مردم آذربایجان به نوروز با دید خاصی می‌نگریستند که جنبه ملی، عاطفی و جنبه مذهبی دارد. نخستین مسئله در آذربایجان مسئله عاطفی است و شاید این امر بیشتر از هر جای دیگری در استان ما محسوس باشد، از جمله مراسمی که با تحویل سال نو در شهرها و روستاها و ایلات مرسوم است و پسندیده، دید و بازدید در روز اول فروردین است. این دید و بازدید از کسانی آغاز می‌شود که به هر نحوی در سال گذشته عزیزی را از دست داده و عزا دارند و احتیاج دارند از نظر روحی و فکری تقویت شوند.
خاماچی می‌افزاید: دومین مسئله جالب توجه در آذربایجان این است که با توجه به اینکه این منطقه یک منطقه سردسیری بوده و دود و خاکستر فراوانی به خود می دیده، زنان شهرها و به خصوص روستاها با ایجاد محیط تمیز، شاداب و به دورریختن خاکسترهای زمستان محل زندگی خود را برای رسیدن سال جدید آماده می‌کنند.
وی ادامه می‌دهد: از دیگر مراسم جالب ما آذربایجانی‌ها که الان هم در بعضی از خانه‌های روستاها مشاهده می‌شود مراسم چهل یاسین است.
خاماچی ادامه می‌دهد: این مراسم اغلب در مساجد اتفاق می‌افتد و روال آن به این صورت است که درون تشت تمیز یا ظرف بزرگی آب چشمه ریخته و همه دور آن جمع شده و هر کس یکبار( 40 نفر 40 تا) سوره یاسین را می‌خوانند و به آب فوت می‌کنند و با این نیت که سال نو را با برکت شروع کنند، هرکس مقداری از آن را می‌خورد و یا اینکه زعفران را در آب حل کرده و سوره یاسین را با آب زعفران 40 بار در کاغذ می‌نویسند بعد آن را درون آب می‌ریزند و بعد از کسانی که در محفل هستند هر کسی مقداری از آن را برده و برای برکت به آب مورد مصرفی خود می‌افزاید یا به آب مصرفی حیوانات و یا خمیر کردن آرد می‌افزاید، یا اگر مریضی داشته باشند به او می‌دهند تا شفا یابد.
محقق آذربایجانی ادامه می‌دهد: چند ساعت به تحویل سال مانده مردم در تدارک سفره هفت سین هستند و در خانواده سنتی آذربایجان درون سفره سوره یوسف را باز می‌کنند و لای آن مقداری پول تازه به عنوان تبرک می‌گذارند و به میهمانان با عنوان (‌ایل سفته سی) سفته سال می‌دهند که البته این سفته اغلب از جانب بزرگ خانواده داده می‌شود. همچنین رسم براین بود که سر سفره هفت سین همه اهل خانواده می‌نشستند و بعد از تحویل سال و پایان یافتن دید و بازدید به مسافرت می‌رفتند و مانند زمان کنونی نبود که حتی چند روز به نوروز مانده مردم خانه و کاشانه خود را ترک کرده و سال را در غربت تحویل کنند.
به نظر خاماچی این امر زیبنده هیچ ایرانی و آذربایجانی نیست چرا که با این کار سال از عظمت و روحانیت لحظه تحویل سال کاسته می‌شود.
وی می‌افزاید: روز اول فروردین در بین آذربایجانی‌ها نشانه فصل بهار است. دومین روز نشانه تابستان، سومین روز نشانه پاییز و چهارمین روز نشانه زمستان. همچنین خاماچی به ذکر روزهای ماه سال اشاره کرده و می‌گوید: در زبان آذری به فروردین «آغلار گوللر» می‌گفتند، به اردیبهشت «نیسان»، به خرداد و تیر «داری آلاغی»، به مرداد به خاطر گرمای بیش از حد «قوراپیشن»، به شهریور «روخ دولان»، به مهر و آبان «خزل آیی»، به آذر «قوس آیی»، به دی و بهمن «چیله لر»و به اسفند که باد آن نشانه فرارسیدن عید نوروز در آذربایجان است «بایرام» یا«جمله لر»می‌گویند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد