راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

"نگاهی به آئین و سنن و مراسم چهارشنبه سوری و عید نوروز و رسم رسو

"نگاهی به آئین و سنن و مراسم چهارشنبه سوری و عید نوروز و رسم رسوم "سردرود"


جشن های ویژه عید نوروز مهم ترین و بزرگ ترین جشن های منطقه به شمار می آیند. نخستین جشن ایرانی به نام نوروز از زمان پادشاهی جمشید مرسوم شد و در زمان های بعد، جشن‌ها و آیین‌های دیگری چون تیرگان، مهرگان، سده و غیره در فرهنگ ایرانی پدید آمدند. اجرای مراسم های مربوط به نوروز در سردرود مثل سایر شهروروستاهای استان آذربایجان نیز حدود دو هفته تمام طول می کشد. در سردرود آداب نوروز به شیوه ی دیگر استان ها با مراسم های چهارشنبه سوری، خانه تکانی، سبزه عید، چیدن سفره هفت سین، خرید لباس نو ، آداب دید و بازدید های نوروزی و... همراهاه استکه ذیلا به بر رسی آن میپردازیم:

عید نوروز سال ها پیش از میلاد در آذربایجان برگزار می شده و مردم برخی از احساسات بشر دوستانه و جهان بینی خود را با این جشنواره مربوط می دانند زیرا در اوستا کتاب مقدس زرتشتیان نوروز به منزله جشن ستایش رفاه مقدسات محسوب می شود و گفته می شود که نوروز عید فراوانی کشت و سرآغاز تندرستی و برکت و وفور است. در خانه ها نیز گفته اند که هفت نوع سبزی می کاشتند تا آن را که بهتر می روید بشناسند.

زردشت خود نیز عامل مهمی در گسترش کشاورزی در آذربایجان بوده است. به اعتقاد “بنیاداف” قید شدن این عید در سالنامه زرتشت به 4هزار سال قبل از میلاد بر می گردد. پیروان آیین زرتشت را عقیده بر آن است که در روز شش ماه فروردین زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند، لذا این روز را به نام “نوروز” جشن می گرفتند.

در قرن نهم قبل از میلاد دولت تورک ماننا که از ممالک متمدن مشرق زمین بود در کشاورزی به پیشرفتهای فراوانی دست یافته بود. اهالی این دولت با اهالی دول دیگر عید بهار را به صورت باشکوه اجرا می کردند.

نظام الملک (عصر 11) در سیاستنامه خود نوروز را جشنی مردمی و جشن ملت بر می شمارد.

تقویم 12 حیوانی ترکان نیز بر اساس ماههای سال به گردش در می­آمد و نهایتا در عید نوروز این گردش تجدید می شد.

 

“پائولو دلسول” در کتاب طالع بینی چینی می نویسد: حتی در عصر ما، چینی ها اعتقاد دارند که وقایعی که در هر سال رخ می دهد و افرادی که در آن سال به دنیا می آیند تحت تاثیر خصوصیت حیوانی است که در آن سال به دنیا می آیند تحت تاثیر خصوصیات خیوانی است که بر آن سال حاکم است. بنابراین چینی ها و کلیه ملتهای زردپوست، چه در کار و چه در دوستی و عشق و ازدواج، اهمیت فراوانی برای این سالها قائل هستند.

این تقویم که جزء تقویمهای کهن می باشد از قرن هفتم هجری به قلمرو سیاست، علم و فرهنگ ایرانیان وارد شد.

در “دیوان لغات الترک” محمود کاشغری نیز در مورد آداب و رسوم مربوط به نوروز در میان ترکان می توان به وفور مطالبی را مشاهده کرد.

همانطور که قبلا نیز ذکر شد این عید و جشن به عنوان جشن ملی یاد می شود. و یکی از بزرگترین جشنهای ملت تورک علی الخصوص تورکان آذربایجان همین جشن نوروز می باشد. در این جشن ملت تورک لباسهای نو می پوشیدند و به اجرای مزاسمات ملی می پرداختند از جمله می توان به اجرای حرکات پهلوانی، ایجاد آتش در اجاقها، اجرای رقص، طبخ غذاهای متنوع، ایجاد محافل ادبی و هنری، اجرای موسیقی و ترانه های اصیل به وسیله سازهای ملی آذربایجان همچون کمانچه – تار قوپوز و… (نوروز گلیر یاز گلیر // باهار گلیر ساز گلیر)، نوشتن نوروز نامه ، یاد کردن قهرمانها و شخصیتهای مختلف ملت تورک، قربانی دادن برای گؤک تانری و الهه های مربوط به آبهای سطحی و آتش و…(مثل آناهیتا که در دوره امپراطوری مادران –آنا خاقانلیقی- در عصر سنگ به وجود آمده بود)، تجدید عهد و پیمان با خالق هستی بخش و الهه های مربوط به آب – آتش و..

