راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

اعمال و دعای لحظه ی تحویل سال 1390


اعمال و دعای لحظه ی تحویل سال 1390


با آب عشق وضوی معرفت بسازیم .

 

دو رکعت نماز عروج بخوانیم…

 

و با  ۵ بار شستشوی وجودمان با  دعایی که هر سال در لحظه تحویل سال زمزمه ی لبهای ماست  سال را آغاز کنیم که این دعا ازقول حضرت پیامبر ( ص) می باشد .

 

یا مقلب القلوب و الابصار

 

یا مدبر اللیل والنهار

 

یا محول الحول و الاحوال

 

حول حالنا الی احسن الحال

 

و در آخر با نجوای زیارت آل یس خود را برای پذیرفتن فرصتی که خداوند باز به ما داده تا خود را به کمال عبودیتش برسانیم آماده سازیم.

 

اللهم فرغ قلبی لمحبتک و ارزقنا توفیق طاعتک و بعد معصیتک

 

خدایا قلب مارا از محبت غیر از خودت فارغ ساز و توفیق انجام طاعت و دوری از معصیتت را به ما عطا فرما

 

اللهم عَرِّفنی نَفسَک فانّک اِن لَم تُعَرِّفنی نَفسَک لَم اَعرِف  رَسولَک

 

خدایا نفسم را به من بشناسان که اگر نشناسم نفسم را رسولم را نمی شناسم

 

اَللّهُمَّ عَرِّفنی رَسولَک فَاِنَّک اِن لَم تُعَرِّفنی رَسولَک لَم اَعرِف حُجَّتَک

 

خدایا رسولم را به من بشناسان که اگر رسولم را نشناسم حجت فی ارضت را نمی شناسم

 

فَاِنَّک اِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَک ضَلَلتُ عَن دینی

 

خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را نشناسی از دینم گمراه می شوم.


# عید برای اهالی هنر تعطیل نیست # با تاریخ نوروز باستانی آشنا شو

لحظه تحویل سال 1390

چند رسانه‌ای  - لحظه تحوبل سال 1390 هجری شمسی ساعت 2 و 50 دقیقه و 45 ثانیه روز دوشنبه 1 فروردین 1390 مطابق 16 ربیع الثانی 1432 هجری قمری و21 مارس 2011 میلادی
64
مطالب مرتبط با کلید واژه نوروز

قرآن در رسوم ایرانی.قرآن و عید نوروز.ورود به منزل با قرآن.پول...............

قرآن در رسوم ایرانی.قرآن و عید نوروز.ورود به منزل با قرآن.پول عیدی لای قرآن.قرآن سرسفره عقد.قرائت قرآن هنگام اجرای خطبه عقد.قرآن همراه جهیزیه عروس.قرآن همراه عروس.رد شدن عروس و داماد از زیر قرآن.قرآن مهریه عروس


قرآن در رسوم ایرانی


آداب و رسوم هر ملت، بیانگر اندیشه و اعتقادات آن ملّت است.با نگاه و مطالعه در رسم‌های یک ملّت،می‌توان به پشتوانه فکری و اعتقادی آنها پی برد.

مردم هر سرزمینی امور اعتقادی و مقدس خود و نیز یاد عزیزان خود را در مراسمات و رسم‌های خود حضور می‌دهند و آن را با نام و یاد شخصی عزیز و با عظمت آغاز می‌کنند و هر یک از جزییات رسم‌ها و آیین‌های مهم خود را با یاد آن امر مهم و گرامی همراه می‌سازند.

برای نمونه در مراسم کلنگ زنی یک پروژه،آن را با یاد شخصیتی مهم از مفاخر ملی یا مذهبی آغاز می‌کنند و نام عزیزی را بر آن می‌نهند و برای افتتاح نیز از فردی مهم و گرامی دعوت می‌کنند تا با حضور او فعالیت آن شرکت یا مؤسسه شروع شود.

با ظهور اسلام در جامعه ایرانی و حضور آن در زندگی مردم، بسیاری از رسم‌های ایرانی،رنگ و بوی قرآنی به خود گرفت.قرآن به عنوان بابرکت‌ترین و مقدس‌ترین کتاب الهی و نیز به عنوان سازنده، جهت دهنده و اصلاح کننده همه رفتارها،آیین‌ها و سنت‌های مردمی، در اغلب آیین‌ها و رسومات ایرانیان حضور یافته و فضای بسیاری از این رسم‌ها را قرآنی کرده است.

با مطالعه در فرهنگ عامیانه مردم ایران در می‌یابیم که به خاطر علاقه فراوان ایرانیان به قرآن کریم، بسیاری از آیین‌ها و رسم‌های ایرانی، با حضور قرآن انجام پذیرفته و می‌پذیرد.این حضور به شکل‌های گوناگونی انجام می‌گیرد. در بعضی آیین‌ها، حضور نسخه‌ای از قرآن در آن مراسم، ضروری و اجتناب ناپذیر است و در برخی دیگر از مراسم‌ها،تلاوت آیاتی چند از قرآن کریم یا گشودن و نگریستن و تفأل به قرآن جزو برنامه‌های اصلی آن است.

هر چند برشمردن چند رسم به عنوان رسوماتی که قرآن در آن حضور دارد به معنای استقرای کامل اینگونه رسومات نیست؛امّا آشنایی با رسومات چند از این دست خالی از لطف نیست.

آب دریا را اگـر نتـوان کـشید هم به قدر تشنگی باید چشید

پس اینک چند نمونه از آداب و رسوم ایرانی که قرآن کریم در آن جلوه‌گری می‌کند را به تماشا می‌نشینیم:

قرآن و عید نوروز

تحویل سال نو و عید باستانی نوروز، نزد ایرانیان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.در این ایام که با تعطیلات رسمی نیز همراه است، مردم به کارهایی پسندیده چون:خانه تکانی، تمیز کردن وسایل منزل، پوشیدن لباس نو، تمیزی بدن و دید و بازدید و… می‌پردازد.عید نوروز که از دیرباز در میان مردم ایران حضور داشته است با ظهور اسلام و تأیید پیشوایان دینی مواجه شد.زیرا بنای پیشوایان دینی ما در محو یا اثبات سنّت‌ها این بود که سنّت‌های پسندیده و سازگار با مفاهیم دینی را تأیید می‌کردند و سنت‌های جاهلی و ناپسند را مردود می‌شمردند.اما علی(ع) در این باره در عهد نامه‌اش به مالک اشتر می‌نویسد:«آیین پسندیده‌ای را بر هم مزن و آیینی را ایجاد نکن که به چیزی از سنّت‌های نیک گذشته زیان برساند».(نهج البلاغه، نامه 53)

با تأیید پیشوایان دینی نوروز ایرانی،به رسمی ایرانی ـ اسلامی تبدیل شد.سنت‌های نیک گذشته با آموزه‌های دینی قرین گشت و آموزه‌های نو به زیبایی و غنای بیشتر آن یاری رساند.

نمونه‌ای از سخنان جانفزای اهلبیت ـ علیهم السلام ـ در این باره چنین است:

امام صادق(ع) فرموده است:«هرگاه نوروز فرا رسید،غسل کن و پاکیزه‌ترین لباس‌هایت را بپوش».(وسائل الشیعة، ج 8، ص 172).همچنین پیامبر گرامی اسلام به پیوند در این ایام با نیت الهی اشاره کرده و فرمودند:«اگر می‌توانید هر روز را نوروز کنید،یعنی در راه خدا به یکدیگر هدیه دهید و با یکدیگر پیوند داشته باشید».(دعائم الاسلام، ج 2، ص 326)

یکی از سنّت‌های نیکو که در گذشته و امروز در اقوام مختلف ایرانی مرسوم بوده و هست، حضور قرآن کریم در آیین‌های نوروزی است.

یکی از جلوه‌های زیبای حضور قرآن در آیین‌های نوروزی،گذاشتن قرآن روی سفره هفت سین است.در این رسم که می‌توان گفت:کمترین گونه ارتباط با قرآن در این ایام است، قرآن را بر روی سفره هفت سین ویژه تحویل سال نو قرار می‌دهند.البته لازم به گفتن است که روی سفره هفت سین فقط چیزهایی که مانند:سیب، سمنو، سنجد و… که حرف سین در ابتدای آن است را نمی‌گذارند،بلکه از چیزهای دیگری که از آن امید رحمت و برکت دارند نیز استفاده می‌کنند.در فرهنگ عامیانه هدایت آمده است:«چیزهایی که در سفره هفت سین می‌گذارند از این قرار است:قرآن، نان، آب و…». (فرهنگ عامیانه مردم ایران، ص 131)

ورود به منزل با قرآن

رسمی است که در آغازین لحظه‌های ورود به سال جدید خورشیدی انجام می‌شود.در این رسم و اعتقاد دیرین که در برخی از مناطق ایران رایج است،ورود نخستین فرد به فضای خانه در اولین روز سال و پس از تحویل سال را بسیار با اهمیت می‌دانند و آن را مدار برکت و خوش آمد در طول سال می‌دانند.دراین رسم از فردی از اعضای خانواده شخصی دیگر که خوش قدم، پاک و رستگار است خواسته می شود تا نخستین وارد شونده به فضای خانه باشد.انتخاب این فرد نیز گاهی اوقات با استخاره و تفأل همراه می‌شود.پس از انتخاب و قرار قبلی، این فرد با یک جلد قرآن،برای رحمت و برکت، سبزه به نشانه بهار وسرسبزی و طراوت، آب،به نیت روشنایی و پاکی و آیینه،برای راست نمایی و زلال، در حالی که با پای راست برای وارد خانه می‌شود.جمله «بسم الله الرحمن الرحیم» را بر زبان می‌آورد و مقداری آب بر جای خود یا چهار گوشه اتاق یا حیاط می‌ریزد.

در این رسم از رسم‌های نوروزی، قرآن کریم برای نشان دادن اعتقاد و ارتباط با قرآن و ایجاد برکت و نورانیت حضوری پر رنگ دارد.

پول عیدی لای قرآن

در روز عید، جنب و جوش و شادی بچه‌ها از بقیه بیشتر است و یکی از دلایل آن هم عیدی گرفتن از بزرگ‌ترها است.در ایام عید نوروز نیز بزرگ‌ترهای فامیل به کوچک‌ترها عیدی می‌دهند.این عیدی که معمولاً اسکناس‌های نو است، شور و شادی بیشتری را برای آنها ایجاد می‌کند.

بعضی از بزرگ‌ترهای متدین این پول‌ها را لای قرآن خود می‌گذارند و هنگام عیدی دادن قرآن را گشوده و پول را از لای قرآن بیرون آورده و به بچه‌ها می‌دهند.این کار برای آموزش ایجاد ارتباط بهتر و بیشتر با قرآن کریم است و از این راه برای پول‌های عیدی، تبرک جویی می‌کنند.شاملوار در کتاب کوچه می‌نویسد:«این کار جهت برکت بوده و پول‌های ته کیسه‌ای به عنوان عیدی در نوروز و عید غدیر و… داده می‌شود».(کتاب کوچه،ج 8، ص 1188)

ازدواج به عنوان یکی از آسمانی‌ترین پیوندهای بشر، در دین اسلام و در آموزه‌های قرآن از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.تشویق و ترغیب به ازدواج، نشان از اهمیت آن در تعالیم قرآنی دارد.قرآن سعی دارد با گسترش فرهنگ ازدواج، فرهنگ پاک زیستن را در سرتاسر جامعه اسلامی حاکم سازد. یکی از جلوه‌های حضور قرآن در جامعه ایرانی استفاده از قرآن در آیین‌های ازدواج است.ایرانیان در مراسمات ازدواج نیز سعی دارند تا ضمن اعلام بنای بنیان خانواده بر آموزش‌های قرآنی، قرآن شریف را در مراسمات مختلف عقد و عروسی خود حضور دهند.در این جلوه ارزشمند قرآن، پایبندی خود را به قرآن و تعالیم آن در شادترین لحظات زندگی نشان داده و تصمیم خود را برای پیروی از قرآن کریم درطول زندگی خود، استوار می‌سازند.ارتباط با قرآن کریم در مراسم ازدواج به چند گونه است که تعدادی از آن را برمی‌شمریم:

1.قرآن سرسفره عقد

هنگامی که سفره عقد ازدواجی چیده می شود.همه بستگان با آرزوی خوشبختی عروس و داماد، سعی می‌کنند به هر چه باشکوه‌تر شدن این مراسم کمک کنند و در این راه از جمع کردن اسباب شادی، مهر، برکت و… بر سر سفره عقد از هیچ تلاشی فرو گذر نمی‌کنند، آب، آیینه، نان و سبزی،شیرینی، عسل و… از لوازم سفره عقد است.امّا آنچه این سفره را رنگین و نورانی می‌کند،حضور قرآن کریم است که در سفره عقد به عنوان یکی از عوامل برکت جویی از زندگی عروس و داماد گذاشته می‌شود.خانواده‌های ایرانی،قرآن سفره عقد را از زیباترین و بهترین قرآن‌ها انتخاب می‌کنند و آن را در سفره عقد قرار می‌دهند.صادق هدایت در فرهنگ عامیانه خود آورده است:«چیزهای زیر در سفره عقد لازم است:قرآن، جانماز، آیینه، قدح شربت…»(فرهنگ عامیانه مردم ایران، ص 34)

2.قرائت قرآن هنگام اجرای خطبه عقد

هنگامی که عروس و داماد برای اجرای خطبه عقد بر سر سفره عقد می‌نشینند با دلی پر از زیباترین آرزوها و در پی رسیدن به سعادت از هر عاملی که آنها را در رسیدن به هدفشان یاری می‌رساند، مدد می‌جویند.

زوج‌های ایمانی و دیندار نیز از همان آغازین لحظه‌های پیمان ازدواج،با خویش و با یکدیگر عهد می‌بندند تا پیرو قرآن باشند و آموزش‌های قرآنی را در زندگی خود به کار گیرند.این تصمیم را با نگریستن به متن قرآن کریم و قرائت آن در لحظات اجرای خطبه عقد و آغازین لحظه‌های زندگی مشترک نشان می‌دهند.

3.قرآن همراه جهیزیه عروس

در بسیاری از مناطق ایران و در بین اقوام مختلف،مرسوم است که خانواده عروس،لوازم ابتدایی و مورد نیاز آغاز زندگی مشترک ر ـ کم باشد یا زیاد ـ به عروس و داماد اهدا می‌کنند.این لوازم که جهیزیه یاجهاز نام دارد، معمولاً لوازمی است که مورد احتیاج آنهاست.هنگامی که خانواده عروس در ضمن مراسمات خاص هر منطقه جهیزیه را روانه خانه داماد می‌کنند.پیشاپیش همه وسایل، یک جلد قرآن را به عنوان نخستین و اساسی‌ترین مورد نیاز زو ج جوان به خانه آنها می‌فرستند.ایشان با این کار نشان می‌دهند که پیشاپیش همه کارهای ما و اصلی‌ترین عنصر خوشبختی قرآن است و باید در زندگی به آن عمل کرد تا خوشبختی به دست‌آید.

در کتاب فرهنگ عامیانه مردم ایران آمده است:«جهاز عروس را که به خانه داماد می‌فرستند،اول آینه و قرآن و… را وارد خانه می‌کنند و برای شگون اسفند دود می‌کنند».(ص 35)

4.قرآن همراه عروس

زمانی که خانواده داماد برای بردن عروس به خانه آنها می‌آیند و عروس آماده رفتن به خانه شوهر می‌شود با فامیل و خانواده به ویژه پدر و مادر خود خداحافظی می‌کند.دربرخی مناطق ایران مرسوم بوده و هست که هنگام خداحافظی، پدر عروس، بخشی از قرآن یا مجلدی کوچک از قرآن را در پارچه‌ای سفید پیچیده و به کمر یا بازوی عروس می‌بندند و بدین وسیله عروس را در پناه قرآن قرار می‌دهد.

5.رد شدن عروس و داماد از زیر قرآن

هنگامی که عروس از خانه پدر به خانه شوهر راهی می‌شود،ـ مانند هر سفری ـ عروس و داماد را از زیر قرآن رد می‌کنند.این کار معمولاً توسط پدر عروس صورت می‌گیرد.عروس و داماد نیز با بوسیدن قرآن از زیر آن رد می‌شوند تا در پناه و امان قرآن زندگی امن و آسوده ای را برای یکدیگر بسازند.«دراین رسم که گاهی،از زیر آینه و قرآن رد شدن، نام دارد،عروس و داماد از زیر آن رد شده، برمی‌گردند و قرآن را می‌بوسند و دوباره از زیر آن رد می شوند».(فرهنگ بزرگ سخن، ج 12، ص 200)

6.قرآن مهریه عروس

یکی از شرط‌های هنگام عقد، قرار دادن مهریه است.برای مهریه که در اسلام دستور به کم بودن آن داده شده است، چیزهای مختلف نقدی یا غیرنقدی قرار می‌دهند.شاخه نبات، آینه و شمعدان، سکه‌های طلا، پول نقد رایج، شاخه‌های گل و… از چیزهایی است که در ضمن عقد از موارد مهریه قرار داده می‌شود.یکی از چیزهایی که در مهریه دختران ایرانی به عنوان یک مورد جدایی ناپذیر حضور دارد، قرار دادن یک جلد کلام الله مجید به عنوان مهریه است.در حقیقت زوج ایرانی با قرار دادن یک جلد قرآن به عنوان مهریه آن را مهر سعادت و خوشبختی خود قرار می‌دهند.

ادامه دارد…

پدیدآورنده: سید محسن موسوی آملی

استفتائات نوروزی یک مرجع تقلید. گذاشتن پول میان اوراق قرآن...........

استفتائات نوروزی یک مرجع تقلید. گذاشتن پول میان اوراق قرآن. اعمال عید نوروز در مفاتیح.رفتن به سیزده بدر.سفره هفت سین در نوروز

سرویس : اجتماعی

89/12/29-02:35

2011-03-20 02:35:41

193 : کد خبر

گذاشتن پول میان اوراق قرآن

رسم است که در عید نوروز و مانند آن پول لای قرآن می گذارند و عیدی می دهند. آیا این کار اشکال دارد؟

اشکالی ندارد.

سبزه هایی که به شکل اسامی مقدسه درآورده شده

ما امسال سبزه عید نوروز را به شکل اسم های پنج تن مثلاً «یا حسین» درآوردیم و چون آن ها را روز سیزده بدر همان جا می گذاریم، آیا مشکلی ندارد؟ اگر مشکل دارد با سبزه ها چه کار کنیم؟

در صورتی که بی احترامی و هتک حرمت شود، جایز نیست و بهتر است در محلی قرار دهید که بی احترامی نشود.

 اعمال عید نوروز در مفاتیح

اعمالی که در مفاتیح تحت عنوان عید نوروز آمده مربوط به کدام تقویم است؟ آیا هر سال نو را در هر فرهنگ شامل می شود (مثلا عید نوروز ایرانیان) یا برای تقویم قمری است؟

خیر، مربوط به عید نوروز (سال شمسی) است.

رفتن به سیزده بدر

آیا اجرای مراسم سیزده بدر از نظر شرعی مشکل دارد ؟

سیزده بدر ریشه شرعی ندارد و از خرافات است ولی تفریح سالم و خالی از گناه بدون اعتقاد به نحس بودن سیزده اشکالی ندارد.

 سفره هفت سین در نوروز

نظر معظم له در مورد پهن کردن سفره هفت سین به مناسبت نوروز چیست؟ بنده علاقه یا التزامی به پهن کردن آن ندارم، اما همسرم اصرار دارد در خانه چنین کند. آیا باید از این کار او جلوگیری کنم؟

این کار اشکال ندارد.

منبع خبر: شبکه اطلاع رسانی اجتهاد

انتهای خبر/ واحد خبر حوزه علمیه میبد (حامیم نیوز).

"نگاهی به آئین و سنن و مراسم چهارشنبه سوری و عید نوروز و رسم رسو

"نگاهی به آئین و سنن و مراسم چهارشنبه سوری و عید نوروز و رسم رسوم "سردرود"


جشن های ویژه عید نوروز مهم ترین و بزرگ ترین جشن های منطقه به شمار می آیند. نخستین جشن ایرانی به نام نوروز از زمان پادشاهی جمشید مرسوم شد و در زمان های بعد، جشن‌ها و آیین‌های دیگری چون تیرگان، مهرگان، سده و غیره در فرهنگ ایرانی پدید آمدند. اجرای مراسم های مربوط به نوروز در سردرود مثل سایر شهروروستاهای استان آذربایجان نیز حدود دو هفته تمام طول می کشد. در سردرود آداب نوروز به شیوه ی دیگر استان ها با مراسم های چهارشنبه سوری، خانه تکانی، سبزه عید، چیدن سفره هفت سین، خرید لباس نو ، آداب دید و بازدید های نوروزی و... همراهاه استکه ذیلا به بر رسی آن میپردازیم:

عید نوروز سال ها پیش از میلاد در آذربایجان برگزار می شده و مردم برخی از احساسات بشر دوستانه و جهان بینی خود را با این جشنواره مربوط می دانند زیرا در اوستا کتاب مقدس زرتشتیان نوروز به منزله جشن ستایش رفاه مقدسات محسوب می شود و گفته می شود که نوروز عید فراوانی کشت و سرآغاز تندرستی و برکت و وفور است. در خانه ها نیز گفته اند که هفت نوع سبزی می کاشتند تا آن را که بهتر می روید بشناسند.

زردشت خود نیز عامل مهمی در گسترش کشاورزی در آذربایجان بوده است. به اعتقاد “بنیاداف” قید شدن این عید در سالنامه زرتشت به 4هزار سال قبل از میلاد بر می گردد. پیروان آیین زرتشت را عقیده بر آن است که در روز شش ماه فروردین زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند، لذا این روز را به نام “نوروز” جشن می گرفتند.

در قرن نهم قبل از میلاد دولت تورک ماننا که از ممالک متمدن مشرق زمین بود در کشاورزی به پیشرفتهای فراوانی دست یافته بود. اهالی این دولت با اهالی دول دیگر عید بهار را به صورت باشکوه اجرا می کردند.

نظام الملک (عصر 11) در سیاستنامه خود نوروز را جشنی مردمی و جشن ملت بر می شمارد.

تقویم 12 حیوانی ترکان نیز بر اساس ماههای سال به گردش در می­آمد و نهایتا در عید نوروز این گردش تجدید می شد.

 

“پائولو دلسول” در کتاب طالع بینی چینی می نویسد: حتی در عصر ما، چینی ها اعتقاد دارند که وقایعی که در هر سال رخ می دهد و افرادی که در آن سال به دنیا می آیند تحت تاثیر خصوصیت حیوانی است که در آن سال به دنیا می آیند تحت تاثیر خصوصیات خیوانی است که بر آن سال حاکم است. بنابراین چینی ها و کلیه ملتهای زردپوست، چه در کار و چه در دوستی و عشق و ازدواج، اهمیت فراوانی برای این سالها قائل هستند.

این تقویم که جزء تقویمهای کهن می باشد از قرن هفتم هجری به قلمرو سیاست، علم و فرهنگ ایرانیان وارد شد.

در “دیوان لغات الترک” محمود کاشغری نیز در مورد آداب و رسوم مربوط به نوروز در میان ترکان می توان به وفور مطالبی را مشاهده کرد.

همانطور که قبلا نیز ذکر شد این عید و جشن به عنوان جشن ملی یاد می شود. و یکی از بزرگترین جشنهای ملت تورک علی الخصوص تورکان آذربایجان همین جشن نوروز می باشد. در این جشن ملت تورک لباسهای نو می پوشیدند و به اجرای مزاسمات ملی می پرداختند از جمله می توان به اجرای حرکات پهلوانی، ایجاد آتش در اجاقها، اجرای رقص، طبخ غذاهای متنوع، ایجاد محافل ادبی و هنری، اجرای موسیقی و ترانه های اصیل به وسیله سازهای ملی آذربایجان همچون کمانچه – تار قوپوز و… (نوروز گلیر یاز گلیر // باهار گلیر ساز گلیر)، نوشتن نوروز نامه ، یاد کردن قهرمانها و شخصیتهای مختلف ملت تورک، قربانی دادن برای گؤک تانری و الهه های مربوط به آبهای سطحی و آتش و…(مثل آناهیتا که در دوره امپراطوری مادران –آنا خاقانلیقی- در عصر سنگ به وجود آمده بود)، تجدید عهد و پیمان با خالق هستی بخش و الهه های مربوط به آب – آتش و..

پس از دوره صفویه در زمان افشاریه و قاجاریه نوروز همچنان گرامی و محترم ماند و حکومت ها نه تنها سر ستیز با آن نداشتند بلکه در رونق آن سعی می کردند.


به باور و اعتقاد نیاکان ما، "یئل، اود و سو" به مهمانی توپراق میروند و در معبد توپراق جمع میشوند و روزهای سخت، زمستانی را که توام با قحطی و فلاکت و سختی بوده است بر او عرضه میدارند و الهه توپراق را به بیداری دعوت میکنند و این چهار الهه دست در دست همدیگر با خواندن این شعر:

تزه عؤمور – تزه تاخیل ایل گلدی/سو گلدیها، اود گلدیها، یئل گلدی

عمر تازه، روییدنی و سال تازه اومد/آب آمد، آتش آمد، باد آمد

دنیای روشناییها را به مردم به ارمغان میآورند و مردم نیز با دیدن این وضعیت به جشن و پایکوبی در طبیعت میپردازند. البته امروزه مردم به سان گذشته تمامی مراسم مربوط به هر یک از چهارشنبههای گفتهشده را به جا نمیآورند ولی بهطور عموم با اجرای مختلف آنها موجب پایداری آنها میشوند.

مراسم نوروزی در آذربایجان ایران/پخت سمنو (سَمنی)

از چیزهایی در سفره هفت سین می گذارند می توان از سمنو نام برد. سمنو تنها به معنای سرسبزی و طراوت نیست بلکه به معنای برکت نیز می باشد. سمنو به عنوان لذیذ ترین غذا در عید نوروز می باشد. و بعد از طبخ، آن را در میان خویشاوندان و همسایه ها تقسیم می کنند سمنو در میان ملت تورک به عنوان عامل تداوم بخش نسلها شناخته می شود. در نمونه های باقی مانده از ادبیات شفاهی یا فلکلور ، اشعار و داستان های بسیاری وجود دارد که به طور مستقیم یا غیر مستقیم، نوروز و ایام آن نقش مهمی در روند ماجرا ایفا می کنند. رسمی است که در زمان نوروز سمنو را در میان زنانی که دارای اولاد نمی شوند می گردانند و می گویند: “آی بونو گؤیردن تانری، بو گلینی ده گؤیرت، آرزوسونا کاما یئتیر. مطلبینه، مورادینا چاتدیر. عهدینی اومیدینی بیتیر” (ترجمه: ای خدایی که این سمنو را بارور کردی این عروس را هم بارور کن، آرزویش را اجابت کن، به خواسته اش برسان، به امیدی که دارد برسان)

سمنو جزو غذاهایی است که در آخر سال خانمها با همکاری یکدیگر به پخت آن مشغول میشوند.

یکی از سمبلها و نشانههای بارز باستانیترین عید ترکها –نوروز- پختن سمنو میباشد. که از رسوم زیبای آذربایجان میباشد.

خانمها، در ظرفها و سینیهایی گندمها را ریخته و پس از آبیاری آنها یک پارچه نازک بر روی آنها میکشند. بعد از چند روز گندمها شروع به جوانه زدن میکنند در این موقع پارچه نازک را از روی گندمهای جوانه زده بر میدارند و یکی دو روز هم به آن حالت نگه میدارند. بعد از این موقع، گندمها را برداشته و بعد از له کردن آنها در یک توبره ریخته و آب آنها را میگیرند سپس این آب را در درون دیگ ریخته و میگذارند روی اجاق کم شعله. هنگامیکه سمنو شروع به جوشیدن میکند در دیگ را میگذارند و یک جانماز، تسبیح، آینه و سفره قرآن باز کرده و دیگ را به حال خود گذاشته و اطراف دیگ را خلوت میکنند.

بعد از پخته شدن سمنو، شروع به پخش سمنو میکنند. در دیگ سمنو "بادام پوسته دار" یا "گردوی پوسته دار" نیز میریزند، چرا که باور بر این است که هرکس این بادامها را در کیسه پولش بگذارد پولش برکت پیدا کرده و زیاد میشود.

"ترانه سمنو" یکی از ترانه های آشنا برای آذربایجانیها میباشد که همراه با احساسات زیبا، اهمیت سمنو را در میان آذربایجانیها نشان میدهد.

سمنی آی سمنی - سمنو آی سمنو

هر یازدا سن یادا سال منی - در هر بهار مرا به یاد بیار، سمنو

سمنی ساخلا منی- سمنو! از من محافظت کن

ایل ده گؤیردیم سنی- تا هر سال تو را سبز کرده و بپزم

گولوش دوغار دوداغلاردا سمنی - سمنو! تبسم بر لبها مینشیند

بیزیم ائللر اوخور بو نغمه نی - ملت ما این ترانه را میخوانند

سمنی آی سمنی ساخلا منی - سمنو آی سمنو مرا حفظ کن

دوزوم دؤرد یانینا نرگس، یا سمنی- تا در چهار گوشه ات گل نرگس بچینم

بو بایرامدا هر ایل بایرام دوزه لدن - این عید نیز مثل عیدهای گذشته که تو را میپختم

من ال چکمم سندن کیمیگوزه لدن - من از مه رویی مثل تو دست نخواهم کشید

سفره لر بزه ییرسن ازلدن - از ازل تا حالا سفرهها را رنگین میکنی

یاراشیرسان اوتاقلارا سمنی - زینت بخش منازل هستی

مراسم چهارشنبه سوری (چرشنبه سویی)

مردم در سحرگاه این روز برای آوردن آب به سرچشمه ها میروند و این خود دلیلی براین ادعاست که این کلمه همان ((چارشنبه سویی)) میباشد.

مراسم چرشنبه آخشامی (چهارشنبه سوری) از مراسمات کهن آذربایجان می باشد که در اسفند ماه آن را اجرا می کنند. بنا به اعتقادات کهن تورکان نسبت به آب و آتش و.. در این ماه ما با چرشنبه های مختلفی از جمله “سو چرشنبه سی” ، “اود چرشنبه سی” ، "یئل چرشنبه سی" و "تورپاق چرشنبه سی" روبرو هستیم که در حال حاظر ما عموما شاهد اود چرشنبه سی (چهارشنبه آتش) در نقاط مختلف ایران هستیم.

“شال ساللاماق” یا «باجالئق» از جمله سنتهای قدیمی آذربایجانیها در چهارشنبهی آخر سال محسوب میشود.

جوانان و نوجوانان آذربایجانی با برداشتن شال یا توبرهای در چهارشنبه سوری خود را برای اجرای این رسم قدیمی آماده میکنند و اغلب با تاریکی هوا به خانهی دوست و آشنا و فامیل و حتا دیگران میروند و شال خود را آویزان میکنند؛ به طوریکه دیده نشوند.

در گذشته اکثر خانهها در سقف دریچهای برای تهویه داشتند و معمولا شال از آن قسمت آویزان میشد؛ تا صاحبخانه هدیهای را در آن بپیچد. اما امروزه این رسم حالتی دیگر یافته است. برای مثال در را میکوبند و وقتی صاحبخانه در را باز کرد بدون دیده شدن بخشی از شال را به داخل خانه در حالیکهی گوشهی شال را در دست دارند، در را به روی صاحبخانه میبندند و بعد از گرفتن هدیه شال را برداشته فرار میکنند.

هدیهی گذاشته شده در داخل شال میتواند چیزهای مختلفی باشد که از آن جمله میتوان به انواع شیرینی و آجیل چهارشنبه سوری و میوه و … اشاره کرد.

روشن کردن آتش و پریدن از روی آن

موقع پریدن از روی آتش چنین نغمه هایی خوانده می شود:

آتیل باتیل چرشنبه

بختیم آچیل چرشنبه

آغیرلیغیم اوغورلوغوم اودلارا

منیم له هوپولمایان یادلارا

آغیریلیغیم اود اولسون

اوددا یانان یاد اولسون

اود اوستن آتداناق

هر جفایا قاتداناق

آغیرلیغیم اوغورلوغوم اودلارا

منیم له هوپولمایان یادللارا

آتیل توتول چرشنبه

چیللم توکول چرشنبه

بختیم آچیل چرشنبه

یکی از مراسم مهم این روز، روشن کردن آتش و پریدن از روی آن میباشد. روایتهای زیادی در مورد این مراسم وجود دارد.

ریشه مراسم مختلف به این روز را در تاریخ مناطق مختلف مشاهده میکنیم که چهارشنبههای آخر سال را جشن میگرفتند

این روز رستاخیز یعنی بازگشت به سرزمین مصادف بود با شروع فصل بهار، بههمین خاطر خان ترکان هر ساله به یاد بود آن روز آتش بزرگی افروخته و با کوبیدن پتک بر روی آهنی که در آتش بزرگ قرار داده شده آغاز سال و جشن را اعلام میکند.

آتشکده های به جا مانده از گذشتهها نیز نشان میدهد که این عنصر طبیعی در میان ملت ترک برای خود اهمیت خاصی داشته، بنابراین مراسم فعلی زنجیره خود را از گذشته حفظ کرده و اگر قالبها نیز عوض شده باشند ولی مفهوم ذاتی خود را از دست نداده اند.

بعد از غروب آفتاب، آتشها روشن میشوند و همه سعی میکنند از روی آن بپرند. زمان روشن کردن آتش از" اوزه رلیک" ( اسپند) که از بازار خریده شده میسوزانند و اعتقادی وجود دارد که پریدن از روی آتش موجب خوشبختی و گشایش بخت میشود.

عالم گرانقدر مرحوم پروفسور محمد تقی کیریشچی (ذهتابی) در کتاب تاریخ دیرین ترکهای ایران با اشاره به این رسم چنین بیان میکند: "اهل منزل و حتی پیرمردهای 90 ساله به پشت بام میروند و در حالی که مقابل آتش میایستند و دستهایشان را رو به آسمان گرفته اند میگویند: خدایا تو را هزاران بار شکر، پارسال ده تومان سرمایه داشتیم، سراسر سال را کار کردیم، منفعت کردیم و زندگیمان را به خوبی گذراندیم و همان ده تومان باز هم باقی است و سپس به بچهها اشاره میکند که مراسم را شروع کنند و بچهها نغمههای مربوط به این مراسم را سر میدهند و مشغول شادمانی و پریدن از روی آتش میشوند.

در بعضی از مناطق بعد از پریدن از روی آتش، باز هم با باورها و رسوم مختلفی روبهرو میشویم. برای مثال دخترها بعد از پریدن از روی آتش موقعی که به خانه برمیگردند کفشهایشان را درمیآورند و به طرف آستانه در خانه پرت میکنند. اعتقاد و باور بر این است که اگر پاشنه کفشها به طرف منزل باشد آن سال به خانه بخت خواهند رفت.

همچنین مردم از خاکسترهای آتش برمیدارند و موقع صبح، کنار آب رفته و خاکسترها را بر روی آب میریزند و با گرفتن ناخنهای خود میگویند:

آغیرلیغیم – اوغورلوغوم گئت

قادا – بلا بیزی ترک ائت

قولاق آسما(گوش ایستادن)

در همین شب گروهی از دختران دم بخت و آرزومند از روزنه بامها یا کنار پنجرهها به فال گوش ایستاده و بعضی نیز بر سر چهار راه ها میآیستند تا به صحبتهای عابرین گوش داده و نیت و حاجت خود را با توجه به گفتههای آنها تفسیر و تعبیر نمایند.

صبح روز چهارشنبه دم دمای طلوع آفتاب مردم شهرها و روستاها از بزرگ گرفته تا افراد کوچک، دسته دسته بر سر انهار و چشمهسازها رفته و ضمن شادی سه یا هفت بار از روی آب میپرند و برای خود در سال جدید آرزوی سلامتی میکنند.

گروهی نیز با اعتقاد بر این که آبها هنگام تحویل سال از نو متولد میشوند، کوزههای کهنه خود را شکسته و کوزههای تازه را با آب پر میکنند تا بعدا در سال جدید به کنج اتاقها بپاشند یا در مشک بریزند یا چایی دم کنند و به این ترتیب ضمن دور کردن قضا و قدر الهی برای آنها در سال جدید مایه برکت باشد. امروزه با ارتباطات اجتماعی مردم با یکدیگر و تغییرات فرهنگی که در جوامع شهر و روستایی به وجود آمده، مراسم شالاندازی و آب پر کردن کوزهها تا حدودی رنگ و روی خود را باخته و به دست فراموشی سپرده شده است ولی هنوز در روستا های آذربایجان این رسم پابرجاست.

آداب و رسوم فعلی در نوروز:

خانه تکانی

خانه تکانی از دیگر آئینهای نوروز است. ده پانزده روز مانده به نوروز خانه تکانی شروع میشود. در این آئین، همه وسایل خانه گردگیری و شستشو میشود و پاک و پاکیزه میگردد.

چنان زوایای خانه را می روبند که اگر تا یک سال دیگر هم آن زوایا از چشم خانم خانه پنهان بماند یا فرصت پاکیزه سازی آنها به دست نیاید، قابل تحمل باشد.

وسواس برای این پاکیزه سازی تا به حدی است که در و دیوار خانه اگر نه هر سال، هر چند سال یکبار نقاشی میشود.

پس از خانه تکانی، نوبت سبزه کاشتن میشود. مادران حدود یک هفته مانده به نوروز، مقداری گندم و عدس و ماش و شاهی در ظرفهایی زیبا می ریزند و خیس می دهند تا آهسته آهسته بروید و برای سفره نوروزی آماده گردد.

کارت شادباش

کاری که پس از شکل گیری روشهای جدید ارتباطی مانند نامهنگاری، یا شکل جدیدتر آن نامههای الکترونیکی رواج یافته، ارسال کارت شادباش است؛ یک هفته پیش از آغاز سال نو، زمان ارسال کارتهای شادباش فرا میرسد، فرستادن کارت شادباش برای همه دوستان و آشنایان، و اقوامی که در دیگر کشورها یا شهرها زندگی میکنند، البته کاری پسندیده است، امروزه و بعد از رواج تلفن بیشتر به یک تلفن برای گفتن تبریک سال نو پس از تحویل سال بسنده میکنند.

دید و بازدید

دید و بازدید رفتن تا پایان روز ۱۲ فروردین ادامه دارد. اما معمولاً در همان صبح نوروز به دیدن اقوام نزدیک، مانند پدر و مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ، پدر و مادر زن یا شوهر، عمه، عمو، خاله، دائی و… می روند.

روزهای بعد نوبت اقوام دورتر فرا می رسد و سر فرصت به دیگر اقوام و دوستان سر می زنند و دیدارها تازه میکنند. حتی اگر کسانی در طول سال به علت کدورتهایی که پیش آمده از احوال پرسی یکدیگر سر باز زده باشند، این روزها را فرصت مغتنمی برای رفع کدورت می شمارند و راه آشتی و دوستی در پیش می گیرند.

مسافرت نوروزی

از آنجا که مدارس در ایام نوروز تا ۱۴ فروردین تعطیل است، فرصت خوبی برای سفر کردن به دست میآید. پس گروه کثیری از مردم به شهرهای دیگر و نقاط خوش آب و هوا ی کشور که در ایام نوروز از آب و هوای معتدل برخوردار است، سفر میکنند. اما این سفرها نیز خالی از دید و بازدید نیست. مردم به دیدار یکدیگر می روند و دیگران را به شام و ناهار دعوت میکنند. سفرهای زیارتی نیز که از دیرباز مرسوم بوده، همچنان رونق دارد. به این معنی که عده زیادی شب عید به قم یا مشهد می روند و پس از یکی دو روز به خانه و کاشانه خود باز می گردند.

طبیعت گونو(سیزده بدر)

روز سیزدهم فروردین مردم به دامن طبیعت رفته و به بازی و گردش می پردازند. در عهد باستان عدد سیزده همچنین روز سیزدهم (سیزده فروردین) نحس و بدیومن شمرده میشد به همین دلیل مردم در این روز به دامن طبیعت پناه میبرند.در پایان تعطیلات ۱۳ روزه ی نوروزی اهالی محل به گردشگاه های طبیعی و به دامنه ی کوه ها و باغ ها پناه می برند و آخرین روز تعطیلی های نوروز را با صرف ناهار در بیرون از خانه و گره زدن سبزه به پایان می برند.

نوروز آیینی مربوط به اقوام آریایی است

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم رضوی مشهد:
نوروز آیینی مربوط به اقوام آریایی است

خبرگزاری دانشجویان ایران - مشهد
سرویس: ایران شناسی

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم رضوی مشهد با بیان این‌که نوروز مختص تمدن آریایی است، مرکز نوروز را از نظر برگزاری جشن و آیین، ایران دانست.

 

سیداسماعیل هاشمی رکاوندی در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ایران‌شناسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خراسان رضوی، درباره‌ی تأثیر فرهنگ نوروز بر کشورهای همسایه‌ی ایران، اظهار کرد: نوروز آیینی مربوط به اقوام آریایی است که ریشه‌ی تاریخی آن به حدود چهار تا پنج‌هزار سال پیش می‌رسد.

 

او ادامه داد: در گذشته، حوزه‌ی جغرافیای ایران نسبت به زمان حال، گسترده‌تر بود و شامل هندوستان، پاکستان، قفقاز، منطقه‌ی آناتولی، عراق،‌ افغانستان امروزی، آسیای مرکزی تا مرزهای چین و حاشیه‌ی دریای خزر بود و از آنجا که این مناطق جزیی از ایران بودند، تحت تأثیر فرهنگ آن نیز قرار گرفته‌اند.

 

هاشمی رکاوندی گفت: این کشورها به‌لحاظ تاریخی از کشور ما جدا نیستند و ریشه‌ی تاریخی آن‌ها با ما یکی است. به همین دلیل، آیین‌های مشترکی از جمله نوروز در این کشورها دیده می‌شود. در بعضی از کشورهایی که همسایه‌ی ایران نیز نیستند، به‌دلیل مهاجرت ایرانیان به آنجا، آیین‌های سنتی نوروز،‌ جشن گرفته می‌شود.

 

او مرکز نوروز را از نظر برگزاری جشن و آیین در ایران دانست و اظهار کرد: اکنون در اطراف ایران، کشورهایی مانند عراق، ترکیه، آذربایجان، تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان، افغانستان، پاکستان، شمال هند و در مناطق جنوب ایران نیز بعضی از اعراب تحت تأثیر فرهنگ ایران هستند و مراسمی را مانند خانه‌تکانی و خرید سال نو و جشن تحویل سال انجام می‌دهند. کشورهای قسمت شرقی ایران بیش از سایر کشورهای اطراف تحت تأثیر فرهنگ ایران هستند، نوروز را جشن می‌گیرند و چند روز را برای آن تعطیل عمومی اعلام می‌کنند.

 

وی ادامه داد: با وجود آن‌که بیشتر کشورهای همسایه، سال میلادی دارند و در سطح بین‌المللی تابع شرایط سیاسی کشور خود هستند، اما از لحاظ آداب و سنن نوروز، تابع ایران هستند و مراسمی مانند سفره‌ی هفت‌سین، مهمانی، پختن غذاهای سنتی و دیدار اقوام و دوستان دارند و جشن‌های خود را نیز در این ایام برگزار می‌کنند. این موضوع نشان می‌دهد که آن‌ها هم از جهت برگزاری سنت‌های نوروزی و هم از جهت شکل و نحوه‌ی انجام مراسم، تحت تأثیر ایران هستند.

 

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم رضوی مشهد بیان کرد: برگزاری مراسم جشن نوروز در آسیای مرکزی به‌دلیل مسائل سیاسی متوقف شده بود، اما پس از استقلال آن، جریان نوروز گرم‌تر و پررنگ‌تر شد و مردم این منطقه به هویت تاریخی و سنت‌های گذشته خود از جمله نوروز بازگشتند.

 

هاشمی رکاوندی یادآوری کرد: نوروز مختص تمدن آریایی بوده است و ریشه‌ی نوروز به ایران و آریایی‌ها برمی‌گردد. ملل نیز نوروز را به‌عنوان جشن ملی آریایی‌ها ثبت کرده است. کشورهای همسایه تحت تأثیر سنت‌های ایرانی هستند و از آن‌ها تبعیت می‌کنند. اگرچه براساس ارزش‌هایی که در هر دولتی وجود دارد، گاهی در برگزاری مراسم تفاوت‌هایی دیده می‌شود.

 

هاشمی رکاوندی اظهار کرد: زندگی در تاجیکستان از لحاظ نوع برخورد و شیوه‌ی زندگی کاملا مشابه زندگی در ایران است و تمام سنت‌های ایرانی در آنجا دیده می‌شود، حتا سنت‌هایی که در جامعه به‌دلیل شرایط و فرهنگ‌های غربی از بین رفته است. نوع ادبیات و نگرش مردم این کشور به نوروز مانند ایران است، اما ممکن است به‌دلیل وجود مرز بین این کشور و ایران، تفاوت‌هایی در نوع عقایدشان نسبت به سنت‌ها و برگزاری مراسم دیده شود، همان‌طور که در بعضی از شهرهای ایران، چنین تفاوت‌هایی وجود دارد.

 

او اضافه کرد: نوروز در تاجیکستان در اول فروردین‌ماه جشن گرفته می‌شود و مانند ایران مراسم دید و بازدید، پوشیدن لباس نو و عیدی دادن به کودکان در آنجا نیز برگزار می‌شود.

انتهای پیام


نوروز در نگاه شاعران ایرانی

نوروز در نگاه شاعران ایرانی




در فرهنگ و سنن هر قوم و ملتی آیینی وجود دارد که ریشه تاریخی و فرهنگی دارد و جلوه ای از باورهای آن قوم و ملت را به تصویر می کشد؛ یکی از آیین ها که در ادب فارسی و در شعر شاعران به آن پرداخته شده، نوروز است.در این گزارش سعی شده است، مفهوم نوروز، دلیل پرداخت شاعران و کم رنگ شدن این آیین در شعر معاصر از نگاه استادان زبان و ادب فارسی مورد بررسی قرار گیرد.یک مدرس مرکز تربیت معلم امام محمدباقر(ع) با بیان این که پیدایش نوروز در متون تاریخی و ادبی ذکر شده است می گوید: به عنوان مثال فردوسی در شاهنامه برپایی عید نوروز را به زمان پادشاهی جمشید نسبت می دهد هم چنان که در اشعارش پیداست:

جهان انجمن شد بر تخت اوی/از آن بر شده فرح بخت اوی

سر سال نو هرمز فرودین      /به آسوده از رنج تن، دل زکین

به جمشید بر گوهر افشاندند   /مر آن روز را روز نو خواندند

خلیل حاتمی می افزاید: این وجه تسمیه نوروز در شاهنامه است. ابوریحان نیز نوروز را به جمشید نسبت داده و بیان کرده است که جمشید جشن نوروز را به شکرانه این که خداوند گرما و سرما، بیماری و مرگ را از مردان گرفت، برگزار کرد. برخی نیز معتقدند که خداوند آفرینش را با نوروز آغاز کرده است.وی می افزاید: با این تعریف در تاریخ اسطوره ای و باورهای ملی، لحظه آفرینش نخستین روز خلقت، روز اورمزد، روز اهورایی و روز نوروز است.وی می گوید: به همین دلیل است که نخستین روز فروردین را هورمزد نام داده اند و از نظر شاعران این روز افسانه ای زیباست.وی تصریح می کند: شعرا معتقدند روزی که خدا آفرینش جهان را آغاز کرده آن روز، روز عید نوروز است.این کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی می گوید: شعرایی چون حافظ، سعدی، فرخی، مولانا، منوچهری دامغانی و ... به آغاز بهار و روز نوروز در اشعار خود اشاره کرده اند. حاتمی اظهار می دارد: فرخی سیستانی در قسمتی از ترجیع بند خود درباره بهار به نوروز می اندیشد و به درک زیبایی های طبیعت می پردازد و مردم را به زیبایی شناسی طبیعت دعوت می کند نمونه ای از شعر او را می خوانیم:

بهار امسال پنداری همی خوشتر ز باد آید

از این خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید

بدین شایستگی جشنی، بدین بایستگی روزی

ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی

وی می افزاید: شاعران با تمام فصل ها درآمیختند اما به دلیل زیبایی، نوشدن و یادآوری روز رستاخیز و معاد، به بهار و نوروز بیشتر پرداخته اند.وی بیان می کند: پرداختن به نوروز و بهار علاوه بر درک زیبایی که جلوه ای از جمال الهی است، برای عارفان بسیار حیرت انگیز و فصل شادی و انبساط خاطر است.وی با اشاره به این که شاعران بسیاری هم چون حکیم عمر خیام، قاآنی، ملک الشعرای بهار و میرزاده عشقی به نوروز پرداخته اند اظهار می دارد: عمر خیام و میرزاده عشقی در نوروزنامه های خود به وصف نوروز پرداخته اند و قاآنی نیز علاوه بر نوروز به هفت سین نیز در اشعار خود اشاره کرده است.

سین ساغر بس بود ما را در این نوروز روز/گو نباشد هفت سین رندان درد آشام را

وی می گوید: بنابراین عید نوروز در نظر ایرانیان لحظه زایش و رویش است. حاتمی تصریح می کند: افراد حتی اگر ماتم زده باشند این آیین را بر سر آرامگاه عزیزانشان با سبزه، شیرینی و روشنی شمع برپا می کنند.وی اضافه می کند: این امر خود نشان از عمیق بودن باورهای ملی ایرانیان است که می خواهند دوام راستین فرهنگ خود را با پاس داشت جشن نوروز بر صحیفه عالم ثبت کنند.وی درباره پرداخت کم شاعران معاصر به آیین عید و نوروز اظهار می دارد: در شعر معاصر نمادهایی که در ذهن شاعر بیشتر جولان می دهد، نمادهایی از قبیل جهان شناسی، فلسفه وجود، روان کاوی، شناخت شناسی، مسائل سیاسی و اجتماعی است و گاهی هم به آیین های ملی و مذهبی اشاره دارد.وی اضافه می کند: در شعر معاصر از نوروز به عنوان روز دگردیسی، روز پوست انداختن، عوض شدن انسان ها یاد شده است.وی تصریح می کند: بنابراین باید گفت نوع نگاه شاعران امروز با گذشتگان فرق کرده است. در اشعار معاصر نیز به بهار اشاره شده است چنان که شاملو، فروغ، نیما و اخوان ثالث به آن پرداخته اند و ما آن ها را بیگانه با بهار نمی بینیم.یک کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی نیز با بیان این که نوروز با مفاهیمی چون زندگی جدید، روز نو، آرمان، جشن ملی و رویکرد نوین در زندگی فردی و اجتماعی انسان تعبیر می شود، می گوید: نوروز که با طبیعت و دیگر پدیده های آفرینش در چرخه زندگی و حیات همراه است نقطه تعادل وجود و آفرینش است. حسن اسعدی دلیل پرداخت شاعران به نوروز را در اشعارشان ایجاد تغییر، نگرش های نو، زیبایی و بزرگ داشت فرهنگ ملی و ایرانی بیان می کند و می افزاید: شاعران نوروز را در مفاهیم آرمانی خود برای تشویق و ترغیب انسان ها به نگرش و تفکرات نو، دوری از کهنگی و رکود و ایجاد حرکت و پویایی و تلاش به کارگرفته اند.وی با بیان این که بیشترین طبیعت گرایی و پرداختن به بهار و نوروز را می توان در اشعار شاعران عهد سامانی و اوایل دوره سبک خراسانی هم چون رودکی، فرخی سیستانی، عنصری، منوچهری دامغانی و ... دید، اظهار می دارد: اخوان ثالث، سهراب سپهری و ... از جمله شاعران معاصر هستند که به نوروز در قالب مفاهیم نو شدن، آفرینش جدید، تعادل در خلقت، زیبایی و حرکت جدید پرداختند.استاد دانشگاه آزاد اسلامی شیروان نیز با بیان این که نوروز در واقع به جشن آغاز سال اطلاق می شود، می گوید: در زبان عربی به شکل پهلوی نوگ روز و در فارسی نوروز که معرب آن فیروز است، به کار رفته است. حسین اصغری می افزاید: درباره وجه تسمیه نوروز نیز در کتاب التفهیم ابوریحان بیرونی چنین آمده است که نوروز، نخستین روز از ماه فروردین است از آن روز تا ۵ روز پس از آن جشن برپا می کردند و پادشاهان به حقوق اطرافیان، مردم و بزرگان رسیدگی می کردند.وی تصریح می کند: در ایران قدیم نیز اول فروردین را وقت نزول فروهرها (فرشتگان) از آسمان می دانستند و جشن فروردگان برپا می کردند. وی اظهار می دارد: نوروز را می توان در اشعار شاعرانی چون منوچهری، مسعود سعد، نظامی انوری و ... یافت.استاد زبان و ادبیات فارسی و دانشگاه آزاد اسلامی بجنورد نیز با بیان این که جشن و شادی در سده های پیشین در میان ایرانیان نمودهای برجسته ای داشته است، به گونه ای که پیدایش جشن نوروز را به جمشید پادشاه اساطیری ایران نسبت داده اند، می گوید: از آن جایی که جشن نوروز، جشن رستاخیز طبیعت، تجدید زندگی و مایه نشاط و پویایی و شادابی است شاعران برجسته ایران به عید، بهار و طبیعت توجه ویژه ای داشته اند.جلیل مسعودی فرد می افزاید: از آغاز شعر فارسی شاعرانی هم چون رودکی، منوچهری و ... به طبیعت نگاهی هنری افکنده اند و تصاویر زیبایی از فصل بهار در شعر آن ها انعکاس یافته است.وی تصریح می کند: حتی شاعر عارفی هم چون مولانا که بیشتر در عوالم روحانی خود مستغرق بود در غزلی خود را به عید نو شبیه می کند که آمده است تا قفل زندان را بشکند و همه جهان و جهانیان را از غم آزاد سازد.

باز آمدم چو عید نو تا قفل زندان بشکنم/وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم


روزنامه خراسان ( www.khorasannews.com

نگاهى به اعیاد کهن و عید نوروزو مطالب ضد و نقیض.گزیده اى از روای

نگاهى به اعیاد کهن و عید نوروزو مطالب ضد و نقیض.گزیده اى از روایات در شإن و عظمت نوروز.شرح و توضیح مراد احادیث.نوروز سند افتخار ایرانیان.نوروز آئینه تمام نماى ولایت حضرت امام على(ع)مخالفت اهل سنت با نوروز در کتب فقهى.آیا امام نوروز را تفسیر کردند یا تحریف؟حقیقت و جان مایه نوروز

نگاهى به اعیاد کهن و عید نوروزو مطالب ضد و نقیض

عید نوروز از جمله اعیاد بسیار کهن است که حرفهاى ضد و نقیض زیادى درباره آن گفته شده است: عده اى آن را عید آتش پرستان دانسته‏ [2] و عده اى بر این باورند که نوروز یکى از اعیاد اسلامى است. هرکدام از این دو گروه براى خود ادله اى دارند که در جاى خود از آن بحث خواهیم نمود. این مطلب و چند عامل دیگر ما را بر آن داشت که در این موضوع مطالعاتى داشته باشیم:

عامل اول: وجود این عید به عنوان یکى از بزرگترین و با شکوه ترین اعیاد در بین مردم کشور ما و برخى از کشورهاى همسایه.

عامل دوم: وجود احادیث کثیره در این خصوص که بى شک مى توان ادعاى تواتر آنها را نمود. بخصوص ما به احادیثى بر خوردیم که علل پیدایش این عید را بیان مى کنند.

عامل سوم: ما هیچ کتاب فقهى را نیافتیم مگر این که در مورد اعمال نوروز از قبیل استحباب غسل، روزه، نماز در این روز سخن گفته است.

اینها مطالبى نیست که بتوان به آسانى از آنها گذشت، لااقل هر انسان خردمندى را وامى دارد که ببیند این عید، که آوازه آن، همه جا را فرا گرفته و یکى از اعیاد رسمى کشور اسلامى مان است، از جنبه اسلامى و تاریخى پاى آن به کجا بند است؟

آیا عیدى است که روز تاج گذارى و به قدرت رسیدن جمشید، پادشاه ایران باستان را تداعى مى کند؟

یا عیدى است که از اولین روز آفرینش و روزى که از همه انسانها در روز الست به یگانگى خداوند متعال و نبوت پیامبر اسلام(ص) و ولایت امامان معصوم(علیهم السلام) عهد و پیمان گرفته شد، تداعى مى کند؟

عامل چهارم: عامل دیگرى که ما را به این کار واداشت، و حتى دل خوشى ما هم همین بود، مى دیدیم که این روز به على و اولاد آن حضرت (علیهم السلام) منتسب است به نحوى که نوروز را نام مبارک على(ع) و این روز را روز اهل بیت و شیعیان آنها مى نامند.

بخصوص در سالى تنفس کردیم که بنا به فرموده مقام معظم رهبرى، هم در آغاز و هم در پایان خود، مزین به عید مبارک غدیر است، خیلى مناسب است که ما این سال را به این مناسبت سال امام امیرالمومنین على بن ابى طالب(ع) بدانیم و بنامیم و خودمان را به آن بزرگوار نزدیک کنیم. [3] این مطلب ما را مصمم به تحقیق در این مهم کرد که شاید قدمى هرچند کوچک براى نزدیکى به زوایاى وجودى آن حضرت باشد. ان شإ الله.

به یارى خداوند متعال در این نوشتار طى مباحثى مختلف از قبیل بحث روائى، فقهى، اصولى، تاریخى و رجالى پیرامون نوروز بحث مى نماییم.

 

گزیده اى از روایات در شإن و عظمت نوروز

1- به على(ع) هدیه نوروزى عطا شد، فرمود: این (هدیه) چیست؟

گفتند: یا امیرالمومنین(هدیه) روز نوروز است پس على(ع) فرمود: «هر روز را براى ما نوروز بسازید». [4]

2- محمد بن سیرین مى گوید:به على (رضى الله عنه) هدیه نوروزى عطا شد، فرمود: «هر روز را روز پیروزى قرار دهید».

ابو اسامه مى گوید: (على) اکراه داشت از این که بگوید: (هر روزى) نوروز است». [5]

3- اسماعیل بن حماد بن ابى حنیفه گفت: من اسماعیل پسر حماد پسر ابى حنیفه پسر نعمان پسر مرزبان از فرزندان آزاده فارس هستم. خدا اصلا ما را بنده قرار نداده است، جدم در سال هشتاد متولد شد، و او را پیش على بن ابى طالب(رضى الله عنه) بردند در حالى که او کوچک بود، پس على براى جدم دعا کرد که خداوند به او و به ذریه اش برکت بدهد و ما امیدواریم از جانب خدا که این دعا در حق ما به خاطر على مستجاب شده باشد.

اسماعیل بن حماد گفت: نعمان بن مرزبان، آن همان کسى است که فالوذج را در روز نوروز به على هدیه داد، پس على(ع) فرمود: هر روزى نوروز ماست». [6]

4- نیز از او(على(ع» نقل شده است که به آن حضرت پالوده هدیه دادند، فرمود:

به چه مناسبت است؟ گفتند: به مناسبت روز نوروز، فرمود: اگر قدر بدانید پس هر روزى نوروز است». [7]

روایات دیگرى هم در این خصوص داریم که نشان مى دهد در آن زمان بسیارى از مردم به خدمت على(ع) هدیه نوروزى مى برده اند و آن حضرت قبول مى فرمودند.

هدیه ها غالبا عبارت بودند از شکر، پالوده، سمنو و گاه لباسهاى گرانبهاى زرباف که در ظرفهایى از نقره مى گذاشتند و به خدمت آن حضرت مى بردند.

5- معلى بن خنیس از امام صادق(ع) نقل مى کند که فرمود:

همانا نوروز، همان روزى است که پیامبر(ص) براى على(ع) در غدیر خم از مردم عهد گرفت پس مردم اقرار کردند به ولایت پس خوشا به حال کسى که به عهد خود ثابت قدم ماند و واى به حال کسى که آن را شکست.

و آن همان روزى است که رسول خدا(ص) على(ع) را به سوى وادى جن روانه کرد پس از آنها عهد و پیمان گرفت.

و آن همان روزى است که على(ع) در آن روز بر اهل نهروان غالب شد و ذوالثدیه را کشت.

و آن همان روزى است که قائم ما اهل بیت و صاحب امر ظاهر خواهد شد و خداوند او را به دجال غلبه مى دهد، پس آن حضرت دجال را بر کناسه کوفه به دار مى کشد. و هیچ نوروزى نیست مگر آن که ما در آن انتظار فرج را داریم، براى این که نوروز از ایام ماست، ایرانیان آن را حفظ کرده اند، و شما(عرب ها) آن را ضایع کرده‏اید.

پس پیامبرى از پیامبران بنى اسرائیل از خداوند خواست که زنده کند قومى را که از ترس مرگ از خانه هایشان بیرون رفتند و آنها هزاران نفر بودند و خداوند همه آنها را بمیراند.

پس خداوند به آن پیامبر وحى کرد که در گورهاى آنها آب بریزید، پس ریختن آب به آنها در همین روز بود پس زنده شدند و حال این که سى هزار نفر بودند پس آب ریختن در روز نوروز سنت قدیمى گردید، اما هیچ کس علت آن را نمى داند مگر راسخان در علم و آن اولین روز از سال ایرانیان است. [8]

این حدیث و حدیث بعدى که معلى از امام صادق(ع) نقل کرده است، در چند کتاب روائى و فقهى آمده است که در آنها اختلافاتى دیده مى شود ما در میان این چند کتاب به کتاب «المهذب البارع» اعتماد کردیم و حدیث را از آنجا نقل کردیم به چند علت که بعد در بحث سندى احادیث بیان مى شود و مرحوم مجلسى در بحار این دو حدیث را به یک سند متصلا نقل کرده است.

معلى گفت: امام(ع) این حدیث را به من املإ کرد و من از املإ امام نوشتم.

6- و همچنین روایت شده از معلى گفت: وارد شدم بر ابى عبدالله(ع) در بامداد روز نوروز پس (حضرت) فرمودند:

اى معلى آیا این روز را مى‏شناسى؟

گفتم: نه. و لکى روزیست که ایرانیان از آن تجلیل مى کنند و در آن به همدیگر تبریک گفته و دعاى خیر مى کنند.

فرمود: این چنین نیست قسم به خانه کهن(کعبه) که در دل (شهر) مکه است نیست این روز مگر براى یک امر قدیمى که آن را براى تو تفسیر مى کنم. تا این که از آن مطلع شو.

پس گفتم: اگر این علمى را که نزد شما را فرا گیرم براى من دوست داشتنى تر است از این که تا ابد زندگى کنم، و خداوند دشمنان شما را نابود کند.

فرمود: اى معلى روز نوروز همان روزیست که خداوند در آن از بندگانش عهد گرفت که او را عبادت کنند و هیچ چیزى را شریک او ندانند و این که به رسولان و انبیإ و اولیایش ایمان بیاورند و آن اولین روزیست که خورشید در آن طلوع کرده، و بادهاى باردار کننده در آن وزیده است و گلها و شکوفه هاى زمین آفریده شده است. و آن روزیست که کشتى نوح(ع) به کوه جودى قرار گرفته. و آن روزى است که در آن قومى که از ترس مرگ از خانه هاى خود خارج شدند و آنها هزارها نفر بودند پس خداوند آنها را میراند و سپس آنها را در این روز زنده کرد. و آن روزیست که جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل گردید.

و آن همان روزیست که ابراهیم(ع) بتهاى قوم خود را شکست. و آن همان روزیست که رسول خدا(ص) امیرالمومنین على(ع) را بر دوش خود سوار کرد تا بتهاى قریش را از بالاى خانه خدا به پائین انداخت و آنها را خرد کرد. [9]

7- معلى بن خنیس از آقا امام صادق(ع) درباره نوروز روایت کرد فرمود:

هر وقت نوروز شد، پس غسل کن، و پاکیزه ترین لباسهایت را بپوش و خوش بو کن خود را با بهترین عطرهایت.

و آن روز را روزه بدار.

پس زمانى که نافله هاى (نمازهاى ظهر و عصر) و خود نمازهاى ظهر و عصر را خواندید پس بعد از اینها چهار رکعت نماز بخوان (به این نحو:) در اول هر چهار رکعت سوره فاتحه الکتاب بخوان و ده بار سوره «انا إنزلناه فى لیله القدر» و در رکعت دوم فاتحه الکتاب و بعد ده مرتبه «قل یا ایها الکافرون» و در رکعت سوم فاتحه الکتاب و بعد ده مرتبه «قل هو الله إحد» و در رکعت چهارم فاتحه الکتاب و بعد ده مرتبه سوره «ناس و خلق» را بخوان.

و بعد از خواندن این چهار رکعت (که به رو رکعت باید خوانده شود) سحده شکر کن و در سجده دعا کنه(برا یخودت) که گناه پنجاه سال تو آمرزیده شود. [10]

8- روایت شده از نبى اکرم(ص) که فرمود: براى على(ع) هفده اسم است.

پس ابن عباس گفت: یا رسول الله به ما خبر بده که آن اسمإ چه هستند؟

پس پیامبر(ص) فرمود: اسم او نزد عرب «على» و نزد مادرش «حیدره» و در تورات «الیا» و در انجیل «بریا» و در زبور «قریا» و نزد روم «بظرسیا» و نزد فرس «نیروز» و نزد عجم «شمیا» و نزد دیلم «فریقیا» و نزد کرور «شیعیا» و نزد زنج «حیم» و نزد حبشه «تبیر» و نزد ترک «حمیرا» و نزد ارمن «کرکر» و نزد مومنین «سحاب» و نزد کافرین «مرگ سرخ» و نزد مسلمین «وعد» و نزد منافقین «وعید» و نزد من «طاهر مطهر» است و اوست جنب خدا و نقس خدا و دست راست خداى عزوجل. بعد پیامبر(ص) به این دو آیه شریفه استشهاد کرد قول خداوند:

«خداوند شما را از نفس خود بیم مى دهد» و قول خداوند: «بل دستان او بازند، هر جور که بخواهد ، انفاق مى کند». [11]

 

شرح و توضیح مراد احادیث

در واقع ائمه اطهار(علیهم السلام) نوروز را به روزى که خداوند در آن معبود و مسجود شده و دین و امر خداوند در آن ظاهر و غالب شده، تفسیر کرده‏اند.

و این معنا از احادیثى که از امیرالمومنین على(ع) روایت شده است، کاملا به دست مى‏آید چنانکه آن حضرت فرمودند: «هر روز ما نوروز است». [12] چون پیداست که ائمه اطهار(علیهم السلام) همواره به طاعت و پرستش خداوند مشغولند.

و یا در حدیثى دیگر فرمودند: «هر چیزى را براى ما اختیار کنید که در این صورت هر روزتان نوروز است». [13] و یا در حدیثى دیگر فرمودند: «اگر قدر بدانید هر روزى نوروز است». [14] یعنى اگر معصیت خداوند نکنید و قدر عمر خود را بدانید و هر روزى پیشرفتى داشته باشید، آن روزتان نو و تازه است و الا اگر پیشرفت نداشته باشید و درجا بزنید پیداست که این روز همان روز گذشته مى شود و در این صورت نه نوروز بلکه کهنه روز خواهد بود.

و چنانکه در حدیث آمده است که «هرکس دو روزش باهم مساوى باشد،زیان کرده است». [15]

و بالاخره کلام گهربار على(ع) که فرمود: «هر روزى که در آن معصیت نکنید، آن روز عید است». [16] در مورد نوروز هم همین حکم صادق است.

بنابراین از دیدگاه ائمه اطهار(علیهم السلام) هر روزى که در آن معصیت خداوند نشود و بلکه در آن روز امر دین خداوند ظهور و تبلور داشته باشد آن روز نوروز است و به همین خاطر امام صادق(ع) آن ایام را نوروز مى خواند چون در غدیر خم امر خداوند ظاهر و غالب شد و دین او کامل شد و یا در بیعت دومى با على(ع) [17] و یا در جنگ نهروان که على(ع) پیروز شد در واقع دین خدا پیروز شد و به این سبب خداوند عبادت شد.

و یا روز نزول جبرئیل به پیامبر اکرم(ص) به این خاطر نوروز است که سرآغاز توحید و عبادت خداوند و دورى از شرک و جهالت است.

و بالاخره اگر روز ظهور مهدى(ع) نوروز نامیده مى شود، به خاطر پیروزى کامل دین و امر خداوند بر شرک و نفاق مى باشد و به همین خاطر روزى تازه و نو نامیده مى شود چون دنیا روزى تازه را شروع مى کند و در تمام این امور که در حدیث ذکر شده، اگر نوروز نامیده مى شود به خاطر این است که دنیا با این اتفاقات مهم روزى جدید و تازه را آغاز مى کند و به همین اعتبار 22 بهمن 57 را هم باید نوروز بنامیم.

بنابراین به این نتیجه مى رسیم که نوروز در احادیث، یک روز خاصى از سال نمى باشد پس احادیث نمى توان براى اثبات مدعاى خود تمسک بجوییم چه مدعاى ما نوروز معروف و مشهور در موقعى خاص از سال است.

 

نوروز سند افتخار ایرانیان

اما تحقیق مطلب این است که هر چند در نظر ابتدائى از این احادیث چنین مطلبى استفاده مى شود بخصوص از احادیث امام على(ع). اما با توجه به سوال و جواب راویان این احادیث به نظر مى رسد که مقصود از نوروز، همان روز خاص است. مثلا «معلى» مى گوید:

«در روز نوروز بر امام صادق(ع) وارد شدم امام سوال مى کرد: «آیا این روز را مى شناسى؟».

معلى: «این روزى است که ایرانیان آن را تعظیم مى کنند و در آن به همدیگر هدیه مى دهند».

امام: «قسم به خانه کعبه که در مکه است، این روز نمى باشد مگر به خاطر یک امر کهن». و یا جملات پایانى حدیث امام(ع) که مى فرمایند:

«هیچ روز نوروزى نمى باشد الا این که ما در آن انتظار فرج را داریم براى این که آن از ایام ما و ایام شیعیان ما است‏ [18] که ایرانیان آن را حفظ کرده اند و شما (اعراب) آن را تباه کرده اید».

همه اینها شاهد بر این مطلب است که از نوروز روز خاصى را اراده کرده اند که همان اول سال ایرانیان باشد و حتى در بعضى از احادیث تصریح شده است که آن نوروز اول سال ایرانیان است.

پیداست آن نوروزى که ایرانیان آن را از قدیم الایام حفظ کرده اند، غیر از همان عید نوروز معروف و مشهور چیز دیگرى نمى باشد.

پس این شبهه که منظور از نوروز در احادیث، نوروز «وصفى» است، نه نوروز «علمى» بى مورد است.

همین جواب را مى شود در مورد احادیث مروى از على(ع) هم داد چون على(ع) این سخنان را براى کسى که در روز نوروز براى حضرت فالوده برده بود، بیان داشتند. مطلبى که از این احادیث استفاده مى شود، این است که نوروز در طول اعصار مختلف به وسیله وقوع تحولات بزرگ دینى و اجتماعى در آن همواره روح و حیات تازه اى به خود گرفته است به نحوى که آن تحولات که در نوروز واقع شده اند، شایسته این بوده اند که آن روز را نوروزى دیگر بنامیم.

شاید کسانى که جلوس جمشید به پادشاهى‏ [19] و یا ورود او را به آذربایجان‏ [20] علت پیدایش نوروز مى دانند همین مطلب را در نظر داشته اند یعنى چون تجدید آئین ایزد پرستى در روزگارى که صابئیت حتى پادشاه زمان را هم به پیروى از خود وادار کرده بودند، در نظر مردم بسیار با اهمیت و بزرگ جلوه کرد آن روز را نوروز خواندند.

و همین باعث شد، کسانى که اطلاع دقیقى از تاریخ پیدایش نوروز نداشتند، آن روز را علت پیدایش نوروز بدانند غافل از این که نوروز از زمان حضرت آدم(ع) موجود بوده است.

در واقع منظور از خواندن چنین ایامى به «نوروز» نه این بوده که آنها این امر را منشإ پیدایش نوروز بدانند، بلکه فقط خواسته اند، اهمیت و عظمت آن روز را بیان و معرفى کنند.

بنابراین با کمى دقت به این نتیجه مى رسیم که احادیث، نوروز را به روزى که براى تمام انسانها روزى نو و تازه است تفسیر کرده اند نه روزى نو و تازه براى هر فردى که در طول شب و روز فردى مومن و موفقى بوده است، یعنى احادیث -همانطور که از مواردى که برشمرده اند، به دست مى‏آید- به افراد و جزئیات زندگى روز مره آنها نظرى ندارند، بلکه به تحولات اجتماعى و سیاسى که به تمام انسانها و عقاید آنها حکومت دارد، نظر داشته و نوروز را از این حیث و جهت تعریف و تفسیر مى کند.

 

نوروز آئینه تمام نماى ولایت على(ع)

اشکال: استظهار مذکور با احادیث مروى از على(ع) مخالف است چون احادیث ظهور در امور جزئى و فردى دارند نه امور کلى و عام.

جواب: امام على(ع) در زمانى نبوده اند که بتوانند واقعیت مطلب را آن جور که هست، بیان کنند یعنى چنانکه از قرائن به دست مى‏آید، دشمنان على(ع) و اولاد آن حضرت با نوروز مخالف بوده اند و علت مخالفتشان هم با نوروز نه به خاطر این بوده که نوروز را از رسوم مجوسیان و کفار مى دانسته اند، بلکه علت مخالفتشان این بوده است که آنها مى دیده اند.

این روز از قدیم الایام در عالم به نام على(ع) و اولاد آن حضرت معروف و مشهور بوده است یعنى مى دیدند که از اول خلقت خداوند سکه این روز را به نام نامى على(ع) و پیروان آن حضرت زده است لذا با این روز مخالفت مى کردند.

دلیل ما همان حدیثى است که «ابن عباس» از پیامبر اکرم(ص) نقل مى کند و همانطور که ملاحظه نمودید، در این حدیث پیامبر اکرم(ص) نوروز را نام و اسم على(ع) مى داند و مى فرماید: در میان ایرانیان اسم على(ع) نوروز است یعنى ایرانیان در زمان هاى گذشته على را به نام نوروز مى شناخته اند. و عید بزرگ خود را متبرک و متصف به نام على(ع) کرده اند هرچند حقیقت و مقصود این عید چیزى غیر از على(ع) و اولاد آن حضرت نمى باشد.

البته ایرانیان این عید را نسل اندر نسل از پیامبران و طبق حدیثى که از امام باقر(ع) نقل خواهیم کرد، از حضرت آدم(ع) به ارث برده‏اند.

بنابراین علت مخالفت اهل سنت با عید نورووز کاملا روشن مى شود و آن این که آنها چون از پیامبر اکرم(ص) این حدیث و دهها حدیث مشابه دیگر را درباره نوروز و على(ع) شنیده بودند، با این روز مخالفت مى کردند.

آنها مى دانستند که اگر با نوروز مخالفت و مقابله نکنند، باید مقام خلافت و سرپرستى مسلمانان را که به بهاى دین و آخرت خود به دست آورده اند، از کف بدهند چون مى دیدند حیات و گسترش این عید حیات و گسترش على(ع) و یاران آن حضرت را به دنبال خواهد داشت.

پیداست که این یک پیام بزرگ داشت و آن این که از اول خلقت و آغاز حیات اولاد آدم(ع) على (ع) را به عنوان وصى و کامل کننده دین پیامبر آخرالزمان مى شناختند و به او اعتقاد داشته‏اند.

و الا اگر آنها با سنت کنار مخالف بودند در نماز تکتف. [21] نمى کردند.

لذا آنها با نوروزى که به روز میثاق و پیمان به توحید و نبوت و امامت ائمه اطهار(علیهم السلام) تفسیر شده است، مخالف هستند نه با نوروزى که به هر روز پر خیر و سعادت تفسیر شود، بنابراین على(ع) ناچار بود که از تعریف نوروز واقعى دست بردارد و نوروز را جورى تفسیر و تعریف کند که با مذاق آنها سازگار آید.

پس على(ع) در واقع در کلام خودشان تقیه کرده اند و در صدد بیان نوروز واقعى نبوده اند و از جمله دلائلى که دلالت بر تقیه بخصوص در زمان على(ع) مى کند، عبارت از حدیث امام صادق(ع) است که فرمود: «شما (اعراب) نوروز را ضایع کردید».

 مخالفت اهل سنت با نوروز در کتب فقهى

مخالفت اهل سنت با نوروز در کتب فقهى آنها هم کاملا آشکار است که ما در اینجا قسمتى از چند کتاب معتبیر فقهى آنها ذکر مى کنیم:

در بدائع الصنائع: ج‏2، ص 79 گفته است: «روزه گرفتن در روز شنبه به تنهائى کراهت دارد چون تشبه به یهود است و همچنین روزه گرفتن در «نیروز» و «مهرجان» بدان این که تشبه به مجوس است».

و در المغنى ج‏3، ص 99 گفته است: «روزه گرفتن روز «نیروز» و روز «مهرجان» به تنهائى کراهت دارد براى انى که آن روزها روزهایى هستند که کفار آنها را بزرگ مى شمارند».

از جمله دلائل دیگر که دلالت مى کند که ائمه اطهار(علیهم السلام) بخصوص على(ع) تقیه مى کردند حدیثى است که قبلا از «سنن بیهقى» نقل کردیم. در پایان این حدیث «ابو اسامه» مى گوید: «على کراهت داشت بگوید نیروز» و به جاى نیروز گفت: «فیروز».

 آیا امام نوروز را تفسیر کردند یا تحریف؟

در این جا این سوال پیش مى‏آید که چرا امام صادق(ع) در هر دو روایت فرمودند: «افسره لک حتى تفهمه» و نفرمودند: «اخبره لک» و یا «اقوله لک»؟ با توجه به این که امام(ع) در مقام اخبار از گذشته بودند.

به تعبیر دیگر: مى بایست امام(ع) مى فرمودند علت حدوث نوروز را براى تو نقل و یا بیان مى کنم نه این که بفرمایند علت حدوث نوروز را براى تو تفسیر مى کنم و چون کلمه تفسیر ظهور در این دارد که بدون این که به علت پیدایش این روز و یا حتى خود این روز در نظر دیگران کارى داشته باشیم، بیائیم آن را بر محمل مورد نظر خود حمل کنیم یعنى در واقع بگوئیم نوروزى که آنها مى گویند، و به آن اعتقاد دارند، نوروز نیست، بلکه نوروز این است که من براى تو تفسیر و بیان مى کنم بخصوص با توجه به این که امام(ع) در جواب معلى که گفت: روزى است که عجم از آن تجلیل مى کنند و در آن به همدیگر تبریک مى گویند فرمود: نه این چنین نیست با این که معلى هم مى دانست که نوروز در چه موقعى از سال است و رسم و رسوم آن را هم مى دانست و براى امام(ع) تعریف کرد و اتفاقا تعریف معنى کاملا منطبق بر نوروز بود ولى با این حال امام این تعریف را رد فرمودند و این دلیل بر این است که امام خواسته اند نوروز را که به معنى روز نو و تازه است، بنا به نظر و معتقدات خودشان تعریف و تفسیر کنند؟

جواب: تفسیر به معنى پرده برداشتن و ظاهر نمودن حقیقت و واقعیت چیزى است و گویا معنایى که مجمل است، آن را با یک پرده و پارچه اى پوشانده اند و همین امر، سبب اجمال و دورى از معنى واقعى آن مى شود، و تفسیر این است که این پرده کنار زده شده و معنى واقعى آشکار گردد.

نوروز هم گذشت زمان بر آن یک پرده ضخیم و تاریک انداخته که ماهیت و حقیقت واقعى آن را از ما پوشانیده بود، و همین باعث شده که مردم از نوروز و علت حدوثى آن برداشتها و تفسیرهاى مختلف و نادرستى بکنند. ولى در این میان این امام(ع) است که با علم الهى خود از نوروز و علت حدوث آن به درستى خبر مى دهد چون به اعتقاد ما شیعیان امام(ع) چنان که این که از گناه به دور است، همچنین از اشتباه و خطا که ناشى از جهل و غفلت و غیره است، نیز به دور مى باشد. در حدیث، کلمه و یا قرینه اى دال به این که منظور از نوروز غیر از نوروز معروف و مشهور در نزد ایرانیان است وجود ندارد مگر «کلما» که صرف ردع و منع است اما منظور امام این نیست که با این جواب باور ایرانیان در مورد نوروز را رد کند، بلکه مى خواهد از علت واقعى نوروز خبر دهد توضیح این که اگر امام تعریف معلى را رد کردند نه به خاطر این بود که تعریف معلى نادرست بود و یا این که امام(ع) مى خواست نوروز مورد اعتقاد و منظور خود را بیان کند ولى معلى از نوروز مورد اعتقاد ایرانیان خبرداد و امام هم رد فرمود، بلکه اگر امام این تعریف را رد فرمودند به خاطر این بود که این تعریف یک تعریف سطحى و تعریف به رسم و رسوم بود و در این تعریف هیچ اشاره به علت وجودى نوروز نشده است و خود معلى در صدر حدیث هم بیان داشت که من این روز را نمى‏شناسم اما ایرانیان چنین برخوردى با این روز دارند و گویا معلى مى خواست از این طریق نوروز را بشناساند که امام معلى را از چنین تعریف منع و بازداشتند و خود در صدد تعریف واقعى آن برآمدند که گذشت زمان باعث فراموشى علت واقعى نوروز و مراسم آن شده است.

  حقیقت و جان مایه نوروز

 با اطمینان کامل مى توانیم بگوئیم که احادیث، نوروز را به عنوان روزى خاص از سال که همان اول سال ایرانیان باشد، به روزى که امر دین و قدرت خداوند در میان مردم و جامعه ظهور و تبلور یافته و استوار مى شود، تفسیر نموده‏اند.

بهار، یادآور رستاخیز.بهار، جلوه گاه پروردگار.نوروز از دیدگاه ائم

بهار، یادآور رستاخیز.بهار، جلوه گاه پروردگار.نوروز از دیدگاه ائمه اطهار علیهم السلام.دعای عید نوروز.نماز عید نوروز.عید نوروز و آداب آن.عید در روایات اسلامی



نوروز در فرهنگ اسلامی

عید نوروز و آداب آن درقران و فرهنگ ایرانی و اسلامی

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) شعبه مرکزی، نویسنده در این باره می‌نویسد: اینکه در قرآن کریم به نوروز و به اعیاد اسلامی اشاره‌ای نشده است، لیکن بخشی از روایات به تجلیل و تکریم از عید اختصاص دارد که به آن اشاره می‌شود.

نوروز در فرهنگ اسلامی

واژه «عید» در قرآن کریم تنها یک‌بار در آیه 114 سوره مائده آمده است: «عیسی‌ بن مریم گفت: پرودگارا! برای ما از آسمان مائده‌ای فرست تا این روز برای ما و کسانی که پس از ما می‌آیند، عید باشد که تو بهترین روزی‌دهندگانی و آیت و حجتی از جانب تو برای ما باشد.»

«عید» روزی است که در آن سود و منفعتی به دست بیاید و در شرع مقدس اسلام، روزهای غدیر، قربان و فطر عید نامیده می‌شوند که در عید اضحی، قربانی و در عید فطر، زکات فطره مطرح است و در غدیر، حضرت علی (ع) به امامت منصوب شدند. همچنین می‌توان گفت؛ عید آن روزی است که در آن نماز ویژه‌ای برگزار کنند یا روزی است که مجمعی در آن فراهم آید و یا آنکه عید روزی است که خلق از ماتم به شادمانی «عود» کنند یا روزی است که تفاوتی میان درویش و توانگر نباشد یا آنکه «عید» روز شریف و ارجمندی می‌تواند باشد.

بلاگر در ادامه تصریح می‌کند: از آیه «مائده» استفاده می‌شود که حضرت عیسی مسیح (ع) روز نزول مائده را که سالروز وقوع یک معجره الهی در تاریخ است، برای همه انسان‌ها «عید» قرار داده است تا این روز، آیت و حجتی از جانب خداوند برای مردمان در تمامی اعصار بوده باشد و به میمنت این پدیده پربرکت همه ساله شادمانی و خجستگی آن روز تکرار شود. از آنجا که «مائده» به معنای خوان پرنعمت، تنها دوبار در سوره مائده آمده است، می‌توان گفت؛ نزول رزق از آسمان به درخواست حضرت عیسی مسیح (ع) ویژگی خاصی داشته که به خاطر آن عنوان «مائده» را به خود گرفته است.

راغب اصفهانی می‌گوید: «مائده طبق و خوانی است که در آن طعام باشد که هم به آن طبق و هم به طعام مائده گفته می‌شود.»

نویسنده در ادامه می‌نویسد: عید در این آیه اشاره دارد به نزول یک برکت آسمانی در پوشش طبق یا طبق‌هایی از طعام و خوردنی که می‌تواند تکرار و بازگشت آن روز نیز همان برکات را به همراه داشته باشد و از این جهت، آیت و حجتی دیگر از جانب خداوند متعال برای انسان‌ها و فرصتی دیگر برای ایجاد ارتباط با خدا و ذکر و یاد او در دل‌ها و زبان‌ها باشد.

عید در روایات اسلامی

جمعه، فطر، اضحی و غدیرخم، مهم‌ترین روزهایی هستند که از آنها در روایات اسلامی با عنوان «عید» یاد شده است و هر یک از این روزها اعمال و آداب و مراسم مشترک یا خاص خود را دارند.

مهم‌ترین اعمال و آداب مشترک این اعیاد عبارتند از غسل کردن و حمام کردن، پوشیدن جامه نیکو، استعمال بوی خوش، خواندن نماز و ادعیه ضمن آنکه هر یک از آنها اعمال ویژه خود را نیز دارند.

نکته جالب توجه در این اعمال و آداب و ادعیه آن است که غالباً به نزول فرشتگان و ارواح وارستگان و فرود آمدن برکات آسمانی اشاره می‌شود. چنانکه تلاوت سوره قدر، به منظور اشاره به قدر و شرف و عظمت این اعیاد و تأکید بر نزول فرشتگان و «روح» از آسمان مانند آن، نوعاً در نمازهای ویژه این اعیاد مطرح است.

در شب جمعه، ملائکه از آسمان به زیر می‌آیند با قلم‌های طلا و صحیفه‌های نقره و در پسین پنجشنبه و شب جمعه و روز جمعه تا غروب آفتاب جز صلوات بر محمد(ص) و آل او چیز دیگری نمی‌نویسند.

شب عید اضحی (قربان) از لیالی متبرکه است و یکی از آن چهار شبی است که نگاه داشتن احیا در آن شب توصیه شده است، چرا که درهای آسمان در این شب باز است.

در روایات آمده است که فضیلت شب عید فطر کمتر از شب قدر، شب نزول قرآن، ملائکه و روح نیست.

عید غدیرخم نیز از عظیم‌ترین اعیاد است و نامش در آسمان روز عهد معهود است و آن روزی است که حضرت رسول (ص) امیرالمؤمنین (ع) را به خلافت خود برگزید. احسان و انفاق در این روز، چون شب قدر، اجری چندین برابر روزهای دیگر دارد.

همچنین در بعضی از ادعیه مربوط به این اعیاد وسعت رزق از خداوند متعال که خیرالرازقین است درخواست می‌شود.

چون نوروز شود، غسل کن و پاکیزه‌ترین جامه‌های خود را بپوش و به بهترین بوی‌های خوش خود را معطر گردان. پس چون از نمازهای پیشین و پسین و نافله‌های آن فارغ شدی، چهار رکعت نماز بگذار یعنی هردو رکعت به یک سلام و در رکعت اول بعد از حمد 10 مرتبه سوره قدر (اناانزلناه) و در رکعت دوم بعد از حمد 10 مرتبه سوره قل یا ایهاالکافرون و در رکعت سوم بعد از حمد، 10 مرتبه قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان« اللهم صل علی ... و بسیار بگو یا ذالجلال والاکرام.»

عید نوروز و آداب آن

مفاتیح‌الجنان شیخ قمی، روایتی از معلی بن خنیس را درباره نوروز ذکر کرده است که اعمال این روز و دعای مربوط به آن را همراه دارد. در بحارالانوار مجلسی روایات معلی بن خنیس را به تفصیل آورده است. در آن روایات به فضیلت و برتری این روز نسبت به سایر ایام بسیار پرداخته است و یکی از روایات مفصل معلی بن خنیس، نوروز را این گونه تجلیل کرده است: نوروز روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی قرار گرفت، روزی است که جبرئیل بر نبی (ع) نازل شد، روزی است که رسول اکرم (ص) علی (ع) را بر دوش کشید تا بت‌های قریش را از بالای کعبه رمی کند، روزی است که نبی (ع) به وادی جن رفت و از ایشان بیعت گرفت، روزی است که برای علی (ع) ازمردم بیعت گرفت (غدیرخم)، روزی است که قائم آل محمد (عج) ظهور خواهد کرد و روزی است که امام عصر (عج) بر دجال پیروز خواهد شد.

بلاگر همچنین در این مورد به روایت خنیس به نقل از امام صادق (ع) در مفاتیح الجنان اشاره می‌کند و می‌نویسد: «چون نوروز شود، غسل کن و پاکیزه‌ترین جامه‌های خود را بپوش و به بهترین بوی‌های خوش خود را معطر گردان. پس چون از نمازهای پیشین و پسین و نافله‌های آن فارغ شدی، چهار رکعت نماز بگذار یعنی هر دو رکعت به یک سلام و در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر (اناانزلناه) و در رکعت دوم بعد از حمد10 مرتبه سوره قل یا ایهاالکافرون و در رکعت سوم بعد از حمد، 10مرتبه قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان « اللهم صل علی ... و بسیار بگو یا ذالجلال والاکرام.»

همان‌طور که مشاهده می‌شود، این روز نیز چون اعیاد اسلامی با غسل کردن، پوشیدن جامه نو و معطر گردیدن به بوی‌های خوش و روزه داشتن آغاز می‌شود، ضمن آنکه نمازی مشابه نمازهای سایر اعیاد اسلامی دارد.

نماز عید نوروز

نماز عید نوروز مشتمل است بر قرائت سوره حمد و سوره‌های قدر، کافرون، توحید، فلق و ناس و بسیار شبیه به نمازی است که ضمن آداب و اعمال روز جمعه و همین طور اعمال روز عید غدیر خم وارد شده است.

از آنجا که قرائت سوره قدر در نماز عید نوروز توصیه شده است می‌توان دریافت که عید نوروز نیز چون دیگر اعیاد اسلامی با نزول برکات و آیات الهی همراه بوده است. تأکید بر قرائت سوره‌های کافرون، توحید، معوذتین نیز می‌تواند اشاره به درخواست دفع انواع شرور و بدی‌ها داشته باشد.

دعای عید نوروز

دعای مخصوص عید نوروز با درود و صلوات بر رسول اکرم (ص) و آل او و اوصیا و همه انبیا و رسولان آغاز می‌شود. آنگاه با فرستادن درود بر ارواح و اجساد ایشان ادامه می‌یابد.

در این دعا آمده است: «هذا الذی فضله و کرمته و شرفته و عظمته خطره» این فراز با اندکی جابجایی در کلمات در دعای مخصوص ماه رمضان، ماه نزول قرآن نیز آمده است.

بلاگر در پایان می‌نویسد: فراز پایانی دعای مخصوص عید نوروز «اللهم ... ما فقدت من شی فلا تفقدنی عونک علیه حتی لا اتکلف مالا احتاج الیه یا ذالجلال و الاکرام» از آن جهت که در آن سخن از گم شدن و گمشده‌ها به میان می‌آید بیش از اندازه قابل توجه است، زیرا عید نوروز همان روزی است که حضرت سلیمان (ع) انگشتری خویش را پس از مدتی پیدا کرده است.

عید در لغت، به معنای «عود» و بازگشت است و در فرهنگ اسلامی، به معنای بازگشت به معبود است؛ یعنی انسان به سوی خالق خود بازگردد و به پاداش الهی دست یابد و این، عید اوست. امام علی علیه السلام می فرماید: «هر روزی که در آن نافرمانی خدا نشود، عید است».

جشن نوروز، از واژه اوستایی «یس یسنه» به یادگار مانده و به معنای عید و ستایش و نیایش است. همه عیدهای ایرانیان باستان، دینی و با نیایش و دعا همراه بوده است. این جشن، به مدت 10 روز بود و مردم در آن به عبادت و به جای آوردن اعمال عید مشغول بودند. می گویند جمشید، پادشاه ایرانی، زمانی که بر تخت نشست، خاصان را طلبید و رسم های نیکو گذاشت و گفت: «خدای متعال شما را خلق کرده است. باید که به آب های پاکیزه تن را بشویید و غسل کنید و هر سال در این روز به همین دستور عمل کنید».

در روایت های ائمه معصومین علیهم السلام به برخی آداب عید نوروز نیز اشاره شده است. از جمله این آداب، صله رحم، دعا کردن و پاکیزه بودن است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «چون نوروز فرارسد، غسل کن؛ پاکیزه ترین لباس خویش را به تن کن؛ به بهترین بوی خوش خودرا معطر کن و در آن روز، روزه بدار».

پیشوایان معصوم علیهم السلام همواره سفارش می کردند که همراه با تحول طبیعت، به دگرگونی اخلاقی خویش نیز همت گماریم.

1. در اسلام به بسیاری از اعمال و آداب عید نوروز، اشاره شده است. مثل صله رحم، دعا و مناجات. ازاین رو، این عید پس از اسلام نیز در میان ایرانیان رواج داشته است.

2. توصیه به انجام آداب اسلامی از سوی اهل بیت علیهم السلام در عید نوروز به معنای، رنگ معنوی دادن به تفریحات شادی های نوروزی است.

نوروز از دیدگاه ائمه اطهار علیهم السلام

پیشوایان معصوم علیهم السلام هر سنتی را که بر پایه آیین های شرک آمیز و بت پرستی و ارزش های غیرالهی نباشد و بینش توحیدی را تقویت کند، تأیید می کردند. امام صادق علیه السلام به مُعَلَّی بن خُنَیْس درباره اهمیت نوروز می فرماید:

ای مُعَلّی، نورز، روزی است که خداوند از بندگانش پیمان گرفت که تنها او را بپرستند و شرک نورزند و به پیامبران و امامان و حجت هایشان ایمان بیاورند. این روز، روزی است که بادهای بارور کننده بر درختان وزید و گل ها و شکوفه های زمین آفریده شد. این روز، روزی است که کشتی نوح پس از توفان، بر کوه جودی نشست. این روز، روزی است که جبرئیل بر پیامبر نازل شد. روزی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را بر دوش خود سوار کرد تا همچون ابراهیم علیه السلام بت های عرب را درهم بکوبد و به زیر افکند. در این روز، علی علیه السلام بر اهل نهروان پیروز شد. در این روز، قائم(عج) ما و صاحب امر ما ظهور می کند و هیچ نوروزی نمی رسد، مگر اینکه ما در آن منتظر فرج هستیم.

یکدم غریق بحر خداشو گمان مبر/کزآب هفت بحر به یک موی تر شوی

جسمانی بودم خواستم روحانی شوم/گرفتار قیل و قال شدم عاقبت دانستم

(( علم نبود غیر علم عاشقی...

بهار، جلوه گاه پروردگار

با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می کند. چکاوک ها، هزار دستان و قمریان، نغمه ها و سرودهای فرح بخش و تازه سرمی دهند و انسان ها را به مهرورزی، گره گشایی و هم گرایی فرا می خوانند. بهار، پیام آور عشق و رویش است و موسم سرور و آشتی و به همین خاطر است که خواستنی است و با آمدنش دل ها سرشار از سرور و جان ها معرفت می یابد.

بهار، پیام آور تعادل است و اینکه در سایه تعادل، زندگی زیبا می شود. با دیدن بهار، رحمت و محبت خداوند را به یاد می آوریم. در اینکه چشمه مهر ایزد همواره به سوی آدمیان و همه موجودات، سرازیر است و ما اگر او و نشانه هایش را فراموش کنیم، او هرگز ما را فراموش نمی کند و با دگرگونی فصل ها نیز به جلوه گری قدرت بی پایانش می پردازد تا شاید دلی به یاد او افتد و به شوق او بتپد و بر اثر تماشای جلوه هایش، اشک شوق از چشمی جاری شود.

اساسا جهان هستی، آینه دار خداست و جمال پروردگارش را به تماشا گذاشته است. به تعبیر زیبای حافظ:

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟     به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن

بهار نیز یکی از باشکوه ترین جلوه های خدا در جهان هستی است که می توان با تماشای آن، نقبی به عالم معنا زد و راهی به سوی خدا یافت و جمال پروردگار را به تماشا نشست. چه زیبا سروده است، سعدی شیرازی:

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار      خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق    نه کم از بلبل مستی تو بنال ای هشیار

آفرینش همه تنبیه خداوند دل است      دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

خبرت هست که مرغان سحر می گویند           آخر ای خفته! سر از خواب جهالت بردار

 1. زیبایی و شکوه بهار، درس مهرورزی و دگرگرایی و گره گشایی به آدمیان می دهد.

2. بهار؛ یعنی خداوند فراموششان نمی کند؛ و جلوه گری دوباره بهار، دل ها را در یاد خویش عطرآگین می سازد.

3. با دیدن جلوه های خداوند در فصل بهار، بیش از پیش به عظمت و مهر خداوندی پی می بریم.

کمتر از طبیعت نباشیم، ما نیز دگرگون شویم

طبیعت به عنوان یکی از نشانه های خدا، سرشار از درس و عبرت است. دلی که بیدار است، در هر پدیده ای عبرتی می بیند و از هر نشانه ای، درسی می آموزد. بیداردلان، از بهار، درس تحول و نوشدن می آموزند. به تعبیر رسول اکرم صلی الله علیه و آله : «آن کس که با تغییر دنیا از وضعی به وضع دیگر آگاه نشود، از غافل ترین مردمان است».

اگر طبیعت شکوفا و زیبا می شود، ما نیز می توانیم. اگر بهار، فصل سرزندگی و طراوت است، چرا ما این گونه نباشیم؟ از امام خمینی رحمه الله در این باره نقل است:

در دعای روز نوروز، از خدای متعال درخواست می کنیم که حال ما را به بهترین حالات برگرداند. هرجا که باشیم و هر چه نیکویی در حال ما باشد، نیکوتر از آن هم هست. باید توجه داشته باشیم که دگرگونی هر پدیده ای در عالم، به دست انسان است و همه تحول ها با اراده انسان انجام می گیرد. اگر انسان بخواهد در وضعیت جامعه خود، کشور خود و زندگی خود تحول ایجاد کند، باید این تحول را در خود آغاز کند؛ تحول اخلاقی و درونی، رفتن به سوی صفا و انسانیت، عبودیت پروردگار و تسلیم (شدن) در برابر اراده خداوند عالم و آفریننده هستی؛ که این تحول، سعادت انسان ها را تضمین می کند.

از قافله بهار عقب نمانیم و درس دگرگونی برای بهتر شدن و شکوفایی و طراوت بیاموزیم.

بهار، یادآور رستاخیز

همه ساله با فرارسیدن زمستان، فروغ زندگی از سیمای طبیعت رخت برمی بندد و افسردگی و پژمردگی جای آن را می گیرد و طبیعت به شکل موجودی بی جان درمی آید. پس از مدتی، با فرارسیدن بهار، روحی دوباره در کالبد طبیعت بی جان و افسرده دمیده می شود و طبیعت لباس حیات بر تن می کند و این گونه است که رستاخیز انسان و جهان، با پیدایش بهار به تماشا گذاشته می شود. از همین رهگذر، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «اِذا رَأَیتُم الرَّبیعَ فَأَکْثِروا ذِکرَ النُّشورِ؛ هر وقت بهار را دیدید، بسیار از قیامت یاد کنید».

بهار، پیام آور تعادل است و اینکه در سایه تعادل، زندگی زیبا می شود. با دیدن بهار، رحمت و محبت خداوند را به یاد می آوریم. در اینکه چشمه مهر ایزد همواره به سوی آدمیان و همه موجودات، سرازیر است و ما اگر او و نشانه هایش را فراموش کنیم، او هرگز ما را فراموش نمی کند و با دگرگونی فصل ها نیز به جلوه گری قدرت بی پایانش می پردازد تا شاید دلی به یاد او افتد و به شوق او بتپد و بر اثر تماشای جلوه هایش، اشک شوق از چشمی جاری شود.

اساسا جهان هستی، آینه دار خداست و جمال پروردگارش را به تماشا گذاشته است. به تعبیر زیبای حافظ:

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟     به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن

بهار نیز یکی از باشکوه ترین جلوه های خدا در جهان هستی است که می توان با تماشای آن، نقبی به عالم معنا زد و راهی به سوی خدا یافت و جمال پروردگار را به تماشا نشست. چه زیبا سروده است، سعدی شیرازی:

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار      خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق    نه کم از بلبل مستی تو بنال ای هشیار

آفرینش همه تنبیه خداوند دل است      دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

خبرت هست که مرغان سحر می گویند           آخر ای خفته! سر از خواب جهالت بردار

پیام متن:

1. زیبایی و شکوه بهار، درس مهرورزی و دگرگرایی و گره گشایی به آدمیان می دهد.

2. بهار؛ یعنی خداوند فراموششان نمی کند؛ و جلوه گری دوباره بهار، دل ها را در یاد خویش عطرآگین می سازد.

3. با دیدن جلوه های خداوند در فصل بهار، بیش از پیش به عظمت و مهر خداوندی پی می بریم.

کمتر از طبیعت نباشیم، ما نیز دگرگون شویم

طبیعت به عنوان یکی از نشانه های خدا، سرشار از درس و عبرت است. دلی که بیدار است، در هر پدیده ای عبرتی می بیند و از هر نشانه ای، درسی می آموزد. بیداردلان، از بهار، درس تحول و نوشدن می آموزند. به تعبیر رسول اکرم صلی الله علیه و آله : «آن کس که با تغییر دنیا از وضعی به وضع دیگر آگاه نشود، از غافل ترین مردمان است».

اگر طبیعت شکوفا و زیبا می شود، ما نیز می توانیم. اگر بهار، فصل سرزندگی و طراوت است، چرا ما این گونه نباشیم؟ از امام خمینی رحمه الله در این باره نقل است:

در دعای روز نوروز، از خدای متعال درخواست می کنیم که حال ما را به بهترین حالات برگرداند. هرجا که باشیم و هر چه نیکویی در حال ما باشد، نیکوتر از آن هم هست. باید توجه داشته باشیم که دگرگونی هر پدیده ای در عالم، به دست انسان است و همه تحول ها با اراده انسان انجام می گیرد. اگر انسان بخواهد در وضعیت جامعه خود، کشور خود و زندگی خود تحول ایجاد کند، باید این تحول را در خود آغاز کند؛ تحول اخلاقی و درونی، رفتن به سوی صفا و انسانیت، عبودیت پروردگار و تسلیم (شدن) در برابر اراده خداوند عالم و آفریننده هستی؛ که این تحول، سعادت انسان ها را تضمین می کند.

مولوی نیز در این باره چه خوش سروده است که:

این بهار نو ز بعد برگ ریز      هست برهان بر وجود رستخیز

در بهاران رازها پیدا شود       هر چه خورده است این زمین رسوا شود

رازها را می کند حق آشکار     چون بخواهد رُست، تخم بد مکار

زنده شدن طبیعت در فصل بهار، یادآور روز رستاخیز و زنده شدن مردگان است، در نتیجه بیداردلان در فصل بهار، به پرهیزکاری خود می افزایند.

مناجات و نغمه ویژه تحویل سال یا مقلب القلوب

دانلود کده
سلام - با عرض خوش آمد گوئی ؛ حسن انتخاب شما را ارج می نهیم و امیدواریم مجموعه مطالب پایگاه فرهنگی مذهبی لیلة القدر مورد استفاده شما قرار گرفته باشد. سلامتی و بهروزی شما آرزوی قلبی ماست
جزئیات دانلود
یا مقلب القلوب

یا مقلب القلوبیا مقلب القلوب
دعای تحویل سال " یا مقلب القلوب و الابصار ..." به صورت همخوانی












آگهی

آلبوم رقص آشفته ( گل پونه ها )

فایل ها : 10

آلبوم خزان و آرزو
فایل ها : 5

آلبوم ظهور
فایل ها : 5

آلبوم فسانه
فایل ها : 6

آلبوم مژده بهار
فایل ها :

متن های اداری و ادبی تبریک سال جدید ۱۳۹۰ متن ادبی و دوستانه

متن های اداری و ادبی تبریک سال جدید ۱۳۹۰



 

متن ادبی و دوستانه

پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست . . .

.

.

.

متن عشقولانه و فانتزی

اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز

هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند . . .

.

.

.

متن اداری

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال

حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد

رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت

را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت مینماییم

دانلود وفایلهای های دعای تحویل سال یا مقلب القلوب

دانلود وفایلهای های دعای تحویل سال یا مقلب القلوب

حجم فایل :384 KB
1388/12/20

دعای تحویل سال " یا مقلب القلوب و الابصار ..." به صورت هم خوانی (01:33)
دسته بندی مرتبط 

مشخصات سال 1390 ( خرگوش یا گربه )

 

          مشخصات سال 1390 ( خرگوش یا گربه )    

         

هنوز زوده ، ولی سال ١٣٩٠ سال خرگوش ( یا گربه ) است . حال گربه باشد یا خرگوش، هر دو هنگام سقوط، روی چهار دست و پای خود فرود می آیند. متولدان سال گربه شادترین انسان ها و اشخاصی خوش ذوق، اهل معاشرت، عاقل،‌بردبار و کمی بلند پرواز هستند .

 

از دیر باز ایرانیان و چینیها و البته ترکها هر سال را به نام ١٢ حیوان نامگذاری کرده اند . این حیوانات کمی در تقویم های مختلف متفاوتند ولی در گاه شمار ایرانی این حیوانات عبارتند از موش ، گاو ، ببر (یا پلنگ) ، خرگوش(یا گربه) ، نهنگ (یا اژدها ) ، مار ، اسب ، گوسفند ، میمون ، مرغ (یا خروس)  ، سگ ، و خوک .

 

برای اینکه بفهمید متولد چه سالی هستید ،برای تشخیص اینکه هرسال با کدامیک از این نام ها مطابقت دارد از سال خورشیدی عدد 6 را کم کنید.حاصل عدد را بر 12 تقسیم کنید ، عدد باقیمانده این تقسیم را که حتما کمتر از 12 است در نظر بگیرید، از شماره یک از موش شروع به شمردن کنید نام هر حیوانی با عدد با قیمانده مطابقت کرد سال همان حیوان است . باقیمانده صفر برای خوک است .

 

سال خرگوشتان از همین حالا مبارک .

 

سال متولدین  سال خرگوش ، مبارک .

یادداشتهای من


مشخصات سال 1390 ( خرگوش یا گربه )

ساعت ٤:٠٧ ‎ب.ظ روز شنبه ٢ بهمن ۱۳۸٩   کلمات کلیدی: سال خرگوش مبارک

هنوز زوده ، ولی سال ١٣٩٠ سال خرگوش ( یا گربه ) است . حال گربه باشد یا خرگوش، هر دو هنگام سقوط، روی چهار دست و پای خود فرود می آیند. متولدان سال گربه شادترین انسان ها و اشخاصی خوش ذوق، اهل معاشرت، عاقل،‌بردبار و کمی بلند پرواز هستند .

از دیر باز ایرانیان و چینیها و البته ترکها هر سال را به نام ١٢ حیوان نامگذاری کرده اند . این حیوانات کمی در تقویم های مختلف متفاوتند ولی در گاه شمار ایرانی این حیوانات عبارتند از موش ، گاو ، ببر (یا پلنگ) ، خرگوش(یا گربه) ، نهنگ (یا اژدها ) ، مار ، اسب ، گوسفند ، میمون ، مرغ (یا خروس)  ، سگ ، و خوک .

برای اینکه بفهمید متولد چه سالی هستید ،برای تشخیص اینکه هرسال با کدامیک از این نام ها مطابقت دارد از سال خورشیدی عدد 6 را کم کنید.حاصل عدد را بر 12 تقسیم کنید ، عدد باقیمانده این تقسیم را که حتما کمتر از 12 است در نظر بگیرید، از شماره یک از موش شروع به شمردن کنید نام هر حیوانی با عدد با قیمانده مطابقت کرد سال همان حیوان است . باقیمانده صفر برای خوک است .

سال خرگوشتان از همین حالا مبارک .

سال متولدین  سال خرگوش ، مبارک .

زمان نوروز. واژهٔ نوروز.پیشینه.نوروز در زمان سلسله هخامنشیان..................

زمان نوروز. واژهٔ نوروز.پیشینه.نوروز در زمان سلسله هخامنشیان.نوروز پس از اسلام.نوروز از دیدگاه اسلام و تشیع.نوروز در دوران معاصر. نوروز در اشعار فارسی.جغرافیای نوروز.آیین‌ها.آتش‌افروزی.سفره‌های نوروزی.غذاهای نوروزی

دید و بازدید.مسابقات ورزشی.طبیعت‌گردی.نوروزخوانی.جشن جهانی نوروز.نوروز در ایران.کارت شادباش.مسافرت نوروزی

.دیگر آیین‌ها. هفت سین.

زمان نوروز

جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاری آغاز می‌شود. در دانش ستاره‌شناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم‌کره شمالی زمین به لحظه‌ای گفته می‌شود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان می‌رود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده می‌شود،[۴] و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد.[۵]

در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده می‌شود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می‌شود و روز آغاز سال محسوب نمی‌شود.[۶]

 واژهٔ نوروز

واژه نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژهٔ فارسی «نو» و «روز» به وجود آمده است. این نام در دو معنی به‌کار می‌رود:[۷]

۱) نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری و آغاز سال نو

۲) نوروز خاص: روز ششم فروردین با نام «روز خرداد»

ایرانیان باستان از نوروز به عنوان ناوا سرِدا یعنی سال نو یاد می‌کردند. مردمان ایرانی آسیای میانه نیز در زمان سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی به معنای سال نو می‌نامیدند.[۸]

واژه نوروز در الفبای لاتین

در متن‌های گوناگون لاتین، بخش نخست واژه نوروز با املای No،Now،Nov و Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz نوشته شده است. در برخی از مواقع این دو بخش پشت سر هم و در برخی با فاصله نوشته می‌شوند. اما به باور دکتر احسان یارشاطر بنیان‌گذار دانشنامه ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه می‌شود. این شکل از املای واژه نوروز، هم‌اکنون در نوشته‌های یونسکو و بسیاری از متون سیاسی به کار می‌رود.[۹]

پیشینه

منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست.[۸] در برخی از متن‌های کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث به‌عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده است.[۱۰] پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.[۸]

برخی از روایت‌های تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهد. بر طبق این روایت‌ها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمی‌گردد.[۸] همچنین در برخی از روایت‌ها، از زرتشت به‌عنوان بنیان‌گذار نوروز نام برده شده است.[۸] اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشده است.[۱۱]

نوروز در زمان سلسله هخامنشیان

در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این دوران، جشن‌های متعددی در طول یک سال برگزار می‌شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بوده است. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول می‌کشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می‌شد. نوروز کوچک یا نوروز عامه پنج روز بود و از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته می‌شد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا می‌شد.[۱۱] در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقه‌ای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه‌وران و اشراف) به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به سخنان آنها گوش می‌داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر می‌کرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می‌آمدند.[۱۳]

شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سال‌های کبیسه رعایت نمی‌شده‌است. بنابراین نوروز هر چهار سال، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز برج حمل) عقب می‌ماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبوده و در فصل‌های گوناگون سال جاری بوده است.[۱۴]

اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان، در سال ۲۳۰ میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.[۱۰]

در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا می‌کردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را می‌کاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمی‌کردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند.[۱۳] از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند.[۱۳] همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز به‌عنوان عیدی متداول شد.[۱۰]

نوروز پس از اسلام

از برگزاری آیین‌های نوروز در زمان امویان نشانه‌ای در دست نیست و در زمان عباسیان نیز به نظر می‌رسد که خلفا گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال می‌کرده‌اند. با روی کار آمدن سلسله‌های سامانیان و آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار شد.[۱۱]

در دوران سلجوقیان، به دستور جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند.[۱۱] بر اساس این گاهشمار که به تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که هر چهار سال یک‌بار، تعداد روزهای سال را (به‌جای ۳۶۵ روز)، برابر با ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. طبق این قاعده، می‌بایست پس از انجام این کار در ۷ دوره، در دوره هشتم، به جای سال چهارم، بر سال پنجم یک روز بیفزایند. این گاهشمار از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد.[۱۴]

نوروز در دوران صفویان نیز برگزار می‌شد. در سال ۱۵۹۷ میلادی، شاه عباس صفوی مراسم نوروز را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود.[۱۰]

نوروز از دیدگاه اسلام و تشیع

نوشتار اصلی: نوروز در تشیع

در اسلام و به ویژهٔ آیین تشیع به نوروز به عنوان روزی خجسته نگاه شده است و بر گرامی داشتن آن تأکید شده است. از دیدگاه شیعه، نوروز روز ظهور امام زمان است. در حدیثی از امام صادق آمده است:

    «روز نوروز همان روزی است که خداوند در آن از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند و هیچ چیزى را شریک او ندانند و این که به پیامبران و اولیایش ایمان بیاورند و آن نخستین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده، و بادهاى باردار کننده در آن وزیده است و گلها و شکوفه‌هاى زمین آفریده شده است. و آن روزیست که کشتى نوح(ع) به کوه جودى قرار گرفت. و آن روزى است که در آن قومى که از ترس مرگ از خانه‌هاى خود بیرون آمدند و آنها هزارها نفر بودند پس خداوند آنها را بمیراند و سپس آنها را در این روز زنده کرد. و آن روزیست که جبرئیل بر پیامبر (ص) فرود آمد. و آن همان روزیست که ابراهیم(ع) بتهاى قوم خود را شکست. و آن همان روزیست که پیغمبر خدا، امیرالمومنین على(ع) را بر دوش خود سوار کرد تا بتهاى قریش را از بالاى خانه خدا به پائین انداخت و آنها را خرد کرد...»

 [۱۵][۱۶][۱۷][۱۸]

نوروز در دوران معاصر

نوروز به عنوان یک میراث فرهنگی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم قرار داشته و هر ساله برگزار می‌شود. البته برگزاری جشن نوروز به صورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومت‌ها برای مدت زمانی ممنوع بوده است. حکومت شوروی برگزاری جشن نوروز را در برخی از کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف ادامه داشت. با این وجود، مردم این مناطق نوروز را به‌گونهٔ پنهانی و یا در روستاها جشن می‌گرفته‌اند.[۱۹][۲۰] همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی نام دیگری بر روی نوروز می‌گذاشتند؛ به‌طور مثال در تاجیکستان، مردم با اتلاق جشن لاله یا جشن ۸ مارس سعی می‌کردند که آیین‌های نوروز را بی مخالفت مقامات دولتی به جای آورند.[۸] همچنین در افغانستان، در دوران حکومت طالبان، برگزاری جشن نوروز ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت می‌شناخت.[۴]

 نوروز در اشعار فارسی

نوشتار اصلی: بهاریه

گویندگان ایرانی از دیرباز تاکنون در وصف نوروز و جشن فروردین که همراه مواهب گرانبهای طبیعت و هنگام تجدید عهد نشاط و شادمانی است، داد سخن داده‌اند و ما در ذیل به برخی از لطایف اشعار پارسی در این موضوع اشارت می‌کنیم:

نوروز فراز آمد و عیدش به اثر بر         نزد یکدگر و هر دو زده یک بدگر بر

نوروز جهان پرور مانده ز دهاقین         دهقان جهان دیده‌اش پرورده ببر بر

آن زیور شاهانه که خورشید برو بست         آورد همی خواهد بستن به شجر بر

و هم او در قصیده دیگر چنین گوید:

نوروز بزرگ آمد آرایش علم         میراث به نزدیک ملوک عجم از جم...

فرخی ترجیع‌بند مشهوری در وصف نوروز دارد که بند اول آن چنین است:

ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید         کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید

کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید         تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید

چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید         ترا مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید

کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید         چنان‌دانی که هرکس را همی زو بوی یار آید

بهار امسال پندار همی خوشتر ز پار آید         وزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار اید

بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی         ملک را در جهان هر روز جشنی داد و نوروزی

منوچهری مسمطی در نوروز ساخته که بند اول آن این است:

آمد نوروز هم از بامداد         آمدنش فرخ و فرخنده باد

باز جهان خرم و خوب ایستاد         مرز زمستان و بهاران بزاد

ز ابر سیه روی سمن بوی داد         گیتی گردید چو دارالقرار

هم او در مسمط دیگر گفته:

نوروز بزرگم بزن ای مطرب نوروز         زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز

برزن غزلی نغز و دل‌انگیز و دلفروز         ور نیست ترا بشنو از مرغ نوآموز

کاین فاخته زان کوز و دگر فاخته زانکوز         بر قافیه خوب همی خواند اشعار

بوالفرج رونی گوید:

جشن فرخنده فروردین است         روز بازار گل و نسرین است

آب چون آتش عود افروزست         باد چون خاک عبیر آگین است

باغ پیراسته گلزار بهشت         گلبن آراسته حورالعین است

مسعود سعد سلمان از عید مزبور چنین یاد کند:

رسید عید و من از روی حور دلبر دور         چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور

رسید عید همایون شها به خدمت تو         نهاده پیش تو هدیه نشاط لهو و سرور

برسم عید شها باده مروق نوش         به لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور

جمال‌الدین عبدالرزاق گفته:

اینک اینک نوبهار آورد بیرون لشکری         هریکی چون نوعروسی در دگرگون زیوری

گر تماشا می‌کنی برخیز کاندر باغ هست         با چون مشاطه‌ای و باغ چون لعبت گری

عرض لشکر می‌دهد نوروز و ابرش عارض است         وز گل و نرگس مراد را چون ستاره لشکری

حافظ در غزلی گفته:

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی         از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن         که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی

ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعلست         که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی         به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

هاتف در قصیده‌ای گوید:

نسیم صبح عنبر بیز شد بر توده غبرا         زمین سبز نسرین خیز شد چون گنبد خضرا

ز فیض ابر آزادی زمین مرده شده زنده         ز لطف باد نوروزی جهان پیر شد برنا

بگرد سرو گرم پرفشانی قمری نالان         به پای گل به کار جان سپاری بلبل شیدا...

همایون روز نوروز است امروز و بیفروزی         بر اورنگ خلافت کرده شاه لافتی ماوی

قاآنی در قصیده‌ای به وصف نخستین روز بهار گوید:

رساند باد صبا مژده بهار امروز         ز توبه توبه نمودم هزار بار امروز

هوا بساط زمرد فکند در صحرا         بیا که وقت نشاطست و روز کار امروز

سحاب بر سر اطفال بوستان بارد         به جای قطره همی در شاهوار امروز

رسد به گوش دل این مژده‌ام ز هاتف غیب         که گشت شیر خداوند شهریار امروز

جغرافیای نوروز

نوشتار اصلی: جغرافیای جشن نوروز

منطقه‌ای که در آن جشن نوروز برگزار می‌شد، امروزه شامل چند کشور می‌شود و همچنان در این کشورها جشن گرفته می‌شود. برخی آیین‌های نوروز در این کشورها با هم متفاوت‌اند. مثلاً در افغانستان سفره هفت‌میوه می‌چینند؛ اما در ایران سفره هفت سین می‌اندازند.

جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، سراسر خاورمیانه، بالکان، قزاقستان، تاتارستان، در آسیای میانه چین شرقی (ترکستان چین)، سودان، زنگبار، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان و نیز آمریکای شمالی، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال و تبت را شامل می‌شود.[۲۲]

همچنین کشورهایی مانند مصر و چین جزو سرزمین‌هایی نیستند که در آنها نوروز جشن گرفته می‌شد، اما امروزه جشن‌هایی مشابه جشن نوروز در این کشورها برگزار می‌شود.

در تاریخ ۳۰ مارس ۲۰۰۹[۲۳] (۱۰ فروردین ۱۳۸۸)، پارلمان فدرال کانادا، اولین روز بهار هر سال را به عنوان نوروز (Nowruz Day)، عید ملی ایرانیان و بسیاری اقوام دیگر نامگذاری کرد.[۲۴][۲۳]

در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۱۰ سازمان ملل متحد با تصویب یک قطعنامه در مقر سازمان در نیویورک، عید نوروز را به عنوان روز بین‌المللی نوروز و فرهنگ صلح در جهان به رسمیت شناخت.[۲۵]

آیین‌ها

خانه ‌تکانی یکی از آیین‌های نوروزی است که مردم بیشتر مناطقی که نوروز را جشن می‌گیرند به آن پایبندند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز می‌شوند.[۲۶] این آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار می‌شود.

آتش‌افروزی

رسم افروختن آتش، از زمان‌های کهن در مناطق نوروز متداول شده است. در ایران، جمهوری آذربایجان و بخش‌هایی از افغانستان، این رسم به‌صورت روشن کردن آتش در شب آخرین چهارشنبه سال متداول است. این مراسم چهارشنبه‌سوری نام دارد.[۲۷] پریدن از روی آتش در ایام نوروز در ترکمنستان نیز رایج است.[۲۸]

همچنین رسم افروختن آتش در بامداد نوروز بر پشت بام‌ها در میان برخی از زرتشتیان (از جمله در برخی از روستاهای یزد در ایران) مرسوم است.[۲۹]

سفره‌های نوروزی

سفره‌های نوروزی یکی از آیین‌های مشترک در مراسم نوروز در بین مردمی است که نوروز را جشن می‌گیرند. در بسیاری از نقاط ایران، جمهوری آذربایجان[۳۰] و برخی از نقاط افغانستان، سفره هفت سین پهن می‌شود. در این سفره هفت چیز قرار می‌گیرد که با حرف سین آغاز شده باشد؛ مثل سرکه، سنجد، سمنو، سیب و...[۳۱][۳۲] پهن کردسفره هفت سین در ایران آداب و رسوم خاصی دارد. روی سفره آینه می گذارن که نشانه روشنایی، شمع که نشانه نورو درخشش، یک کاسه آب که نشانه پاکی می‌باشد.برای زیبایی سفره از سنبل استفاده می‌کنندو این جزء سین‌های هفت سین به حساب نمی‌آید. برای تزئین سفره از تخم مرغ رنگ شده استفاده می‌شود. بعد از ورودماهی قرمز از چین به ایران از این ماهی‌های کوچک جهت زیبایی سفره هفت سین استفاده می‌شود همچنین بعد از ورود اسلام به ایران کتاب قرآن نیز بر روی سفره قرارداده می‌شود. تمامی هفت سینی که چیده می‌شود یک معنی خاص را نیز به همراه دارند. مثلا سیب نماد زیبایی وتن درستی است؛ سنجد به روایتی نماد عشق و محبت است؛ سبزه سرسبزی زندگی؛ سمنو برکت؛ سکه رزق و روزی؛ و سیر سمبل شفاو سلامتی است. در کابل و شهرهای شمالی افغانستان، سفره هفت میوه متداول است. در این سفره، هفت میوه قرار می‌گیرد، از جمله؛ کشمش سبز و سرخ، چارمغز، بادام، پسته، زردآلو و سنجد.[۳۱] چیدن سفره‌ای مشابه با استفاده از میوه خشک شده، در بین شیعیان پاکستان هم مرسوم است.[۳۳]

علاوه بر این، سفره هفت شین در میان زرتشتیان، و سفره هفت میم در برخی نقاط واقع در استان فارس در ایران متداول است.[۳۲] در جمهوری آذربایجان نیز بدون توجه به عدد هفت، بر روی سفره‌های نوروزی خود، آجیل قرار می‌دهند.[۳۳]

غذاهای نوروزی

یکی از متداول‌ترین غذاهایی که به مناسبت نوروز پخته می‌شود، سمنو (سمنک، سومنک، سوملک، سمنی، سمنه) است. این غذا با استفاده از جوانه گندم تهیه می‌شود. در بیشتر کشورهایی که نوروز را جشن می‌گیرند، این غذا طبخ می‌شود. در برخی از کشورها، پختن این غذا با آیین‌های خاصی همراه است. زنان و دختران در مناطق مختلف ایران، افغانستان، تاجیکستان[۵]، ترکمنستان[۳۴] و ازبکستان[۳۵] سمنو را به‌صورت دسته‌جمعی و گاه در طول شب می‌پزند و درهنگام پختن آن سرودهای مخصوصی می‌خوانند. به‌طور مثال در افغانستان در یکی از مشهورترین ترانه‌ها، این بیت مکررا خوانده می‌شود[۳۱]:

پختن غذاهای دیگر نیز در نوروز مرسوم است. به‌طور مثال در بخش‌هایی از ایران؛ سبزی پلو با ماهی، در ترکمنستان؛ نوروزبامه[۳۶]، در قزاقستان؛ اویقی آشار[۳۷]، در بخارا؛ انواع سمبوسه[۳۸] پخته می‌شود. به‌طور کلی پختن غذاهای نوروزی در هر منطقه‌ای که نوروز جشن گرفته می‌شود مرسوم است و هر منطقه‌ای غذاها و شیرینی‌های مخصوص به خود را دارد.

دید و بازدید

دید و بازدید عید یا عید دیدنی یکی از سنت‌های نوروزی است که در بیشتر کشورهایی که آن را جشن می‌گیرند، متداول است. در برخی از مناطق، یاد کردن از گذشتگان و حاضر شدن بر مزار آنان در نوروز نیز رایج است.

مسابقات ورزشی

برگزاری مسابقات ورزشی عمومی در معابر شهری و روستایی، یکی دیگر از آیین‌هایی است که در برخی از کشورها به مناسبت نوروز برگزار می‌شود. در ترکمنستان، مردان و زنان ترکمن، بازی‌ها و سرگرمی‌های ویژه‌ای از جمله سوارکاری، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی و شطرنج برگزار می‌کنند. برپایی جنگ خروس و شاخ‌زنی قوچ‌ها از دیگر مراسمی است که در ترکمنستان برگزار می‌شود.[۲۸]

در استان‌های شمالی افغانستان نیز مسابقات بزکشی به مناسبت‌های مختلف از جمله نوروز برگزار می‌شود.[۳۹]

طبیعت‌گردی

مردم ایران روز سیزدهم فروردین، به مکان‌های طبیعی مانند پارک‌ها، باغ‌ها، جنگل‌ها و ماطق خارج از شهر می‌روند. این مراسم سیزده‌به‌در نام دارد. از کارهای رایج در این جشن، گره زدن سبزه و گفتن دروغ سیزده است.[۴۰] مراسم سیزده‌به‌در در مناطق غربی افغانستان ازجمله شهر هرات نیز برگزار می‌شود. با وجودی که روز سیزدهم فروردین در کشور افغانستان جزو تعطیلات رسمی نیست، اما مردم این مناطق برای گردش در طبیعت، عملاً کسب و کار خود را تعطیل می‌کنند. مردم این منطقه همچنین اولین چهارشنبه سال را نیز با گردش در طبیعت سپری می‌کنند.[۴۱]

علاوه بر این، ساکنان کابل در افغانستان، در طول دو هفته اول سال برای گردش به همراه خانواده به مناطقی که در آنها گل ارغوان می‌روید، می‌روند.[۳۹]

یکی دیگر از آیین‌های نوروز که در آسیای میانه و کشور تاجیکستان مرسوم است، مراسم گل‌گردانی و بلبل‌خوانی است. گل گردان‌ها از دره و تپه و دامنهٔ کوه‌ها، گل چیده و اهل دهستان خود را از پایان یافتن زمستان و فرا رسیدن عروس سال و آغاز کشت و کار بهاری و آمدن نوروز مژده می‌دهند.

نوروزخوانی

نوروز خوانی یا بهار خوانی یا نوروزی، گونه‌ای از آواز خوانی است که در گذشته در ایران رواج داشته‌است. در حال حاضر خاستگاه این گونه آواز خوانی بیشتر در استان‌های مازندران و گیلان است.[۴۲] در نوروز خوانی افرادی که به آن‌ها نوروز خوان گفته می‌شود پیش از آغاز فصل بهار به صورت دوره‌گردی به شهرها و روستاهای مختلف می‌روند و اشعاری در مدح بهار یا با ذکر مفاهیم مذهبی به صورت بداهه یا از روی حافظه می‌خوانند. این اشعار اکثرأ به زبان‌های طبری و گیلکی می‌باشد. این اشعار بیشتر بصورت ترجیع بند بوده و توسط یک یا چند شخص همزمان خوانده می‌شود.[۴۳][۴۴]

جشن جهانی نوروز

در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد. در این جشن، سران کشورهایی که نوروز را جشن می‌گیرند گردهم می‌آیند و این آیین باستانی را گرامی می‌دارند. هر ساله یکی از این کشورها، میزبان جشن جهانی نوروز است.[۵۳]

نوروز در ایران

کارت شادباش

کاری که پس از شکل گیری روش‌های جدید ارتباطی مانند نامه‌نگاری، یا شکل جدیدتر آن نامه‌های الکترونیکی رواج یافته، ارسال کارت شادباش است؛ یک هفته پیش از آغاز سال نو، زمان ارسال کارت‌های شادباش فرا می‌رسد، فرستادن کارت شادباش برای همه دوستان و آشنایان، و اقوامی که در دیگر کشورها یا شهرها زندگی می‌کنند، البته کاری پسندیده‌است، امروزه و بعد از رواج تلفن بیشتر به یک تلفن برای گفتن تبریک سال نو پس از تحویل سال بسنده می‌کنند.

مسافرت نوروزی

از آنجا که در ایران مدارس در ایام نوروز تا ۱۳ فروردین تعطیل است، فرصت خوبی برای سفر کردن به دست می‌آید. پس گروه کثیری از مردم به شهرهای دیگر و نقاط خوش آب و هوا ی کشور که در ایام نوروز از آب و هوای معتدل برخوردار است، سفر می‌کنند. اما این سفرها نیز خالی از دید و بازدید نیست. مردم به دیدار یکدیگر می‌روند و دیگران را به شام و ناهار دعوت می‌کنند. سفرهای زیارتی نیز که از دیرباز مرسوم بوده، همچنان رونق دارد. به این معنی که عده زیادی شب عید به مشهد می‌روند و پس از یکی دو روز به خانه و کاشانه خود باز می‌گردند.

دیگر آیین‌ها

آداب و سنن مربوط به نوروز در گذشته بیش از امروز بوده‌است.

تا چند دهه پیش در برخی نواحی ایران، نوروزی خوانی مرسوم بوده‌است. در گیلان و مازندران و آذربایجان، از حدود یک ماه پیش از فرارسیدن نوروز، کسانی در روستاها راه می‌افتادند و اشعاری در باره نوروز می‌خواندند. اشعاری که بنا بر تعلقات مذهبی شیعیان با مضامین مذهبی آمیخته بود و ترجیع بند آن چنین بود:

باد بهاران آمده، گل در گلستان آمده / مژده دهید بر دوستان، ...

این پیک‌های نوروزی در مقابل نوروزی خوانی از مردم پول یا کالا می‌گرفتند و سورسات نوروزی خود را جور می‌کردند.

تا چهل پنجاه سال پیش به راه انداختن «میر نوروزی» نیز یکی از آئین‌های رایج بوده‌است. داستان میر نوروزی این است که در پنج روز آخر سال اداره و فرمانروایی شهر را به فردی از پائین‌ترین قشرهای اجتماعی می‌سپردند و او نیز چند تن از مردم عوام را به عنوان خدم و حشم و عامل خود انتخاب می‌کرد و فرمان‌های شداد و غلاظ علیه ثروتمندان و قدرتمندان می‌داد.

آنها نیز در این پنج روز حکم او را کم و بیش مطاع می‌دانستند و تنها در موارد پولی به چانه زدن می‌پرداختند. پس از آن پنج روز نیز میر نوروزی مطابق سنت از مجازات معاف بود و هیچ کس از او بازخواست نمی‌کرد که چرا در آن مدت پنج روز چنین و چنان کرده‌است.

حافظ در این بیت به عمر کوتاه آدمی، عمر کوتاه گل و عمر کوتاه سلطنت میر نوروزی اشاره دارد:

سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی         که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

 هفت سین

سبزه:سبزه نشانهٔ سرسبزی و آمدن بهار در ایران است.

سمنو:سمنو در ایران مانند دیگر کشورها در سفرهٔ هفت سین وجود دارد.سمنو نشانهٔ جریان زندگی است.

سکه:سکه نشانهٔ ثروت و دست و دل بازی ایرانیان است.

سیب:سیب نشانهٔ زندگی و حیات ایرانیان است.

سیر:سیر نشانهٔ پایداری زندگی است.

ساعت:ساعت نشانهٔ گذشت زندگی است.

سمبل:سمبل نیز نشانهٔ خوش بویی و زیبایی زندگی است.

 دیگر اجزای سفره هفت سین

قرآن:نشانهٔ پیش قدم بودن دین و خدا و معصومین و دوست داشتن و دل بستن به آنان است.

ماهی:نشانهٔ حیات و زندگی است.

آینه:نشانهٔ سربلندی و غرور ایران زمین و فارسیان است.

شمع:نشانهٔ روشنایی خانه و انسانان روی کرهٔ زمین است.

گلاب:مانند سمبل نشانهٔ خوش بویی و خوش پوشی است.

آجیل مشکل گشا و شیرینی:نشانهٔ خوش طعمی و شیرینی زندگی است.

پانوشت ها:

   1. ↑ متن انگلیسی گزارش مطبوعاتی مجمع عمومی سازمان ملل.

   2. ↑ رادیو ، بازدید: فوریه ۲۰۱۰.

   3. ↑ نوروز ایرانی، جهانی شد، بی‌بی‌سی فارسی

   4. ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ بشیر، ۱۳۸۷

   5. ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ فرهانیه، ۱۳۸۷

   6. ↑ گلی، ۲۰۰۸

   7. ↑ دهخدا، لغتنامه

   8. ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ ۸٫۶ ۸٫۷ آدینه، ۱۳۸۷

   9. ↑ گرامی، هفته نامهٔ آساره

  10. ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ ۱۰٫۵ کیهانی‌زاده، نوروز پیدایش آن و...

  11. ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ ۱۱٫۴ نامعلوم، پایگاه اینترنتی بلاغ

  12. ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ رزمجو

  13. ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ معین، جشن نوروز (۲)

  14. ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ معین، جشن نوروز (۱)

  15. ↑ ۲

  16. ↑ ۱

  17. ↑ ۳

  18. ↑ ۴

  19. ↑ قاسم، ۱۳۸۵

  20. ↑ مرادف، ۱۳۸۶

  21. ↑ تدبیر. ویژه نامه نوروز

  22. ↑ کتاب نوروز در ژرفای تاریخ

  23. ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ Canada parliament recognizes 'Nowruz Day' (انگلیسی). PRESSTV (در تاریخ ۳ آوریل ۲۰۰۹). بازدید در تاریخ فروردین ۱۳۸۸.

  24. ↑ اولین روز بهار در کانادا رسماً «نوروز» Nowruz Day نامگذاری شد (فارسی). وب‌گاه خبری تحلیلی تابناک (در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۸۸). بازدید در تاریخ فروردین ۱۳۸۸.

  25. ↑ خبرگزاری جمهوری اسلامی :: "عید نوروز" بین‌المللی شد

  26. ↑ ایرنا، ۲۶ اسفند ۱۳۸۶

  27. ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ جهان‌نیوز، ۱۰ فروردین ۱۳۸۷

  28. ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ نامعلوم، مرکز مطالعات روسیه آسیای مرکزی و قفقاز، «نوروز یا نوروز بایرام، جشن ملی-اجتماعی ترکمنستان»

  29. ↑ عطار، ۱۳۸۴

  30. ↑ Trend News: Azerbaijan Marks Novruz Bayram

  31. ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ ۳۱٫۲ ظهوری، ۲۰۰۸

  32. ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ نامعلوم، «سفره‌های نوروزی»

  33. ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ عطار، نگرشی به سنن نوروزی در چهار گوشه جهان

  34. ↑ چاری محمد مرادف ۱۳۸۶

  35. ↑ اکرم‌اف، ۱۳۸۶

  36. ↑ چاری محمد مرادف

  37. ↑ پودفروش، ۱۳۸۷

  38. ↑ قاسم‌آوا، ۱۳۸۶

  39. ↑ ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیای انگلیسی، مدخل Nowruz

  40. ↑ نوری، ۱۳۸۶

  41. ↑ سروش، ۱۳۸۷

  42. ↑ نوروز و خنیاگران فراموش شده (فارسی).

  43. ↑ چند نوشتار درباره موسیقی و نوروز (فارسی).

  44. ↑ نوروز و سنت‌های تاریخی آن در آثار معتبر (فارسی).

  45. ↑ نیویورک تایمز: Ayatollahs Aside, Iranians Jump for Joy at Spring منتشره ۲۰ مارس ۲۰۰۶

  46. ↑ Tehran blues: how Iranian youth rebelled against Iran's founding fathers. Kaveh Basmenji. 2005. ISBN 0-86356-582-4 pp.73

  47. ↑ رادیو زمانه | خبر اول | ایران | آیت‌الله خزعلی: عید غدیر باید جایگزین نوروز شود

  48. ↑ خزعلی: نوروز عید درختان است

  49. ↑ [۱]

  50. ↑ Rooz Online

  51. ↑ کیمیای سعادت، ص۴۰۷

  52. ↑ نوروز، احمدی‌نژاد و مارلون براندو

  53. ↑ ایرنا

نوروز 90:

ایران: ساعت ۰۲:۵۰:۴۵ , صبح دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۰

عید نوروز و* هفت سین قرآنی *سیزده به در.نوروز و مسافرت.نوروز و ه

عید نوروز و* هفت سین قرآنی *سیزده به در.نوروز و مسافرت.نوروز و هدیه.نوروز و میهمانی.زیارت آرامگاه شهیدان و درگذشتگان.نوروز و دید و بازدید.نوروز و پاکیزگی.نوروز و تلاوت قرآن.حدیث نوروز.

http://fravahar.persiangig.com/management/Red%20Fish.pnghttp://www.sultanolama.com/wp-content/uploads/2007/04/animation.gif

عید نوروز و* هفت سین قرآنی *

1 ) « سلام قولا من رب رحیم { خطاب به بهشتیان } : سلامی از جانب پروردگار مهربان .»(یس : 58)

2) « سلام علی نوح فی العالمین ؛ سلام بر نوح در میان جهانیان .»  (صافات : 79 )

3) «سلام علی ابراهیم ؛ سلام بر ابراهیم .»  (صافات : 108)                                                                                                                                                           

4) « سلام علی موسی و هارون ؛ سلام بر موسی و هارون . »(صافات : 119)

5) « سلام علی آل یاسین ؛ سلام بر پیروان الیاس .» (صافات : 129)

6) « سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین ؛ {خطاب به اهل تقوا } : سلام بر شما ، خوش آمدید ، در آن در آیید و جاودانه بمانید »(زمر : 73)

7) « سلام هی حتی مطلع الفجر ؛ { آن شب} تا دم صبح ، صلح و سلام است .» (قــــدر : 6)

تعریف عید

عید در لغت به معنای «عود» و «بازگشت » و در فرهنگ اسلامی به معنای بازگشت به معبود است .

امیر مومنان علی (ع ) می فرماید : «کل یوم لا یعصی الله فیه فهو عید : هر روز که در آن نافرمانی

خدا نشود آن روز عید است»

حدیث نوروز

* معلی بن خنیس روایت می کند که روز نوروزی به محضر امام صادق (ع) رسیدم ، امام از من پرسید ، آیا می دانی  امروز چه روزی است ؟ گفتم ، فدایتان شوم ، روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دارند وبه یکدیگر هدیه می دهند . امام صادق (ع) فرمود ، سوگند به خدا این بزرگداشت ، علتی در زمانهای دور دارد که برای تو شرح می دهم تا بدانی .

ای معلی ! روز نوروز ، روزی است که خداوند از بندگانش پیمان گرفت که تنها او را بپرستند و شرک نورزند و به پیامبران و امامان و حجت هایشان ایمان بیاورند . این روز ، اولین روزی است که در آن خورشید دمید و بادهای بارور کننده بر درختان وزید و گلها و شکوفه های زمین آفریده شد . این روز ، روزی است که جبرئیل بر پیامبر نازل شد  . نوروز ، روزی است که پیامبر اکرم (ص) علی (ع) را بردوش خود سوار کرد تا همچون ابراهیم (ع) بتهای عرب را درهم بکوبد و به زیر افکند . این روز ، روزی است که برای بار دوم برای علی (ع) بیعت گرفته شد و در این روز ، علی (ع) بر اهل نهروان پیروز شد . نوروز ، روزی است که قائم ما و صاحب امر ظهور می کند و در این روز ، بر دجال چیره می شود و او را در کنار کوفه به دار می زند . هیچ نوروزی نمی رسد ، مگر اینکه ما در آن منتظر فرج هستیم .

* در یک روز نوروزی ، هدیه ای برای حضرت امیر المومنین علی (ع) آورند . حضرت فرمود ، این چیست ؟ گفتند ، امروز نوروز است . حضرت فرمود ، « پس در این صورت ، هر روز ما را نوروز سازید .»

* امام سجاد (ع) ، در عید زینت کنید و به قدر توان دعا کنید . مبادا چنان کنید که چهره ظاهری شما زیبا و کردارتان ناپسند باشد .

* نوروز ، بهانه ای زیبا برای پاک کردن دل ها و شستن چشم هاست .

در روایت آمده است ، « اذا رایتم الربیع فاکثروا ذکر النشور ؛ هرگاه بهار را دیدید ، یاد رستاخیز در شما بیشتر شود .»

* چنانکه رسول گرامی اسلام (ص) فرموده است ، :

« آن کسی که با تغییر دنیا از وضعی به وضع دیگر آگاه نشود ، از غافلترین مردمان است .»

نوروز و شادی

الف : در شادی ها خدا را فراموش نکنیم و بدانیم همه نعمت ها از اوست .  ب : بکوشیم دیگران را در شادی خود سهیم کنیم . ج : به شادی های زودگذر دل نبندیم . د : لذت و خوشی همیشه در انجام دادن نیست ؛ گاهی نیز در پرهیز کردن است .

پیامبر گرامی اسلام (ص) همواره با روی باز و تبسمی بدون خنده ، با دیگران روبرو می شد .

ایشان فرموده است : « انی لا مزح و لا اقول الا حقا ؛ من خود خوشی می کنم ، ولی هرگز جز حق چیزی نمی گویم .»

امام رضا (ع) می فرماید : مردی اعرابی نزد رسول خدا (ص) می آمد و برای حضرت هدیه می آورد و همان جا می گفت پول هدیه مرا مرحمت کن . پیامبر اکرم (ص)  می خندید . حضرت هر وقت غمناک می شد ، می فرمود : ای کاش آن اعرابی می آمد .

نوروز و تلاوت قرآن

از مهمترین و زیباترین سنت های نوروز که از فرهنگ اسلامی تاثیر پذیرفته ، حضور ثابت و گسترده قرآن کریم در سفره عید است . خواندن قرآن در ساعت تحویل سال ، قرآن بوسی یکایک افراد گرد آمده بر سفره عید و تبرک کردن عیدی ها با قرآن ، از جمله کارهای زیبایی است که هموطنان در ایام عید انجام می دهند .

 

نوروز و پاکیزگی

امام هادی (ع) درباره پاکیزگی محل زندگی و آراستگی ظاهری فردی از قول امام صادق (ع) چنین روایت می کند . « خداوند ، زیبایی و آراستگی را دوست می دارد و دشمن ، تنگدستی و تظاهر به فقر است ؛ زیرا خداوند وقتی نعمتی بر بنده ای ارزانی می فرماید ، دوست می دارد که اثر آن نعمت را بر وی ببیند » از امام پرسیده شد ؛ چگونه می توان اثر نعمت را دید ؟ حضرت فرمود ،« جامه اش را پاکیزه ، بویش را خوش و خانه اش را گچ کاری می کند و حیاط خانه را می روید و حتی روشن کردن چراغ پیش از غروب خورشید فقر را می زداید و روزی را فراوان می کند » خداوند ، کسانی را که هم زمان با طهارت جسم به پالایش روح می پردازند ، دوست دارد و در کلام خود چنین می فرماید : ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین : خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست می دارد »    ( بقره 222 )

نوروز و دید و بازدید

زیارت آرامگاه شهیدان و درگذشتگان

امیرمومنان علی (ع) فرموده است : مردگان خود را زیارت کنید ؛ زیرا آنان از این کار شما شادمان می شوند . سزاوار است انسان بر سر قبر پدر و مادرش حضور یابد و پس  از دعا  برای آنان ، حاجت های خویش را از خداوند درخواست کند . درروایت دیگری آمده است : مردی به حضور پیامبر رسید و پرسید : ای رسول خدا ! من سوگند خورده ام که آستانه ی در بهشت و پیشانی حورالعین را ببوسم اکنون چه کنم ؟ پیامبر فرمود : پای مادر و پیشانی پدر را ببوس . او پرسید : اگر پدر و مادرم مرده باشند چه کنم ؟ پیامبر فرمود : قبر آنها را ببوس . امام صادق (ع ) فرمود : صله رحم ، خلق را نیکو و دست را باز و نفس را پاکیزه و روزی را افزون و مرگ را با تاخیر می اندازد . صله رحم و خوش رفتاری با همسایگان خانه ها را آباد می کند و عمرها را می افزاید . صله رحم و احسان به دیگران ، حساب را آسان کند و انسان را از گناهان باز دارد . پیامبر گرامی اسلام (ص) فرموده است : صدقه به موقع و نیکو کاری و نیکی با پدر و مادر و پیوستگی خویشاوند بدبختی را به خوشبختی مبدل  کند و عمر را افزایش دهد و از مرگهای بد جلوگیری کند . دیدار پدر و مادر به ویژه آنها که سالخورده ترند ، از عادتهای نیکوی نوروز در فرهنگ اسلامی ماست . این خصلت نیکو ، هم حق شناسی نسبت به زحمات بی دریغ والدین است و هم سبب گرمی کانون خانواده ها خواهد شد . چنان که خداوند در آیه پانزدهم سوره لقمان می فرماید : هرگاه پدر و مادر تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی که می دانی باطل است ، از ایشان اطاعت نکن ، ولی با آنها در دنیا به گونه ای شایسته رفتارکن .

نوروز و میهمانی

در سخن دیگری از پیامبر می خوانیم : « هر خانه ای که میهمان وارد آن نشود ، فرشتگان وارد آن خانه نمی شوند .» حضرت علی (ع ) ، چهره مومن مهمان دوست را در قیامت ، به ماه شب چهارده تشیبه کرده است : مومنی که میهمان دوست است ، هنگامی که با برپا شدن قیامت از قبر خود بیرون می آید ، چهره اش مانند ماه شب چهارده می درخشد . اهل محشر می گویند : این شخص حتماً یکی از پیامبران پیشین است . فرشته ای به آنها می گوید : این شخص مومنی است که مهمان را دوست می داشت و به مهمان احترام می کرد و برای او راهی نیست جز اینکه وارد بهشت گردد .

نوروز و هدیه

امام صادق (ع) در جای دیگر سفرش می کند : به یکدیگر هدیه دهید تا محبتتان در قلب هم جای گیرد ، چرا که هدیه کدورتها و کینه ها را می زداید . ارزش اخروی و معنوی هدیه تا آنجاست که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود : ثواب مردی که به بازار می رود تا برای خانواده اش هدیه ای فراهم کند و به آنان بدهد ، همچون ثواب کسی است که به نیازمندی صدقه می دهد و نیکوست که تقسیم هدیه از دختران آغاز شود .

نوروز و مسافرت

امام صادق (ع) در این باره می فرماید : از سیر و سفر غفلت نورزید ؛ زیرا انسان مانند آب است . آب تا آنگاه که در حرکت است ، پاک و زلال می نماید ، ولی اگر از پویندگی باز ایستد ، دگرگون و تیره می شود .

سیزده به در

جالب اینکه در حدیث نبوی به جلوه های زیبای طبیعت ، اشاره شده است . رسول اکرم (ص) می فرماید : « سه چیز چشم را قوت می دهد : دیدن سبزه ، آب جاری و روی خوب .»

تفریح و سیاحت و استفاده از موهبت های الهی در بهار و در روز طبیعت ، کار پسندیده ای است و نباید آن را به یک روز ویژه محدود کرد .

متاسفانه در کشور ما ، براساس یک سنت غلط (سیزده به در ) ، گردش در طبیعت به روز سیزدهم فروردین آن هم برای دفع نحوست سیزده ، منحصر شده است . این در حالی است که همه روزها ، ماهها ، سالها از آن خداوند است و اگر حادثه ای در یک روز یا ماه یا سالی رخ دهد ، نتیجه عملکرد بد خود انسان است . خداوند در قرآن می فرماید : هرچه از خوبی ها به تو می رسد ، از جانب خداست و آنچه بدی به تو می رسد ، از خود توست (نساء : 79)

امام هادی (ع) در حدیثی دلنشین می فرماید : روزها چه گناهی دارند که شما آنها را شوم و نحس می شمارید ، هنگامی که کیفر اعمال شما در این روزها دامنتان را می گیرد .

منبع :

POWERED BY : WWW.MASIR.NET

نوروز؛ فرصتی برای باهم بودن وزدودن زنگارها از دل

نویسنده : انجمن آرمان زنان ایران - ساعت ۱۱:٤۱ ‎ق.ظ روز ۱۳۸٩/۱٢/٢۸
 

لحظه، لحظه تحویل سال است، کنار سفره هفت سین می نشینی، قرآن را برمی داری و چند آیه ای تلاوت می کنی، دعای تحویل سال را می خوانی، «یا مقلب القلوب و الابصار» و به «یا محول الحال و الاحوال» که می رسی، بی اختیار دگرگون می شوی به اطرافت نگاه می کنی، خانه تکانی کرده ای ، پرده و دکوراسیون خانه را عوض کرده ای، خانه ات آن طور شده که می خواستی، وسایل و لوازم اضافه را دور ریخته ای تا سال جدید را به بهترین شکل آغاز کنی. اما از خانه تکانی دلت غافل شده ای. از زدودن زنگارهایی که بر دل و جانت نشسته غفلت کرده ای. تا دلت بخواهد از دوست و آشنا کینه و کدورت به دل داری. تا دلت بخواهد خودت را دیده ای و خانواده ات، لحظه ای هم به فکر دیگران نبوده ای. تازه وقتی به «حول حالنا الی احسن الحال» که می رسی با خودت می گویی آیا با این وضعیت آماده ام پا به سال نو بگذارم آیا همان طور که در طبیعت تغییر و تحول ایجاد می شود در من هم تحول و تغییری ایجاد شده است تا سال نو را با بهترین حال آغاز کنم. اما هنوز فرصت هست، نوروز که فصل شکوفایی و بهار طبیعت است بهترین فرصت برای ایجاد تحول، زدودن زنگار دل و رفع کدورت ها و به جا آوردن صله رحم است.


نوروز، فرصتی برای صله رحم

حجت الاسلام ملک محمدی عضو کمیسیون فرهنگی در این باره به خراسان گفت: در نوروز شاهد تحول و تغییرات گسترده در طبیعت هستیم و به تعبیری نوروز سر فصل زنده شدن طبیعت است.به همین دلیل از روزها قبل ما ایرانیان تدارک رسیدن این فصل که مقدمه آن نوروز است را می بینیم. خانه تکانی، خرید لباس عید، تغییر در وضعیت ظاهر از جمله ملزومات مادی و ظاهری عید نوروز است. وی افزود: اما نوروز تنها در تغییر و تحولات مادی خلاصه نمی شود و باید همزمان تحولاتی را در خود به وجود آوریم. تغییر رویه زندگی، ترک عادات و اخلاق بد، دوری از هوای نفس، زدودن کینه و کدورت از دل، مهرورزی، همدلی، رسیدگی به آشنایان و همسایگان، سرکشی به بزرگ ترها و به جا آوردن صله رحم، دستگیری از مستمندان و نیازمندان از جمله تحولاتی است که می توان به بهانه رسیدن نوروز تمرین کرد.

بنا به گفته ملک محمدی یکی از مواردی که از سوی ائمه و پیامبر (ص) بر آن تاکید شده صله رحم است که بنابر احادیث و روایات باعث طولانی شدن عمر و افزایش رزق و روزی می شود. اما این سنت حسنه به دلیل مشغله های زندگی و گرفتاری ها در سال های اخیر در جامعه کمرنگ شده است.وی افزود: اما نوروز فرصت خوبی برای احیای این سنت حسنه است و بهترین زمان برای سرکشی به بزرگ ترها، آشنایان و اقوام است. ملک محمدی خاطرنشان کرد: در حال حاضر محدوده دید و بازدید و صله رحم در حد افراد درجه یک فامیل مثل پدر و مادر و خواهر و برادر است که آن هم بسیار کم و هر چند ماه یک بار است. اما عید نوروز و تعطیلات آن فرصت خوبی برای به جا آوردن صله رحم ، دیدار از دوستان و آشنایان و عیادت از بیماران است.وی با اشاره به این که نوروز پیام گشاده دستی را با خود به ارمغان می آورد گفت: همان طور که باد بهاری بی دریغ بر باغ و صحرا می وزد و زمینه شکوفایی و طراوت را فراهم می آورد ما نیز باید با الهام از بهار، دست نیازمندان و مستمندان را بگیریم و در رفع نیازهای آن ها کوشا باشیم چرا که دستگیری از نیازمندان توصیه پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) ماست.عضو کمیسیون اجتماعی گفت: اصولا با رسیدن نوروز دل ها نرم و لطیف می شود و موجی از مهربانی بر دل ها حکمفرما می شود. بنابراین می توان از این فرصت برای کمک به دیگران و دستگیری از نیازمندان بهره گرفت و دل را در آستانه سال نو با مهربانی آذین بندی کرد.حجت الاسلام ملک محمدی با اشاره به این که یکی دیگر از ویژگی های نوروز خانه تکانی دل هاست گفت: معمولا در این ایام و در گیرودار صله رحم و دید و بازدید کدورت ها و کینه ها از دل ها زدوده می شود و دوستی و آشتی بین افرادی که از هم کدورت داشته اند برقرار می شود.

زمانی عضو کمیسیون اجتماعی نیز در این باره با اشاره به این که خانه تکانی، خرید لباس عید و رسیدگی به ظاهر بعد ظاهری رسیدن عید و نوروز است به خراسان گفت: هر چه به ایام نوروز نزدیک می شویم جنب و جوش در بازار و خانه بیشتر می شود که به دلیل مشارکت تمام افراد خانواده در خانه تکانی، باعث افزایش روحیه مشارکت می شود علاوه بر این که نو شدن لباس و نظافت منزل در روحیه افراد تاثیر به سزایی دارد و امید به آینده و کاهش استرس و اضطراب را در پی دارد.وی افزود: شادابی و سرزندگی از ویژگی های نوروز و رسیدن بهار است که در افراد به وجود می آید.

نوروز بهترین بهانه برای کنار هم بودن اعضای خانواده

نو با مهربانی آذین بندی کرد.حجت الاسلام ملک محمدی با اشاره به این که یکی دیگر از ویژگی های نوروز خانه تکانی دل هاست گفت: معمولا در این ایام و در گیرودار صله رحم و دید و بازدید کدورت ها و کینه ها از دل ها زدوده می شود و دوستی و آشتی بین افرادی که از هم کدورت داشته اند برقرار می شود.

زمانی عضو کمیسیون اجتماعی نیز در این باره با اشاره به این که خانه تکانی، خرید لباس عید و رسیدگی به ظاهر بعد ظاهری رسیدن عید و نوروز است به خراسان گفت: هر چه به ایام نوروز نزدیک می شویم جنب و جوش در بازار و خانه بیشتر می شود که به دلیل مشارکت تمام افراد خانواده در خانه تکانی، باعث افزایش روحیه مشارکت می شود علاوه بر این که نو شدن لباس و نظافت منزل در روحیه افراد تاثیر به سزایی دارد و امید به آینده و کاهش استرس و اضطراب را در پی دارد.وی افزود: شادابی و سرزندگی از ویژگی های نوروز و رسیدن بهار است که در افراد به وجود می آید.

نوروز بهترین بهانه برای کنار هم بودن اعضای خانواده

بنا به گفته زمانی اما عید نوروز آثار معنوی زیادی همچون صله رحم، رسیدگی به وضعیت افراد خانواده، دستگیری از نیازمندان و ... دارد اما یکی از مهم ترین اثرات این است که فرصت با هم بودن و ارتباطات را به اعضای خانواده می دهد.

وی افزود: در طول سال به دلیل گرفتاری های زندگی و مشغله های کاری و تحصیلی اعضای یک خانواده فرصت کمی را برای هم دارند و فرصتی برای گفت وگو و شنیدن حرف دل هم ندارند اما این ایام، بهترین فرصت برای دور هم جمع شدن اعضای خانواده، تفریح و تعاملات متقابل دارد و اعضای خانواده فرصت این را می یابند که در کنار هم بنشینند و این تاثیر ارزنده ای است که نباید نادیده گرفته شود.

وی افزود: در خانواده هایی که پدر و مادر هر دو شاغل هستند و فرزندان فرصت گفت وگو و بیان مشکلاتشان را نمی یابند و حتی هر یک به تنهایی غذا می خورند که این مسئله به تدریج باعث دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر و خلاء عاطفی برای فرزندان می شود اما عید نوروز تا حدودی این خلاء را برطرف می کند و به همین علت از مدت ها قبل همه ایرانیان انتظار آن را می کشند.

فرصتی مناسب برای سفر
زمانی همچنین سفر را یکی از ویژگی های مطلوب عید نوروز برشمرد و گفت: ایام تعطیلات نوروز فرصت مناسبی برای خانواده ها برای استان گردی و آشنایی با جاذبه های طبیعی و باستانی کشور ماست.وی افزود: سفر نیز منجر به افزایش تجربه و تمرینی برای بالا رفتن آستانه تحمل و صبر در مقابل مشکلات است.عضو کمیسیون اجتماعی همچنین گفت: علاوه بر این سیر و سفر فرصت غور و تفکر در آیات و نشانه های خدا را در اختیار ما می گذارد تا بر شکرگزاری مان افزوده شود

ارزشها و ضد ارزشهای عید نوروز

ارزشها و ضد ارزشهای عید نوروز

نوروز روز نو، روز تازه و روز جدیدی است اول فروردین، روز نوسال جدید آغاز می گردد و کهنگی سال قبل که با سرما، خستگی وتکرار کارها و روزها همراه بوده، با نوروز به روز نو و سال جدید که طراوت طبیعت آن را ترو تازه ساخته تبدیل می گردد. این روز برای بسیاری از ملتها روز عید محسوب می شود. عید به معنی بازگشت است که از ریشه «عود» گرفته شده است.

به گفته راغب اصفهانی عید به معنای بازگشت به وضعیت مطلوب گذشته است و به روزهای سرور و شادی نیز گفته می شود.

عید یکی از بزرگترین و مهیج ترین مظاهر حیات اجتماعی یک ملت است.

با ما باشید تا پیرامون عید بیشتر بدانید.

اعیاد چهار نوع است

اول، اعیاد دینی مانند عید فطر و عید قربان که مسلمانان جهان این روزها را عید می گیرند.

دوم، اعیاد مذهبی مانند عید غدیر و عید نیمه شعبان که شیعیان جشن می گیرند.

سوم، اعیاد ملی مانند روز آزادی و استقلال برخی از ملتها ازچنگ استعمار.

چهارم، عید طبیعی و تکوینی مانند عید نوروز که در آغاز بهارو سال نو مطرح می شود.

در اسلام روزهایی به عنوان عید اعلام گردیده است که مهمترین آنها عبارتند از: اول شوال(عید فطر)، دهم ذی الحجه(عید قربان)،هیجدهم ذی الحجه(عید غدیر)، بیست و هفت رجب(روز مبعث)و جمعه وتمام این روزها به نوعی بازگشت به خویشتن و احساس مسوولیت و به انگیزه تحول و انقلاب درونی است نه صرف شادی و شادمانی.

بنابراین عید نه جامه رنگارنگ پوشیدن است که این عید کودکان است. نه شربت و شیرینی و غذاهای متنوع خوردن است که این عیدشکمبارگان است. نه به سیاحت و تفرج بی محتوی پرداختن است که این عید ولگردان است. نه بی بندوباری و هرزگی و عیاشی کردن است که این عید بوالهوسان است. نه قاه قاه خندیدن و همدیگر را به مسخره گرفتن است که این عید غافلان است و نه سبزه رویاندن وسفره هفت سین چیدن و آتش بازی کردن است که این عید خرافه پرستان است.

هیچ کدام از اینها مفهوم عید از دیدگاه اسلام نیست که عیداسلامی برای موفقیت در راه انجام وظیفه و تطهیر نفس و تصفیه جان از ناپاکیها و تمرین صبر و استقامت و شکستن غرور و خودخواهی است.

و اگر بخواهیم عید نوروز برای ما یک عید واقعی باشد باید به ارزشهای اسلامی این عید که در سایه تعالیم اسلامی رنگ دینی پیداکرده توجه نموده و از ضد ارزشهای عید که احیای ارزشهای جاهلی واز سنتهای دوران آتش پرستی است دوری نماییم در این جا مروری داریم به ارزشها و ضد ارزشهای عید نوروز.

نظافت و خانه تکانی

از ارزشهای عید نوروز نظافت و خانه تکانی است که مردم قبل ازرسیدن سال نو تحولی در زندگی خود ایجاد می کنند و با خرید لباس نو تغییر ظواهر زندگی نشاط خاصی را به زندگی خود می دهند.

غسل عید

از امام صادق(ع)روایت شده که فرمود: در نوروز غسل کن وتمیزترین لباسهای خود را بپوش و به بهترین عطر خود را خوشبو کن و این روز را روزه بگیر.

و به استناد این دستور بسیاری از فقها همچون: مرحوم نائینی،صاحب جواهر، آیت الله حکیم و امام خمینی(ره)غسل روز عید نوروز رابه عنوان یک تکلیف مستحبی و یک دستور اخلاقی و بهداشتی موردتوصیه قرار داده اند.

نماز عید

شیخ طوسی(ره)فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را که خواندی چهار رکعت نماز با دو سلام(دو رکعت دو رکعت) می خوانی رکعت اول پس از حمد ده بار سوره «قدر» رکعت دوم پس از حمد ده بارسوره «کافرون » رکعت سوم پس از حمد ده بار سوره «توحید»

رکعت چهارم پس از حمد ده بار سوره «ناس » و «فلق »

(معوذتین). و در پایان نماز سجده شکر بجاآور و در آن دعاکن تاخداوند گناهان 50 ساله ات را ببخشد.

نظافت و لباس تمیز

نظافت و رعایت بهداشت و نیز پوشیدن لباس تمیز و استفاده ازعطر و بوی خوش در صورت امکان از وظایف اخلاقی و اجتماعی نوروزاست. از امام صادق(ع)نقل شده است که فرمود: «و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک »

تمیزترین لباست را بپوش و با بهترین عطرت خود را خوشبوی ساز.

دید و باز دید

یکی از ارزشهای عید نوروز دیدوبازدید از بستگان، دوستان،همسایگان و بزرگان شهر و روستااست و دیدار جمعی از مصیبت دیدگان در سال گذشته.

در این دیدوبازدیدها از غمها و مشکلات یکدیگر آشنا می شوند. چه بسیار کدورتهایی که در این ایام با نگاهی دوباره فرو می ریزد وبه عشق و محبت مبدل می گردد و به قول حافظ:

درخت دوستی بنشان که کام دل به بارآرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

در این رابطه امام خمینی(ره)در یک سفارشی می فرمودند: در ایام نوروز به مریضخانه ها بروید و احوال اینها را بپرسید.

هدیه و عیدی

هدیه و عیدی دادن از رسوم معمول عیدهاست و در میان مردم معمول بوده است. در روایتی آمده است که شخصی هدیه ای برای امام علی(ع)آورد و عرض کرد: این هدیه به مناسبت نوروز است. حضرت فرمود: «نیروزناکل یوم » ; هر روز برای ما نوروز و روز نوی است.

ای خواجه چه جویی زشب قدر نشانی هرشب شب قدر است اگر قدر بدانی

آقای رحیمیان در کتاب سایه آفتاب می نویسد: در روز عید نوروزبه خدمت امام خمینی(ره)رسیدیم. حضرت امام با نشاطتر از روزهای گذشته و متبسم و با قبای نو وارد شدند و به افراد حاضر چندبار«مبارک باشد.» گفتند. سپس خودشان سراغ سکه های یک ریالی راگرفتند و در کف دست قرار دادند. افراد حاضر نیز بعد از دست بوسی هر کدام چند عدد برداشتند. مشابه این برنامه در نوروزسالهای دیگر نیز تکرار می شد.

منتهی در این باب می بایست از افراط و تفریط و اجحاف و تکلف خودداری شود و شرایط اقتصادی افراد و جامعه اسلامی باید موردتوجه قرار گیرد.

توجه به قرآن

حضور قرآن به صورت ثابت و گسترده در آداب اجتماعی نوروز به گونه ای که قرآن این کتاب آسمانی مسلمانان، امروز جزو یکی ازارکان سفره عید است و نیز قرائت قرآن و بوسیدن آن در ساعات تحویل سال از جمله آداب سال تحویل است.

دعا

برای روز اول سال، دعا و درخواست خیر وبرکت، موفقیت و سعادت و بالاخره تقاضای تعالی و رشد فضایل انسانی از جمله آداب این روز مقرر گردیده است.

علامه مجلسی(ره)خواندن این دعا را در نوروز مناسب دانسته است:

«اللهم هذه سنه جدیده و انت ملک قدیم اسالک خیرها وخیرمافیها و اعوذبک من شرها و شرمافیها و استلفیک موونتها وشغلها یا ذالجلال و الاکرام.»

بارالها! این سال جدید است و تو خدایی ازلی و قدیم هستی. خیراین سال و خیر آنچه را در این سال پیش می آید، از تو خواستارم واز شر این سال و شرآنچه در این سال پیش خواهد آمد، به تو پناه می برم...

محدث قمی رضوان الله علیه برای هنگام تحویل و لحظه حلول سال جدید این دعا را از برخی بزرگان نقل کرده است:

«یا محول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال.»

روزه گرفتن

روزه گرفتن در عید نوروز یکی دیگر از دستورهای اسلامی مطلوب ومستحب در این روز است. امام صادق(ع)با عبارت «تکون ذلک الیوم صائما» آن را بیان داشته است. امام خمینی(ره)و سید محمد کاظم یزدی و بسیاری از فقهایی که برکتابهای آنان حاشیه نوشته اند،روزه گرفتن مستحبی نوروز را مورد سفارش و تایید قرار داده اند.

زیارت اهل قبور

رفتن به زیارت اهل قبور در آغازین روزهای سال نو و نیزبرگزاری مراسم تحویل سال در کنار قبور شهداء از دیگر آداب دینی نوروز است.

تشرف و حضور در اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه و برگزاری مراسم تحویل سال نو در آن مکانها نیز از جمله آداب نوروز می باشد.

و بسیاری از ارزشهای مثبت دیگر.

البته در حواشی این عید باستانی خرافاتی وجود دارد که بایدزدوده شود. همچون مراسم چهارشنبه سوری و آتش افروزی، ترقه بازی،هفت سین، شب نشینی ها و تشکیل جلسات آلوده ای که بسیاری از مردم به بهانه شبهای عید در عیش و نوش و بی خبری به سر می برند.

جلساتی که در آن پر است از زمینه های گناه: اختلاط محرم ونامحرم. آن هم با شرایط مبتذل، پخش موسیقی های مبتذل، مسابقه خودنمایی و تفاخر درلباس و زینت، ریخت و پاش و اسرافکاری وبسیاری از ضد ارزشهایی که در این ایام مطرح می شود.

در خاتمه لازم است به نکاتی چند توجه شود:

1- هر تشکیلاتی در پایان سال حساب کار خود را می کند و به بررسی کم وکاستیها و ضعفها و قوتها می پردازد. لازم است ماهم به حساب خود برسیم و یک بازنگری همه جانبه به گذشته خویش داشته باشیم. شخصی در روز عید نوروز می گفت: این روز را به شما تبریک و تسلیت می گویم. تبریک به جهت فرصتی جدید که خدا به شما داده وتسلیت برای از دست دادن فرصتهایی که داشته ای.

2- باید از گذران عمر و زمان و طبیعت درس گرفت. طبیعت بیدارشد و فعالیتش را دوباره آغاز کرد آیا ماهم بیدارشدیم، آیادرماهم تحول ایجاد شد؟ خانه ها از گردوغبار و آلودگیها پاکسازی شد، آیا قلبهای ما نیز از زنگارهای گناه و رذایل اخلاقی پاکسازی شد...؟

3- باید توجه نمود که در سال جدید چه طرحی برای خودسازی خویش داریم؟

پدیدآورنده: مرتضی عبدالهی

ب ایرام یئلی چارداخلاری یئخاندا نوروز گولی،قار چیچکی چئخاندا

اوغوز (نوروز) بایرامینیز قوتلو اولسون

عید نوروز مسعود و مبارک باد

http://s1.picofile.com/file/6445507042/patogh98.jpg

 

http://s1.picofile.com/file/6445511066/novruz2.png  http://s1.picofile.com/file/6445511066/novruz2.png

بایرام یئلی چارداخلاری یئخاندا
bayram yelı çardağlari yexanda

نوروز گولی،قار چیچکی چئخاندا
noruz guli qar  çimçəki çixanda

اغ بولودلار کوینکلرین سئخاندا
ağ buludlar koynəhlərin sexanda

بیزده ن ده بیر یاد ائلیه ن ساغ اولسون
bizdən də bir yad eliyan sağ olsun

دردلریمیز قوی دیکلسون داغ اولسون
dərdilərimiz qoy dikkəlsin dağ olsun

http://s1.picofile.com/file/6445492952/250px_Fr_C3_BChling_bl_C3_B.jpg

http://s1.picofile.com/file/6445498988/images_logo1.jpg http://s1.picofile.com/file/6445498988/images_logo1.jpg

OĞUZ (nevruz) bayraminiz mutli olsun

اوغوز (نوروز) بایرامینیز موتلی اولسون

عید نوروز فرخنده باد

 

http://s1.picofile.com/file/6445491946/2vwxtnd.jpg

http://s1.picofile.com/file/6445499994/nevruz_png.jpg

بایرام سنین گؤروشوندور

ایل دؤنومو ماهانا دیر

باهار سنین گولوشوندور

سؤز صحبتین ترانه دیر

ترجمه
هدف از عید دیدار توست
نوروز بهانه است
بهار لبخند توست
حرف و سخن ات ترانه است

http://s1.picofile.com/file/6445497982/Files_Upload_822.jpg

http://s1.picofile.com/file/6445499994/nevruz_png.jpg


یاناقلارین قیزیل گولدور

باخیشلارین سئوگی سئلی

سئودان منی ائدیب دلی

سویله مه بو ادا نه دیر

ترجمه
گونه هایت گل محمدی
نگاهت سیل عشق
عشقت دیوانه ام کرد
نگو این چه ادائیست

http://s1.picofile.com/file/6445496976/520684_orig.jpg

http://s1.picofile.com/file/6445504024/novruz1.gif  http://s1.picofile.com/file/6445504024/novruz1.gif
صبر اولسا کونول، قیش دا گئده ر، شاختا دا، قاردا
بایرام دا گلر، آردیجا بولبولده، باهاردا
بیر آزجا گولوم سن بو غم فرقته دؤزسن
هیجراندا چاتار باشا، گلر نازلی نیگاردا

ترجمه:

ای دل اگر صبر کنی زمستان و سرما و برف هم می رود
عید هم می آید،به دنبالش بلبل و بهار هم
اگر کمی غم فراق را تحمل کنی
هجران هم تمام شده و نگار نازنین می آید

http://s1.picofile.com/file/6445493958/26025_490.jpg

http://s1.picofile.com/file/6445504024/novruz1.gif
بوی عیدی بوی توپ
بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو
بوی یاس جا نماز ترمه مادربزرگ
با اینها زمستون رو سر میکنم
با اینها خستگیم در می کنم

http://s1.picofile.com/file/6445501006/norooz_88_sms.jpg

 

OĞUZ (novruz) bayraminiz oğurli olsun

اوغوز (نوروز) بایرامینیز اوغورلی اولسون

نوروزتان پیروز

 

http://s1.picofile.com/file/6445503018/NORUZ.jpg

 

بایرامیدى ، گئجه قوشى اوخوردى
آداخلى قیز ، بیگ جوْرابین توْخوردى
هرکس شالین بیر باجادان سوْخوردى
آى نه گؤزل قایدادى شال ساللاماق !
بیگ شالینا بایراملیغین باغلاماق !

*****
شال ایسته دیم منده ائوده آغلادیم
بیر شال آلیب ، تئز بئلیمه باغلادیم
غلام گیله قاشدیم ، شالى ساللادیم
فاطمه خالا منه جوراب باغلادى
خان ننه مى یادا سالیب ، آغلادى

*****
حیدربابا ، میرزَممدین باخچاسى
باخچالارین تورشا-شیرین آلچاسى
گلینلرین دوْزمه لرى ، طاخچاسى
هى دوْزوْلر گؤزلریمین رفینده
خیمه وورار خاطره لر صفینده
بایرام اوْلوب ، قیزیل پالچیق اَزَللر
ناققیش ووروب ، اوتاقلارى بَزَللر
طاخچالارا دوْزمه لرى دوْزللر
قیز-گلینین فندقچاسى ، حناسى
هَوَسله نر آناسى ، قایناناسى

*****

باکى چى نین سؤزى ، سوْوى ، کاغیذى
اینکلرین بولاماسى ، آغوزى
چرشنبه نین گیردکانى ، مویزى
قیزلار دییه ر : ” آتیل ماتیل چرشنبه
آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه “
یومورتانى گؤیچک ، گوللى بوْیاردیق
چاققیشدیریب ، سینانلارین سوْیاردیق
اوْیناماقدان بیرجه مگر دوْیاردیق ؟
على منه یاشیل آشیق وئرردى
ایرضا منه نوروزگوْلى درردى

http://dumuk.vcp.ir/?viewpost=ug97dh297b

نوروز کهن سوز و نوروز (مناجات و اشعار نوروزی) اول فروردین ؛ عید

اول فروردین ؛ عید نوروز
اول فروردین ؛ عید نوروزامیرمؤ منان على علیه السلام مى فرماید: هر روزى که در آن ، نافرمانى و معصیت خدا نشود، آن روز،عید است .
عید ملى و باستانى نوروز، نخستین روز از سال شمسى و آغاز فصل بهار است .
خدایا ما را در این سال نو این حالى که داریم عوض کن ، ما گرفتار هواهاى نفسانى هستیم و تو مى دانى ، و تو مى توانى ما را نجات بدهى . (صحیفه نور جلد 19،ص 283)
تحویل حال الى احسن حال این است که انشاءالله در این سال نو ما تغییرات روحى بدهیم یعنى واقعا تحول بر ایمان حاصل بشود و او به این است که همان طورى که سیره انبیاء از اول تا آخر بوده است که جنگ و صلحشان براى خدا بوده است ... (صحیفه نور جلد 21،ص 106)
از آداب امروز روزه گرفتن است ،از آداب امروز دعا کردن است ،نماز خواندن است و این به ما مى فهماند که ملتى بخواهد به ره راست برود و بخواهد استقلال خودش را، آزادى خودش را بخواهد حفظ کند باید در عیدش و در غیر عیدش تذکر داشته باشد، ذکر خدا بکند. (صحیفه نور جلد 17،ص 215)
اول فروردین ؛ عید نوروز
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

دوستان عزیز و کاربران محترم :
خالق بی همتای طبیعت ، هنر دیگری از صنع خویش را به نمایش می گذارد تا با زنده شدن دوباره جهان در آستانه « بهار » رستاخیز بزرگ را متذکر گردد .
بهار از راه می رسد و با آمدنش ، روح تحول و تلاش و همت را بار دیگر بر پیکر طبیعت و انسانها ساری و جاری می سازد .
اینک در آستانه ی این تحول عظیم و شگرف از بارگاه مدبر لیل و نهار می خواهیم تا به یمن این موهبت الهی ، دلهای مشتاق ایرانیان را به نور معنویت منور سازد .
ضمن تقدیم صمیمانه ترین تبریکات خویش ، ایامی سرشار از نشاط و موفقیت برای شما عزیزان و خانواده محترمتان آرزومندم .
اول فروردین ؛ عید نوروز
نوروز کهن
نوروز بسیار کهن است. در نوروز خداوند از بندگان پیمان گرفت تا او را پرستش کنند و براى او شریک قایل نشوند و به آیین فرستادگانشان درآیند و دستورشان را بپذیرند و آن را اجرا نمایند و آن نخستین روزى است که آفتاب بدمید و بادهاى باردهنده بوزید و گل هاى روى زمین پدید آمد و هم جبرئیل بر پیامبر نازل شد و نیز روزى است که ابراهیم بت ها را شکست و هم پیامبر، على را بر دوش خود گرفت تا بت هاى قریش را از خانه کعبه بینداخت. ( امام موسى کاظم علیه السلام )
علامه مجلسى: السماء و العالم ؛ شاید ترجمان این سخن هفتمین امام چنین باشد: هر آن روز که سرآغاز دگرگونى است، هر آن روز که پیام آور نیکى است و هر آن روز که افقى نو پیش چشم آدمیان مى گسترد نوروز است. بدین سان مى توان نوروزى براى زمین برشمرد که در آن طبیعت به زندگى دوباره مى آغازد و نوروزى دیگر براى آدمیان که جان هایشان دگرگونى مى یابد. چه نیکو که طبع ظریف ایرانى کوشیده تا این دو را به هم پیوند زند و در نوروز زمین، نوروزى در جان خویش بپا سازد.
همه آنچه در متون کهن نظم و نثر پارسى در بیان نوروز آمده، اشاره اى است به همین معنا که زندگى دگرباره در بیرون باید راهبر تولدى دوباره در درون باشد؛ چنان که ابوریحان بیرونى به تمثیل گوید:
« اهرمن برکت را از آب و گیاه گرفته بود و باد را از وزیدن بازداشته بود و درختان خشک شدند و دنیا نزدیک به نابودى بود. پس جم به امر خداوند به قصد منزل اهرمن و پیروان او رفت و دیرگاهى آنجا بماند و چون برگشت جهان به حالت فراوانى و بارورى و مردم به اعتدال رسیدند. در آن روز که جم برگشت... و نور از او مى تابید... آن روز را نوروز خواندند ».
آنجا هم که فردوسى بزرگ از روز نو سخن مى گوید، بى درنگ آسودن تن از رنج و دل زکین را همراهش مى سازد:
به جمشید بر گوهر افشاندند
مرآن روز را روز نو خواندند
سر سال نو، هرمز فرودین
بر آسوده از رنج تن، دل زکین
هم از این رو است که جامعه چند زبانى، چند قومى و چند صدایى ایران همواره در طى قرون و اعصار، تکثر خویش را در نوروز به وحدت رسانده و هیچ قوم و مذهبى - چه مهاجم، چه مهاجر، چه منادى - بر این سرزمین پاى ننهاده، مگر آن که آیین نوروز را پاس داشته؛ زیرا نوروز گرچه خاستگاهى ایرانى دارد، اما پیامش جهانى است و گرچه از روزگار جمشید جم مى آید، اما به جان هاى همه آدمیان تا به انتهاى تاریخ پرتو مى افکند.
گفته اند که آیین نوروز حتى کهن تر از آن است که به آریایى ها نسبت داده شود، بلکه از خاستگاهى سرزمینى برمى خیزد که به هیچ قوم و مذهب معینى بستگى ندارد. از این رو آریایى ها نه پدیدآورنده این آیین که پذیرنده آن بوده اند و زرتشت نه بانى اش که مؤیداش بوده و اسلام نیز روح خویش را بر آن دمیده است. اینک نوروزى که ما داریم، نوروزى است با رنگى از باستان و طعمى از اسلام و اساساً این اسلام بود که وقتى در پهنه اى وسیع از شبه قاره هند تا شمال آفریقا سایه گسترد، نوروز را نیز میان اقوام غیر ایرانى گسترش داد. اینک ایرانیان مسلمان، مذهب و ملیت خویش را - بى آن که تفاوتى میانشان تشخیص دهند - در نوروز متبلور مى بینند و آن را مایه دلبستگى و پیوستگى خویش با هموطنان غیرایرانى مى یابند. تجلى گاهى از وحدت، در عین کثرت.
امّا نوروز امسال ، یک ویژگى دیگر دارد و آن تقارن (فاصله اندک) است با تولد مسعود « واسطه فیض عالم هستی ، اول ما خَلَقَ اللهُ ، « خاتِم الأَنبِیاء مُحَمَّدٌ بنُ عَبدِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ » اما این تولد سعید در بطن خود پیامى دارد و آن نیست مگر تولد دیگر باره جان ها، رستن از قید بندگى و استبداد و رسیدن به کمالات انسانى. و این مولود سعید همه این کمالات را براى همه نسل ها در همه عصرها به ارمغان آورد.
مورخین نوشته اند که روز تولد آن بزرگوار ، دگرگونیهای در جهان رخ داد : طاق کسری شکاف خورد و کنگره های آن فرو ریخت ؛ دریاچه ساوه خشک شد ؛ آتشکده فارس که چندین سال روشن بود ، خاموش شد ؛ همه پادشاهان جهان در آن روز حیران ، سرگردان و گنگ بودند ؛ همه بتها روی یکدیگر فرو ریختند و سحر ساحران در آن روز بی اثر بود . کلمه « لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ » در جهان طنین انداز شد و چون بدنیا آمد ، از نور وجودش عالم منور شد ، گفت : « لا اِلهَ اِلاَّ اللهَ » و جهان با او گفت : « لاَ اِلهَ اِلاَّ الله ».
الهی : به حرمت محمد و فرقان محمد .
الهی : به حرمت راز محمد و نیاز محمد .
الهی : به برکت منبر محمد و محراب محمد .
الهی : به حرمت علی مرتضی و فاطمة الزهراء و حسن مجتبی و حسین شهید کربلا و امام زین العابدین و محمد باقر و جعفر صادق و موسی کاظم و علی بن موسی الرضا و محمد التقی و علی النقی و الحسن العسکری و محمد المهدی عّج.
الهی : به برکت جمله اوصاف محمد و کمالات محمد که :
عیدی همه ی ما را زبونی و خواری استکبار قرار ده ،
در فرج آخرین کوکب هدایت امت محمدی تعجیل بفرما ،
به رهبر فرزانه مان سلامتی و طول عمر و به امام و شهدایمان رحمت عنایت فرما ،
ما را آنی بخودمان وا مگذار ، سایه ی غفران خودت را بر سر ما گسترده تر بدار ،
به مردان ما غیرت و به بانوانمان عفت و به جوانانمان همت و به جانبازان و بیماران مان عزت و شفا عنایت فرما .
حاجت دینی و دنیوی تمام مومنین و نیاز نیازمندان را ، بر آورده و بخیر فرما .
الهی : غافلانیم نه کافرانیم ، صمدا به برکت نواختگان حضرت تو و به برکت گداختگان هیبت تو دعا های ما را قبول بفرما .


قسمتی از :« حول حالنا الی احسن الحال »
در وجود انسانیت همزمان با موهبت الهی و تحول در طبیعت « نکته های پند آموز »
اول فروردین ؛ عید نوروز
و لا قوة الا بالله
اى مرکز دایره امکان
وى زبده عالم کون و مکان
تو، شاه جواهر ناسوتى
خورشید مظاهر لاهوتى
تا کى زعلایق جسمانى
در چاه طبیعت تن مانى ؟
صد ملک زبهر تو چشم به راه
اى یوسف مصر! بر از چاه !
تا والى مصر وجود شوى
سلطان سریر شهود شوى
در روز الست بلى گفتى
و امروز به بستر (لا) خفتى
ز معارف عالم عقلى دور
به ز خارف عالم حس مغرور
از موطن اصل نیارى یاد
پیوسته به لهو و لعب دلشاد
نه اشک روان ، نه رخ زردى
الله الله ! تو چه بیدردى ؟!
یک دم به خود آ ! و بین چه کسى ؟
به چه بسته دلى ؟! به که همنفسى ؟!
زین خواب گران ، بردار سرى !
مى پرس ز عالم دل ، خبرى
زین رنج عظیم ، خلاصى جو!
دستى به دعا بردار و بگو:
یارب ! یارب ! به کریمى تو
به صفات کمال رحیمى تو
یارب ! به نبى و وصى و بتول
یارب ! یارب ! به دو سبط رسول
یارب ! به عبادت زین عباد
به زهادت باقر علم رشاد
یارب ! یارب ! به حق صادق
به حق موسى ، به حق ناطق
یارب ! یارب ! به رضا - شه دین
آن ثامن ضامن اهل یقین
یارب ! به نقى و مقاماتش
یارب ! به تقى و کراماتش
یارب ! به حسن شه بحر و بر
به هدایت مهدى دین پرور
کاین بنده مجرم عاصى را
وین غرقه بحر معاصى را
از قید علایق جسمانى
وز بند وساوس شیطانى
لطفى بنما و خلاصش کن !
وز اهل کرامت خاصش کن !
یارب ! یارب ! که بهائى را
این بیهده گرد هوایى را
که به لهو و لعب شده عمرش صرف
ناخوانده زلوح و فایک حرف
زین غم برهان ! که گرفتارست
در دست هوى و هوس زارست
در شغل زخارف ذنیى دون
مانده به هزار امل مفتون
رحمى بنما به دل زارش !
بگشا به کرم گره از کارش !
از پیش مران ز در احسان !
به سعادت ساحت قرب رسان !
واراسته ز دنیى دونش کن !
سر حلقه اهل جنونش کن !
سخنان مؤلف کتاب کشکول (نثر و نظم ) در روز عید به مقتضاى حال گفته است :
عید و هر کس را ز یار خویش ، چشم عیدى است
چشم ما پر اشک حسرت ، دل پر از نومیدى است



نکته هاى پندآموز، امثال و حکم


بزرگى گفته است : عید، از آن کسى نیست که جامه نو پوشد، بلکه از آن کسى ست ، که از (و عید) خداوندى ایمن باشد.
نکته هاى پندآموز، امثال و حکم
راهبى را پرسیدند: عید شما چه وقت است ؟ گفت : روزى که در آن ، گناه نکنیم . عید، از آن کسى که جامه نو پوشد نیست . بلکه ، از آن کسى ست که از عذاب آخرت ایمن باشد. عید، از آن کسى نیست که جامه ظریف پوشد، بلکه از آن کسى ست که ره شناس باشد.
خدا خیرش دهاد! چه نیکو گفته است :
مبارک باد! عید آن دردمند بى کس که او را
که نه کس را مبارکباد گوید، نه کس او را
از شیخ روز بهان صوفى :
اى ترا با هر دلى رازى دگر !
هر گدا را با درت ، آزى دگر
صد هزاران پرده دارد عشق دوست
مى کند هر پرده آوازى دگر
بیا ! تا دست ازین عالم بداریم
بیا ! تا پاى دل از گل برآریم
بیا ! تا بردبارى پیشه سازیم
بیا ! تا تخم نیکویى بکاریم .
بیا ! تا در غم دورى از آن در
چو ابر نو بهاران خون بباریم
بیا ! تا همچو مردان در ره دوست
سراندازى کنیم و سر نخاریم
ترجمه اشعار عربى ؛ یکى از فرزندان پیامبر (ص ) گفته است :
ما محنت رسیدگان ، فرزندان پیامبریم ! که در زندگى ، جام محنت را نوشیده ایم . محنت ما، دیر پاى است . نخستین و آخرین ما بدان مبتلا بوده است . مردم به عید، شادمانى مى کنند و عید ما، ماتم ماست . مردم ، در امن و شادى زیست مى کنند. و ما، در همه زندگى خود، بیمناکیم .
فرازهایى از کتب آسمانى
از شرح دیوان : حکما گویند! هر چه موجود است ، خیر است ، خیر محض ‍ است . یا خیر او غالبست بر شر او، و ترک خیر کثیر، براى شر قلیل ، شر کثیر است . گاه باشد که انگشت مار گزیده باید برید، تا باقى اعضا سالم ماند، و در این صورت ، سلامت ، مراد است و مرضى و قطع انگشت مراد است و غیر مرضى و اگر گوییم شر قلیل ، براى خیر کثیر، خیر کثیرست هم راست باشد.
در طریقت هر چه پیش سالک آید، خیر اوست
بر صراط المستقیم ، اى دل ! کسى گمراه نیست
و تحقیق مقام آن که خداى حکیم است ، پس مى داند که احسن نظام و اصلح اوضاع ، در آفریدن عالم چیست . و قادرست ، پس ، مى تواند که بر طبق علم خود، عالم را خلق کند، فیاض مطلق است و هیچ بخل در او نیست . پس ، آن چه داند و تواند، به جاى آورد.
اکنون ، میسر نیست که جزء از اجزاى عالم در حد ذات خود، بر احسن اوضاع ، باشد. و ملاحظه کل انسب است از ملاحظه جزء بنابراین ، کل ، به احسن اوضاع مخلوق شده و نزد ایشان قضا و عنایت ، علم حق است به احسن اوضاع کل . و اگر چنین نماید که وضع جزوى از اجزاء، بهترین از آن هست ، مى تواند بود، نه محل مناقشه است و خواجه نصیرالدین گوید:
بر حق ، حکمى که ملک را شاید، نیست
حکمى که ز حکم او فزون آید، نیست
هر چیز که هست ، آن چنان مى باید
آن چیز که آن چنان نمى باید، نیست
ترجمه اشعار عربى ؛ خدایش خیر دهاد! - که نیکو سروده است :
گمان کن به خواسته هاى خویش رسیده اى ! و بر روزگار فرمانروایى دارى . مگر روزگار کوتاه عمر را مرگ در پى نیست ؟ و نه اینست که آدمى ، هر چه به کف آورد، از وى مى گیرند؟
سخن عارفان و پارسایان
عارفى را پرسیدند: چگونه صبح خویش را آغاز کردى ؟ گفت : با تاءسف بر دیروز و بیزارى بر امروز و خوار داشتن فردا.
حکایاتى کوتاه و خواندنى
در کتاب (ورام ) آمده است که دو فرشته به هم رسیدند. یکى ، به دیگرى گفت : ماءمور شده ام ، تا ماهیى را که فلان یهودى دوست دارد، به سوى او برانم . دیگرى گفت : ماءمور شده ام ، تا روغن به چراغ فلان زاهد بریزم .
حکایاتى کوتاه و خواندنى
دیوجانس مرد پرخور چاقى را دید و او را گفت : بر تن تو جامه ایست که بافته دندان هاى تست .
تفسیر آیاتى از قرآن کریم
در یکى از کتابهاى آسمانى آمده است :
عجب است از کسى که خوبى یى را که در او نیست و به وى نسبت مى دهند، خوشحال مى شود و بدى یى را که در او هست ، مى گویند و به خشم مى آید.
سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهى
از دیوان منسوب به امیرالمونین (ع ):
داروى تو، در وجود توست و نمى دانى ، و درد تو نیز از تست و آن را نمى شناسى . خویش را جرمى کوچک مى شمارى ، اما جهانى بزرگ در تو پیچیده است . تو آن کتاب مبینى هستى که حرف هاى آن ، پنهانى ها را آشکار مى کند.
نیز از امام على (ع ):
نفس ، به از دست دادن دنیا مى گرید. و مى داند که سلامتى ، در ترک دنیاست . انسان ، پس از مرگ خانه اى ندارد که در آن ساکن شود. جز خانه اى که پیش از مرگ ساخته است .
سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر...
از سخنان بزرگان :
آن که خویش را گرامى دارد، دنیا در چشم او خوار است به روزگار کودکى اسکندر، ارسطو او را گفت : چون به فرمانروایى رسى ، مرا در کجا جاى خواهى داد؟ و او گفت : آنجا که فرمانبریت قرار دهد.
ترجمه اشعار عربى
خدایش پاداشن نیک دهاد!
از دوستت پاکى ها را بپذیر! و کدورت ها را رهاکن ! روزگار عمر، کوتاه تر از آنست که دوست را سرزنش کنى .
سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهى
امیرالمومنین (ع ) فرمود: نسبت همه شهرها بر تو یکسانست . بهترین شهرها آنست که خواسته هاى تو را بر آورد. سخن نیکو صدقه است . صدقه ، خویشان را هم صدقه و هم صله است .
سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهى
در حدیث آمده است : هرگاه (هدیه ) از درى وارد شود، (امانت ) از در بیرون رود. و نیز: خردمند، آنست که امروز از بهر فردا بکوشد، پیش از آن که کار از دست برود.
نکته هاى پندآموز، امثال و حکم
پوزش از گناه ، نشانه عصمت است .
حکیمى گفت : دولت نادان ، عبرت عاقلانست .
تفسیر آیاتى از قرآن کریم
در توراة آمده است که : اى موسى ! آن که مرا دوست دارد، از یادم نبرد. و آن که امید نیکى دارد. در خواستن اصرار ورزد.
شعر:
اى آدمى زاد! چون مادرت ترا بزاد، مى گریستى و مردم ، پیرامون تو مى خندیدند. بکوش ! تا چنان باشى ، که به روز مرگت ، آنان بگریند و تو خندان باشى .
حکایات پیامبران الهى
طاووس (یمانى ) گفت : شبى در (حجر اسماعیل ) بودم ، که على بى حسین (ع ) وارد شد. با خویش گفتم : مردیست از دودمان پیامبر (ص ) خوبست به دعاى او گوش فرادهم . شنیدم که در اثناى دعا مى گفت : عبیدک بفنائک . سائلک بفنائک . مسکینک بفنائک . طاووس گفت : هرگاه این جملات را مى خواندم ، خدا گشایشى در کار من ایجاد مى کرد.
خدایش نیکى دهاد! که گفت :
به نان سازند مردم رام ، هر سگ را، ولیکن تو
اگر خواهى که گردد رام ، نفس سگ ، مده نانش !
از دیوان منسوب به امیر المومنین (ع ):
شیرینى دنیا، زهرآگین است . هان ، شیرینى زهر آگین مخور! خواه در گشایش باش ! و خواه در سختى ، زمانه از این هر دو گروه مى برد. هر کارى چون به کمال رسد، زوال آن آغاز شود. در انتظار زوال باش ! آنگاه ، که گفتند: کامل شد.
سخن عارفان و پارسایان
عارفى ، مراد خویش را گفت : مرا وصیتى فرا گیر کن ! گفت : سفارش ‍ پروردگار را به همه پیشینیان و واپسینیان به تو گویم ، که فرمود: (ولقد وصیناالذین اوتوالکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقو الله ) و بى تردید که پروردگار به صلاح بنده آگاه ترست و بخشایش و مهربانى او، به بنده بیش ‍ از دیگرانست . بنابراین ، اگر در دنیا، خصلتى براى بنده بهتر و جامع تر و گرانقدرتر از (نیکى ) بود، سزاوار بود که آن را یاد کند و بندگان را بدان سفارش کند. پس چون به (نیکى ) اکتفا کرد، پیداست که همه نصایح و راهنمایى ها و آگاهى ها و استقامت و خیر، در آن ، جمعست .
ترجمه اشعار عربى
از یکى از شاعران :
اگر ارزش نفس خویش ندانستى و حق آن را خوار شمردى ، مردم ، آن را خوارتر دارند اینک ! نفس خویش گرامى دار! و اگر جایگاه آن تنگ است ، جایگاهى دیگر بجوى !
از خانه اى که جایگاه خوارى ست ، پرهیز کن ! زیرا اگر نیکوکاران در آن جاى گزیند، بدکار به شما آید.
سخن عارفان و پارسایان
عارفى گفت : دنیا را بهر سه چیز خواهند: بى نیازى و شرف و آسایش . اما، آن که زهد ورزد، به عزت رسد، و آن که قناعت پیشه کند، بى نیاز شود و آن که سعى خویش کم کند، استراحت یابد.
از سخنان بزرگانست : بردبارى تو بر فروتر از خود، عیب خوارى ترا نزد زبردستان مى پوشاند.
عدل و احسان
اگر در اجتماعى فقط عدل حاکم باشد و بس و در مردم اثرى از مهر و محبت نسبت به یکدیگر نباشد، محیط زندگى در آن جا سرد و خشک و بى روح است در آن جا از دوستى و رفاقت ، از بخشش و سخاوت ، از راءفت و رحمت ، از زیبایى هاى اخلاق و عواطف ، از تعالى روحى و لذایذ روانى بویى به مشام نمى رسد زندگى در چنین محیطى جانکاه و طاقت فرساست . محال است در چنین محیطى گل هاى لطیف عواطف شکفته شود محال است در چنین شرایطى مردم به کمال جامع و کامل انسانى نایل گردند، زیرا یک قسمت مهم از فطریات بشر عواطف است و عواطف مانند سایر ذخایر طبیعى باید در محیط مساعد و شرایط مناسب پرورش ، رشد و نمو نماید.
اگر در اجتماعى فقط عواطف و احساسات بر مردم حاکم باشد و بس و از عدل و قانون خبرى نباشد، در آن جا هرج و مرج و نا امنى است در آن جا نیز زندگى طاقت فرسا و غیر قابل تحمل است . در چنین محیطى تمایلات و شهوات زورمندان فرمانرواى مطلق است در آن جا زندگى مردم شبیه به زندگى درندگان و حیوانات وحشى است صاحبان قدرت به ضعفا زور مى گویند و مردم براى تاءمین تمایلات آنان باید به هر ذلت و بدبختى تن در دهند.
جامعه بشر باید از عقل و عاطفه ، از عدل و احسان به طور شایسته استفاده کند و هر یک را در جاى خود به کار بندد. براى نمونه مثالى را به عرض ‍ مى رسانم :
عدل و کیفر متجاوز
عقل ، تصرف عدوانى را که تجاوز به حقوق دیگران است منع نموده و به منظور حفظ امنیت مالى کشور، وضع قانون کرده و متجاوزین را مجازات مى نماید قاضى شریف و درستکار کسى است که در مقام قضا، تنها متوجه قانون باشد راءفت و رحمت ، تاءثر و رقت ، و خلاصه هیچ یک از عواطف حجاب نفس وى نشود و او را از صراط مستقیم عدالت منحرف ننماید.
مرد ثروتمند و زورگویى که به علت خود خواهى ، در ملک مردم تصرف عدوانى نموده و هم چنین زن فقیر و یتیمدارى که در سرماى زمستان به علت تهیدست بودن اجازه در اطاق دیگرى سکنى کرده است از نظر قانون و در محکمه قضا یکسانند. قاضى هر دو را متجاوز مى شناسد و هر دو نفر را از ملک غصبى ،اخراج مى کند موقعى که قانون زن و کودکان او را از اطاق بیرون کرده و اطفال بى پناه در کوچه از سرما مى لرزند، منظره رقت بارى به وجود مى آید حس ترحم مردم رهگذر تحریک مى شود اشک مى ریزند. زن بینوا و کودکان یتیم او را به منزل خود مى برند، پذیرایى مى کنند بیرون کردن زن و کودکان از اطاق غصبى عدل است و مسکن دادن به آنان عاطفه . عدل خشک و سرد و بى مهر است ، عاطفه و رقت ندارد، مهربانى و راءفت نمى فهمد، اشک و آه ، ناله و فریاد، در حریم قضابى اثر است قاضى درستکار تنها به قانون متوجه است و بس ولى عواطف مملو از گرمى و محبت است ، لبریز از رقت و رحمت است ، بچه ها را در آغوش مى گیرد، مى بوسد، مى بوید، نوازش مى کند، اشک مى ریزد، و از خدمت به آن ها لذت مى برد.
عاطفه و ترحم به ضعفا
اگر جامعه عدل و قانون نداشته باشد، اگر قاضى در اجراى قانون صریح و جدى نباشد، دست ستمگران به حقوق مردم دراز مى شود و اساس عدل و امنیت را متزلزل مى نماید. اگر در اجتماع عاطفه و راءفت نباشد، رقت و رحمت وجود نداشته باشد، ضعفا و بى پناهان از پاى در آمده و به کلى ساقط خواهند شد. سعادتمند و خوشبخت اجتماعى است که از هر یک از دو نیروى مهم عقل و عاطفه استفاده کند و هر کدام را در جاى خود به اندازه صحیح به کار بندد.
سرمایه معنوى
علم نیز مانند عدل مولود عقل است ، علم به منزله آب زلال و گوارایى است که از منبع عقل سرچشمه گرفته و مایه حیات روحانى انسان است علم و دانش پایه اساسى تکامل و ترقى بشر و یکى از ارکان سعادت آدمیان است نسبت ترقى هر کشورى به نسبت بالا رفتن سطح علم و دانش آن کشور است در هر مملکتى که علم و عالم بیشتر باشد آن مملکت از نظر معنوى سرمایه دارتر و ارزنده تر است ، ولى نباید فراموش کرد که علم نیز مانند عدل سرد و بى مهر است . علم متکى به منطق و استدلال است و در حریم منطق و استدلال از مهر و محبت ، از عاطفه و راءفت اثرى نیست .
علم به تنهایى انسان را قانع نمى کند و تمام سعادت بشر را علم و دانش ‍ تاءمین نمى شود. یک قسمت مستقل و مهم تمایلات فطرى مردم خواهش هاى عاطفى است که باید از اول تحت مراقبت قرار گیرند لازم است به موازات تحصیل علم و پرورش عقل ، به نداى طبیعى احساسات نیز توجه شده و خواسته هاى عاطفى مردم به راه صحیح و سودمندى هدایت و به طرز شایسته و مفیدى ارضاء گردند. براى نمونه در این مورد نیز مثالى را به عرض مى رسانم .
یک مریض در بیمارستان بسترى مى شود. تمام افراد متخصص در رشته هاى مختلف به کار مى افتند. از کلیه لوازم بیمارستان به منظور درمان مریض استفاده مى کنند. عکسبردارى مى نمایند، ادرار و خون را از جهات متعدد تجزیه مى کنند. سرانجام بیمارى شناخته شود و جراحى را ضرورى تشخیص مى دهند. دست به کار عمل مى شوند. به راهنمایى علم ، ابزارهاى جراحى را از نظر طبى پاکیزه مى کنند. و سپس بیهوشى ، تزریق خون ، بریدن ، دوختن ، ضدعفونى کردن ، پرستارى صحیح ، داروهاى لازم ، غذاهاى مناسب ، و خلاصه کلیه شرایط علمى یکى پس از دیگرى به کار بسته مى شود.
رفته رفته بیمار رو به بهبود مى رود.
موقعى که بیمار از هر جهت تحت مراقبت علمى است و کوچکترین نگرانى از برنامه پزشکى ندارد، در ضمیر باطن ، در زوایاى روان خود، احساس ‍ تمایلى مى کند. گویى گم گشته اى دارد.
ارضاى عواطف بیمار
چشم خود را به در اطاق دوخته ، به این امید که خواهشش بر آورده مى شود ، به آرزوى دل برسد. این آرزو مربوط به دارو و غذا و تاءمین وسایل علمى نیست . او در فکر ارضاى عواطف خویشتن است او تشنه مهر و محبت است ، او منتظر است کسى از وى عیادت کند، براى او دسته گل بیاورد، کنار تخت بیمارستان دست او را از روى مودت فشار دهد و با تبسم گرم خود، دل افسرده اش را مسرور نماید.
عیادت بیمار
وقتى چند نفر دوست صمیمى گردش حلقه مى زنند و صمیمانه از او احوالپرسى مى کنند آن چنان به وجد مى آید که قابل توصیف نیست شادمان مى شود، چهره بى رنگش رنگین مى گردد، لذت مى برد، نیرو مى گیرد، حیاتى پیدا مى کند. این همه شادى و نشاط به درمان او کمک مى نماید.
علم جراحى سرد و بى محبت است و عیادت مملو از شادى و مسرو دانش ‍ خشک و بى مهر جراح ، چاقو و قیچى و داروهاى لازم ، اساس درمان مریض ‍ است ، ولى لازم است به موازات آن ها احوالپرسى مودت آمیز و نوازش گرم نیز وجود داشته باشد تا علم و احساس یکجا و همزمان ، خواهش هاى عقل و عاطفه بیمار را ارضا نمایند.
در تعالیم عالیه اسلام به علم طب و مراجعه به طبیب که اساس درمان مریض است ، و هم چنین به عیادت که مایه ارضاى عواطف بیمار است توجه جامع شده و براى هر یک اخبارى رسیده است . درباره ارزش طبیب امام صادق (ع ) فرموده است :
(( لا یستغنى اهل بلد عن ثلثة یفزع الیه فى امر دنیاهم و اآخرتهم فان عدموا ذلک کانوا همجا: فقیه عالم ورع و امیر خیر مطاع و طبیب بصیر ثقة .)) (151)
اهالى هیچ بلدى از سه طبقه ، در راه تامین امور دنیا و دین خود بى نیاز نیستند. هر جا که مردم فاقد این سه طبقه باشند زندگى آنان زندگى حشرات و حیوانات است نه زندگى انسان .
اول . فقیهى که داراى علم و تقوا باشد؛
دوم . زمامداى که خیر خواه و فرمانروا باشد؛
سوم . طبیبى که در کار خود بصیر و مورد اعتماد مردم باشد.
ارزش طبیب
در این حدث امام صادق علیه السلام طبیب را یکى از ارکان مدنیت و از پایه هاى زندگى انسانى معرفى فرموده است درباره مراجعه به طبیب على علیه السلام فرموده است :
(( من کتم الاطباء مرضه خان بدنه .)) (152)
کسى که ناخوشى خود را از پزشکان پنهان کند، به بدن خو خیانت کرده است درباره طب و درمان مرضى روایات بسیارى است در بحث امروز به همین دو حدیث قناعت مى کنیم .
در موضوع عیادت مرضى نیز اخبار بسیارى رسیده و اولیاى اسلام آن را یکى از سنن مهم اسلام معرفى فرموده اند.
(( عن على بن ابیطالب علیه السلام انه قال : من احسن الحسنات عیادة المریض .)) (153)
على علیه السلام مى فرمود:عیادت مریض یکى از بهترین حسنات است .
پیغمبر اسلام نه تها عواطف مرضاى مسلمین را با عیادت خود ارضاء مى فرمود، بلکه مردم غیر مسلمان نیز از مهر و عنایت آن حضرت بهره مند بودند.
(( عنه علیه السلام ان النبى صلى الله علیه و آله عاد یهودیا فى مرضه .)) (154)
على (ع )فرمود که رسول اکرم (ص ) از یهودى بیمارى عیادت کرد.
بدون تردید عیادت کنندگان هر چه بیشتر ابراز محبت و گرمى نمایند در روان بیمار اثر بهتر و مفیدترى مى گذارد در روایات اسلامى دست مودت به پیشانى مریض گذاردن ، دست مریض را به مهربانى در دست گرفتن ، براى مریض تحفه بردن ، عیادت کامل شناخته شده و اولیاى اسلام آن را به مردم توصیه کرده اند.
(( قال على علیه السلام : من تمام العبادة ان یضع العائد احدى یدیه على یدى المریض او على جبهته .)) (155)
على (ع ) فرمود: عیادت کامل آن است که عیادت کننده یک دست خود را بر دست مریض یا بر پیشانى او بگذارد.
عیادت کامل
(( قال صلى الله علیه و اله : عمام عیادة المریض ان یضع احدکم یده علیه و یساله کیف انت ، کیف اصبحت و کیف امسیت و تمام تحیتکم المصافحة .)) (156)
رسول اکرم (ص ) مى فرمود: عیادت تام آن است که دست خود را بر سر مریض بگذارى ، احوال پرسى نمایى ، شب را چطور گذراندى ؟ امروز حالت چون است ؟ نیکى و برّ کامل آن است که به مریض دست بدهى و مصافحه نمایى .
(( قال رسول الله (ص ): من تمام عیادة المریض اذا دخلت علیه ان تضع یدک على راسه و تقول کیف اصبحت او کیف امسیت . )) (157)
یک قسم عیادت کامل از بیمار آن است که دست خود را از روى محبت بر سر او بگذارى و احوال پرسى کنى .
تحف و هدایا
(( عن ابى عبدالله علیه السلام قال : تمام العیادة المریض ان تضع یدک على ذراعه و تعجل القیام من عنده فان عیادة النوکى اشد على المریض من وجعه .)) (158)
امام صادق (ع ) مى فرمود: عیادت کامل از مریض آن است که دست خود را به بازوى مریض بگذارى . پس از چند لحظه از جا حرکت کنى و بروى . عیادت مردم احمق و مزاحم براى بیمار از درد ناخوشى سخت تر است .
چند نفر از شیعیان به عیادت مریضى مى رفتند. بین راه به امام صادق علیه السلام برخوردند.
(( فقال لنا این تریدون ؟ فقلنا نرید فلانا نعوده .))
حضرت سؤ ال کرد: کجا مى روید؟ گفتیم : به عیادت فلانى . فرمود: آیا میوه یا عطر، خلاصه تحفه اى براى مریض دارید؟ عرض کردند: چیزى با خود نداریم .
(( فقال اما تعملون ان المریض یستریح الى کل ما ادخل علیه .)) (159)
فرمود مگر متوجه نیستید که تحفه باعث آرامش خاطر و راحت روان مریض است .
کسى که به احوالپرسى بیمارى مى رود و در کنارى مى ایستد و احوالپرسى مى کند عیادت کامل نکرده است . عیادت کامل و خشنود کننده موقعى است که خود را به مریض نزدیک کند و با گذاردن دست مودّت به سر، به پیشانى ، به بازو، به دست بیمار، یا با بردن تحفه ، محبت خود را نسبت به مریض آشکار کند و خواهش هاى عاطفى او را ارضا نماید.http://www.lailatolgadr.ir/noroz-kohan/soz-va-noroz/8387-aval-farvardin.html?showall=1

با اعمال و ذکر عید سعید نوروز در آئین علوی بیشتر آشنا شویم

با اعمال و ذکر عید سعید نوروز در آئین علوی بیشتر آشنا شویم

اعمال عید سعید نوروز

اعمال عید نوروز پس چنان است که حضرت صادق علیه السلام به مُعَلَّى بن خنیس تعلیم فرموده که چون روز نوروز شود غسل کن و پاکیزه ترین جامه هاى خود را بپوش و به بهترین بوهاى خوش خود را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار پس چون از نماز پیشین و پسین و نافله هاى آن فارغ شوى چهار رکعت نماز بگذار یعنى هر دو رکعت به یک سلام و در رکعت اوّل بعد از حمد ده مرتبه سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ بخوان و در رکعت دوّم بعد از حمد ده مرتبه سوره قُلْ یا اَیُّها الْکافِروُنَ و در رکعت سیّم بعد از حمد ده مرتبه سوره قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ و در رکعت چهارم بعد از حمد ده مرتبه قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان :

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ الاْوْصِیآءِ الْمَرْضِیِّینَ

خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد آن اوصیاء پسندیده

وَعَلى جَمِیعِ اَنْبِیآئِکَ وَرُسُلِکَ بِاَفْضَلِ صَلَواتِکَ وَبارِکْ

و بر همه پیمبران و رسولانت به بهترین درودها و برکت ده

عَلَیْهِمْ بِاَفْضَلِ بَرَکاتِکَ وَصَلِّ عَلى اَرْواحِهِمْ وَاَجْسادِهِمْ اَللّهُمَّ

بر ایشان به بهترین برکتهایت و درود فرست بر ارواح و اجسادشان خدایا

بارِکْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَبارِکْ لَنا فى یَوْمِنا هذَا الَّذى فَضَّلْتَهُ

برکت ده بر محمد و آل محمد و برکت ده به ما در این روز که آن را برترى داده

وَکَرَّمْتَهُ وَشَرَّفْتَهُ وَعَظَّمْتَ خَطَرَهُ اَللّهُمَّ بارِکْ لى فیما اَنْعَمْتَ بِهِ

و گرامیش کرده و شرافتش دادى و مقامش را بزرگ کردى خدایا برکت ده به من در آنچه به من تفضل کرده اى

عَلَىَّ حَتّى لا اَشْکُرَ اَحَداً غَیْرَکَ وَوَسِّعْ عَلَىَّ فى رِزْقِى یا ذَا الْجَلالِ

بدانسان که هیچکس را جز تو سپاس نگذارم و روزیم را وسیع گردان اى صاحب جلالت

وَالاِْکْرامِ اَللّهُمَّ ما غابَ عَنّى فَلا یَغیبَنَّ عَنّى عَوْنُکَ وَحِفْظُکَ وَما

و بزرگوارى خدایا هر چه از من پنهان شده مبادا کمک و نگهدارى تو از من پنهان شود و هر چه

فَقَدْتُ مِنْ شَىْءٍ فَلا تُفْقِدْنِى عَوْنَکَ عَلَیْهِ حَتّى لا اَتَکَلَّفَ ما لا

را گم کرده ام مبادا یارى خویش را بر آن از من گم کنى تا خود را به زحمت نیندازم درباره

اَحْتاجُ اِلَیْهِ یا ذَا الْجَلالِ وَالاِْکْرامِ

آنچه را بدان نیازمند نیستم اى صاحب جلالت و بزرگوارى

چون چنین کنى گناهان پنجاه ساله تو آمرزیده شود و بسیار بگو یا ذَا الْجَلالِ والاِْکْرامِ .

 

نوروز در افغانستان ؛ رواج تاریخی یا سنت اسلامی؟!

نوروز در افغانستان ؛ رواج تاریخی یا سنت اسلامی؟!


.... قدمت تاریخی نوروز به بیش از 6 هزار سال قبل می رسد، که در بلخ پایتخت کهن و باستانی و پایتخت نوروزی فارسی زبانان برگزار می شده است .....
خبرگزاری صدای افغان



یکی از سنتهای مردم افغانستان، بر افراشتن ژنده (جهنده یا علم پوشیده از پارچه های سبزرنگ) در شهر های مخلتف این کشور است که به علم سخی (حضرت علی علیه السلام) معروف است

عید نوروز در افغانستان از دیر زمان مرسوم بوده است، مردم کشور اعم از هزاره، تاجیک، ازبک، ترکمن، پشتون و هندو، عید نوروز را مثل دیگر اعیاد مذهبی گرامی می دارند و این عید را با شکوه برگزار می نمایند.
نوروز در بلخ، کابل،‌ هرات و سایر شهرهای افغانستان با شکوه خاصی برگزار می‌شود.
مردم افغانستان نوروز را عید تاریخی سرزمین خود می‌دانند و معتقدند که ‌برای اولین بار پادشاهان بلخ عید نوروز را در این شهر برگزار کردند.
قدمت تاریخی نوروز به بیش از 6 هزار سال قبل می رسد، که در بلخ پایتخت کهن و باستانی و پایتخت نوروزی فارسی زبانان برگزار می شده است.
آنچه نوروز امسال را با شکوهتر از سالهای گذشته نموده، به رسمیت شناختن نوروز از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عنوان یک روز جهانی است.
نمایندگی افغانستان در سازمان ملل متحد در ابتکار عمل مشترک با کشورهای فارسی زبان ایران و تاجیکستان و همکاری کشورهای آذربایجان، ترکیه، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان به عنوان کشورهایی که نوروز را در سطح ملی گرامی می‌دارند، و همچنین کشورهای هند، آلبانی و مقدونیه قطعنامه ای را برای تصویب نوروز به عنوان روز بین المللی به مجمع عمومی سازمان ملل ارایه نموده بودند.
بر خلاف سایر کشورهایی که نوروز را تجلیل می کنند، مردم افغانستان به وجهه اسلامی نوروز نسبت به وجهه تاریخی و باستانی آن، بیشتر اهمیت می دهند.
یکی از سنتهای مردم افغانستان، بر افراشتن ژنده (جهنده یا علم پوشیده از پارچه های سبزرنگ) در شهر های مخلتف این کشور است که به علم سخی (حضرت علی علیه السلام) معروف است.
مردم افغانستان نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان، زاد روز امام علی(ع) و تعیین ایشان به خلافت و برخی ها، سالروز ازدواج ایشان با حضرت فاطمه زهرا (س) می دانند.
باشکوه ترین مراسم رسمی نوروز در مزارشریف مرکز ولایت بلخ در شمال افغانستان برگزار می شود.
مراسم رسمی آغاز سال نو، درحضور مقامات بلند پایه سیاسی، نظامی، فرهنگی ، علماء و میهمانان خارجی (وزرای خارجه ایران و تاجیکستان در دو سال گذشته) به خصوص از کشورهای آسیای میانه و پاکستان، باتلاوت آیات قرآن مجید، پیام رئیس جمهور کشور و مارش نظامی آغازمی گردد .سپس بیست ویک گلوله توپ شلیک شده و مراسم شروع می شود.
علم امام علی"ع" " ژنده بالا " با مراسم خاص و با شکوهی در کنار آرامگاه سخی (منسوب به حضرت علی (ع)) برافراشته شده و بدین صورت جشن نوروز رسما آغاز می‌شود .
مطابق عقاید مردم، در صورتی که علم به آسانی و بدون کدام لغزش و توقف برافراشته شود،‌ آن سال سالی خوب و پرمیمنتی خواهد بود.
این جشن در بلخ تا چهل شبانه روز ادامه می‌‌یابد و در این مدت معتقدان به کرامت مزار به همراه حاجتمندان و بیماران برای شفا در پای این علم چله نشینی می نمایند، برخی نیز مدعی شده اند که بسیاری از بیماران صعب العلاج و یا لاعلاج بهبود یافته اند و این را از معجزات و برکات حرم دانسته اند.
شب پیش از نوروز، مراسم دعا خوانی بر پا می شود. مردم در این مراسم برای صلح و امنیت، خیر و برکت، سلامتی و سعادت شان دعا می کنند.
مراسم رسمی جشن نوروز در کابل، ساعت 10 صبح روز اول بهار، پس از تلاوت قرآن، پیام رئیس جمهور کشور و ختم دعا با برافراشتن علم در زیارت سخی (حضرت علی (ع)) در میان شور و هلهله و فریادهای «یاعلی» مردم آغاز می شود.
در شهر کابل پایتخت کشور علاوه بر زیارت سخی، مردم به زیارتگاه حضرت ابوالفضل، شهدای صالحین، عاشقان وعارفان و خواجه صفا، می روند و میله (جشن) های نوروزی در باغ بابر شاه، کاریز میر و تپه زیبای استالف این شهر برگزار می شود.
جشن نوروز در بادام باغ (باغ نمونه زراعتی) این شهر با حضور مقامات عالی رتبه دولتی ، بخش دیگر از مراسم نوروزی است که با رژه ورزشکاران، دهقانان و نمایشهای محلی همراه است.
روز اول بهار به جشن دهقان معروف است، از این روی کشاورزان با برگزاری مراسم ویژه ای از آمدن نوروز تجلیل می کنند.
روز نوروز، مردم لباسهای نو یا دست کم پاکیزه می‌پوشند و به تفریح یا "میله" به پارک ها و تفریح گاههای معروف شهر از جمله باغ بالا، باغ زنانه و بند قرغه می‌روند.
از دیگر مراسم نوروز در کابل،‌ جمع شدن زنان و برنامه های خاص آنها در پارکی موسوم به باغ زنانه است که فقط زنان اجازه دخول به آن را دارند.
از آئین و رسم نوروزی در شهرهای مختلف افغانستان خصوصا در کابل می‌توان به شستشوی فرش‌های خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، و کشتی گیری اشاره نمود.
کابلی ها خانه های خود را با شیوه های ویژه ای می آرایند و برای برگزاری جشن نوروز آماده می کنند.
روز اول نوروز به دیدار بزرگان خانواده اختصاص دارد، علاوه بر آن در این روز مردم کابل با اجرای مراسم دعاخوانی، یک اصله نهال نیز غرس می نمایند.
مهمانی، دید و بازدید دوستان و اقوام و عرض تبریک فرا رسیدن عید نوروز و آرزوی سال خوب برای دوستان و فرستادن پیام تبریک و پوشیدن لباس نو و دادن عیدی برای بچه های خرد سال و رفتن به طبیعت از دیگر مراسم نوروز در افغانستان است.
مراسم نوروز در بلخ بنام «میله گل سرخ» (جشن گل سرخ) نامیده می شود. نام گل سرخ از آن روست که در آغاز بهار، دشت‌های پیرامون بلخ که به دشت شادیان شناخته می‌شود و در کنار هجده نهر بلخ‌رود و پیرامون دریاچه باستانی بلخ که امروزه خشک شده است، آکنده از گل‌های سرخ لاله می‌شود. گل‌هایی که تمامی دیوارهای نوبهار را با آن می‌پوشانده‌اند و آذین می‌کرده‌اند. منظور از گل سرخ در افغانستان، گلی است که در ایران امروزی بنام گل شقایق مشهور است که خود نوعی از گل لاله می‌باشد.
در جشنگاه نوروزی در بلخ همه مردم شهر و همچنین مسافران و میهمانان بسیاری از شهرها و کشورهای دور و نزدیک و از ایران و هندوستان و پاکستان، در ده «خواجه خیران» قدیم یا مزارشریف امروزی و در کنار آرامگاه حضرت علی (ع) گردهم می آیند.
انبوه مردمان و مسافران به اندازه‌ایست که همه خانه‌ها و مسافرخانه‌ها و چادرها و گوشه و کنار باغ‌ها و پردیس‌ها و چمنزارها و زیر چادر آسمان انباشته از انبوه مردمان می‌شود.
در میان این شور و غوغا، «علم» به اهتزاز در می‌آید و تا چهل شبانه روز بر فراز بلخ و در زیر آسمان سرزمین‌های فارسی زبان و به گفته یعقوبی مورخ مشهور، «در وسط خراسان» در اهتزار می‌ماند.
انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی ، کشتی، کبک جنگی و ورزشهای باستانی از دیگر آیین هایی نوروزی است که در بلخ پایتخت نوروزی جهان برگزار می شود.
مردم هرات، افزون بر روز اول سال (نوروز)، چهارشنبه اول سال و سیزده نوروز را هم به تفریح در دامن طبیعت می پردازند. خانه تکانی، پختن کلوچه، تهیه لباس نو و سبزه از سنتهای مردم هرات در نوروز است.
آماده کردن هفت سین، در هرات رایج است. هراتی ها معتقدند که غذای شب سال نو، باید حتماً سبزی داشته باشد و میوه، به خصوص انار، از ملزومات سفره شب سال نو است.
همچنین در ایام نوروز جوانان به همراه خانواده طی مراسم خاصی برای نامزدهای خود لباس‌های نو، عطر، شیرینی، جلَبی (زولبیا) و ماهی می برند و معتقدند خوردن شیرینی و ماهی در ابتدای سال زندگی را شیرین و تازه می‌کند.
از جمله سنتهای جشنهای نوروزی و آغاز سال نو در افغانستان، راه اندازی میله سمنک (سمنو) درشب اول نوروز همراه با سرور و شادمانی و همچنین تهیه و توزیع آب هفت میوه (هفت نوع آجیل که در افغانستان به نام میوه خشک معروف است) می باشد.
برای تهیه هفت میوه، هفت نوع میوه خشک (آجیل) را در آب می گذارند که در نهایت شربتی خوش طعم و خوشمزه از آن درست می شود. تهیه سمنو از دیگر سنتهای نوروزی افغانها است.
سمنک معمولاً توسط زنان و دختران دم بخت تهیه می شود و هر کس نذر و نیازی دارد، در پختن سمنو مشارکت می کند.
زنان و دختران، شب پیش از نوروز، به طور دسته جمعی به پختن سمنک می پردازند و در اطراف دیگ شادمانی می کنند و ترانه ای می خوانند که مطلع آن این شعر است: «سمنک در جوش ما کفچه زنیم، دیگران در خواب، ما دفچه زنیم» .
رفت و آمدها، موج جمعیت در سرک ها به همراه پرده ها و لوحه های تبلیغاتی بانک ها، شرکت ها و مراکز آموزشی خصوصی که جشن نوروز را تبریک گفته اند، بر چشم انداز و شور و هیجان جشن نوروز در کابل می افزاید.
یکی از مکان های پر جنب و جوش در این ایام، مراکز مخابراتی و کافی نت ها است که مراجعه کنندگان با بستگان خود در خارج از کشور تماس گرفته و نوروز و سال نو را تبریک می گویند.
در افغانستان نوروز همزمان با آغاز کار و تلاش است. روز دوم سال به جشن معارف موسوم است و فعالیت مدارس و سال تحصیلی جدید در کشور شروع می شود و دانش آموزان و دانشجویان پس از تعطیلات زمستانی، درس های شان را آغاز می کنند.
جشن نوروز در افغانستان در حالی با شکوه و پرشور برگزار می شود که در زمان حاکمیت رژیم طالبان برگزاری جشن نوروز ممنوع شده بود و آنان این جشن را خلاف اصول اسلامی می دانستند.
بان کی مون دبیر کل سازمان ملل، از کشورهای جهان خواسته تا در نخستین نوروز بین المللی، بر اساس تاریخ و سنن این عید باستانی، برای زندگی هماهنگ با طبیعت و تحکیم صلح و نیکی در جهان تلاش کنند.
این در حالی است که از چند سال بدینسو مراسم مشترک نوروز از سوی سفارت ها و مراکز فرهنگی کشورهای افغانستان، ایران و تاجیکستان در کشورهای مختلف جهان برگزار می شود. /

19th March 2010 www.azmoone-melli.com

سیر تاریخی عید نوروز در جامعه ترکیه

سیر تاریخی عید نوروز در جامعه ترکیه
آنکارا - عید نوروز در جامعه ترکیه از دوران عثمانی تاکنون نسبت به سیاست های حاکمان وقت، جایگاه متفاوتی در تحولات داخلی و سیاست خارجی این کشور داشته است.
بررسی روند نگرش ترک های عثمانی به عید نوروز و تغییر و تحولاتی که در دوران جمهوری نوین ترکیه در این خصوص صورت گرفته است، نشان از برخورد سیاسی حاکمان به موضوع 'نوروز' دارد.
به رغم اینکه ترک ها در دوران عثمانی عید نوروز را جشن می گرفتند، با تاسیس جمهوری نوین ترکیه در سال 1923 میلادی، عید نوروز به فراموشی سپرده شد.
در اوایل دهه 1990 میلادی همزمان با فروپاشی شوروی و تشکیل دولت های ترک زبان در آسیای میانه و قفقاز، ترکیه تلاش کرد که برای برقراری ارتباط فرهنگی بیشتر با دولت های یاد شده توجه بیشتری به عید نوروز از خود نشان دهد، به طوری که نوروز را به عنوان میراث فرهنگی خود مورد شناسایی قرار داد.
ترک ها در دوران امپراتوری عثمانی، عید نوروز را به عنوان یک روز مهم جشن می‌گرفتند.
مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت، تجدید حیات و طراوت در جهان می دانستند، و برخی نیز از آن به عنوان یک روز مقدس یاد می کردند و بعضی دیگر هم نوروز را عامل اتحاد و همبستگی می خواندند .
در مقالاتی که در مورد نگرش ترک های عثمانی به نوروز منتشر شده، آمده است؛ گروهی از مردم عثمانی 'نوروز' را زاد روز حضرت علی (ع) و تعیین ایشان به خلافت و سالروز ازدواج مبارک وی با حضرت فاطمه زهرا (س) دانسته اند.
در مراسمی که در آن دوران وجود داشت، حکیم باشی دربار سلاطین عثمانی در آن روز برای پاشاها و درباریان معجون مخصوصی که (نوروزیه) نامیده می‌‌شد، تهیه می کرد.
گفته می شود این معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه می‌‌شد که شفابخش بسیاری از بیماری‌ها و دردها بود و باعث افزایش قدرت بدنی می شد.
با انقراض امپراتوری عثمانی و تاسیس جمهوری نوین ترکیه در سال 1923 میلادی، عید نوروز به دلایل سیاسی اهمیت پیشین خود را در جامعه ترکیه از دست داد.
دولت های ترکیه در آن دوران اهمیتی به عید نوروز نمی دادند، ولی کردهای ساکن مناطق جنوبشرقی و شرق ترکیه با برگزاری مراسم های ویژه در عید نوروز به این سنت ادامه دادند.
به مروز زمان تا اوایل دهه 1990 میلادی عید نوروز به عنوان سمبل مقاومت منفی کردهای ترکیه در قبال ترک ها تبدیل شد، به گونه ای که همه ساله در ایام عید نوروز برگزاری تظاهرات اعتراض آمیز و بروز درگیری ها در مناطق کردنشین ترکیه به صورت یک معضل اجتماعی برای دولت های ترکیه مطرح بود.
سازمان تروریستی 'پ.ک.ک' که در مناطق کردنشین ترکیه فعالیت داشت و با هدف تشکیل دولت مستقل کرد در بخشی از خاک ترکیه فعالیت مسلحانه خود علیه دولت ترکیه را در سال 1984 میلادی آغاز کرده بود، در آن دوران با بهانه کردن عید نوروز و به منظور رو در رو قرار دادن کرد های ترکیه با دولت، به برگزاری تظاهرات های خشونت بار در مناطق کرد نشین دست می زد.
عید نوروز هنوز هم در شهرهای جنوب شرقی ترکیه، مانند دیاربکر، شانلی عرفا، ماراش، مرسین و در مناطق شرق این کشور مانند آغری، ایغدیر، قارص و آرداهان به صورت باشکوهی برگزار می‌شود، نواختن پر سر و صدای سورنا، دهل و رقص و پایکوبی به دور آتش های برافروخته از مشخصه های این مراسم است.
در خانه‌ها پختن شیرینی‌های خانگی و غذا‌های خاص نوروز از دیگر سنت‌های مراسم نوروزی در ترکیه است.
همانگونه که گفته شد، در اوایل دهه 1990 میلادی همزمان با فروپاشی شوروی و تشکیل دولت های ترک زبان در آسیای میانه و قفقاز، ترکیه تلاش کرد که برای ارتباط فرهنگی بیشتر با دولت های یاد شده توجه بیشتری به عید نوروز از خود نشان دهد.
در سال 1994 میلادی برای اولین بار مقامات عالیرتبه ترکیه در یک مراسم ویژه عید نوروز در پایتخت این کشور شرکت کردند در سال های بعد نیز توجه دولت به همکاری با کشورهای آسیای میانه و قفقاز در برگزاری مراسم های عید نوروز افزایش یافت.
در اوایل دهه جاری نیز دولت 'رجب طیب اردوغان' در راستای تلاش ترکیه برای عضویت در اتحادیه اروپا، سیاست همگرایی با کردهای این کشور را به مورد اجرا گذاشت که بخشی از آن شامل اعطای آزادی های فرهنگی بیشتر به کردها بود.
در همین راستا وزارت آموزش و پرورش ترکیه در اواسط ژانویه سال 2005 میلادی طی بخشنامه ای به مراکز آموزشی این کشور، خواهان برگزاری آئین‌های ویژه عید نوروز به عنوان عید رسمی ‌شد.
در اساسنامه جدید آموزش‌ و پرورش ترکیه، عید نوروز به عنوان عید ملی این کشور پذیرفته و به مراکز آموزشی ابلاغ شد که از این پس در روز 21 ماه مارس (اول فروردین) آئین‌های فرهنگی و هنری برای بزرگداشت این عید برگزار شود.
در این بخشنامه با اشاره به این که عید نوروز در کشورهای منطقه و آسیای میانه جشن گرفته می‌شود، از مسوولان مراکز آموزشی خواسته شده است که عید نوروز را به عنوان یکی از عیدهای ملی به دانش‌آموزان معرفی کنند.
در حالی که عید نوروز از جمله میراث های فرهنگی ایران بوده و قرن ها مردم ایران آن را پاس داشته اند و تقویم ایران نیز برهمین اساس استوار است، محافلی در ترکیه به تازگی بدون توجه به سابقه روند عید نوروز در ترکیه تلاش کردند که به نوعی خود را وارث اصلی این میراث معرفی کنند.
به هر حال مردم ترکیه امسال برخلاف سال های چند دهه گذشته، آزادانه در تدارک برگزاری عید نوروز هستند و بزرگداشت همزمان این 'عید باستانی ایران ' در کشورهای منطقه و در کشور دوست و همسایه ترکیه، می تواند زمینه توسعه همکاری های فرهنگی و نزدیکی بیشتر مردم دو کشور را فراهم آورد.
خاورم ** 2010**230
انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) / کد خبر 30301503

تقارن آغاز خلافت امیر المومنین امام علی علیه السلام با اول فرورد

تقارن آغاز خلافت امیر المومنین امام علی علیه السلام با اول فروردین          

● نویسنده: سید خلیل - شاکری (شاکرسردرود)  

هو الحق

● ارسال کننده: سیدخلیل شاکری(شاکر)

 

پردازش مختصری در مورد تاریخ دقیق آغاز خلافت امیر المومنین علی علیه السلام

تقارن 18 ذیحجه سال 35 هجری با آغاز خلافت امام علی علیه السلام

هنگامی عثمان برای ادای نماز عصر در مسجد حاضر شد شاید گمان نمی کرد دیگر فرصتی هر چند برای التیام مردم خمشگین از حاکمیت فاسد و فساد انگیز خود ، ندارد

بعد از کشته شدن عثمان در روز 18 ذیحجه سال 35 هجری ، قاطبه مردم بر در خانه مولا علی علیه السلام گسیل یافتند و او را به خلافت انتخاب نمودند(تاریخ الامم و الملوک محمد بن جریر طبری ج2 ص 450)

روایت محمد بن جریر طبری باسناد خود از محمد بن حنفیه

پس از قتل عثمان با پدرم ایستاده بودیم تا مردم متفرق شدند طولی نکشید که مردم با شور و شوق خاصی بیت حضرت علی علیه السلام را همچون زادگاه آن بزرگوار احاطه نمودند .

مردم بر این باور بودند که با کشته شدن عثمان مردم نباید در بلاتکلیفی بمانند و انتخاب نمودن کسی که گذشته سراسر روشن داشته و از همه مهمتر قرابت خاصی که با رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم داشت ، بهترین گزینه تصدی امورات مسلمین خواهد بود .

امام علی علیه السلام در مواجهه خویش با مردمی که آمده بودند به هر نحو ممکن ایشان را وادار به پذیرش خلافت نمایند ، از عدم علاقه قلبی خویش برای زمامداری و خلافت به صراحت اعلام نمودندو فرمودند : من وزیر پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم باشم بهتر است تا امیر شما باشم .

در مقابل اباء آن بزرگوار اصرار و التماس مردم برای پذیرش خلافت از جانب مولا علی علیه السلام فروکش نکرد .

امام علی علیه السلام در توصیف آن لحضات سرنوشت ساز در خطبه شقشقیه فرموده اند : فَمَا رَاعَنِی إِلَّا وَ النَّاسُ [إِلَیَّ کَعُرْفِ الضَّبُعِ إِلَیَّ یَنْثَالُونَ عَلَیَّ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ وَ شُقَّ عِطْفَایَ مُجْتَمِعِینَ حَوْلِی کَرَبِیضَةِ الْغَنَم‏

ترجمه مرحوم دشتی«ره»؛ روز بیعت، فراوانى مردم چون یال‏هاى پر پشت گفتار (کفتار، حیوانى که فراوانى پشم گردن او ضرب المثل بوده و اگر مى‏خواستند فراوانى چیزى را بگویند با نام موهاى یال کفتار مطرح مى‏کردند) بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آن که نزدیک بود حسن و حسین علیه السّلام لگد مال گردند، (برخى از شارحان« الحسنان» را دو انگشت شصت پا گرفته‏اند مثل ابن ابى الحدید، و به نقل از قطب راوندى. امام در سال 35 هجرى بخلافت رسید و در سال 40 هجرى شهید شد) و رداى من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه‏هاى انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند .

امام علی علیه السلام بعد از قبول خلافت مسلمین مسجد را بعنوان پایگاه بیعت برای خویش قرار داد فرمودند :بیعت در منزل شایسته نیست بروید در مسجد زیرا بیعت با من نباید در خفا و پنهانی باشد . در این بین افرادی از قبیل سالم بن ابی الجعد با تجربه ای که ساعاتی قبل در مسجد رخ داده بود نگران تکرار وقایع مشابهی بودند و به همین سبب از امام می خواستند که از رفتن به مسجد خودداری نموده و بیعت در منزل انجام گیرد ولی امام علی علیه السلام در پاسخ آنها فرمودند : جز آنکه به مسجد برویم راهی نیست .مهاجر و انصار راه مسجد گرفتند و با اعلان پذیرش خلافت از جانب امیرالمومنین علیه السلام مردم گروه گروه به مسجد روی می آوردند و با ایشان بیعن نمودند .(اقتباس از تاریخ طبری ج 3 ص457 ؛ در ضمن آنچه که از نهج البلاغه در بالا ذکر شد در تاریخ طبری وارد نگردیده است)

تقارن آغاز خلافت امیر المومنین امام علی علیه السلام با اول فروردین

روز خلافت ظاهری حضرت علی علیه السلام بنابر قول مورخین که جمعه 18 ذیحجه باشد مصادف ایام تشریق شده و این روز با عید نوروز ایرانیان که اول فروردین می باشد تقارن یافت و همین نکته تاریخی موجب شد که غالب مورخین اسلامی عموما و فرقه شیعه خصوصا باین روز تاریخی اهمیت می دهند چنانچه بحیری از علی بن یحیی منجم درباره نوروز و علامه مجلسی در دایره المعارف بحار الانوار در روایت معلی بن خنیس و مورخین دیگر باین روز تاریخی یعنی تطابق روز 18 ذیحجه با اول فروردین و جلوس آن حضرت به حکومت ظاهری یا روز غدیر خم اشاره کرده اند و با حساب خمسه مسترقه و تطبیق روزهای قمری به شمسی روز خلافت حضرت را در سال 35 هجرت با اول فروردین روز نوروز ایرانی موجب سعادت و خوشبختی دانسته بطالع نیکو گرفته اند .

و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام آثار و علائم و حوادث و وقایع گذشته این روز تاریخی را در روایاتی بیان نموده اند .

یا حق

حضرت امام علی( علیه السلام) و حضرت امام صادق( علیه السلام) و عید

حضرت امام علی( علیه السلام) و حضرت امام صادق( علیه السلام) و عید نوروز:

پخش زنده

پخش زنده
حرم امام حسین(ع)
پخش زنده
حرم امام رضا(ع)
پخش زنده
حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع)

روز عید نوروز نعمان بن مرز بان، جد ابو حنیفه پالوده ای را برای امام علی( علیه السلام) هدیه آورد و علی بن ابی طالب( علیه اسلام) به او فرمودند : نوروز ما هر روز است .این سخن امام علی علیه السلام می رساند که امام علی( علیه السلام )، عید نوروز را نفی نکرده اند، بلکه اصل عید نوروز را به دلیل خوبی های آن پذیرفته اند و آن را به تمام روز های سال گسترش داده اند . در فرهنگ اسلامی علوی احوال پرسی و دید و بازدید ، صله رحم ، نشاط ، سرور و شادی ، تبریک گویی ، ورها کردن کینه ها ، از بین بردن دشمنی ها ، تبدیل قهر ها به آشتی ، اطعام یکدیگر ، جشن ، شیرینی خوری ، خبر گیری از هم ، سر سبزی و رشد ، دست دادن و مصافحه ، معانقه و دیده بوسی ، خوشحال نمودن افراد ، از بین بردن غم و غصه ها ، دستگیری از ضعیفان ، پر کردن شکم گرسنگان ، هدیه و عیدی دادن و گرفتن ، همه وهمه در هر روز خوب و زیباست و همواره سفارش شده است .

 

حضرت امام صادق( علیه السلام) و عید نوروز :

عید بزرگ و مشهور ایرانیان دارای ریشه ی دینی بوده و در اسلام نیز تایید گردیده است .اهل بیت علیهم السلام در این عید بزرگ مسلمانان ایرانی جشن می گرفته و در مجالس این عید حضور یافته و آدابی برای این روز بیان نموده اند . معلی بن خنیس گفته در نوروز خدمت حضرت امام صادق علیه السلام رسیدم . حضرت امام پرسیدند : این روز را می شناسی ؟ گفتم : فدایت شوم این روزی است که عجم آن را بزرگ می دارد و مبارک می شمارد و در آن روز به هم تبریک می گویند و هدیه می دهند .امام فرمودند : ای معلی ! روز«عید نوروز» روزی است که خداوند در آن از بندگان پیمان گرفت که او را عبادت و بندگی نمایند و چیزی را شریک او قرار ندهند و به پیامبران و حجت های خدا و به امامان( علیهم السلام)ایمان آورند ! در ادامه حضرت امام صادق( علیه السلام) سایر حوادث بزرگ دینی ارزشمندی را که در عید نوروز روی داده است بر می شمارند و می فرمایند: نوروز روزی است که در آن جبرئیل بر پیامبر نازل شد، و روزی است که در آن رسول الل(صلی الله علیه وآله و سلم) ، امیرالمؤمنین را بر شانه خویش حمل نمود تا بت های قریش را از بالای بیت الحرام پرت کرده و خرد کند ...

و روزی است که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به اصحاب خویش فرمان داد با حضرت علی( علیه السلام )به عنوان حضرت امیر مؤمنان بیعت نماید ، و روزی است که پیامبر( صلی الله علیه و آله وسلم)حضرت علی (علیه السلام )را به وادی جن فرستاد تا برای او از آنان بیعت بگیرد .

حضرت امام صادق علیه السلام در پایان این حدیث خبر از ظهور قائم آل محمد( علیه السلام) در عید نوروز داده و سر انجام می فرمایند : هیچ عید نوروزی نیست مگر اینکه ما در آن در انتظار فرج به سر می بریم ، زیرا عید نوروز از روز های ما و روز های شیعیان ماست ، ایرانی ها آن را حفظ نموده و شما عرب ها ضایع و تباه کردید!.

در حدیث دیگر حضرت امام صادق (علیه السلام) به معلی بن خنیس آداب و مستحبات عید نوروز را آموزش داده و ضمن آن فرموده اند : زمانی که عید نوروز فرا رسد،پس غسل کن و پاکیزه ترین لباسهایت را بپوش و بهترین عطر ها و بوی خوش را استفاده کن !

حضرت امام صادق (علیه السلام )در ادامه همین حدیث ، کیفیت چهار رکعت نماز ویژه عید نوروز به مرا علی بن خنیس آموزش داده و سپس دعایی را که مستحب است در نوروز خوانده شود به وی یاد داده اند .

مطابق این دو حدیث از اهل بیت علیهم السلام ، روز عید نوروز روز ارزشمند و مقدس الهی است . ایرانیان این روز الهی را عید گرفته اند. « عید نوروز» در آغاز روز پیمان گرفتن خداوند در عالم ذر بوده است که خداوند از انسانها برای توحید و نبوت و امامت پیمان گرفت و سر انجام نیز با ظهور حضرت امام زمان علیه السلام و انقلاب مهدوی ارتباط خواهد داشت.عید نوروز ایرانیان روزانتظارفرج در جهان اسلام است.

روز اهل بیت (علیهم السلام) است . روزشیعیان است.بسیار شگفت انگیز وتکان دهنده است که حضرت امام صادق (علیه السلام )عید نوروز را «روز اهل بیت »و «روز شیعیان اهل بیت » می شمارند و تلاش ایرانیان در حفاظت از عید نوروز را ستایش می کنند . ودر بیان امام شیعیان به افتخار شیعه اهل بیت رسیده اند . جایگاه عالی عید نوروزدر نزد امامان( علیهم السلام )روشنگر مناسبات و ارتباطات تنگاتنگ فرهنگ ایرانی با فرهنگ اسلامی است .

با توجه به چرخش نوروز در سال شمسی ، در برابر با رویدادهای دینی بر اساس سال قمری ، وقوع این حوادث بزرگ در نوروز امکان پذیر است . حضرت امام معصوم( علیه السلام) در پرتو علم غیب الهی خویش از رویداد های الهی در نوروز در تاریخ آفرینش و تاریخ ادیان و اسلام و تاریخ حجازو ایران و جهان ، توانسته اند این حوادث را برای اصحاب خویش بر شمارند و با یاد آوری حوادث بزرگ اتفاق افتاده در نوروز ، جایگاه و اهمیت بالای این روز را نشان دهند . بنابراین نوروز ایرانیان روز ارزشمندی در تاریخ بشریت و دنیاست و گزینش این روز برای عید اصلی در طول سال ، نشان دهنده هوشیاری و تدبیر درست ایرانیان است.

آذربایجان شرقی در کاروانسرای خانات تهران به جشن نوروزی(عیدنوروز))

 

آذربایجان شرقی در کاروانسرای خانات تهران به جشن نوروزی نشست

تبریز - خبرگزاری مهر: نمایشگاه گردشگری آذربایجان شرقی در کاروانسرای خانات تهران به مناسبت جشن ملی نوروز و معرفی آیین های نوروزی استان آغاز به کار کرد.

 

به گزارش خبرنگار مهر در تبریز، رئیس سازمان گردشگری آذربایجان شرقی در حاشیه مراسم افتتاحیه جشنواره نوروزی با اشاره به حضور نمایندگان استان آذربایجان شرقی و معرفی آیین های نوروزی استان گفت: اشکال مختلف و متنوع آیین های نوروزی که در جای جای استان برگزار می شود، نمونه های منحصر به فرد و گنجینه ای از تاریخ و فرهنگ هستند.

 

تراب محمدی در مورد حضور استان در این نمایشگاه گفت: آذربایجان شرقی با توجه به موقعیت جغرافیایی و اهمیت تاریخی خود، همواره پذیرای افراد مختلفی با اندیشه ها و آداب و روسوم متنوع بوده و می توانیم این اشکال مختلف را در جای جای استان ببینیم.

 

به گفته وی، آیین هایی همچون نوروز خوانی، تکم خوانی، حضور سایاچی ها و بهره گیری از خوردنی های مخصوص به هر مراسم در خانه های مردم آذربایجان، جاذبه مهمی برای گردشگران محسوب می شود و در این نمایشگاه سعی داریم با ارائه کتابچه ها و بروشور ها و لوح های فشرده و نمایش زنده اقلام فرهنگی و هنری، بازدیدکنندگان را با گوشه ای از این مراسم و دیگر جاذبه های آذربایجان آشنا سازیم.

 

محمدی تصریح کرد: در غرفه های استان آذربایجان شرقی در این نمایشگاه، علاوه بر عرضه صنایع دستی و هنرهای سنتی و نمایش زنده اجرای این هنرها، مراسم و سنن آیینی استان نیز به بازدیدکنندگان معرفی می شود.

 

محمدی از عموم هموطنان دعوت کرد در مدت تعطیلات نوروز امسال، با حضور در استان زیبا و چهارفصل آذربایجان شرقی ضمن لذت بردن از بهار دلپذیر این استان، با این جاذبه های نوروزی از نزدیک دیده و با فرهنگ و هنر و آیین های مردمان این دیار ‌آشنا شوند.

 

جشن ملی نوروز و آیین های نوروزی اقوام ایران زمین با حضور نمایندگانی از آذربایجان شرقی و سایر استانهای کشور در کاروانسرای خانات تهران آغاز به کار کرد.

 

در مراسم افتتاحیه این نمایشگاه، حمید بقایی رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور،ئاسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور، تراب محمدی رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی، و مسئولان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سایر استانهای کشور و علاقمندان به تاریخ و فرهنگ کشور حضور یافنتد.

 

 امانت داری و اخلاق مداری

 

استفاده از این خبر فقط با ذکر منبع  "خبرگزاری مهر"  مجاز است.

درهمین زمینه بخوانید ...

  آذربایجان شرقی در کاروانسرای خانات تهران به جشن نوروزی نشست

  "نود در ارس" به استقبال نوروز می رود

  بزرگان طنز تبریز در "آخرین مهلت" گرد هم می آیند

  شبکه سهند به استقبال نوروز می رود

تواناییهای مورد نیاز مدیران از نظر قرآن و نهج البلاغه

تواناییهای مورد نیاز مدیران از نظر قرآن و نهج البلاغه

تواناییهای مورد نیاز مدیران از نظر قرآن و نهج البلاغه

قران کریم مسئولیت را امانت الهی تعریف می نماید و در کنار صفت تخصص و توانایی لازم برای انجام کار، شرط امانت داری را برای تصدی مقام لازم می داند . این موضوع در آیات 58 سورد نساء ، آیه 39 سوره نحل، آیه 26 سوره قصص و آیه 55 سوره یوسف مورد تاکید قرار گرفته است .

گزینش و انتخاب مدیران در قرآن نیز مورد توجه قرار گرفته است ، تا آنجا که طی تحقیقات به عمل آمده در سالهای اخیر ، 10 شرط و ویژگی برای مدیران از دیدگاه قران کریم شمرده شده است که ذیلا به آن اشاره می گردد: 

          

ردیف

عنوان

تعداد آیه های قران کریم در رابطه با عنوان

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

اهل ایجاد و ابداع

دوری از اسراف و تبذیر

حلیم و بردبار

اهل عدل و حکم از روی انصاف

عدم جبن و ترس

اهل ثبات و مداومت

اهل عفو و اغماض

خداترس

اهل ملایمت  و ملاطفت

اهل تعاون و یاری کردن

29 آیه

5  آیه

28 آیه

5  آیه

11 آیه

5 آیه

8 آیه

7 آیه

5 آیه

3 آیه

  
 

مولای متقیان حضرت علی بن ابیطالب (ع) نیز در نامه ای به نماینده و فرماندار آذربایجان (اشعث بن قیس ) می فرمایند :"مدیریت و حکمروایی برای تو طعمه نیست ، ولی آن مسئولیت در گردن تو امانت است و کسی که از تو بالاتر است ، از تو خواسته است که نگهبان آن باشی .

و نیز سایر ویژگی ها و توانایی های مورد نیاز مدیران از دیدگاه حضرت علی (ع) در فرمان معروف ایشان به مالک اشتر قید گردیده است که شاید بتوان گفت دقیق ترین شرح شغل و شرایط احراز شغل از منظر مدیریت دینی است . در این فرمان حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر می فرمایند:

" افرادی با تجربه و باحیا را جستجو کن که از خاندان صالح و پیشگامان در اسلام باشد، زیرا ایشان از نظر اخلاقی برجسته ترین و ازجنبه حیثیت قابل اعتماد ترین و کمتر به فکر طمع کاری بوده و در عواقب کارها باریک بین ترند.

اعجاز و شگفتیهای ریاضی در قرآن

اعجاز و شگفتیهای ریاضی در قرآن

اعجاز و شگفتیهای ریاضی در قرآن

1- اولین آیه قرآن « بسم الله الرحمن الرحیم » دارای 19 حرف عربی است. 

2- قرآن مجید از 114 سوره تشکیل شده است و این عدد به 19 قابل قسمت است. (19* 6) 

3- اولین سوره ای که نازل شده است سوره علق (شماره 96) نوزدهمین سوره از آخر قرآن است. 

 4- سوره علق 19 آیه دارد 

5- سوره علق 285 حرف (19* 15) دارد.

 6- اولین بار که جبرئیل امین با قرآن فرود آمد، 5 آیه اول سوره علق را آورد که شامل 19 کلمه است.

 7- این 19 کلمه 76 حرف (19* 4) دارد که به تعداد حروف « بسم الله الرحمن الرحیم » است.

 8- دومین باری که جبرئیل فرود آمد 19 آیه اولی سوره قلم (شماره 68) را آورد که شامل 38 کلمه است.(19* 2)

 9- سومین باری که جبرئیل فرود آمد 10 آیه اولی سوره مزمل (شماره 73) را آورد که شامل 57 کلمه (19* 3) است.

 10- چهارمین بار که جبرئیل فرود آمد 30 آیه اولی سوره مدثر (شماره 74) را آورد که آخرین آیه آن  «بر دوزخ 19 فرشته موکلند» می باشد.

 11- پنجمین باری که جبرئیل فرود آمد اولین سوره کامل « فاتحة الکتاب » را آورد که با اولین بیانیه قرآن بسم الله الرحمن الرحیم (19 حرف) آغاز می شود.

 12- آفریننده ذوالجلال و عظیم الشأن با آیه 31 سوره مدثر به ما یاد می دهد که چرا عدد 19 را انتخاب کرده است. پنج دلیل زیر را بیان می نماید:

 الف - بی ایمانان را آشفته سازد.

 ب - به خوبان یهود و نصارا اطمینان دهد که قرآن کتابی آسمانی است.

 ج - ایمان مؤمنان را تقویت نماید.

 د - تا هرگونه اثر شک و تردید را از دل مسلمانان و خوبان یهود و مسیحیت بزداید.

 ه - تا منافقین و کفار را که سیستم اعدادی قرآن را قبول ندارند رسوا سازد.

 13- آفریننده به ما می آموزد که این نظم اعدادی قرآن تذکری به تمام جهانیان است. (آیه 31 سوره مدثر) و یکی از معجزات عظیم قرآن است. (آیه 53)

 14- هر کلمه از جمله آغازیه قرآن « بسم الله الرحمن الرحیم » در تمام قرآن به نحوی تکرار شده که به عدد 19 قابل قسمت است. بدین ترتیب که کلمه « اسم » 19 بار، کلمه « الله » 2698 (19* 42) بار، کلمه « الرحمن » 57 بار (19* 3 )، و کلمه « الرحیم » 114 بار ( 19* 6 ) دیده می شود.

 15- قرآن مجید شامل اعداد بیشماری است. مثلاً ما موسی را برای چهل شب احضار کردیم، ما هفت آسمان را آفریدیم و... . شمار این اعداد در تمام قرآن 285 (19* 15) خواهد بود.

 16- اگر 285 عدد فوق را با هم جمع کنیم حاصل جمع 174591 (19* 9181) خواهد بود.

 17- حتی اگر اعداد تکراری را از عدد فوق حذف نماییم حاصل جمع 162146 (19* 8534) خواهد بود.

 18- سوره قاف که با حرف ق شروع می شود (شماره 50) شامل 57 (19* 3) حرف ق است.

 19- تنها سوره ای که در قرآن با حرف «ن» آغاز می شود، سوره قلم است. (شماره 6) این سوره 133 «ن» دارد که به 19 قابل قسمت است. (19* 7)


ثواب و خواص قرائت سوره های قرآن کریم

ثواب و خواص  قرائت سوره های قرآن کریم

1) سوره حمد : شفاى همه امراض است مگر مرگ ؛ باید گفته شود که خواندن با ایمان و عمل کردن با علم و یقین به قرآن ، این آثار را دارد.

2) سوره بقره : هر کس سوره بقره را تلاوت کند، روز قیامت عمامه اى از نور بر سر او مى گذارند.

3) سوره مبارکه آل عمران : هر کس سوره آل عمران را بخواند، روز قیامت پوششى از نور او را زینت مى دهد.

4) سوره مبارکه نساء: هر کس سوره نساء را تلاوت کند، از عذاب قبر مصون و از آفات دنیا نیز در امان است ، تا به بهشت برسد.

5) سوره مبارکه مائده : هر کس روزهاى پنج شنبه سوره مائده را قرائت کند، ایمانش ، به ظلم آلوده نمى شود.

6) سوره مبارکه انعام : در این سوره 70 بار نام خدا برده شده و 70 هزار فرشته با آن به زمین آمدند ؛ هر کس آن را بخواند، از خوف و ترس در امان است .

7) سوره مبارکه اعراف : هر کس سوره اعراف را مخصوصاً روزهاى جمعه بخواند از خوف و ترس مصون است و روز قیامت بى حساب وارد بهشت مى شود.

8) سوره مبارکه توبه : هر کس سوره توبه را بخواند ، پیغمبر صل الله علیه و آله شفیع او باشد و نفاق در او راه نیابد.

9) سوره مبارکه انفال : تلاوت سوره انفال در هر ماه ، انسان را از نفاق ، بیمه مى کند و از شیعیان راستین امیرالمؤ منین علیه السلام قرار مى دهد.

10)سوره مبارکه یونس : هر کس سوره یونس را بخواند، در صف جهال قرار نمى گیرد و روز قیامت هم از مقربین است .

11)سوره مبارکه هود: خواندن سوره هود، خوف و حزن را از دل مى زداید.

12)سوره مبارکه یوسف : هر کس هر روز و هر شب سوره یوسف را بخواند، روز قیامت ، با جمال یوسف محشور و از برگزیدگان بندگان محسوب مى گردد.

13)سوره مبارکه رعد: هر کس سوره رعد را قرائت کند، به صاعقه و سوختن مبتلا نمى گردد و روز قیامت ، بدون حساب وارد بهشت مى شود.

14)سوره مبارکه ابراهیم : هر کس سوره ابراهیم را در رکعت نماز جمعه بخواند، به فقر و جنون و بلوى مبتلا نمى شود.

15)سوره مبارکه حجر: هر کس سوره حجر را بخواند، حق تعالى به عدد مهاجر و انصار و استهزاء کنندگان پیغمبر صل الله علیه و آله ، براى او ده حسنه بنویسد.

16)سوره مبارکه نحل : امام محمد باقر علیه السلام فرمود: هر کس سوره نحل را بخواند، از هفتاد بلا، مانند جنون و جذام مصون مى ماند و محل او بهشت است .

17)سوره مبارکه اسراء: هر کس این سوره را بخواند، در هر شب جمعه ، در اصحاب حضرت قائم خواهد بود و روز قیامت با شهدا محشور مى شود.

18)سوره مبارکه کهف : هر کس هر شب جمعه سوره کهف را تلاوت کند، در آخرت با شهدا محشور مى گردد.

19)سوره مبارکه مریم : هر کس سوره مریم را ادامه دهد، در مال و اولاد بى نیاز مى گردد و در آخرت هم ، ملک سلیمان به او عطا مى شود.

20)سوره مبارکه طه : هر کس سوره طه را قرائت کند، خداوند او را دوست دارد و او نیز خداوند را دوست دارد.

21)سوره مبارکه انبیاء: هر کس سوره انبیاء را بخواند، به شرط دوستى آنها (انبیاء) در بهشت با آنها محشور مى گردد.

22)سوره مبارکه حج : هر کس سوره حج را در سه روز متوالى بخواند، خداوند در آن سال ، او را به حج مى فرستد و اگر در راه بمیرد، به بهشت مى رود.

23)سوره مبارکه مؤمنون : هر کس هر صبح جمعه سوره مؤمنون را بخواند، خداوند، عاقبت او را به خیر و سعادت مقرون مى کند و با پیغمبران محشور سازد.

24)سوره مبارکه نور: هر کس سوره نور را تلاوت کند، اموال ، فروج و زنان خود را در پناه خدا حفظ نموده ، از خاندان او هیچکس زنا نکند و شیعه آل محمد بمیرد. هفتاد هزار ملک نیز براى او استغفار کنند.

25)سوره مبارکه فرقان : هر کس قرائت این سوره را همیشه و هر روز ادامه دهد، خداوند او را عذاب نکند تا او را در بهشت جا دهد.

26)سوره مبارکه شعراء: از امام صادق علیه السلام منقول است که هر کس ‍ این سوره را براى برآمدن حاجت بخواند، حاجتش برآورده گردد؛ به شرط اینکه تا چهل روز ، هر روز یک بار بخواند و چنانچه یک روز قرائت نشود ختم را دوباره از سر بگیرد.

27)سوره مبارکه نمل : هر کس این سوره را بخواند، حق تعالى براى او ده حسنه نویسد و بى نیاز گردد. در قیامت نیز با انبیاء و شهدا محشور شود.

28)سوره مبارکه قصص : هر کس این سوره بخواند، حق تعالى به عدد کسانى که تصدیق موسى و تکذیب او را کرده ، ده حسنه براى او بنویسد.

29)سوره مبارکه عنکبوت : پاداش و ثواب قرائت این سوره ، بهشت برین است .

30)سوره مبارکه روم : امام صادق علیه السلام سوگند یاد فرمود که هر کس ‍ این سوره را در ماه رمضان بخواند، اهل بهشت است .

31)سوره مبارکه لقمان : هر کس این سوره را هر شب تلاوت کند، خداوند او را از شر شیطان حفظ مى کند.

32)سوره مبارکه سجده : قرائت سوره سجده ، سبب مى شود که روز قیامت نامه اعمال او را به دست راستش بدهند.

33)سوره مبارکه احزاب : هر کس سوره احزاب را بسیار بخواند، روز قیامت در جوار پیغمبر صل الله علیه و آله محشور مى گردد.

34)سوره مبارکه سباء: هر کس این سوره و سوره فاطر را هر شب بخواند، از مصائب مصون مى ماند و خیر دنیا و آخرت نصیب او مى گردد.

35)سوره مبارکه فاطر: هر کس این سوره و سوره سباء را هنگام شب بخواند، در آن شب ، در امان خداوند خواهد بود. اگر هنگام روز بخواند، در آن روز، مکروه و ناراحتى به او نمى رسد.

36)سوره مبارکه یس : هر کس سوره یس را تلاوت کند، مانند کسى است که 12 بار قرآن را خوانده باشد، همچنین خیر دنیا و آخرت نصیب او مى شود و از سکرات مرگ مصون مى ماند.

37)سوره مبارکه صافات : خواندن این سوره در روز جمعه ، بنابر آنچه از امام صادق علیه السلام نقل شده است ، موجب دفع انواع بلاها و مرض هاست .

38)سوره مبارکه ص : هر کس این سوره را در شب جمعه بخواند، خیر دنیا و آخرت به او عطا مى شود، آنچه که به کسى از مردم عطا نشده جز نبى مرسل یا ملک مقرب ، و خداوند او را داخل بهشت مى کند.

39)سوره مبارکه زمر: هر کس این سوره را بخواند، در دنیا و آخرت عزیز و شریف مى گردد و بدنش بر آتش حرام مى شود.

40)سوره مبارکه مؤمن : هر کس در هر شب سوره مؤمن را بخواند، گناهان او آمرزیده و خیر دنیا و آخرت نصیب او مى گردد.

41)سوره مبارکه فصلت : هر که این سوره را قرائت کند، در دنیا به سرورى ، عیش و عزت زندگى کرده و در آخرت به نورانیت محشور گردد.

42)سوره مبارکه شورى : هر کس این سوره را بخواند، روز قیامت صورتش ‍ مانند ماه شب چهارده مى درخشد.

43)سوره مبارکه زخرف : هر کس این سوره را بخواند، از گزندگان قبر تا وقتى که وارد قیامت شود، مصون است .

44)سوره مبارکه دخان : هر کس در نمازهاى واجب و مستحب خود، مخصوصاً بیست و سوم ماه رمضان این سوره را بخواند، روز قیامت در سایه عرش خواهد بود.

45)سوره مبارکه جاثیه : هر کس این سوره را بخواند، آتش ، بدن او را فرا نمى گیرد و همواره با پیغمبر صل الله علیه و آله خواهد بود.

46)سوره مبارکه احقاف : هر کس شب و روز جمعه ، سوره احقاف را بخواند، در دنیا و قیامت ، در امان است .

47)سوره مبارکه محمد صل الله علیه و آله : هر کس سوره محمد (ص) را تلاوت کند، شک به دلش راه نمى یابد.

48)سوره مبارکه فتح : هر کس این سوره را بخواند، مال ، جان ، زن و فرزندش مصونیت از اتلاف ، پیدا خواهند کرد.

49)سوره مبارکه حجرات : هر کس سوره حجرات را قرائت کند، از زوار پیغمبر صل الله علیه و آله محسوب مى گردد.

50)سوره مبارکه ق : هر کس این سوره را در نمازهاى واجب و مستحب خود بخواند، خداوند رزق او را وسعت مى دهد.

51)سوره مبارکه الذاریات : هر کس این سوره را شب یا روز بخواند، در دنیا رزقش وسیع و هنگام مردن ، قبرش نورانى مى گردد.

52)سوره مبارکه طور: هر کس سوره طور را بخواند، خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عنایت فرماید.

53)سوره مبارکه نجم : هر کس این سوره را قرائت کند، میان مردم به محبوبیت زندگى کند.

54)سوره مبارکه قمر: هر کس این سوره را قرائت کند، روز قیامت سوار ناقه نور، وارد بهشت مى گردد.

55)سوره مبارکه الرحمن : هر کس این سوره را در هر جمعه و سوره واقعه را در هر شب بخواند، روز قیامت به صورت انسانى کامل و نورانى محشور مى گردد.

56)سوره مبارکه واقعه : هر کس این سوره را براى وسعت روزى خود بخواند، اثر عجیبى دارد. باید از شب شنبه شروع کرده تا شب جمعه ، سه بار و در شب جمعه هشت بار بخواند و تا مدت پنج هفته این کار را ادامه دهد.

57)سوره مبارکه حدید: هر کس این سوره را جهت برآمدن حاجت ، در شب جمعه ، هفت بار بدون فاصله و پشت سر هم بخواند، اثر عجیبى دارد.

58)سوره مبارکه مجادله : هر کس این سوره را تلاوت کند، در نامه عملش او را از حزب خدا ثبت کنند. کسى بر او فائق نشود و با او نتواند مجادله کند و در چشم مردم نیز معتبر و موقر باشد.

59)سوره مبارکه حشر: هر کس این سوره را بخواند، تا وقتى که از دنیا برود عرش ، کرسى ، آسمانها، زمین ، فرشتگان و حیوانات برى و بحرى و جوى بر او دعا کنند.

60)سوره مبارکه ممتحنه : هر کس سوره ممتحنه را در فرایض و نوافل بخواند، خداوند قلب او را به ایمان امتحان نموده نورانى مى فرماید و فقیر نمى گردد.

61)سوره مبارکه صف : هر کس این سوره را در نمازهاى واجب و مستحب بخواند، در صف فرشتگان قرار مى گیرد.

62)سوره مبارکه جمعه : هر کس این سوره را در شب جمعه و در نماز جمعه بخواند، خداوند او را به تعداد روزهاى سال ، ده حسنه به او عنایت مى فرماید و به بهشت مى فرستد.

63)سوره مبارکه منافقون : در مصباح است که قرائت کردن این سوره ، انسان را از شر شرک و نفاق حفظ مى نماید.

64)سوره مبارکه تغابن : هر کس این سوره را در نماز خود بخواند، در قیامت قرآن ، شفیع او مى شود.

65)سوره مبارکه طلاق : هر کس این سوره را در فریضه (نماز واجب ) بخواند، حق تعالى او را از ترس قیامت در پناه خود گیرد و از آتش دوزخ نگهدارد و در بهشتش داخل نماید.

66)سوره مبارکه تحریم : هر کس این سوره را بخواند، حق تعالى او را توبه نصوح کرامت فرماید. اگر در نمازهاى واجب خود بخواند، روز قیامت از حزن و اندوه مصون باشد.

67)سوره مبارکه ملک : هر کس این سوره را قرائت کند، مانند کسى است که شب قدر را احیاء داشته و از عذاب قبر نیز محفوظ است .

68)سوره مبارکه قلم : هر کس این سوره را در نمازهاى خود بخواند، خداوند او را از فقر و عذاب ایمن مى فرماید.

69)سوره مبارکه الحاقه : هر کس این سوره را در فرایض و نوافل بخواند، ایمان او کامل مى گردد، تا خدا را ملاقات کند.

70)سوره مبارکه معارج : هر کس سوره معارج را تلاوت کند، در قیامت از گناه او پرسش نمى شود و با پیغمبر صل الله علیه و آله به بهشت مى رود ان شاء اللّه . 

71)سوره مبارکه نوح : هر کس این سوره را با ایمان به خدا بخواند، خداوند او را با ابرار محشور فرماید.

72)سوره مبارکه جن : هر کس سوره جن را بخواند، خداوند او را از شر جن و سحر و کید آنها مصون دارد و با پیغمبر صل الله علیه و آله محشور مى فرماید.

73)سوره مبارکه مزمل : هر کس این سوره را در نماز عشاء تلاوت کند، خداوند او را سعادت دنیا و آخرت عنایت کند.

74)سوره مبارکه مدثر: هر کس سوره مدثر را بخواند، در دنیا شقى نگردد و خداوند او را با پیغمبر صل الله علیه و آله محشور فرماید.

75)سوره مبارکه قیامت : هر کس این سوره را قرائت کند، از صراط و میزان با موفقیت بگذرد و در قبر نیز بهترین صورت پیدا کند.

76)سوره مبارکه دهر: هر کس این سوره را هر صبح پنج شنبه بخواند، خداوند او را حورالعین بهشت عنایت مى کند.

77)سوره مبارکه مرسلات : هر کس سوره مرسلات را با معرفت بخواند، میان او و پیغمبر صل الله علیه و آله خدا، معارفه رخ دهد.

78)سوره مبارکه نباء: هر کس این سوره را قرائت کند، خداوند او را از شراب بهشتى سیراب گرداند و هر کس یک سال ، هر روز، این سوره را بخواند؛ به مکه مشرف مى گردد.

79)سوره مبارکه نازعات : هر کس این سوره را بخواند، جوان و شاداب از دنیا مى گذرد، جوان مبعوث مى گردد و جوان به بهشت مى رود.

80)سوره مبارکه عبس : هر کس این سوره را تلاوت کند، روز قیامت ، شاد و خندان باشد و زیر سایه عرش خدا قرار گیرد.

81)سوره مبارکه تکویر: هر کس این سوره را تلاوت کند، حق تعالى او را از رسوایى قیامت ، در پناه خود گیرد.

82)سوره مبارکه انفطار: کسى که این سوره و سوره انشقاق را بخواند، خداوند عزوجل ، او را از حاجتى محجوب نمى فرماید و مانعى او را از خداوند عظم الشأنه منع نمى نماید.

83)سوره مبارکه مطففین : هر کس این سوره را در نماز فریضه خود بخواند، از آتش دوزخ ایمن گشته آتش او را نبیند، او آتش را نبیند، بر پل جهنم نگذرد و روز قیامت او را حسابرسى نکنند.

84)سوره مبارکه انشقاق : هر کس این سوره را بخواند، حق تعالى او را در پناه خود گیرد و نامه او را به دست راستش داده و از اصحاب یمین باشد.

85)سوره مبارکه بروج : هر کس این سوره را در نمازهاى واجب تلاوت کند، با پیغمبران محشور مى گردد.

86)سوره مبارکه طارق : هر کس این سوره را در فرایض خود بخواند، در بهشت ، در صف اصحاب پیغمبران باشد.

87)سوره مبارکه اعلى : هر کس سوره اعلى را تلاوت کند، به تعداد هر حرفى که بر ابراهیم و موسى و محمد صل الله علیه و آله نازل شده است ، خداوند به او اجر دهد.

88)سوره مبارکه غاشیه : هر کس این سوره را در نماز واجب و مستحب خود بخواند، به رحمت دنیا و آخرت پوشیده گردد.

89)سوره مبارکه فجر: هر کس این سوره را در نمازهاى واجب بخواند، چون متعلق به حضرت سیدالشهداء علیه السلام مى باشد، در قیامت با آن حضرت علیه السلام محشور گردد.

90)سوره مبارکه بلد: هر کس این سوره را در نمازها بخواند، در دنیا، در زمره صالحین و در آخرت با شهدا و نبیین محشور گردد.

91)سوره مبارکه الشمس : هر کس این سوره را تلاوت کند، گویا بر آنچه خورشید تابیده تصدیق کرده و بهشت جاى او باشد.

92)سوره مبارکه اللیل : هر کس این سوره را تا چهل شب، هر شب، چهل مرتبه بخواند، و وقتى به آیه « و ما لأحد عنده من نعمة تجزى » رسید، سه بار تکرار کند و جهت برآمدن حاجت و وسعت روزى اثر عجیب دارد، به گونه اى که عقل حیران بماند.

93)سوره مبارکه الضحى : هر کس این سوره را بخواند، حق تعالى او را از جمله کسانى گرداند که به سعادت شفاعت پیغمبر صل الله علیه و آله رسیده به آن خشنود گشته به بهشت درآید و به شمار هر یتیمى و هر سائلى او را ده حسنه باشد.

94)سوره مبارکه انشراح : ابى بن کعب از رسول خدا صل الله علیه و آله روایت کرده است که هر کس آن را بخواند، چون مزد کسى باشد که مرا ملاقات کرده ، مرا از غم شاد کرده و شفاعت او بر من است .

95)سوره مبارکه تین : هر کس این سوره را به شرط ایمان در نمازها بخواند، خداوند از او راضى شود و او را به بهشت مى برد.

96)سوره مبارکه علق : هر کس این سوره را تا موقعى که از دنیا برود، قرائت کند، شهید از دنیا رفته و در صف مجاهدین فى سبیل اللّه محسوب مى گردد.

97)سوره مبارکه قدر: هر کس این سوره را بلند بخواند، از مجاهدین است و هر کس ده بار تلاوت کند، خداوند هزار گناه او را مى آمرزد.

98)سوره مبارکه البینه : هر کس این سوره را بخواند، از شرک ، برى است و در دین محمد صل الله علیه و آله محشور مى گردد.

99)سوره مبارکه زلزله : هر کس سوره زلزله را تلاوت کند، به زلزله دنیا و آخرت گرفتار نمى شود.

100) سوره مبارکه عادیات : هر کس این سوره را قرائت کند، ثواب همه کسانى را دارد که در مزدلفه براى حج جمع شده اند و با امیرالمؤ منین محشور گردد.

101) سوره مبارکه قارعه : هر کس این سوره را بخواند، از عذاب و فتنه دجال و جهنم ایمن مى گردد.

102) سوره مبارکه تکاثر: هر کس این سوره را در نماز واجب قرائت کند، ثواب صد شهید دارد و در نماز مستحب ، ثواب پنجاه شهید دارد.

103) سوره مبارکه عصر: هر کس این سوره را در نوافل بخواند، روز قیامت ، خندان محشور گردد، تا وارد بهشت شود.

104) سوره مبارکه همزه : هر کس این سوره را در نمازها بخواند، خداوند او را از فقر دور و رزق او را وسیع گرداند.

105) سوره مبارکه فیل : هر کس این سوره را تلاوت کند، روز قیامت ، همه موجودات شهادت دهند که او صالح است .

106) سوره مبارکه قریش : هر کس این سوره را قرائت کند، خداوند روز قیامت ، او را سواره و نورانى وارد محشر کند.

107) سوره مبارکه ماعون : هر کس این سوره را چهل و یک بار بخواند، فقر از خانه او برود، فرزندان او محتاج نشوند و خواننده آن در حفظ حمایت خدا تا روز دیگر باشد.

108) سوره مبارکه کوثر: جهت حصول توانگرى و بى نیازى از خلق ، روز چهارشنبه دو رکعت نماز حاجت خوانده پس از سلام ، چهل بار سوره کوثر بخواند. در حدیثى آمده است که هر کس این سوره را در نمازهاى واجب و مستحب خودش بخواند، خداوند در روز قیامت از آب کوثر به او مى دهد تا بیاشامد.

109) سوره مبارکه کافرون : هر کس این سوره را در نمازها بخواند، مانند کسى است که ربع قرآن را خوانده باشد و خداوند گناهان او و والدین او را بیامرزد.

110) سوره مبارکه نصر: هر کس این سوره را در نمازها قرائت کند، خداوند او را در همه جا یارى فرماید.

111) سوره مبارکه تبت : هر کس این سوره را بخواند، ثواب ایمان به کتب آسمانى و پیغمبران را دارد.

112) سوره مبارکه توحید: هر کس این سوره را در نمازها بخواند، مانند آن است که ثلث قرآن را خوانده باشد و به تعداد مؤ منین ثواب دارد و خدا جمیع خیر دنیا و آخرت را به او عنایت فرماید.

113) سوره مبارکه فلق : هر کس این سوره و سوره ناس را بخواند، خداوند به او بشارت بهشت عنایت کند و از بلیات دنیا و آخرت مصون بماند. در حدیثى آمده است که هر کس سوره فلق و ناس را بخواند، گویا تمام کتاب هایى را که خداوند آنها را بر انبیاء نازل کرده خوانده است .

114) سوره مبارکه ناس : هر کس این سوره را جهت مال دنیا، هلاکت دشمن و دفع بلیات دنیا بخواند، به مراد رسد .

حدیثی از حضرت امام علی (ع) درباره سوره حضرت یوسف(ع) و نگاهی گذرا

حدیثی از حضرت امام علی (ع) درباره سوره حضرت یوسف(ع) و نگاهی گذرا به  داستان زندگی حضرت یوسف (ع) در قران آسمانی و اتفاقات ...

(زیباترین عکسها در تاریکترین محل ها تصویر می شود، هر وقت خدا تو را در جایی تاریک قرار داد بدان می خواهد زیباترین تصویر را از تو بوجود آورد)

)نگاهی گذرا به  داستان زندگی حضرت یوسف (ع) در قران آسمانی و اتفاقات ...

 قصه از آنجا شروع مى شود که یوسف در خواب مى بیند که یازده ستاره به اضافه آفتاب و ماه به او سجده مى کنند. وقتى او این خواب را به پدرش یعقوب تعریف مى کند، پدر به او مى گوید که خواب خود را به برادرانت تعریف نکن که به تو آسیب مى رسانند و به او مى گوید که این خواب تعبیر خوشى دارد و خداوند تو را برگزیده خود خواهد کرد و به تو تأویل احادیث را یاد خواهد داد و نعمتش را بر تو تمام خواهد کرد همانگونه که بر پدرانت تمام کرده است.

   با این مقدمه، داستان شروع مى شود و از کینه و حسد برادران یوسف نسبت به او خبر مى دهد که باعث شد او را با خود به صحرا ببرند و در صحرا به چاه اندازند و پیش پدر خود به دروغ بگویند که یوسف را گرگ خورده است.

   در این میان کاروانى از راه مى رسد و یوسف را از چاه بیرون مى آورد و او را با خود به مصر مى برد و به قیمت ناچیزى به پادشاه مصر مى فروشد و این زمینه اى براى رشد یوسف مى شود و خداوند به این وسیله او را قدرت مى بخشد و به او نبوت و علم عطا مى کند.

   همسر پادشاه مصر عاشق یوسف مى شود و او را به سوى خود مى خواند ولى یوسف عفت و پاکدامنى خود را حفظ مى کند. همسر پادشاه مورد ملامت زنان شهر قرار مى گیرد و او در یک مجلسى که زنان را دعوت کرده بود، یوسف را به آنها نشان مى دهد وقتى آنها زیبایى خیره کننده یوسف را مى بینند با چاقوهایى که براى خوردن میوه در دست داشتند، دستهاى خود را مى برند و اظهار مى دارند که او از جنس بشر نیست بلکه او فرشته اى بزرگوار است.

   مقاومت یوسف در برابر خواسته نامشروع همسر پادشاه سبب مى شود که یوسف به زندان بیفتد. دو نفر دیگر را نیز به زندان مى برند و با یوسف هم بند مى شوند آن دو نفر هر کدام خوابى مى بینند و یوسف خواب آنها را تعبیر مى کند و در همان زندان آنها را به سوى خداوند یکتا دعوت مى کند و یوسف سالها در زندان مى ماند.

از طرف دیگر روزى پادشاه مصر خوابى مى بیند و اطرافیان او از تعبیر خواب او ناتوان مى شوند و به او خبر مى دهند که یوسف مى تواند خواب او را تعبیر کند. یوسف را از زندان بیرون مى آورند و تعبیر خواب پاشاه را از او مى پرسند و او چنین تعبیر مى کند که هفت سال خشکسالى و قحطى خواهد شد و آنها را راهنمایى مى کند که براى مقابله با قحطى چه کار بکنند. یوسف نزد پادشاه موقعیت خوبى پیدا مى کند و همسر پادشاه اعتراف مى کند که یوسف بى گناه است و من از او کام دل خواستم. به هر حال پادشاه، یوسف را خزانه دار خود مى کند.

   قحطى شروع مى شود و برادران یوسف براى گرفتن غلّه پیش یوسف مى آیند و او را نمى شناسند ولى یوسف آنها را مى شناسد یوسف به آنها مى گوید: شما برادرى در خانه دارید او را نیز نزد من بیاورید و اگر او را نیاورید به شما چیزى داده نخواهد شد، برادران پیش یعقوب برمى گردند و اظهار مى دارند که به ما غله ندادند و تو باید برادرمان را به همراه ما بفرستى تا به ما غله دهند و ما او را حفظ خواهیم کرد. یعقوب مى گوید: چگونه او را به شما بسپارم در حالى که پیش از این برادرش (یوسف) را نیز به شما سپرده بودم، خداوند خود حافظ او باشد و شما باید با خدا پیمان ببندید که او را نزد من مى آورید و اى فرزندان من! از یک در وارد نشوید بلکه از چند در وارد شوید،حکم از آنِ خداوند است بر او توکل کردم و همه باید به او توکل کنند.

   برادران به سوى مصر حرکت مى کنند و بر یوسف وارد مى شوند، یوسف برادر کوچک خود را کنار خود جاى مى دهد ولى خود را معرفى نمى کند و به هنگام دادن غلّه، به مأموران دستور مى دهد که مخفیانه پیمانه پادشاه را در بار برادر کوچکش بگذارند و اعلام مى شود که پیمانه پادشاه گم شده و از بار هر کس که پیدا شود او باید بازداشت شود. بارها را مى گردند و از بار برادر کوچک یوسف پیدا مى شود، برادران به ناچار او را در مصر رها مى کنند و به کنعان پیش یعقوب برمى گردند و با نهایت شرمندگى جریان دزدى پیمانه پادشاه و بازداشت برادر کوچک را تعریف مى کنند، یعقوب از صبر جمیل سخن مى گوید و امید خود را به خدا مى بندد ولى آنچنان درفراق پسران خود گریه مى کند که بینایى خود را از دست مى دهد و شکایت پیش خدا مى برد.

   یعقوب که از بازگشت یوسف و برادر کوچکش ناامید نشده بود، به فرزندان دستور مى دهد که یوسف و برادرش را جستجو کنند و ناامید نباشند که فقط کافران از رحمت خدا ناامید مى شوند. آنان بار دیگر پیش یوسف مى آیند و از وضع اسفبارى که براى آنها و خانواده یعقوب پیش آمده سخن مى گویند. یوسف به آنها مى گوید: آیایادتان هست که به یوسف چه کردید؟ آنها فریاد مى زنند که آیا تو یوسف هستى؟ و یوسف مى گوید: آرى و این برادر من است، خدا بر من منت گذاشته و خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمى کند. آنهابا شرمندگى، به خطاى خود اعتراف مى کنند ولى یوسف آنها را مى بخشد و پیراهن خود را به آنان مى دهد و مى گوید: این پیراهن را ببرید و به روى پدرم بیندازید که بینایى خود را باز مى یابد و همگى پیش من آیید.

یعقوب، بوى پیراهن یوسف را از فرسنگهاى دور مى شنود و آن را اظهار مى دارد ولى اطرافیان، او را به گمراهى دیرینه متهم مى کنند اما وقتى قافله مى رسد پیراهن را به روى او مى اندازند و او بینا مى شود و مى گوید: آیا به شما نگفتم که من از خدا چیزى را مى دانم که شما نمى دانید؟ و فرزندانش پیش او نیز به خطاى خود اعتراف مى کنند و از او مى خواهند از خدا براى آنان طلب آمرزش کند و او چنین مى کند.

   برادران یوسف همانگونه که او گفته بود همگى به همراه پدر و مادر یوسف به مصر رهسپار مى شوند و یوسف از آنان استقبال مى کند و پدر و مادر خود را بر تخت مى نشاند و آنان همگى در برابر یوسف تعظیم و سجده مى کنند و بدینگونه یعقوب به یوسف مى رسد و یوسف از نعمتهایى که خداوند به او داده یاد مى کند.

در اینجا داستان حضرت یوسف تمام مى شود و خداوند خطاب به پیامبر اسلام مى فرماید که این از خبرهاى غیبى بود که بر تو وحى کردیم و تو از آن آگاهى نداشتى و به دنبال این سخن حقایقى را بیان مى کند و در پایان اظهار مى دارد که در این قصه ها که گفته شد، عبرتهایى براى اندیشمندان وجود دارد و این یک سخن دروغ نیست بلکه تصدیق کننده کتابهاى آسمانى پیشین و تفصیل همه چیز و هدایت و رحمت براى مؤمنان است.»

حدیثی از حضرت امام علی (ع) درباره سوره یوسف(ع)

قال:یعسوب الدین,سیدالبشر,فخرکائنات,اسدالله غالی؛حضرت علی بن ابیطالب (ع) "به زنان خود سوره یوسف را یاد ندهید و آن را بر آنان نخوانید که در آن آزمایشهاست بلکه به آنان سوره نور را یاد بدهید که در آن پندهاست."(!!!)

و بعد از این موضوع تحلیلی که خود این سایت دارد این است که :

"این سخن بدین معناست که اگر قرار باشد یک سوره از سوره هاى قرآن را به زنان خود یاد بدهید، آن سوره سوره یوسف نباشد چون در آن شرح عشق بازیهاى همسر عزیز مصر آمده است. این احتمال از آنجا تقویت مى شود که در آن روایت گفته شده که به زنان خود سوره یوسف را یاد ندهید بلکه سوره نور را یاد بدهید "

منبع ای که در پاورقی این نوشته ذکر شده بود، جلد 5 کافی صفحه 516 بود. 

در مورد این حدیث اولا کلی در اینترنت گشتم تا منبع آن را بیابم ولی انگار اصول کافی 4 تا جلد بیشتر ندارد و من نمی دانم این حدیث از کدام ویرایش کافی بوده و از دوستان می خواهم اگر حدیثو دیدند به من هم اطلاع بدند ،ثانیا فکر نکنم چنین حدیثی از حضرت علی(ع) با این مضمون سند معتبری داشته باشد ، ثالثا به نظر من اگر خدا  چنین منظوری داشت ،اول سوره مثلا می نوشت که این سوره برای خواندن مردان است و زنان نباید آنرا بخوانند! و بیان چنین حدیثهایی، اونهم از کسانی مانند حضرت علی (ع) کمی دور از ذهن می باشد. http://www.ghadir.ca/forum/index.php?topic=111.0;prev_next=next#new

 

 تغییرات جدید در تقویم سال۱۳۹۰



تغییرات جدید در تقویم سال۱۳۹۰

66361542174092213545 تغییرات جدید در تقویم سال1390

تغییرات تقویم براساس مصوبات شورای فرهنگ عمومی در تقویم سال جدید که حاضر منتشر شده و در بازار به فروش می رسد اعمال شده است….

مهر: براساس مصوبه شورای فرهنگ عمومی در تقویم سال آینده مناسبتها و روزهای خاصی درج شده است، ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی، میلاد امام محمد باقر(ع) به روایتی و روز بزرگداشت حضرت صالح بن موسی کاظم از جمله مناسبتهای جدید هستند .مریم زارع کارشناس امور نامگذاری شورای فرهنگ عمومی اظهار داشت: تغییرات تقویم براساس مصوبات شورای فرهنگ عمومی در تقویم سال جدید که حاضر منتشر شده و در بازار به فروش می رسد اعمال شده است.وی افزود: مصوبات شورای تقویم و شورای انقلاب فرهنگی در اختیار ناشران قرار می گیرد تا آنها بر این اساس اقدام به انتشار تقویم کنند، نظارت بر درج صحیح مناسبتها و رعایت تمام مصوبات جدید برعهده بخش امور چاپ غیر کتاب در دفتر امور چاپ اداره کل چاپ و نشر است.تقویم سال ۹۰ دربرگیرنده تغییرات مختلفی است که در آن میان می توان به گنجانده شدن روز غزه، روز مبارزه با استعمار انگلیس، روز بصیریت و میثاق امت با ولایت، روز بسیج اساتید، روز هنر انقلاب اسلامی و روز مقاومت و پایداری و گنجانده شدن چند مناسبت در ضمیمه تقویم رسمی کشور اشاره کرد.روز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) مصادف با ۴ ربیع الاول ، روز میلاد امام محمد باقر (ع) به روایتی در سوم صفر و روز بزرگداشت حضرت صالح بن موسی کاظم در ۴ ذی القعده از جمله این مناسبتها است.

بطور معمول ضوابط چاپ تقویم و مصوبات شورای فرهنگ عمومی به مؤسسات انتشار تقویم اعلام می شود و در فرمی که بعنوان مجوز در اختیار ناشران تقویم قرار می گیرد قید شده است:” متقاضی مسئول و ملزم به رعایت هرگونه تغییراعلام شده از سوی شورای فرهنگ عمومی است.” این جمله بدین معنا است که انتشارت باید فرم را با روزهای تقویم تطابق داده و طبق همان، تقویم سال جدید را منتشر کند.

اداره کل چاپ و نشر مجوز این ناشران را پس از ارائه پنج نمونه تقویم منتشر شده و تطبیق آن در اداره کل چاپ و نشر صادر می کند .


شنونده خوبی باشیم ارتباط غیر کلامی تحسین وحمایت توصیه های لازم آ

در روابط انسانی موضاعات به ظاهر کوچکی وجود دارند که در تحکیم و استمرار ارتباط با دیگران تکیه گاههای مهمی را تشکیل می دهند .

 

زیرا تفاهم و ملاقات میان انسانها معمولا با موضوعات ساده و کوچک شروع می شود و سپس این رابطه تکامل می یابد . پس این امور کوچک همان خشتهای اولیه بنا هستند که باید در بکار بستن آنها توجه و اهتمام نشان داد .

 

یکی از این مسائل «گوش دادن» است که درظاهر یک مساله عادی و متداول و روزمره میان مردم است اما تنها شمار اندکی از ما از آن به خوبی استفاده می کنیم در حالی که یکی از هنرهای کوچک ولی پراثر  روابط میان انسانهاست .

در روابط انسانی موضاعات به ظاهر کوچکی وجود دارند که در تحکیم و استمرار ارتباط با دیگران تکیه گاههای مهمی را تشکیل می دهند .

 

زیرا تفاهم و ملاقات میان انسانها معمولا با موضوعات ساده و کوچک شروع می شود و سپس این رابطه تکامل می یابد . پس این امور کوچک همان خشتهای اولیه بنا هستند که باید در بکار بستن آنها توجه و اهتمام نشان داد .

 

یکی از این مسائل «گوش دادن» است که درظاهر یک مساله عادی و متداول و روزمره میان مردم است اما تنها شمار اندکی از ما از آن به خوبی استفاده می کنیم در حالی که یکی از هنرهای کوچک ولی پراثر  روابط میان انسانهاست .

 

ما در کودکی آموخته ایم که چگونه صحبت کنیم اما هیچ کس « هنر گوش دادن » را به ما نیاموخته است به همین دلیل گاه وارد مجلسی می شویم و همه را مشغول حرف زدن می بینیم و نمی دانیم شنونده کیست ! در حالی که «هنر گوش دادن » آن است که طوری به دیگران گوش دهیم که احساس کنند داریم از آنها حمایت می کنیم. با گوش دادن دقیق و مناسب به دیگران می فهمانیم که در پی درک آنها هستیم ودر عوض آنها هم ما را مورد اعتماد و دوست داشتنی می دانند .

 

هنر گوش دادن به این معناست که نباید فقط با گوش سخنان را شنید و به عبارتی دیگر نباید « شبیه گوش دادن » به خود گرفت بلکه باید با چشم ،حس لامسه ، قلب ، فکر وتخیل خویش هم به مخاطب گوش داد به بیانی دیگر باید بوسیله تلازم و پاسخ دهی و ارتباط غیر کلامی گوش داد . (1)

 

مارسیا « یکی از دانشحویان » در این زمینه اظهار می کند : همیشه فکر می کردم شنونده خوبی هستم تا اینکه دوسال در ژاپن زندگی کردم. در فرهنگ ژاپن گوش دادن مفهموم بسیار عمیق تری دارد ، آن وفت بود که فهمیدم من تا به حال ، بیشتر حرفهای دیگران را می شنیده ام ، دراغلب موارد وقتی آنها مشغول صحبت کردن بودند من داشتم به این فکر می کردم که چه پاسخی دهم . درهمان سالها بود که فهمیدم انسان باید با جان ودل به حرفهای دیگران گوش بدهد . (2)

 

الف ) ارتباط غیر کلامی : (3)

تصدیق و تایید :

تصدیق و تایید یکی از روشهای ابراز علاقه واعلام موافقت با اعمال و گفتار طرف مقابل است . وقتی به گفته فردی گوش می دهیم می توانیم با کلماتی چون « خیر، بله ، درسته ، خیلی خوب ، می فهمم : همین طور ، و .... احساس علاقه خود را به گفته های وی ابراز نماییم .

 

تحسین وحمایت :                                                             

تحسین ، واکنش فراتر از تصدیق یا تایید ساده و در واقع ، نوعی اعلام توافق با گفتار و رفتار طرف مقابل است . برخی کلماتی که تحسین وحمایت فرد را از دیگران نشان می دهند عبارتند از : عالیه ، آفرین ، احسنت ، تایید و تحسین تنها از طریق کلامی صورت نمی گیرد ، بلکه لبخندهای گرم ، سرتکان دادنهای مشتاقانه و ارتباط چشمی از بهترین روشهای ابراز تایید و تحسین به حساب می آید .

 

گلدمن در تحقیقات خود ( 1980 م ) نشان داد که وقتی تشویق کلامی را با ارتباط چشمی همراه می کنیم نشان دهنده علاقه بیشتری به دیگران است. اما این راهم باید بگویم که گاهی استفاده بیش ازحدازنگاه یا نگاه های خیره حمل برتهدید می شود و دیگران را ناراحت می کند . (4)

 

 

ب ) توصیه های لازم :

 

توصیه های لازم در جریان گوش سپردن به سخن دیگران : 

در آن لحظات ذهن خود را از هر گونه فکر ، عقیده ، برنامه ونگرانی خالی کنید .

حواس خود را روی شخصی که در برابر او هستید متمرکز کنید .

هر گاه احساس کردید مشغول تدوین پاسخ هستید جلوی آن را بگیرید چون مانع تمرکز شما برسخنان طرف مقابل است.

 

بسیاری از مردم وفتی برای اولین بار با کسی برخورد می کنند نمی توانند توجه او را به خود جلب نمایند . دلیلش آن است که به سخنان طرف مقابل به دقت گوش نمی دهند ! آنها تمام هم خود را متوجه سخنی می کنند که می خواهند به طرف مقابل بگویند .

 

اگر احساس کردید حواستان پرت شده است خودتان را به باد انتقاد نگیرید .

با پاسخهای غیر کلامی خویش ( سرتکان دادن وحالت چهره ) به دیگران بفهمانید که با دقت به سخنانش گوش می دهید.

پس از اتمام سخن طرف مقابل دقت خود را در گوش دادن ارزیابی کنید آیا افکار و احساسات طرف مقابل را گوش کرده اید ؟ نتیجه آن که با گوش دادن و توجه کردن به آنها بفهمانیم که برای آنها ارزش قائلیم تا دیگران هم ما رافردی با ارزش و دوست داشتنی قلمداد کنند. اگر نتوانستیم در این مورد به طورصحیح برخورد کنیم پس نباید به فکر محبوب بودن باشیم و به فکر آن باشیم که دیگران به ما روی آورند چرا که ما در نظر آنها فردی مثبت وقابل اعتماد نیستیم .

 

 

ج ) آیات و روایات :

قران کریم می فرماید : و چون قران قرائت شود همه گوش به آن فرادهید و سکوت کنید باشد که مورد لطف و رحمت حق شوید. (5)

 

این ایه بیانگر آن است که کسی که هنگام تلاوت قران صحبت می کند در واقع به آن احترام نمی گذارد لذا خواسته شده برای آن که این آیات و مطالب در ما اثر ببخشد و مورد لطف و رحمت الهی واقع شویم هم باید ساکت بود وهم با دقت گوش داد .

 

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) می فرمایند : از جوانمردی است که اگر برادرت سخن گفت به  سخنش گوش بسپاری و نیک همراهی آن است که اگر بند کفش برادرت بازشد برای او بایستی تا بند کفش را ببندد .  

 

درزندگی پیامبراکرم (صلی الله علیه و اله) می خوانیم که کفارپیامبرخدا (صلی الله علیه و اله) را به سبب گوش دادن زیادسرزش می کردند و در این راه تا آنجا پیش رفتند که آن حضرت را «گوش » خواندند. قران در پاسخ آنان می فرماید :

« وَیقولونَ هو اُذنٌ قُل اَذْنُ خیرٍِ لکم »

می گویند که او به سخن هر کس گوش می دهد . بگو او برای شما شنونده سخن خیراست . (6)

 

آن حضرت برای گرفتن سخنان خوب مردم «گوش» بود به همین دلیل ازهمه پیام آوران روی زمین موفقتر بود ودر تاثیر گذاشتن بر دیگران بیشترین توانایی را داشت و قلبهای مومنان و حتی کفار را هم به سوی خود جذب کرده بود .

 

 

هدیه وسیله بقاء دوستی و مودّت:

هدیه سمبل محبت است و هرچه بیشتر افزایش یابد محبت قلبی انسانها افزایش بیشتری می یابد و شاید از همین جهت است که خداوند متعال صدقه را بر پیامبرش حرام کرده اما هدیه را برای او مستحب شمرده است . زیرا هدیه به پیامبر محکم کردن پیوند خود با رسول خدا (صلی الله علیه و اله) و اسلام است . بنابراین هدیه راز تداوم و بقاء دوستیها و ارتباطات اجتماعی ماست . چرا که آثاری همچون :

 

الف ) هدیه نشانه احترام است :

هرگاه به کسی هدیه ای می دهیم پیش ازآنکه قیمت مادی آن را در نظر آورد ، احساس خواهد کرد که او را احترام کرده ایم و مقامش را بالا بوده ایم . لذا اصلا ارزش مادی هدیه مهم نمی باشد بلکه آنچه مهم است ارزش معنوی آن می باشد . و در روایات زیادی بیان شده که یکی از حقوق برادر بر برادر مومنش آن است که هدیه برادرمومن خود را قبول کند و با آنچه که دراختیار دارد به او هدیه بدهد .

 

ب) هدیه کوتاهترین راه به قلب مردم است :

یکی دیگر از ارزشهای معنوی هدیه آن است که بوسیله آن می توانیم ازکوتاهترین راه به قلب دیگران راه یابیم زیرا بوسیله آن دوستی ومحبت رامیان خودوایشان گره می زنیم وآنچه ازهدیه به یادگارمی ماندمحبت ومهربانی ودوستی است .(7)

 

ج ) هدیه رابطه با دوستان را تجدید می کند :   

ممکن است فعالیتهای زیاد و مشکلات مانع از ارتباط همیشگی و دائمی ما با دیگران باشد و گاهی موجب جدایی و فاصله ما با آنها برای مدتی کوتاه می گردد . اما با دادن یک هدیه کوچک محبتها و دوستیها را می توان شکوفا ساخت . چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) نیز در فرمایشات خود هدیه را وسیله ای برای تجدید دوستیها و برادری ها و از میان برداشتن کینه ها معرفی کرده اند .

 

د ) هدیه کینه های دیرین را می زداید :

اگر در ارتباط هایمان با دیگران دچار مشکل و اختلافاتی بشویم بهترین راه از میان بردن این اختلافها دادن هدیه به آنهاست. چرا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) هدیه را وسیله ای برای گشایش درهای محکم می دانند . پس اگر هدیه می تواند درهای محکم رابگشاید آیا نخواهد توانست قلب دوستان ما را باز کند ؟ (8)

 

نکته ای که لازم است بیان شود این است که هدیه حتما نباید جنبه مادی داشته باشد بلکه هدیه می تواند سخن پسندیده یا هدایت یک گمراه یا کلام نیکویی باشد که ارزش این هدایای معنوی از هدایای مادی بالاتر و بیشتر است .

 

قران کریم می فرماید : گفتار نیکو بخشایشی ، بهتر از صدقه ای است که  آزاری به دنبال داشته باشد . (9)

 

 

دعا در حق دیگران :

در اسلام ارتباط بین مسلمانان یک امر ظاهری نیست بلکه پیوندی واقعی میان افراد جامعه اسلامی است به همین خاطر یکی از حقوق برادر دینی ، دعا کردن برای اوست و دوستی در اسلام تنها جنبه آشکار ندارد بلکه در پنهان و خلوت نیز جریان دارد . بطوری که سفارش شده در شب هنگام در خلوت و تنهایی خود با خدای مهربان چهل مومن را در نماز شب دعا کند و برای آنها طلب رحمت و بخشش از پروردگارش نماید و یکی از شروط استجابت دعایش را همراه کردن دوستان و برادران مومن خود در آن درخواست بیان کرده است .

 

بنابراین درجامعه اسلامی مسلمانان همان طورکه آشکارا یکدیگررا دوست دارند، در پنهان نیز یکدیگر را فراموش نمی کنند این عمل موجب می شود محبت میان آنها رشد کرده و عمیق شود .

 

آن هنگام که دستانمان را به سوی آسمان بلند می کنیم و برای دوست خود طلب آمرزش می کنیم بدون تردید محبت دوستِ خویش را به خودمان می باورانیم و همان گونه که در حضورش او را عزیز داشته ایم در غیبتش نیز عزت او را از خداوند طلبیده ایم . و از این طریق از خود گذشته و به دیگران می اندیشیم و منیت و خود خواهی ، خودبینی و خودستایی ، خود دوستی ، خود پرستی و بسیاری دیگر از این «خودها »را که به عنوان سد راه نفوذ در دلها و یافتن پایگاهی در قلبهاست را از خود دور کرده و کنار گذاشته ایم.واز خدای عزیز عزت خود و دیگران را طلب می کنیم که همانا عزت از آن خداست .

 

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) در این زمینه می فرماید : هنگامی که مردی برادر مومنش را در پشت سر دعا می کند  فرشته ای همان دعا را درحق او می کند

 

گردآوری : انسیه توسلی 


پاورقی:

 

1 - بخشنده بالی- عباس- مجله حدیث زندگی- ص 60

2 - همان

3 - شجاعی- محمد صادقی- مجله حدیث زندگی- ص 31  .

4 - همان

5 - سوره اعراف- ایه 204

6 - سوره توبه- ایه 61 ، فصلت 24

7 - مدرسی- سیدهادی- دوستی و دوستان - ص 170

8 - مدرسی- سیدهادی- دوستی و دوستان- ص 283

9 - سوره بقره- ایه 263http://www.ommatandreyhane.mihanblog.com/post/576

نظری کوتاه بر زندگی حضرت معصومه (س)

نظری کوتاه بر زندگی حضرت معصومه (س)

روز میلاد حضرت معصومه (س)

 حضرت فاطمه معصومه (س) دخت گرامی امام موسی کاظم (ع) و خواهر امام رضا (ع) و عمه امام جواد (ع) است و از بانوان والا مقام و نمونه تاریخ اسلام محسوب می شود.

وی در اول ذیقعده سال 173 ق (به روایتی سال 183ق) در مدینه منوره چشم به جهان گشود. مادر پارسای وی نجمه و به روایتی خیزران نام داشت. او بزرگترین دختر امام هفتم (ع) و برجسته ترین آنها بود. دانشمند فرزانه حاج شیخ عباس قمی در این باره می نویسد:افضل آنها سیده جلیله معظمهء فاطمه بنت امام موسی (ع) معروف به معصومه است.

نام او فاطمه و مشهور ترین لقب ایشان معصومه است. این لقب را امام هشتم (ع) به وی عطا فرمود اگر چه روزگار با حبس های پی در پی و شهادت زود هنگام امام هشتم (ع) از همان اوان کودکی مهر و محبت پدرانه را از این بانوی فرزانه دریغ نمود. لیکن دستان نوازشگر برادر بزرگوارش نگذاشت غبار غم بر آیینه دل او بنشیند آن حضرت (ع) از دوران کودکی به برادر بزرگوارش سخت انس گرفت و در دامن پر مهر وی پرورش یافت و از کشتزار دانش ، حکمت، عصمت و عفاف امامتش خوشه ها چید. القاب متعددی همچون طاهره ، عابده، رضیه، تقیه، عالمه، محدثه، حمیده، و رشیده گوشه ای از فضیلتها و سجایای اخلاقی آن بانوی گرامی را بازگو می کند. روزی گروهی از شیعیان از راه دور به دیدار امام موسی بن جعفر (ع) آمدند ولی ایشان به مسافرت رفته بود. آنان پرسشهایی داشتند که آن را نوشته و به دست بانو معصومه (س) دادند. حضرت پاسخ آن پرسشها را نوشته فردای آنروز به آنان رساند. آن گروه هنگام بازگشت در بین راه با امام کاظم (ع) برخورد کردند و ماجرا را شرح دادند. امام فرمود: پاسخها را به من نشان دهید. وقتی پاسخها را دیدند فرمودند: ابوها فداها. یعنی پدرش به قربان چنین دختری!


در پی عزیمت اجباری حضرت رضا (ع) از مدینه به مرودر سال 200 ق و یک سال بی خبری؟ خاندان پیامبر (ص) از وی این بانوی گرامی تاب دوری نیاورد و برای آگاهی از حال برادر سختی سفر را به جان خرید و در سال 201 ق از مدینه به قصد مرو راهی ایران شد . از چگونگی این سفر و همراهان وی اطلاع دقیقی در دست نیست. اما نوشته اند چون به ساوه رسید سخت بیمار شدو از همراهان خواست وی را به قم برسانند.


هنگامی که خبر آمدن ایشان به خاندان سعد اشعری رسید تصمیم گرفتند به پیشواز آن حضرت بروند ولی یکی از آنان به نام موسی بن خزرج بر دیگران پیشی گرفت و شبانه به استقبال وی شتافت. پس از شرفیابی مهار ناقه آن حضرت را گرفت و به سوی قم حرکت داد.


استقبال گرم شیعیان قم از حضرت معصومه (س)


علامه مجلسی از تاریخ قدیم (تألیف فاضل دانشمند حسن بن محمد که در سال 378 ق نوشته شده) نقل می کند که گفت: قول صحیح تر این است : هنگامی که خبر ورود حضرت معصومه (س) به ساوه و خبر بیماری او به آل سعد (شیعیان عرب اشعری) رسید آل سعد به اتفاق تصمیم گرفتند به ساوه بروند و آن حضرت را دعوت کرده و به قم بیاورند. در میان آنها موسی بن خزرج بن سعد اشعری وقتی که به کاروان حضرت معصومه (س) رسید مهار شتر او را (که آن حضرت در این هنگام در میان محمل سوار بر شتر بود) گرفت و او را به قم آورد و در خانه خود مهمان نمود . حضرت معصومه (س) شانزده یا هفده روز در خانه موسی بستری بود تا از دنیا رفت.


نظر به این که حضرت معصومه (س) دهم یا دوازدهم ربیع الثانی از دنیا رفت و شانزده روز در قم زیست نتیجه می گیریم که ورود آن حضرت به قم تقریباً در روز 23 ربیع الاول سال 201 قمری بوده است. مردم قم که اکثریت قاطع آنها شیعه بودند از ورود حضرت معصومه (س) به قم بسیار شادمان شدند.


در این چند روزی که حضرت معصومه (س) در قم بود از فراق برادر می گریست و بسیار غمگین بود. در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی داشت که هنوز باقی است و هم اکنون آن مکان مقدس با بنایی با شکوه مشخص است و در کنار آن مسجد مجلل و چند حجره وجود دارد که به عنوان مدرسه علمیه ستیه (در محله میدان میر قم) خوانده می شود. سرانجام آن حضرت پس از هفده یا شانزده روز از دنیا رفت. مردم قم با خبر رحلت او بسیار محزون و سوگوار شدند به خصوص خاندان اشعری در سوگ و غم فرو رفتند.

ماجرای دفن جنازه مطهر حضرت معصومه (س)

زمینی که هم اکنون مرقد مطهر حضرت معصومه (س) و صحن و سرای آن حضرت در آن جای دارد در عصر ورود حضرت معصومه (س) به قم با نام بابلان خوانده می شد و از باغهای ساحلی موسی بن خزرج اشعری بود. پس از وفات حضرت معصومه (س) جنازه مطهر او را غسل داده و کفن کردند. و به همین زمین آوردند تا به خاک بسپارند . آل سعد سردابی حفر کردند در این وقت بین آل سعد اختلاف شد که چه کسی جنازه آن حضرت را در آن سرداب به خاک بسپارد؟ سرانجام اتفاق کردند که سیدی پرهیزکار و پیرمردی پارسا که به نام قادر معروف بود وارد سرداب شود و آن گوهر پاک را دفن کند. وقتی که به سراغ آن پیرمرد رفتند ناگاه از جانب صحرا دو نفر سوار نقابدار پیدا شدند وقتی به نزدیک رسیدند از مرکب خود پیاده شده و بر جنازه حضرت معصومه (س) نماز خواندند سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند آنگاه بیرون آمدند و رفتند و کسی نفهمید که آنها چه کسی بودند. آن گاه موسی بن خزرج سقف وسایبانی از بوریا بر سر قبر مطهر برافراشت تا هنگامی که زینب دختر امام جواد (ع) وارد قم شد و قبه ای بر روی ان مرقد مطهر بنا کرد.

بعضی احتمال داده اند که نقابدار حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) بوده اند . این موضوع نیز در جای خود بسیار مورد توجه است از این رو که در مورد امامان (ع) دستور داده شده که جنازه آنها را امام دفن کند. بعضی از خواص نیز دارای چنین امتیازی هستند مانند حضرت عباس (ع) که جنازه مطهرش را امام سجاد (ع) دفن کرد وقتی بنی اسد برای کمک پیش آمدند امام سجاد (ع) به آنها فرمود : ان معی من یعیننی ؛کسانی ( از فرشتگان و ملکوتیان) همراه من هستند و مرا در دفن جنازه حضرت عباس کمک می کنند.

. توصیه و نصیحت به ساکنان قم

با ورود حضرت معصومه (س) به قم این شهر وضع جدیدی پیدا کرد با آن که مقدس بود بسیار مقدس تر شد قم حرم امامان (ع) و آشیانه و پناه گاه و پایگاه امامان (ع) و شیعیان آنهاست. حرم یعنی مکان مورد احترام، بنابراین مردم قم و زائران باید نسبت به قم با دیده معنوی و قداست خاصی بنگرند.

کیفر گناه و تظاهر به گناه در قم بسیار شدیدتر از کیفر گناه و تظاهر به آن در سایر جاهاست، حتی سرزمین مشهد به عنوان حرم امامان (ع) خوانده نشده ولی سرزمین قم به عنوان حرم امامان (ع) خوانده شده است ، چنانکه در حدیث پیشگویی امام صادق (ع) در فصل اول خاطر نشان گردید. بنابراین حریم قداست قم را حفظ کنید به خصوص بانوان با حفظ کامل حجاب و عفت روح حضرت معصومه (ع) را شاد کنند.

باید توجه داشت که با ورود حضرت معصومه (س) به قم بسیاری از سادات علوی و امامزادگان به قم آمدند هیچ شهری در ایران مانند قم امامزاده ندارد که معروف است 444 امامزاده در قم است. ورود آنها به قم مایه افتخار این سرزمین است و باعث تحول عظیم معنوی در قم می باشد گرچه جسمشان در میان ما نیست ولی روحشان حاضر و ناظر اعمال ماست بنابراین ما که از دوستداران خاندان رسالت هستیم باید کاملاً مراقب باشیم مبادا قلب مطهر آنها را با کارهای نامناسب خود جریحه دار کنیم به ویژه در مورد مسایل اخلاقی کمال دقت را داشته باشیم قم باید الگو باشد وقتی که زائران به قم می آیند باید کوله باری از عفت ، علم ، کمالات و اخلاق نیک را با خود به سوغات ببرند.

جشن نیکوکاری در مدرسه شهید رجائی "سردرود"

جشن نیکوکاری در مدرسه شهید رجائی "سردرود"

باعنایت باینکه در دین مبین اسلام و سیره نبوی و علوی و روایات و احادیث متعدد در مورد احسان و نیکوکاری وارد شده است

این بنده در نظر دارد جریان واقعی در مورد نیکوکاری توسط یک هنرمند ایرانی که بوقوع پیوسته است برای آغاز و حسن کلام  مقاله بعرض برسانم  . از هنرمند و بازیگر رادیو تلویزیون جمهوری اسلامی ایران جناب آقای اکبر عبدی که اکثر مردم ایران  ایشانرا میشناسند نقل شده است که روزی شادروان حسین پناهی (هنرمند)یک کاپشن شیک و قشنگی پوشیده بود که بایشان تبریک گفته و اوصاف قشنگی کاپشن فوقرا برایش عرض کردم و آن شادروان در جواب گفت که بلی خودم هم دوست دارم . فردای آنروز که آقای پناهی تشریف آوردند کاپشن بر تنشان نبود .علت را سؤال کردم وگفتم کاپشن قشنگی بود خیلی برات میآمد دوست داشتنی بود .چرا نپوشیدی؟گفت بلی منهم دوست داشتم و قشنگ بود .منتهی یک نفر بود که هم دوست داشت و هم مورد نیازش بود که به آن هدیه دادم.اینک با ملاحظه مراتب بالا خود بخوان مابقی حدیث مفصل را.مراتب در هفته اول اسفند ماه سال 89 در شبکه سهند برنامه "قیش گئجه لری "توسط آقای خیری مجری برنامه نقل شده است.

لذا از آنجائیکه توسط  امور مالی پتروشیمی تبریز بنمایندگی آقای مقبولی هرساله تعدادی بن بارزش هر کدام مبلغ بیستهزارتومان در مدارس سردرود با معرفی و شناسائی مدیران مدرسه و مسئولین معرفی و ارائه میگردد . در این راستا تعداد 53 نفر توسط مدیریریت و مسئولین از دانش آموزان طبق سالهای قبل شناسائی و با نضمام آن با پیگیری مدیریت مدر توسط برادر دهقانپور توسط خیرین کفش به دانش آموزان مورد نیاز در هفته آخر اسفندماه ارائه گردید . که از خیرین سردرود انتظار میرود انجمن اولیا و مربیان و مدیریت مدرسه را بیش از پیش در این امر خیر و خدا پسندانه یاری و همراهی نموده و دانش آموزان مورد نیاز را نیز فرزندان خود بدانیم و بنا به مثل معروف(بیائیم شادیهایمان را تقسیم کنیم) در خاتمه به تمامی دست اندر کارانی که صادقانه وبرای خدا کار میکنند و در خدمت دولت و ملت اسلامی هستند آرزوی توفیق و موفقیت و کامیابی مینمائیم.

.رئیس انجمن و اولیاء ومربیان مدرسه شهید رجائی "سردرود"


اسوه‌های تربیتی و اخلاقی در نهضت حسینی.تربیت چیست؟مسلم سفیر امام

اسوه‌های تربیتی و اخلاقی در نهضت حسینی.تربیت چیست؟مسلم سفیر امام حسین(ع)

بازتاب شهادت مسلم.وصیتنامه ابا عبدالله الحسین (ع)جلوه هایی از حقیقت اسلام.شب عاشورا.روز عاشورا.خطبه های امام حسین (ع)روحیه اصحاب حسین (ع)ارزش های اخلاقی در حادثه کربلا.مروت.ایثار.

اسوه‌های تربیتی و اخلاقی در نهضت حسینی

چکیده

ایرانیان همچون دیگر ملت ها دین اسلام را به این دلیل پذیرفتند که دینی آسمانی است و فرامین آن خدایی و پیام آن با پیام فطرت سازگار است.در این مکتب است که ارزش هایی نظیر شهادت و جهاد معنی می دهد و شهید قداست و عظمت خاصی می یابد و شهادت به کام مجاهد شیرین تر از عسل می گردد و به کوشش کنندگان راه حق مژده هدایت داده می شود : الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و مظاهر این مکتب ارج می یابند و شایسته ترین خوی های آسمانی ، ایثار ، بیدار دلی ، ثبات بر طریق حق ، فداکاری ، مروت ، وظیفه شناسی تجلی می نماید.نظر به این که در این مقال سخن از اسوه های تربیتی و اخلاقی است ، نخست تربیت و اخلاق را به اجمال تعریف می کنیم سپس به معرفی مظاهر و نمونه های تربیت و اخلاق در نهضت حسینی می پردازیم. در این نوشتار بر آنیم تا اسوه های تربیتی و اخلاقی در نهضت حسینی را بررسی نماییم..............


ادامه مطلب ...

نقش پررنگ زن در نهضت عاشورا

نقش پررنگ زن در نهضت عاشورا

 

یا دهر اف لک من خلیل. کم لک بالاشراق و الاصیل. من صاحب او طالب قتیل. و الدهر لا یقنع بالبدیل. و انما الامر الی الجلیل. و کل حی سالک ارسبیلی... .

 

ابومخنف از حارث بن کعب از امام علی‌ بن الحسین علیه‌السلام روایت کرده که فرمود: در آن شب (یعنی شب عاشورا) مرض بر من مستولی گردیده بود و عمه‌ام زینب سلام الله علیها به پرستاری من مشغول بود. پدر بزرگوارم در خیمه دیگر بود، آن حضرت اسلحه حرب را ترتیب می‌داد، در مقام یأس و حب لقای حق تعالی این شعر را گفت. چون من این شعر محنت‌بار را از پدر بزرگوار خود شنیدم دانستم که بلیه نازل شده و آن سرور تن به شهادت داده است. حال من متغیر شد لیکن برای اضطراب زنان صبر کردم. چون زینب این سخنان را شنید بی‌تاب شد. برجست پای برهنه پیش برادر رفت و شیون آورد: الیوم ماتت امی فاطمه الزهرا و ابی‌علی و اخی الحسن یا خلیفه الماضی و ثمال الباقی؛ کاش امروز شربت حیات مرگ را می‌نوشیدم و این حالت را در تو نمی‌دیدم، پدرم امیرالمومنین علیه‌السلام شهید شد و مادرم فاطمه زهرا(س) از دنیا مفارقت کرد و برادرم حسن مجتبی علیه‌السلام به زهر اهل جفا هلاک شد و تو اکنون یادگار رفتگان و پشت و پناه بازماندگانی و ما را از خود ناامید می‌گردانی...............


ادامه مطلب ...

قمه زنی ، سنت یا بدعت. اهمیت عزاداری : قمه زنی از منظر تاریخ............

قمه زنی ، سنت یا بدعت. اهمیت عزاداری : قمه زنی از منظر تاریخ و فرمایش  شیخ صدوق و....

دلایل قمه زنی :

اهمیت عزاداری :

قیام امام حسین ( ع ) در هر عصر و زمان و برای هر ملت و مردمی پیامی دارد، پیامی که هیچ گاه کهنه نمی شود . اما در شرایطی که همواره ستم پیشگان و استعمارگران خون آشام در تلاش بوده اند تا نقش عاشورا را کمرنگ نموده و بنیانش را براندازند ، موثرترین عاملی که می تواند آن را برای نسلهای آینده حفظ نماید ، مراسم سوگواری امام حسین ( ع ) می باشد . برپا داشتن مراسمی به یاد سید الشهداء در ایام مختلف بویژه ، دهه محرم و روز عاشورا می تواند روشی برای احیاء خط ائمه و تبیین مظلومیت آنان باشد . تاکیدهای فراوان پیامبر و ائمه به برپائی مراسم سوگواری نیز هماهنگ با این اهداف عالیه بوده است . روایت است از امام صادق ( ع ) که فرمودند : " خداوند شیعیان ما را مشمول رحمت خویش سازد . به خدا قسم شیعیان ما همان مومنین اند ، آنان به خدا قسم با حزن و حسرت طولانی خویش ]در عزای ما[ شریک و همــدرد مصیبت های ما خاندانند . "( بحار الانوار ، ج 43 ، ص 222)........................

ادامه مطلب ...

تعزیه، برشی از هویت ایرانی

تعزیه، برشی از هویت ایرانیhttp://www.rohama.org/files/ar/news/2010/2/27/5538_351.gif

دکتر سیدرضا شاکری

پدیده‌های مذهبی را می‌توان از دیدگاه‌های گوناگون مورد بررسی و مطالعه قرار داد. تعزیه در ایران فی‌نفسه یک فعالیت مذهبی (شیعی) است، اما در مراحل و لایه‌های عمیق فرهنگی، اجتماعی، ادبی و حتی اسطوره‌ای ایران در پیچیده است.

 

این امر را می‌توان در نوع زبان و ادبیات حاکم بر تعزیه، (به ویژه شعر حماسی)، شخصیت‌ها و قهرمانان آن، نمادها و نشانه‌ها‌ و لباس و پوشش و حتی تزیین و نحوه‌ی آذین بندی‌ها و... مشاهده کرد..................

.http://up.iranblog.com/Files73/902e7a30a1014e36b31d.gif

ادامه مطلب ...

مناجات حضرت امام علی علیه السلام در دل شب

مناجات حضرت امام علی علیه السلام در دل شب

 

عُروة بن زبیر می گوید:

با گروهی در مسجد رسول خدا نشسته بودیم که سخن از بدر و بیعت رضوان به میان آمد.

ابودرداء گفت:« آیا می خواهید کسی را نام ببرم که ثروتش از همگان کمتر، ولی تقوا و تلاشش در عبادت خدا بیش از همه است؟ »

گفتند:«آری. بگو.»

گفت:« امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب »

 

در این هنگام تمام افراد حاضر در مجلس با ناراحتی از ابودرداء رو گرداندند. ابودرداء گفت:« ای مردم، من آنچه را دیدم می گویم، و هر یک از شما آنچه را که دیده است بگوید. من، خودم علی ابن ابی طالب را در لابه لای درختان نخل دیدم که نیمه‌های شب با صدایی حزن آلود چنین مناجات می کرد:« خدای من، چه بسیار گناهانی که تو به دلیل شکیبایی‌ات، آنها را مایه انتقام از من قرار ندادی، و چه بسیار رسوایی‌هایی که تو از سر بزرگواری، آنها را آشکار نساختی. خدایا، اگر عمرم را مدتی طولانی در معصیت تو گذراندم و در نامه‌ی اعمالم گناهانم بزرگ است، جز آمرزش تو آرزوی دیگری ندارم و جز رضایتت به چیز دیگری امیدوار نیستم.».............

ادامه مطلب ...

نظر علما در مورد شفاعت امام حسین(علیه‎السلام)

نظر علما در مورد شفاعت امام حسین(علیهالسلام)

استاد شهید مرتضى مطهرى مىنویسد:

«... بسیارى از عوام مردم... مىپندارند که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) و ائمه اطهار خصوصا امام حسین(علیهالسلام) متنفذهایى هستند که در دستگاه خدا اعمال نفوذ مىکنند، اراده خدا را تغییر مىدهند و قانون را [نعوذبالله] نقض مىکنند...»(1) ایشان در ادامه مىافزاید: «اگر کسى گمان کند که تحصیل رضا و خشنودى خداى متعال راهى دارد و تحصیل رضا و خشنودى فرضا امام حسین(علیهالسلام) راهى دیگر دارد و هر یک از این دو جداگانه ممکن است سعادت انسان را تامین کنند دچار ضلالت بزرگى شده است، در این پندار غلط چنین گفته مىشود که خدا با چیزهایى راضى مىشود و امام حسین(علیهالسلام) با چیزهاى دیگر، خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، راستى، درستى و ...

ادامه مطلب ...