پس از دوره صفویه در زمان افشاریه و قاجاریه نوروز همچنان گرامی و محترم ماند و حکومت ها نه تنها سر ستیز با آن نداشتند بلکه در رونق آن سعی می کردند.


به باور و اعتقاد نیاکان ما، "یئل، اود و سو" به مهمانی توپراق میروند و در معبد توپراق جمع میشوند و روزهای سخت، زمستانی را که توام با قحطی و فلاکت و سختی بوده است بر او عرضه میدارند و الهه توپراق را به بیداری دعوت میکنند و این چهار الهه دست در دست همدیگر با خواندن این شعر:

تزه عؤمور – تزه تاخیل ایل گلدی/سو گلدیها، اود گلدیها، یئل گلدی

عمر تازه، روییدنی و سال تازه اومد/آب آمد، آتش آمد، باد آمد

دنیای روشناییها را به مردم به ارمغان میآورند و مردم نیز با دیدن این وضعیت به جشن و پایکوبی در طبیعت میپردازند. البته امروزه مردم به سان گذشته تمامی مراسم مربوط به هر یک از چهارشنبههای گفتهشده را به جا نمیآورند ولی بهطور عموم با اجرای مختلف آنها موجب پایداری آنها میشوند.

مراسم نوروزی در آذربایجان ایران/پخت سمنو (سَمنی)

از چیزهایی در سفره هفت سین می گذارند می توان از سمنو نام برد. سمنو تنها به معنای سرسبزی و طراوت نیست بلکه به معنای برکت نیز می باشد. سمنو به عنوان لذیذ ترین غذا در عید نوروز می باشد. و بعد از طبخ، آن را در میان خویشاوندان و همسایه ها تقسیم می کنند سمنو در میان ملت تورک به عنوان عامل تداوم بخش نسلها شناخته می شود. در نمونه های باقی مانده از ادبیات شفاهی یا فلکلور ، اشعار و داستان های بسیاری وجود دارد که به طور مستقیم یا غیر مستقیم، نوروز و ایام آن نقش مهمی در روند ماجرا ایفا می کنند. رسمی است که در زمان نوروز سمنو را در میان زنانی که دارای اولاد نمی شوند می گردانند و می گویند: “آی بونو گؤیردن تانری، بو گلینی ده گؤیرت، آرزوسونا کاما یئتیر. مطلبینه، مورادینا چاتدیر. عهدینی اومیدینی بیتیر” (ترجمه: ای خدایی که این سمنو را بارور کردی این عروس را هم بارور کن، آرزویش را اجابت کن، به خواسته اش برسان، به امیدی که دارد برسان)

سمنو جزو غذاهایی است که در آخر سال خانمها با همکاری یکدیگر به پخت آن مشغول میشوند.

یکی از سمبلها و نشانههای بارز باستانیترین عید ترکها –نوروز- پختن سمنو میباشد. که از رسوم زیبای آذربایجان میباشد.

خانمها، در ظرفها و سینیهایی گندمها را ریخته و پس از آبیاری آنها یک پارچه نازک بر روی آنها میکشند. بعد از چند روز گندمها شروع به جوانه زدن میکنند در این موقع پارچه نازک را از روی گندمهای جوانه زده بر میدارند و یکی دو روز هم به آن حالت نگه میدارند. بعد از این موقع، گندمها را برداشته و بعد از له کردن آنها در یک توبره ریخته و آب آنها را میگیرند سپس این آب را در درون دیگ ریخته و میگذارند روی اجاق کم شعله. هنگامیکه سمنو شروع به جوشیدن میکند در دیگ را میگذارند و یک جانماز، تسبیح، آینه و سفره قرآن باز کرده و دیگ را به حال خود گذاشته و اطراف دیگ را خلوت میکنند.

بعد از پخته شدن سمنو، شروع به پخش سمنو میکنند. در دیگ سمنو "بادام پوسته دار" یا "گردوی پوسته دار" نیز میریزند، چرا که باور بر این است که هرکس این بادامها را در کیسه پولش بگذارد پولش برکت پیدا کرده و زیاد میشود.

"ترانه سمنو" یکی از ترانه های آشنا برای آذربایجانیها میباشد که همراه با احساسات زیبا، اهمیت سمنو را در میان آذربایجانیها نشان میدهد.

سمنی آی سمنی - سمنو آی سمنو

هر یازدا سن یادا سال منی - در هر بهار مرا به یاد بیار، سمنو

سمنی ساخلا منی- سمنو! از من محافظت کن

ایل ده گؤیردیم سنی- تا هر سال تو را سبز کرده و بپزم

گولوش دوغار دوداغلاردا سمنی - سمنو! تبسم بر لبها مینشیند

بیزیم ائللر اوخور بو نغمه نی - ملت ما این ترانه را میخوانند

سمنی آی سمنی ساخلا منی - سمنو آی سمنو مرا حفظ کن

دوزوم دؤرد یانینا نرگس، یا سمنی- تا در چهار گوشه ات گل نرگس بچینم

بو بایرامدا هر ایل بایرام دوزه لدن - این عید نیز مثل عیدهای گذشته که تو را میپختم

من ال چکمم سندن کیمیگوزه لدن - من از مه رویی مثل تو دست نخواهم کشید

سفره لر بزه ییرسن ازلدن - از ازل تا حالا سفرهها را رنگین میکنی

یاراشیرسان اوتاقلارا سمنی - زینت بخش منازل هستی

مراسم چهارشنبه سوری (چرشنبه سویی)

مردم در سحرگاه این روز برای آوردن آب به سرچشمه ها میروند و این خود دلیلی براین ادعاست که این کلمه همان ((چارشنبه سویی)) میباشد.

مراسم چرشنبه آخشامی (چهارشنبه سوری) از مراسمات کهن آذربایجان می باشد که در اسفند ماه آن را اجرا می کنند. بنا به اعتقادات کهن تورکان نسبت به آب و آتش و.. در این ماه ما با چرشنبه های مختلفی از جمله “سو چرشنبه سی” ، “اود چرشنبه سی” ، "یئل چرشنبه سی" و "تورپاق چرشنبه سی" روبرو هستیم که در حال حاظر ما عموما شاهد اود چرشنبه سی (چهارشنبه آتش) در نقاط مختلف ایران هستیم.

“شال ساللاماق” یا «باجالئق» از جمله سنتهای قدیمی آذربایجانیها در چهارشنبهی آخر سال محسوب میشود.

جوانان و نوجوانان آذربایجانی با برداشتن شال یا توبرهای در چهارشنبه سوری خود را برای اجرای این رسم قدیمی آماده میکنند و اغلب با تاریکی هوا به خانهی دوست و آشنا و فامیل و حتا دیگران میروند و شال خود را آویزان میکنند؛ به طوریکه دیده نشوند.

در گذشته اکثر خانهها در سقف دریچهای برای تهویه داشتند و معمولا شال از آن قسمت آویزان میشد؛ تا صاحبخانه هدیهای را در آن بپیچد. اما امروزه این رسم حالتی دیگر یافته است. برای مثال در را میکوبند و وقتی صاحبخانه در را باز کرد بدون دیده شدن بخشی از شال را به داخل خانه در حالیکهی گوشهی شال را در دست دارند، در را به روی صاحبخانه میبندند و بعد از گرفتن هدیه شال را برداشته فرار میکنند.

هدیهی گذاشته شده در داخل شال میتواند چیزهای مختلفی باشد که از آن جمله میتوان به انواع شیرینی و آجیل چهارشنبه سوری و میوه و … اشاره کرد.

روشن کردن آتش و پریدن از روی آن

موقع پریدن از روی آتش چنین نغمه هایی خوانده می شود:

آتیل باتیل چرشنبه

بختیم آچیل چرشنبه

آغیرلیغیم اوغورلوغوم اودلارا

منیم له هوپولمایان یادلارا

آغیریلیغیم اود اولسون

اوددا یانان یاد اولسون

اود اوستن آتداناق

هر جفایا قاتداناق

آغیرلیغیم اوغورلوغوم اودلارا

منیم له هوپولمایان یادللارا

آتیل توتول چرشنبه

چیللم توکول چرشنبه

بختیم آچیل چرشنبه

یکی از مراسم مهم این روز، روشن کردن آتش و پریدن از روی آن میباشد. روایتهای زیادی در مورد این مراسم وجود دارد.