سیره تبلیغی و پیام‌رسانی حضرت زینب(ع) پس از عاشورا

سیره تبلیغی و پیام‌رسانی حضرت زینب(ع) پس از عاشورا

مقدمه

 

زندگی و شهادت امام حسین علیه‌السلام در نام‌های گوناگون از قبیل حماسه، انقلاب، قیام نهضت و... در تاریخ بویژه تاریخ (اسلام) ایران آمده و تاثیرات شگرفی بر فرهنگ مردم این سرزمین داشته و به نوعی در فرهنگ و هویت ایران جایگاه خاصی پیدا کرده است. تاکنون مطالعات زیادی در این زمینه بویژه از حیث تاریخی و ادبی صورت گرفته و آثار زیادی نگاشته شده‌ است. با این اوصاف، این واقعه مهم تاریخی هنوز هم جای کند و کاو دارد. به دلیل نقش واقعه و محتوای آن و نیز به دلیل ضرورت‌های ناشی از اثرگذاری‌های اجتماعی، فرهنگی و دینی کشور ایران در آینده هم اهمیت پژوهش و مطالعه را خواهد داشت.............

ادامه مطلب ...

عزاداری معصومین بر امام حسین(ع)

عزاداری معصومین بر امام حسین(ع)

 

عزاداری و اقامه عزا و گریه کردن بر عزیزان از دست رفته، از جانب معصومین(ع) رایج بوده است، چنانکه حضرت فاطمه زهرا(س) به خاطر گریه شبانه روزی برای پدربزرگوارش، مورد اعتراض قرار گرفت و به ناچار بیت الاحزان را به وجود آورده، دست حسن و حسین(ع) را می گرفت و برای عزاداری و گریه به آنجا می رفت. ائمه اطهار(ع) نیز برای امام حسین(ع) عزاداری و سوگواری می کردند.

 

اما درباره چگونگی عزاداری آنها و این که آیا این عزاداری در ایام محرم بوده است یا خیر، لازم است در سیره ائمه معصومین(ع) و چگونگی سوگواری آنها تحقیق و بررسی لازم انجام گیرد. در این زمینه، سیره امام سجاد(ع) و امامان پس از او را به اجمال بررسی خواهیم کرد:.............

ادامه مطلب ...

چند حدیث منتخب و برگزیده ازحضرت امام حسین (ع)ثارالله(احادیث)

چند حدیث منتخب و برگزیده ازحضرت امام حسین (ع)ثارالله(احادیث)

 

حدیث شماره 1

 

حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام :

 

چگونه‌ با چیزى‌ که‌ خود در وجودش‌ نیازمند توست‌، براى‌ وجود تو دلیل‌ آورده‌ شود؟

 

آیا چیزى‌ هست‌ که‌ آشکارتر از تو باشد تا وسیله‌ آشکار کردن‌ تو باشد؟ کى‌ پنهانى‌ تا

 

نیازمند دلیلى‌ باشى‌ که‌ بر تو دلالت‌ کند؟ و کى‌ دورى‌ تا آثارت‌ وسیله‌ رسیدن‌ به‌ تو

 

باشند؟ کور باد آن‌ چشمى‌ که‌ تو را مراقب‌ و نگهبان‌ خود نبیند.

 

( دعاى‌ عرفه‌، بحار الانوار، ج‌ 98، ص‌ 226)..............

ادامه مطلب ...

اندرزهای امام حسین (علیه‌السلام) در مسیر کربلا:سرودن شعر در سوگ

اندرزهای امام حسین (علیه‌السلام) در مسیر کربلا:سرودن شعر در سوگ امام حسین(علیه‌السلام)فضیلت گریستن بر امام حسین (علیه‌السلام)عاشورا.ستودن نوحه‌گری بر امام حسین (علیه‌السلام)زیارت امام حسین (علیه‌السلام)سجده بر تربت امام حسین (علیه‌السلام)تصریح به امامت امام حسین (علیه‌السلام)محرم همیشه تازه، همیشه ماندگار

محرم همیشه تازه، همیشه ماندگار

 

تصریح به امامت امام حسین (علیه‌السلام)

 

امام حسن (علیه‌السلام): همانا بعد از وفات من و جدا شدن روح از بدنم حسین‌بن‌علی (علیه‌السلام) امام است. وراثت او از پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) نزد خدا در کتاب (لوح محفوظ یا قرآن) ثبت است که خدای عزوجل این وارثت را به وراثت از پدر و مادرش افزوده است. زیرا خدا دانست که شما بهترین خلق او هستید. از این رو، از میان همه، محمد (صلی‌الله علیه و آله) را برگزید و محمد، علی (علیه‌السلام) را و علی مرا به امامت انتخاب کرد و من حسین (علیه‌السلام) را برگزیدم............

ادامه مطلب ...

هفت گفتار از امام هادی علیه‏السلام؛طلیعه؛عظمت باری تعالی؛شکوه بن

هفت گفتار از امام هادی علیه‏السلام؛طلیعه؛عظمت باری تعالی؛شکوه بندگی؛ریشه‏ها و نتایج تکبرِِِِِِِِِِ

ارزش علم و دانش؛موقعیت ممتاز مکانهای مقدس؛روزگار ناسازگار؛شیوه حفظ دوستان

هفت گفتار از امام هادی علیه‏السلام

۱ آذر ۱۳۸۹ - ۸:۳۹          کد خبر : 28094

 

طلیعه

 

 

حضرت امام علی النقی علیه‏السلام در نیمه دوم ماه ذی الحجه، سال 212 ق در اطراف مدینه و در منطقه «صریا» چشم به جهان گشود. پدر گرامی‏اش حضرت جواد علیه‏السلام و مادر ارجمندش سمانه مغربیه از بانوان با فضیلت تاریخ می‏باشد. مشهورترین القاب آن گرامی نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب، متوکل و عسکری است و در برخی منابع «ابوالحسن الثالث» و «فقیه عسکری» نیز گفته‏اند.

آن بزرگوار در سال 220 و در هشت سالگی به مقام خطیر امامت نائل گردید و به مدت 33 سال رهبری اهل ایمان را عهده‏دار بود. امام هادی علیه‏السلام دوران امامت خویش را با خلفاء ستمگر عباسی همچون معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز سپری کرد.

به مناسبت ولادت آن رهبر والای شیعیان جهان به فرازهایی از گفتارهای هدایتگرش گوش جان می‏سپاریم.

 

عظمت باری تعالی

 

 

شناخت وجود خداوند و اوصاف جلال و جمال باری تعالی در حد شایستگی هر انسانی، به غیر از طریق اهل بیت علیهم‏السلام امری ناممکن است؛ گرچه هر کسی نسبت به فراخور استعدادش خداوند را می‏شناسد و به او ایمان می‏آورد؛ اما بیان عظمت حق از زبان اهل بیت علیهم‏السلام جلوه‏ای دیگر دارد و آنان کامل‏ترین و مطمئن‏ترین منبع وحی و سرچشمه توحیدند. امام هادی علیه‏السلام در تبیین صفات خداوند می‏فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُوصَفُ إِلَّا بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَ أَنَّی یُوصَفُ الَّذِی تَعْجِزُ الْحَوَاسُّ أَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاْءَوْهَامُ أَنْ تَنَالَهُ وَ الْخَطَرَاتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَ الاْءَبْصَارُ عَنِ الاْءِحَاطَةِ بِهِ نَأَی فِی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَأْیِهِ کَیَّفَ الْکَیْفَ بِغَیْرِ أَنْ یُقَالَ کَیْفَ وَ أَیَّنَ الاْءَیْنَ بِلَا أَنْ یُقَالَ أَیْنَ هُوَ مُنْقَطِعُ الْکَیْفِیَّةِ وَ الاْءَیْنِیَّةِ الْوَاحِدُ الاْءَحَدُ جَلَّ جَلَالُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ؛(1) خداوند متعال توصیف نشود، جز بدانچه خود وصف کرده است و چگونه توصیف می‏شود آن وجودی که حواس مخلوقات از درکش ناتوان است و اوهام و خیالات به آن نمی‏رسند و تصور و اندیشه‏ها به حقیقتش آگاه نمی‏گردند و در افق نگاه چشمها نگنجد! او با همه نزدیکی دور است و با همه دوری‏اش نزدیک. چگونگی را پدید آورد و خودش چگونه نیست. مکان را آفرید، ولی خود مکانی ندارد و از چگونگی و مکان داشتن جداست. یگانه است و بی‏همتا. با شکوه است و نامها و اسمائش همه مقدس‏اند و پاک.»

سعدی در بوستان در توضیح این معنا سروده است:

جهان متفق بر الهیتش

فرو مانده از کنه ماهیتش

نه ادراک بر کنه ذاتش رسد

نه فکرت به غور صفاتش رسد

بشر ماورای جلالش نیافت

بصر منتهای جمالش نیافت

نه هر جای مرکب توان تاختن

که جاها سپر باید انداختن

نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم

نه در ذیل وصفش رسد دست فهم

در این بحر جز مرد داعی نرفت

گمان شد که دنبال راعی نرفت

چه شبها نشستم در این سیر گم

که دهشت گرفت آستینم که قُم

 

شکوه بندگی

 

 

از منظر فرهنگ متعالی توحید، عبودیت و بندگی حضرت حق تعالی است که بالاتر از آن مقامی برای مخلوق متصور نیست:

بلندی بایدت افکندگی کن

خدا را باش و کار بندگی کن

امام دهم علیه‏السلام در تبیین مقام بندگی می‏فرماید:

«مَنِ اتَّقَی اللَّهَ یُتَّقَی وَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ یُطَاعُ وَ مَنْ أَطَاعَ الْخَالِقَ لَمْ یُبَالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقِینَ وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ فَلْیَیْقِنْ أَنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقِین؛(2) هر که از نافرمانی خدا بپرهیزد، [مردم] از نافرمانی او پرهیز کنند و هر کس خدا را اطاعت کند، [دیگران] از او اطاعت می‏کنند و کسی که از دستورات خالق فرمان برد، هیچ باکی از خشم مخلوقین نخواهد داشت و هر کس خالق را به خشم آورد، او باید بداند که از خشم مردم در امان نخواهد بود.»

گرت این بندگی تمام شود

چرخ و انجم ترا غلام شود

مقام عبودیت و بندگی آن چنان اهمیت دارد که امیر مؤمنان علی علیه‏السلام در این زمینه به بندگی خود در برابر خداوند متعال افتخار می‏کرد و می‏فرمود: «إِلَهِی کَفَی بِی عِزّا أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْدا وَ کَفَی بِی فَخْرا أَنْ تَکُونَ لِی رَبّا أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ؛(3) پروردگارا! این عزت برای من بس است که بنده تو باشم و بالاترین افتخار برای من آن است که تو پروردگار من باشی. تو همان گونه‏ای که دوست دارم. پس مرا آن طوری که دوست داری، قرار ده!»

 

ریشه‏ها و نتایج تکبر

 

 

در سیره تربیتی امام هادی علیه‏السلام برای تربیت نفوس و زدودن صفات ناپسند از وجود آدمی به زمینه‏ها و ریشه‏های خودپسندی اشاره شده است. آن حضرت می‏فرماید: «مَنْ اَمِنَ مَکْرَ اللَّهِ وَ أَلِیمَ أَخْذِهِ تَکَبَّرَ حَتَّی یَحِلَّ بِهِ قَضَاوُهُ وَ نَافِذُ أَمْرِهِ وَ مَنْ کَانَ عَلَی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ هَانَتْ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَلَوْ قُرِضَ وَ نُشِرَ؛(4) هر کس از مکر و مؤاخذه دردناک خداوند، خود را در امان احساس کند، تکبر می‏ورزد تا اینکه با قضا و تقدیر خداوند مواجه گردد؛ اما انسانی که بر دلیل روشنی از پروردگارش دست یافته است، مصیبتهای دنیا بر او سخت نخواهد بود؛ گرچه قطعه قطعه شده و [اجزاء بدنش] پراکنده شود.»

طبق این رهنمودِ ارزشمند، هر شخصی در راه رسیدن به تکامل و مقام والای انسانیت لازم است که هرگز از وجود خداوند متعال و محاسبه و مؤاخذه‏اش غفلت نکند. غفلت از خداوند و روز معاد، انسان را به انواع مفاسد دچار می‏کند و در حقیقت از خدا فراموشی به خود فراموشی تنزل یافته، هدف خود را در زندگی گم می‏کند. چنین فرد غافلی از خود هرگز نمی‏پرسد که:

از کجا آمده‏ام آمدنم بهر چه بود

به کجا می‏روم آخر ننمایی وطنم

اما اگر انسان خود را در پرتو نور الهی قرار دهد و از نسیم رحمت حق بهره‏ور گردد، هرگز در مقابل حوادث و مصائب دنیوی مغلوب نمی‏گردد؛ چرا که به پشتوانه‏ای قوی همچون نیروی حق تکیه زده و در حصاری محکم پناه گرفته است.

بنابراین، ریشه مهم لغزشها، خطاها و آلوده شدن به صفات ناپسند، همان غفلت از خداوند و خود فراموشی است که اشخاص را از رسیدن به اهداف والای انسانی باز می‏دارد.

امام دهم علیه‏السلام در روایتی دیگر به عواقب زیانبار صفت ناپسند تکبر اشاره کرده و در این مورد هشدار داده و فرموده است: «مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَیْهِ؛(5) هر کس از خود راضی باشد، غضب کنندگان بر او بسیار خواهند شد.»

صفت تکبر انسان را نه تنها در معرض خشم مردم، بلکه مورد غضب خداوند نیز قرار می‏دهد که در قرآن فرمود: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ»؛(6) «خداوند گردنکشان [و متکبران] را دوست ندارد.»

عذاب جهنم و محرومیت از الطاف الهی از دیگر رهاوردهای تکبر است.

خویشتن را بزرگ می‏بینی؟

راست گفتند یک دو بیند لوچ

در روایت آمده است که روزی حضرت سلیمان بن داود علیهماالسلام امر کرد که تمام پرندگان و انس و جن به همراه او بیرون آمده، در بساط شگفت انگیز سلیمان علیه‏السلام جای گیرند. دویست هزار نفر از بنی آدم و دویست هزار نفر از جنیان با او بودند. بساط او به قدری بلند شد که صدای تسبیح ملائکه را در آسمانها شنید. سپس بساط او آن قدر پایین آمد که کف پایش به دریا رسید. در آن حال، ندایی آسمانی به اصحاب سلیمان علیه‏السلام گفت: اگر در دل فرمانروای شما (سلیمان علیه‏السلام ) ذره‏ای تکبر بود، بیشتر از آنچه بلند کرده‏اند، او را به زمین فرو می‏بردند.(7)

ز خاک آفریدت خداوند پاک

پس ای بنده افتادگی کن چو خاک

تواضع سر رفعت افرازدت

تکبر به خاک اندر اندازدت

 

ارزش علم و دانش

 

 

کسب علم و دانش از مهم‏ترین شیوه‏های رسیدن به قله کمال است و انسان بدون علم ره به جایی نمی‏برد. امام دهم علیه‏السلام بر این باور بود که برای نیل به مقاصد عالی انسانی لازم است که افراد به دنبال دانش و معرفت باشند؛ چرا که بدون آگاهی هیچ رهروی به مقصد نرسد.

آن رهبر فرزانه در گفتاری ارزشمند می‏فرماید: «إِنَّ الْعَالِمَ وَ الْمُتَعَلِّمَ شَرِیکَانِ فِی الرُّشْدِ؛(8) دانشمند و دانشجو هر دو در رشد و هدایت شریک‏اند.» اگر علماء و متفکران جامعه تلاش نکنند و عموم مردم نیز به دنبال آموزش نباشند، سطح افکار مردم رشد نمی‏یابد و پیشرفت صورت نمی‏گیرد.

شرف و قیمت و قدر تو به فضل هنر و است

نه به دیدار و به دینار و به سود و به زیان

اساسا برای تهذیب نفس و پیمودن راه کمال، علماء اخلاق، معرفت و کسب آگاهی را از عوامل مؤثر در روح و روان آدمی می‏دانند. آری، دانش انسان را به خطرات راه آگاه می‏کند و عظمت و عزت خداوندی را به یاد می‏آورد و انسان شایسته هر قدر علم و دانشش بالاتر باشد، تواضع و صفات حمیده در وجودش بیشتر شکوفا می‏گردد. انسان کمال خواه با معرفت به ناتوانی و مقام پایین خود و اطلاع از عظمت حق و شکوه و جلال کبریایی‏اش در راه رشد و تهذیب گام برمی‏دارد.

امام هادی علیه‏السلام ارزش دانشمندان را بالاتر از خود علم و دانش می‏دانست و می‏فرمود: «أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حَامِلُهُ؛(9) دانشمند از دانش برتر است.» البته علم و دانش بعد از غلبه صفات زشت و فساد افراد تأثیرگذاری اندکی دارد؛ چنان که حضرت علی النقی علیه‏السلام فرمود: «اَلْحِکْمَةُ لَا تَنْجَعُ فِی الطِّبَاعِ الْفَاسِدَةِ؛(10) حکمت در طبیعتهای فاسد سودی نمی‏بخشد.»

 

موقعیت ممتاز مکانهای مقدس

 

 

در بینش توحیدی اسلام، انسان هر لحظه و در هر زمان و مکان در محضر خداست؛ اما خداوند متعال برای تقرب بیشتر بندگانش و برای آسایش و آرامش آنان، زمانها و مکانهایی را معین کرده است که ویژگی خاصی دارند. امام علی النقی علیه‏السلام با اشاره به موقعیت ممتاز اماکن مقدس فرمود:

«اِنَّ لِلَّهِ بُقَاعا یُحِبُّ اَنْ یُدْعَی فِیهَا فَیَسْتَجِیبُ لِمَنْ دَعَاهُ وَ الْحَیْرُ مِنْهَا؛(11) خداوند مکانهای مقدسی دارد که دعا در آن جاها را دوست می‏دارد. پس هر کس در آن مکانها او را بخواند، اجابتش می‏کند و حائر حسینی علیه‏السلام یکی از آنهاست.»

در این سخن، پیشوای دهم نکات مهمی را مورد توجه قرار داده و به مشتاقان فرهنگ اهل بیت علیهم‏السلام گوشزد کرده است: نخست به ارزش این مکانهای شریف پرداخته و آنها را بقعه‏های خدایی نامیده، سپس اهمیت دعا و استجابت آن را در این مکانها مورد تأکید قرار داده و در آخر، مزار دلربای حضرت سید الشهداء علیه‏السلام ، را از مصادیق بارز بقاع الهی و محل استجابت دعای بندگان شمرده است.

امام هادی علیه‏السلام در کلام دیگری عظمت بارگاه امام حسین علیه‏السلام را این گونه بیان می‏کند: «هر کس از منزل خود به قصد زیارت بارگاه حضرت حسین علیه‏السلام حرکت کند و به نزد فرات برسد و در آنجا غسل کند، از رستگاران نوشته می‏شود و هر گاه به امام حسین علیه‏السلام سلام کند، از سعادتمندان محسوب می‏گردد و اگر از نماز زیارت فارغ شد، فرشته‏ای از سوی خداوند متعال به او می‏گوید: رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به تو سلام می‏رساند و می‏گوید: تمام گناهانت بخشوده شد، اعمال را از نو شروع کن!»(12)

 

روزگار ناسازگار

 

 

گاهی این نکته به ذهن می‏آید که آیا واقعا برخی زمانها، مکانها و یا عوامل و حوادث طبیعی در زندگی انسان دخالت دارند؟ آیا بدی و خوبی و شوم بودن را می‏توان به روزها و روزگاران نسبت داد؟ امام هادی علیه‏السلام پاسخ این پرسش را به یکی از یارانش توضیح داد.

حسن به مسعود می‏گوید: به محضر مولایم حضرت ابوالحسن الهادی علیه‏السلام رسیدم. در آن روز چند حادثه ناگوار و تلخ برایم رخ داده بود؛ انگشتم زخمی شده و شانه‏ام در اثر تصادف با اسب سواری صدمه دیده و در یک نزاع غیر مترقبه لباسهایم پاره شده بود. به این خاطر، با ناراحتی تمام در حضور آن گرامی گفتم: عجب روز شومی برایم بود! خدا شرّ این روز را از من باز دارد! امام هادی علیه‏السلام فرمود: «یَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِی بِذَنْبِکَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ؛ ای حسن! این [چه سخنی است که می‏گویی] با اینکه تو با ما هستی، گناهت را به گردن بی‏گناهی می‏اندازی! [روزگار چه گناهی دارد!]»

حسن بن مسعود می‏گوید: با شنیدن سخن امام علیه‏السلام به خود آمدم و به اشتباهم پی بردم. گفتم: آقای من! اشتباه کردم و از خداوند طلب بخشش دارم. امام فرمود: ای حسن! روزها چه گناهی دارند که شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود مجازات می‏شوید، به ایام بدبین می‏شوید و به روز بد و بیراه می‏گویید! حسن گفت: ای پسر رسول خدا!، برای همیشه توبه می‏کنم و دیگر عکس العمل رفتارهایم را به روزگار نسبت نمی‏دهم. امام در ادامه فرمود: «یَا حَسَنُ اِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِیبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِی بِالاْءَعْمَالِ عَاجِلاً وَ آجِلاً؛ ای حسن! به طور یقین خداوند متعال پاداش می‏دهد و عقاب می‏کند و در مقابل رفتارها در دنیا و آخرت مجازات می‏کند.»(13)

 

شیوه حفظ دوستان

 

از منظر امام دهم علیه‏السلام یکی از ویژگیهای اولیاء خدا و انسانهای صالح عفو و گذشت و پذیرش عذر دیگران است. ایوب بن نوح می‏گوید: آن حضرت طی نامه‏ای به یکی از یاران ما که موجب ناراحتی شخصی شده بود، توصیه کرد که برو از فلانی عذر خواهی کن و بگو: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْرا إِذَا عُوتِبَ قَبِلَ؛(14) اگر خداوند خیر بنده‏ای را بخواهد، [او را حالتی عطا می‏کند که] هرگاه از او عذر خواسته شد، می‏پذیرد.» تو نیز عذر ما را بپذیر!

برای پاسداری از حریم دوستان نیک نباید در باره آنان سخت‏گیری کرد، بلکه باید در موارد لغزش و خطایشان عفو و گذشت پیشه کرد و عذرشان را پذیرفت؛ زیرا اگر به بهانه‏های ساده، انسان دوستان خود را طرد کند و از خود دور سازد، به مرور زمان غریب و تنها خواهد ماند و مخالفانش افزایش می‏یابند؛ در حالی که دوستان خوب بازوی نیرومندی در زندگی افراد به شمار می‏آیند. لقمان حکیم به فرزندش سفارش می‏کرد که: «یَا بُنَیَّ اتَّخِذْ أَلْفَ صَدِیقٍ وَ أَلْفٌ قَلِیلٌ وَ لَا تَتَّخِذْ عَدُوّا وَاحِدا وَ الْوَاحِدُ کَثِیرٌ؛(15) فرزندم هزار دوست بگیر و البته هزار کم است و یک دشمن برای خودت درست نکن که یکی هم زیاد است.»

بنابراین، برای رسیدن به سعادت و توفیق در زندگی، انسان باید از دوستان خوب محافظت کند و با اختلاف کوچک و جزئی و لغزشهای ساده نباید آنان را از دست بدهد، بلکه شیوه اهل بیت علیهم‏السلام را در نظر بگیرد و از گناهانشان بگذرد. اگر عذر خواهی کردند، بپذیرد و عفو و گذشت پیشه کند.

سعدی گفته:

با مردم سهل‏گوی دشوار مگوی

با آن که درِ صلح زند جنگ مجوی

 

پی نوشت:

 

1. تحف العقول، ص 482؛ الکافی، ج 1، ص 138.

2. تحف العقول، ص 482.

3. بحارالانوار، ج 74، ص 402.

4. تحف العقول، ص 483.

5. بحارالانوار، ج 69، ص 316.

6. نحل / 23.

7. معراج السعاده، ص 270؛ محجة البیضاء، ج 6، ص 213.

8. کشف الغمه، ج 2، ص 386.

9. اعلام الدین، ص 311.

10. همان.

11. تحف العقول، ص 482.

12. کامل الزیارات، ص344.

13. بحارالانوار، ج 56، ص 2.

14. مستدرک الوسائل، ج 8، ص 329.

15. وسائل الشیعه، ج12، ص 16.

منبع: ماهنامه مبلغان؛ نویسنده: عبدالکریم تبریزی

 

مناجات امام علی علیه السلام در دل شب

مناجات امام علی علیه السلام در دل شب

      

عُروة بن زبیر می گوید:

با گروهی در مسجد رسول خدا نشسته بودیم که سخن از بدر و بیعت رضوان به میان آمد.

ابودرداء گفت:« آیا می خواهید کسی را نام ببرم که ثروتش از همگان کمتر، ولی تقوا و تلاشش در عبادت خدا بیش از همه است؟ »

گفتند:«آری. بگو.»

گفت:« امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب »

 

در این هنگام تمام افراد حاضر در مجلس با ناراحتی از ابودرداء رو گرداندند. ابودرداء گفت:« ای مردم، من آنچه را دیدم می گویم، و هر یک از شما آنچه را که دیده است بگوید. من، خودم علی ابن ابی طالب را در لابه لای درختان نخل دیدم که نیمه‌های شب با صدایی حزن آلود چنین مناجات می کرد:« خدای من، چه بسیار گناهانی که تو به دلیل شکیبایی‌ات، آنها را مایه انتقام از من قرار ندادی، و چه بسیار رسوایی‌هایی که تو از سر بزرگواری، آنها را آشکار نساختی. خدایا، اگر عمرم را مدتی طولانی در معصیت تو گذراندم و در نامه‌ی اعمالم گناهانم بزرگ است، جز آمرزش تو آرزوی دیگری ندارم و جز رضایتت به چیز دیگری امیدوار نیستم.»

 

صدای علی بن ابی اطالب مرا به خود مشغول ساخت. من دنبال صدا رفتم و به علی بن ابی طالب رسیدم. بدون حرکت در گوشه ای ایستادم و دیدم علی در دل تاریک شب چند رکعت نماز گزارد. آن گاه به دعا و گریه و مناجات مشغول شد و در ضمن مناجات هایش چنین گفت:« خدای من، به عفو تو می اندیشم و گناهانم بر من سبک می‌شود؛ و گاه مؤاخذه و مجازات هول‌انگیز تو را یاد می کنم و گناهانم بر من بزرگ و سخت می‌گردد.

آه، اگر تو در نامه‌ی اعمالم گناهی را بخوانی که من فراموش کرده ام، و تو آن را ثبت کرده‌ای. آن گاه فرمان دهی که او را بگیرید. پس وای بر اسیری که خاندانش نتواند او را رهایی بخشد و قبیله‌اش سودی برایش نداشته باشد. آه از آتشی که جگرها و کلیه‌ها را می سوزاند...»

 

پس آن قدر گریست که بدون حرکت افتاد. من پیش خودم گفتم از شدت شب‌زنده داری، خوابش برده، و گفتم او را برای نماز صبح بیدار می کنم. جلو رفتم و او را تکان دادم، ولی تکانی نخورد.

گفتم:« انالله و انا الیه راجعون. علی بن ابی طالب مُرد!»

با شتاب به منزلش رفتم و خبر مرگ او را به همسرش دادم. حضرت زهرا سلام الله علیها ماجرا را پرسید و من تعریف کردم.

او فرمود:«ای ابودرداء، به خدا سوگند این حالتی است که از ترس خدا به علی دست می‌‌دهد.»

 

صبح که شد مردم به صورت علی آب زدند و علی به هوش آمد. برخاست و مرا دید که می‌گریم. فرمود:« چرا گریه می کنی؟»

گفتم:« به خاطر کاری که تو با خودت می‌کنی.»

فرمود:« ای ابودرداء، چه می‌گویی اگر مرا ببینی که برای حساب فرا خوانده‌اند، فرشتگان عذاب مرا گرفته‌اند و در پیشگاه خداوند جبار ایستاده‌ام، در حالی که دوستانم رهایم ساخته‌اند. در این هنگام تو بیشتر از اکنون به من رحم می‌کنی و برایم دل می‌سوزانی.»

 

به خدا سوگند، این صحنه را در زندگی هیچ یک از اصحاب رسول خدا ندیدم.

 

منابع:

 

    * بحارالانوار، ‌ج 41، ص 11، حدیث 1 ------ امالی صدوق

 

در مورد رابطه حروف مقطعه با اسم اعظم بیشتر بدانیم( حروف مقطعه ی

در مورد رابطه حروف مقطعه با اسم اعظم بیشتر بدانیم( حروف مقطعه ی قرآن 73 حرف هستند)

با عنایت باینکه در مورد حروف مقطعه و ارتباطشان با اعجاز عددی قرآن  و خود اعداد و مقدس بودن برخی از آنان سخن های زیادی گفته شده است بحثی وجود ندارد .اما آنجا که سخن از معنای حروف مقطعه به میان می آید بهترین سخنی که گفته شده است و اکثر مفسران بر آن اجماع دارند بر این است که این حروف تنبه بر این مطلب هستند که قرآنی که معجزه ی حضرت ختمی مرتبت پیامبر(ص) است از همین حروف تشکیل شده است. لذا در این نوشتار غرض آن است که از اعجازهای برخی دیگر از اعداد و پرده برداری در خور توان  از مطالب عددی حروف مقطعه  ؛بارتباط این حروف  با اسم اعظم پرداخته شود.

 «درکتاب معتبر  بصائر به سند  خود از جابر از ابی جعفر(ع) روایت کرده که فرمود اسم اعظم از 73 حرف تشکیل شده که یک حرف آن نزد آصف برخیا بود.... در حالی که از آن 73 حرف 72 حرفش نزد ماست و یک حرف آن تنها نزد خداست...» (المیزان ج15 ص574)

آنچه که مسلم است حروف مقطعه ی قرآن 73 حرف هستند که همگی تکرار 14 حرف هستند. و همانطور که دانستن یک حرف از اسم اعظم به معنای داشتن چنین توانایی عظیمی(شکافتن مکان و جابجایی تخت بالقیس از سبا به اورشلیم) است در مورد حروف مقطعه ی کهیعص نقل نموده اند که اگر کسی معنای آن را بداند می تواند بر آب راه برود.

لهذا با عنایت بعرایض معروضه به نظر می رسد (علاوه بر اینکه بین 73 حرف بودن حروف مقطعه و 73 حرف بودن اسم اعظم رابطه ای است) 73حرف بودن اسم اعظم به معنای وجود 73 توانایی شگفت در عالم آفرینش است. توانایی هایی مثل تسلط بر زمان و مکان آگاه شدن از غیب، استجابت دعا، تغییر قضا و قدر و سایر توانایی هایی که باعث سر زدن وقایعی می شود که خارق عادت هستند.

و از طرفی در تهذیب از حضرت امام صادق علیه السلام و در  کتب عیون و تفسیر عیاشی از حضرت  امام رضا علیه السلام  نقل شده که جمله ی «بسم الله الرحمن الرحیم»که عدد آن 19 بوده و خود بحث جداگانه ائی را درپی دارد؛ به اسم اعظم نزدیک تر از سیاهی چشم به سفیدی آن (همان منبع ج1 ص25). شایان ذکراست دقت در این نکته حساس الزامیست که سیاهی و سفیدی چشم کاملا به هم پیوسته هستند  بنابراین پس اگر بسم الله الرحمن الرحیم و اسم اعظم از این هم به یکدیگر نزدیکتر باشند معنایش این است که از اسم اعظم در بسم الله وجود دارد. و آنکه چه مسلم میباشد اینکه  تمام حروف بسم الله(به جز ب ) جزء 14 حرفی است که حروف مقطعه ی قرآن هستند. (حروف بسم الله تکرار 9 حرف از 14 حرفِ مقطعه هستند. )

ارتباط حروف مقطعه با اسم اعظم و عدد14 که خود از اعداد مقدس است  .خودش نیز کاملا در خور تامل است. آیاتِ حروف مقطعه، تکرار 14 آیه هستند و حروف این 14 آیه تکرار 14 حرف است. بر کسانی که با معرفت ائمه اطهار علیهم السلام اجمعین در مقام نورانیشان بنوعی مانوس بوده و پیرو و عاشق فنای معرفت فی الله (عشق و عرفان حقیقی اسلامی؛امامی یعنی نبوی و ولائی) پوشیده نیست که اسم اعظم همان حقیقت محمدیه(ص)و ولایت سید البشر یعسوب الدین حضرت علی ابن ابی طالب اسدالله غالب ... است که 14 معصوم همگی در آن مقام نور واحدرا هستند.

کلیاتی در مورد حروف مقطعه

بطوریکه در بالا نیز مورد اشاره قرار گرفت حروف مقطعه ی به کار رفته در قرآن آسمانی 73 حرف هستند که حاصل تکرار 14 حرف هستند. حروف «بسم الله الرحمن الرحیم» غیر از حرفِ «ب»، همگی جزء این حروف هستند و 9 حرف از این 14 حرف را تشکیل می دهند.

29 سوره از قرآن (یعنی به تعداد حروف زبان عربی به اضافه ی همزه) با حروف مقطعه آغاز می شوند. آیات حروف مقطعه در بسیاری از سوره ها مشابه هم می باشد. ولی با توجه باین مطلب در مجموع، آیاتِ حروف مقطعه که 30 آیه هستند (در سوره ی شوری حروف مقطعه دو آیه را به خود اختصاص داده اند) تکرار 14 آیه هستند درست همانطور که این 14 آیه، تکرار 14 حرف هستند .چنانچه مشخص است  این 14 آیه و اینکه هر کدام از این آیات در آغاز کدام سوره ها آمده اند کاملا مشهود است. در 6 آیه این 14 حرف همگی آمده اند بی آنکه حرفی تکرار شود: الر- کهیعص- طس - حم - ق- ن.

در «بسم الله...» 5 حرف از حروف مقطعه نیامده است که عبارتند از «ک ع ص ط ق» که این حروف در سه آیه از پنج آیه ی مذکور آمده اند: «کهیعص طس ق». سوره ی شوری تنها سوره ای است که در آن، حروف مقطعه دو آیه را به خود اختصاص داده اند. آیه ی دوم این سوره که «عسق» است نیز حروفش در همین سه آیه ای که ذکر شد (کهیعص طس ق) آمده است.

الم: بقره (286)، آل عمران(200)، عنکبوت(69)، روم (60)، لقمان(34)، سجده (30)المص: اعراف (164)

الر: یونس(109)، هود(123)، یوسف (111)، ابراهیم(52)، حجر(99)

المر: رعد(43)

کهیعص: مریم(98)

طه: طه(135)

طسم: شعرا(227)، قصص(88)

طس: نمل(93)

یس: یس(83)

ص: ص(88)

حم: غافر(85)، فصلت(54)، زخرف(89)، دخان(59)، جاثیه(37)، احقاف(35)

حم عسق: شوری(53)

ق: ق(45)

ن: قلم(52)

دسته بندی حروف مقطعه مشابه و جایگاه آنها: سوره هایی که حروف مقطعه ی مشابه دارند در قرآن پشت سر هم هستند 4 دسته هستند و در میان هر دسته از انها یک سوره است که یک یا سه حرف مقطعه کم یا زیاد دارد.

در میان این سور حروف مقطعه ی سوره ی رعد یک «م» بیشتر و سوره ی نمل یک «م» کمتر دارد. رعد سوره ی 13 و نمل سوره ی 27 در قرآن است جمع این دو عدد 40 می شود که مقدار عددی حرف م در حروف ابجد است. حروف مقطعه ی سوره ی اعراف یک «ص» بیشتر از گروه «الم» که در میان آن واقع شده اند دارند. اعراف سوره ی هفتم و سوره ی صاد سوره ی 38 قران است: 7+38 مساوی با 45 می شود که برابر با نصف مقدار عددی حرف «ص» است. حرف «ص» در حروف مقطعه ی سوره ی مریم نیز آمده است. مریم سوره ی 19 قران است که شماره ی آن نصف شماره ی سوره ی «ص» است.

 

 

از خداوند متعال همواره خواهانیم که طعم و لذت  مفاهیم عامل بقران شدن را بکام ما رسانده تا قران را کتاب دستور زندگی خویش همواره قرار داده و همیشه با قران مانوس و مشهور باشیم.آمین یارب العالمین."شاکر سردرود"

شعرترکی هر عاشق اولان عشقه گرفتار اولابیلمز/هر خورما ساتان میثم

شعرترکی

هر عاشق اولان عشقه گرفتار اولابیلمز/هر خورما ساتان میثم تمار اولابیلمز

هر عاشق اولان عشقه گرفتار اولابیلمز/هر خورما ساتان میثم تمار اولابیلمز

 

مخلوق خداوند اوزونه اولمیان عاشیق/حق عاشقه تک صاحب ایثار اولابیلمز

 

دونیا مالونا شهرتینه وورقون اولانلار/انفاق ایلهمز طالب دیدار اولابیلمز

 

ماموره اگر رشوه یماخ اولماسا عادات/مظلوملارین قاننه ظالم سورا بیمزا

 

میمون تکین هر سوزه تقلید ایلینلر/اندیشه ادیب صاحب افکار اولابلمز

 

صابر یمه غم هر گونین ئوز قصه سه واردور/مفرق پاراسه گوهر شهوار اولابیلمز

×××××

گوللریمیزسارالماسین سولماسین/اوره ک لره دردوکدردولماسین

بوندان بئله آیریلیقادوزمه رم/سن اولماسون ایکی دونیااولماسین

نئچه ترکی شعر (فضولی؛صائب)(نباتی؛نوایی)؛واحید

نئچه ترکی شعر (فضولی؛صائب)(نباتی؛نوایی)؛واحید

 

گؤرسن من نییه یارب بئله نالان اولدوم ؟

 

غلط ائدیم کی سنه واله و حئیران اولدوم!

 

 

 

اودا یاخدین من بیچاره نی پروانه کیمی

 

آجیغین گدی مگر عاشیق انسان اولدوم ؟

 

 

 

سود و سرمایه می مجموع الیمدن آلدین

 

نییه کیم زاهد اولوب مسجیده دربان اولدوم !

 

شیخ صنعان کیمی من بوینوما سالدیم زنار

 

ایندی گل گؤر کی کیلیسالارا رهبان اولدوم

 

 

 

ائتدیم اول دیلبر ترسایا بو گون بیر سجده

 

ایندی بیلدیم کی یقین منده مسلمان اولدوم

 

 

 

شکر اللله کی من کوفرده بولدوم ایمان

 

کئچن ایامه نه حاصیل کی پشیمان اولدوم

 

 

 

گل نباتی، دولانیم باشینا، به!به! نه گؤزل

 

جان وئریب یاره، وفا راهینا قوربان اولدوم

 

 

ائی ییخان کونلوم ائوین، قیل حذر افغانیمدان!

 

ائوین آباد اولا، ال چک دیلی ویرانیمدان

 

 

 

منی مجنون ایله فرهاده برابر توتما

 

من اولاردان دا هنرلر کئچنم جانیمدان

 

 

 

بیرجه گل گور نه جفالار چکیرم زولفوندن

 

خبرین یوخدو سنین، حالی پریشانیمدان

 

 

 

طعن ائدیر ائل منه : ((یارین نه وفاسیز چیخدیی ؟ ))

 

ای وفاسیز، دئمیرم من بونو اوز یانیمدان

 

 

 

سانکی باشدان-باشا بیر شعله ئ-عشقم گئجه لر

 

شمع لر اودلانیر آهئ- دیلی-سوزانیمدان

 

 

 

نئیلرم من گولو، یا لاله نی انصافیم وار

 

اونلارین هانسی گوزلدیر رخ جانانیمدان!

 

 

 

واحیدم، عصریمیزین ایندیکی فرهادی منم

 

کیم منی آیری سالار خسروئ خوبانیمدان

-

دلا منت چکینجه سن وفاسیز آشنالردن

 

یاخینلاش درگهئ - حقه اوزاقلاش بی وفالردن

 

 

 

هر آهو گوزلونون زنجیری - زولفون موشک ظن ائتمه

 

اسیری اولمامیش، جهد ائت، قوتار جانین خطالردن

 

 

 

آیاق توتدوقجا وار قاچ، هر دنی خصلتله یار اولما

 

صداقت مرحمت اوما بو مسلک سیز گدالردن

 

 

 

زمانه اولسا رایینجه، سنینله یار اولور عالم

 

یامان گونده اوز دونده ررلر بی نوالردن

 

 

 

خطادیر ایندی هر نا اهله دیل وئرمک، رفیق اولماق

 

گدالیق دیر، دیانت گوزلمک هر بی ادالردن

 

 

 

بوتون اوضاعئ عالم خالق اوچون بیر درسئ عبرت دیر

 

گره کدیر امتحان اولماق توکنمز ماجرالردن

 

 

 

اگر جنت اولا عالم صفا و ذوق دن واحید!

 

بیزی طالع آیرماز بیر زمان محنت سرالردن.

-

باتما ای، آی، بوردا بیر عاشیق پریشاندیر هله

 

گلمه ای آیدین سحر یار بیزده مهماندیر هله

 

 

 

گل پریشانی، پریشان ائیله مه، احسان ائله

 

ائی سخاوت کانی جان موشتاقی احساندیر هله

 

 

 

گل مریضی عئشقدن کسمه کرامت کولگه سین

 

اوز پرستاریم منه مشغولی درماندیر هله

 

 

 

دان یئرین، دان اولدوزون۷ بیرده سنی گوزلر گوزوم

 

مورگولو گوز کیپریک اویناتماز نیگهباندیر هله

 

 

 

قوی غیربلر حلقه سینده منده بیر مجلیس قوروم

 

سنده اول شاهید کی شام، شامی غریباندیر هله

 

 

 

باتما ای،آی، گل یوبان پوزما نیاز عالمرین

 

گلمه ای آیدین سحر یار بیزده مهماندیر هله

-

 

صبح چئکمیش،چرخه چالمیش داشه تیغین آفیتاب *** ظاهر ائتمیش اول مهِ دللاکه عین اینتیساب(فضولی )

 

عاشیقین گؤز یاشینا رحم ائیلمز اول آفیتاب *** آغلاماق ایلن آپارماز اود الیندن جان کباب (صائب)

 

ای ساچین آشفته سی یوز خیل سوداسی مزاج *** گؤرمه دیک زنجیر هم سئوادایا باعث هم علاج (نوایی)

 

منحرقدیر ساقیا اندوه دونیادان مزاج *** باده توت کیم علّت اندوهه غفلتدیر علاج (فضولی)

 

بر رخ ممکن بود پیوسته گردِ احتیاج *** لازمِ این نشئه،افتادست دردِ احتیاج (صائب)

 

خرّم اولدو باغ و یئر گولدن،ایچیمده غم هنوز *** گولدو هریان غنچه و کؤنلوم ایشی ماتم هنوز (نوایی)

 

عالم اولدو شاد سندن، بن اسیری غم هنوز *** عالم ائتدی ترکی غم ، بنده غمی عالم هنوز (فضولی)

 

از سرشک گرم زرین است مژگانم هنوز *** میچکد آتش چو شمع از رشتة جانم هنوز (صائب)

 

 

 

باغذاهای تقویت کننده حافظه بیشتر آشناشویم

باغذاهای تقویت کننده حافظه بیشتر آشناشویم

هر یک از ما با افزایش سن، بخشی از حافظه کوتاه مدت خود را از دست می دهیم.

تغذیه مناسب بر روی حافظه موثر است. بررسی ها نشان داده، مصرف کربوهیدرات قدرت یادآوری مطالب را بهبود می بخشد.

اخیراً در یک مطالعه اثر پروتئین و چربی را بر روی سطح ادراک و آگاهی افراد بررسی کردند.

22 زن و مرد مسن، در سنین 61 تا 79 سال، بعد از مصرف 4 نوشیدنی زیر، سه آزمایش بررسی هوش را انجام دادند. چهار نوشیدنی شامل:

1- فاقد ماده مغذی

2- کربوهیدرات

3- چربی

4- پروتئین ؛ بود و هر روز بعد از مصرف این چهار نوشیدنی در چهار روز جداگانه بررسی شد.

آزمایش بررسی حافظه شامل یادآوری لغت و متن بود که بلافاصله یا یک ساعت بعد از مصرف موادمغذی صورت می گرفت.

سه نوشیدنی که دارای ماده مغذی بودند، حافظه کوتاه مدت و بلندمدت را افزایش داده بودند و یک ساعت بعد از مصرف این افزایش، چشمگیرتر بود. ولی فقط پروتئین در یک آزمایش مجزا، زمینه فراموشی را کاهش داد.

نوشیدنی که فاقد ماده مغذی بود، اثری بر روی عملکرد حافظه و ذهن نداشت و نشان می داد که دریافت موادمغذی برای کارآیی ذهن لازم است.

بنابراین سعی کنید به طور منظم و با حجم کم، وعده های غذایی را مصرف کنید. مغز شما برای عملکرد بهتر به غذای کافی و مغذی نیاز دارد. برای جلوگیری از اختلال در حافظه بلندمدت، رژیم غذایی متعادل و مناسبی را داشته باشید و هر روز مکمل مولتی ویتامین مصرف کنید.

کولین، ماده ای است که به طور طبیعی در غذاهای چرب وجود دارد و حافظه را تقویت می کند. پزشکی از دانشگاه کارولینای شمالی بیان کرد، اگر در دوران بارداری مادر، به رژیم غذایی او کولین اضافه شود، قدرت حافظه جنین در حال رشد را برای مراحل بعدی زندگی افزایش می دهد.

 در دوران بارداری و شیردهی، ذخایر کولین بدن مادر تخلیه می شود، در نتیجه کولین کافی برای رشد طبیعی مغز در دسترس نخواهد بود. کولین برای حفظ سلامتی افراد، موردنیاز است.

کولین یک ترکیب فسفولیپیدی است که در بدن، مواد محلول در چربی را حمل و چربی ها را امولسیه* می کند. این ماده مستقیماً روی پیام های عصبی موثر است و قدرت ساخت و آزادسازی استیل کولین را سرعت می بخشد. استیل کولین یک ناقل عصبی است که در کنترل عضلات و قدرت حافظه دخالت دارد. منابع غذایی کولین عبارت اند از: شیر، جگر، تخم مرغ و بادام زمینی. در بدن نیز از اسید آمینه متیونین ساخته می شود. کولین به صورت مکمل های خوراکی نیز وجود دارد و مقدار مورد نیاز آن برای مردان 550 میلی گرم در روز و برای زنان بالغ 425 میلی گرم در روز است.

* امولسیه:

به شکل ذرات ریز و پایدار درآوردن جسمی در یک محلول.

منبع :www.nutrition.about.com

مترجم : کارشناس تغذیه تبیان