ریشه مراسم مختلف به این روز را در تاریخ مناطق مختلف مشاهده میکنیم که چهارشنبههای آخر سال را جشن میگرفتند

این روز رستاخیز یعنی بازگشت به سرزمین مصادف بود با شروع فصل بهار، بههمین خاطر خان ترکان هر ساله به یاد بود آن روز آتش بزرگی افروخته و با کوبیدن پتک بر روی آهنی که در آتش بزرگ قرار داده شده آغاز سال و جشن را اعلام میکند.

آتشکده های به جا مانده از گذشتهها نیز نشان میدهد که این عنصر طبیعی در میان ملت ترک برای خود اهمیت خاصی داشته، بنابراین مراسم فعلی زنجیره خود را از گذشته حفظ کرده و اگر قالبها نیز عوض شده باشند ولی مفهوم ذاتی خود را از دست نداده اند.

بعد از غروب آفتاب، آتشها روشن میشوند و همه سعی میکنند از روی آن بپرند. زمان روشن کردن آتش از" اوزه رلیک" ( اسپند) که از بازار خریده شده میسوزانند و اعتقادی وجود دارد که پریدن از روی آتش موجب خوشبختی و گشایش بخت میشود.

عالم گرانقدر مرحوم پروفسور محمد تقی کیریشچی (ذهتابی) در کتاب تاریخ دیرین ترکهای ایران با اشاره به این رسم چنین بیان میکند: "اهل منزل و حتی پیرمردهای 90 ساله به پشت بام میروند و در حالی که مقابل آتش میایستند و دستهایشان را رو به آسمان گرفته اند میگویند: خدایا تو را هزاران بار شکر، پارسال ده تومان سرمایه داشتیم، سراسر سال را کار کردیم، منفعت کردیم و زندگیمان را به خوبی گذراندیم و همان ده تومان باز هم باقی است و سپس به بچهها اشاره میکند که مراسم را شروع کنند و بچهها نغمههای مربوط به این مراسم را سر میدهند و مشغول شادمانی و پریدن از روی آتش میشوند.

در بعضی از مناطق بعد از پریدن از روی آتش، باز هم با باورها و رسوم مختلفی روبهرو میشویم. برای مثال دخترها بعد از پریدن از روی آتش موقعی که به خانه برمیگردند کفشهایشان را درمیآورند و به طرف آستانه در خانه پرت میکنند. اعتقاد و باور بر این است که اگر پاشنه کفشها به طرف منزل باشد آن سال به خانه بخت خواهند رفت.

همچنین مردم از خاکسترهای آتش برمیدارند و موقع صبح، کنار آب رفته و خاکسترها را بر روی آب میریزند و با گرفتن ناخنهای خود میگویند:

آغیرلیغیم – اوغورلوغوم گئت

قادا – بلا بیزی ترک ائت

قولاق آسما(گوش ایستادن)

در همین شب گروهی از دختران دم بخت و آرزومند از روزنه بامها یا کنار پنجرهها به فال گوش ایستاده و بعضی نیز بر سر چهار راه ها میآیستند تا به صحبتهای عابرین گوش داده و نیت و حاجت خود را با توجه به گفتههای آنها تفسیر و تعبیر نمایند.

صبح روز چهارشنبه دم دمای طلوع آفتاب مردم شهرها و روستاها از بزرگ گرفته تا افراد کوچک، دسته دسته بر سر انهار و چشمهسازها رفته و ضمن شادی سه یا هفت بار از روی آب میپرند و برای خود در سال جدید آرزوی سلامتی میکنند.

گروهی نیز با اعتقاد بر این که آبها هنگام تحویل سال از نو متولد میشوند، کوزههای کهنه خود را شکسته و کوزههای تازه را با آب پر میکنند تا بعدا در سال جدید به کنج اتاقها بپاشند یا در مشک بریزند یا چایی دم کنند و به این ترتیب ضمن دور کردن قضا و قدر الهی برای آنها در سال جدید مایه برکت باشد. امروزه با ارتباطات اجتماعی مردم با یکدیگر و تغییرات فرهنگی که در جوامع شهر و روستایی به وجود آمده، مراسم شالاندازی و آب پر کردن کوزهها تا حدودی رنگ و روی خود را باخته و به دست فراموشی سپرده شده است ولی هنوز در روستا های آذربایجان این رسم پابرجاست.

آداب و رسوم فعلی در نوروز:

خانه تکانی

خانه تکانی از دیگر آئینهای نوروز است. ده پانزده روز مانده به نوروز خانه تکانی شروع میشود. در این آئین، همه وسایل خانه گردگیری و شستشو میشود و پاک و پاکیزه میگردد.

چنان زوایای خانه را می روبند که اگر تا یک سال دیگر هم آن زوایا از چشم خانم خانه پنهان بماند یا فرصت پاکیزه سازی آنها به دست نیاید، قابل تحمل باشد.

وسواس برای این پاکیزه سازی تا به حدی است که در و دیوار خانه اگر نه هر سال، هر چند سال یکبار نقاشی میشود.

پس از خانه تکانی، نوبت سبزه کاشتن میشود. مادران حدود یک هفته مانده به نوروز، مقداری گندم و عدس و ماش و شاهی در ظرفهایی زیبا می ریزند و خیس می دهند تا آهسته آهسته بروید و برای سفره نوروزی آماده گردد.

کارت شادباش

کاری که پس از شکل گیری روشهای جدید ارتباطی مانند نامهنگاری، یا شکل جدیدتر آن نامههای الکترونیکی رواج یافته، ارسال کارت شادباش است؛ یک هفته پیش از آغاز سال نو، زمان ارسال کارتهای شادباش فرا میرسد، فرستادن کارت شادباش برای همه دوستان و آشنایان، و اقوامی که در دیگر کشورها یا شهرها زندگی میکنند، البته کاری پسندیده است، امروزه و بعد از رواج تلفن بیشتر به یک تلفن برای گفتن تبریک سال نو پس از تحویل سال بسنده میکنند.

دید و بازدید

دید و بازدید رفتن تا پایان روز ۱۲ فروردین ادامه دارد. اما معمولاً در همان صبح نوروز به دیدن اقوام نزدیک، مانند پدر و مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ، پدر و مادر زن یا شوهر، عمه، عمو، خاله، دائی و… می روند.

روزهای بعد نوبت اقوام دورتر فرا می رسد و سر فرصت به دیگر اقوام و دوستان سر می زنند و دیدارها تازه میکنند. حتی اگر کسانی در طول سال به علت کدورتهایی که پیش آمده از احوال پرسی یکدیگر سر باز زده باشند، این روزها را فرصت مغتنمی برای رفع کدورت می شمارند و راه آشتی و دوستی در پیش می گیرند.

مسافرت نوروزی

از آنجا که مدارس در ایام نوروز تا ۱۴ فروردین تعطیل است، فرصت خوبی برای سفر کردن به دست میآید. پس گروه کثیری از مردم به شهرهای دیگر و نقاط خوش آب و هوا ی کشور که در ایام نوروز از آب و هوای معتدل برخوردار است، سفر میکنند. اما این سفرها نیز خالی از دید و بازدید نیست. مردم به دیدار یکدیگر می روند و دیگران را به شام و ناهار دعوت میکنند. سفرهای زیارتی نیز که از دیرباز مرسوم بوده، همچنان رونق دارد. به این معنی که عده زیادی شب عید به قم یا مشهد می روند و پس از یکی دو روز به خانه و کاشانه خود باز می گردند.

طبیعت گونو(سیزده بدر)

روز سیزدهم فروردین مردم به دامن طبیعت رفته و به بازی و گردش می پردازند. در عهد باستان عدد سیزده همچنین روز سیزدهم (سیزده فروردین) نحس و بدیومن شمرده میشد به همین دلیل مردم در این روز به دامن طبیعت پناه میبرند.در پایان تعطیلات ۱۳ روزه ی نوروزی اهالی محل به گردشگاه های طبیعی و به دامنه ی کوه ها و باغ ها پناه می برند و آخرین روز تعطیلی های نوروز را با صرف ناهار در بیرون از خانه و گره زدن سبزه به پایان می برند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد