راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

نگاهی به و آداب و رسوم وشعر چهارشنبه سوری واشعا ر ترکی عید نوروز

نگاهی به و آداب و رسوم وشعر چهارشنبه سوری واشعا ر ترکی عید نوروز در آذربایجان

مقدمه

اگر نگاهی به فرهنگ آذربایجان بیاندازیم برای اکثر ایام و فصول سال مراسمات مختلفی می بینیم، که این نیز نشان بارز از فرهنگ غنی و قدرتمند آذربایجان می باشد.

برای آشنایی با بیشتر این مراسمات و شناخت مناسبتهای مختلف آذربایجان، علاوه بر میراث مکتوب، فولکولور یا فرهنگ شفاهی آذربایجان نیز کمک شایانی به ما می کند.

یکی از این مناسبتها، مراسمات مربوط به چهارشنبه های آخر سال می باشد که مقدمه ای تلقی می شوند برای مراسمات تحویل سال جدید.

عده ای برآنند که چهار بودن چهارشنبه های آخر سال به نوعی با فرضیه فیثاغورس مربوط می باشند. چرا که وی عدد چهار را اصل و ریشه طبیعت جاودان می داندhttp://up.iranblog.com/Files73/902e7a30a1014e36b31d.gif

نگاهی به و آداب و رسوم وشعر چهارشنبه سوری واشعا ر ترکی عید نوروز در آذربایجان

مقدمه

اگر نگاهی به فرهنگ آذربایجان بیاندازیم برای اکثر ایام و فصول سال مراسمات مختلفی می بینیم، که این نیز نشان بارز از فرهنگ غنی و قدرتمند آذربایجان می باشد.

برای آشنایی با بیشتر این مراسمات و شناخت مناسبتهای مختلف آذربایجان، علاوه بر میراث مکتوب، فولکولور یا فرهنگ شفاهی آذربایجان نیز کمک شایانی به ما می کند.

یکی از این مناسبتها، مراسمات مربوط به چهارشنبه های آخر سال می باشد که مقدمه ای تلقی می شوند برای مراسمات تحویل سال جدید.

عده ای برآنند که چهار بودن چهارشنبه های آخر سال به نوعی با فرضیه فیثاغورس مربوط می باشند. چرا که وی عدد چهار را اصل و ریشه طبیعت جاودان می داند. لذا بنا به اعتقاد اینها، عدد چهار در این آیین چهار وجه دارد که اولین آن منسوب به باد و در آن نیز باد می آید. دومین خاک، سومین آتش و سرانجام آب که در این زمان از یخ بستن خاک کاسته می شود و زمین نفس می کشد. تاریخ  ما تورکها، فلسفه هر یک از ایام را به خوبی برای ما روشن می سازد و رابطه و احترام نیاکانمان را به طبیعت نشان می دهد. به همین خاطر نیز حتی ساعتهای مختلف روز نیز برای خود دارای جایگاه مخصوصی می باشند. و مراسمات این ایام – نوروز – فلسفه های خاص خود را دارند که درک آنها نیاز به تدقیق در میراث معنوی به جا مانده از نیاکانمان دارد. در این مقال مختصری در مورد مراسمات مربوط به چهارشنبه های آخر سال ذکر می شود.

 1-  "سور" در زبان  تورکی به معنای شادی، سرور، گذراندن روزگار به خوبی می باشد.

  چهارشنبه های آخر سال را به ترتیب با اسامی چهار عنصر طبیعی مشخص کرد ه اند که عبارتند از: "سو چرشنبه سی" (چهارشنبه آب) ، "اود چرشنبه سی" (چهارشنبه آتش) ، "یئل چرشنبه سی" (چهارشنبه باد) و "توپراق چرشنبه سی" (چهارشنبه خاک) که به اسامی دیگری نیز مانند: "سور چرشنبه سی" (چهارشنبه سوری)، " "لوطی چرشنبه سی" (چهارشنبه لوطی) معروف می باشد.

 به باور و اعتقاد نیاکان ما، "یئل، اود و سو" به مهمانی توپراق می روند و در معبد توپراق جمع می شوند و روزهای سخت، زمستانی را که توام با قحطی و فلاکت و سختی بوده است بر  او عرضه می دارند و الهه توپراق را به بیداری دعوت می کنند و این چهار الهه دست در دست همدیگر با خواندن این شعر:

 

سو گلدی ها، اود گلدی ها، یئل گلدی

 

 

آب آمد، آتش آمد، باد آمد

 

تزه عؤمور – تزه تاخیل ایل گلدی

 

 

عمر تازه، روییدنی و سال تازه اومد

 

 

 

 

 

دنیای روشنایی ها را به مردم به ارمغان می آورند و مردم نیز با دیدن این وضعیت به جشن و پایکوبی در طبیعت می پردازند. البته امروزه روز مردم به سان گذشته تمامی مراسمات مربوط به هر یک از چهارشنبه های مذکور را به جا نمی آورند ولی عموما با اجرای مختلف آنها موجب پایداری آنها می شوند.

 چرشنبه لیک

در چهارشنبه آخر سال از طرف خانواده داماد به خانه تازه عروس هدایایی با عنوان "چرشنبه لیک" (هدیه روز چهارشنبه )  فرستاده می شود. در میان این هدایا می توان سبزه عید، چند شاخه گل سرخ، تعدادی ماهی قرمز، آجیل، لباس، چادری و... مشاهده کرد. همچنین سفره هفت سین، آینه، شانه و سرمه  نیز همراه آن به خانه عروس می فرستند.

"چرشنبه بازاری" ( خرید روز چهارشنبه ) نیز آداب مخصوص به خود را دارد. همه مردم به بازار می روند و "چرشنبه لیک" می خرند. چرشنبه لیک عبارت است از آینه، شانه، جارو، آجیل و... در این روز برای بچه ها نیز اسباب بازی می خرند. در تبریز وقتی برای بچه ها اسباب بازی می خرندبه شوخی گفته می شود: "چرشنبه اوشاغی، بئشی بیر شاهی" (کودک چهارشنبه، پنج تاشون یک عباسی)

و آن شخصی که فرزندان زیادی دارد زمانی که برای خرید به بازار می رود، این ندا را برای وی سر می دهند: "چرشنبه بالالاری" (بچه های چهارشنبه).

در این روز معمولا غذاهایی مانند پلو و کوفته درست می کنند. هنگام درست کردن کوفته، یک کوفته اضافه می پزند و به آن "غئییب پایی" (سهم غایب) می گویند که سهم مهمان ناخوانده می باشد.

در این روز همچنین گندم بو داده (قورقا) درست می کنند و در بعضی از مناطق، ریش سفید فامیل هنگام روشن کردن آتش در پشت بام، یک خط دایره ای کشیده و قورقا ها را داخل آن پخش می کند و سپس شروع به دعاهایی از این قبیل می کند: بسم الله الرحمن الرحیم، الهم صلی علی محمد و آل محمد، ای خدا، انشاالله که نوروز محمد، ثروت و دولت ابراهیم، عمر نوح، سلامتی و ارزانی نعمت برای ما و همسایگانمان عنایت فرما، برای اشخاص بدون اولاد، اولاد، برای جوانها سلامتی، برای پیران طول عمر، برای بیماران شفا، برای فقرا مال و ثروت، برای ثروتمندان کرامت عنایت فرما. مردم را نسبت به یکدیگر مهربان کن، آمین یا رب العالمین" بعد از دعا، مشتی از قورقاها و نخود و عدس برداشته و بعد از نیت و درخواست روزهای خوش برای همه از خدا، آنها را به سوی آسمان پرت می کند و می گوید: "بودا قوشلارین پایی" (این هم سهم پرندگان).

 وسایل شادی

وسایل شادی زیادی برای شادی و جشن این روز وجود دارد. از میان آنها می توان به "ترقه، یئتددی تاراقا، تومانا گیره ن، ال بمبی و..." اشاره کرد. که از طرف جوانها پرتاب شده و منفجر می شوند. در بعضی از مناطق از "توپ اودی" (توپ آتشین) نیز استفاده می کنند. این توپ از پارچه هایی که به همدیگر تنیده شده اند در چهارشنبه آخر سال آتش زده می شود و جوانها در محلها آن را به سوی همدیگر پرتاب می کنند.

"توولاما" از دیگروسایل شادی است. در درون این توولاما ها (گردونه های آتش) خرده های آلومینیوم و آتش ریخته و آنها را می چرخانند و هنگام چرخش، گلوله های سفید آتش همه جا پخش می شود.

از تفریحات دیگر این موقع "یومورتا چاقیشدیرماق" (بازی تخم مرغ ) می باشد. نحوه بازی بدین شکل است که جوانان در میدانگاهها جمع می شوند و تخم مرغهایی که آب پز شده اند را به یکدیگر می زنند تا ببینند کدامیک زودتر می شکند. کسی که تخم مرغش می شکند بازنده است و باید آن را به فرد برنده بدهد.

 فال گوش وایستادن:

فال گوش وایستادن را نیز می توان از رسومات مربوط به این روز به حساب آورد. در روستاها از منافذ پشت بامها و دیوارها و در شهرها از پشت درها، اشخاصی که می خواهند به این طریق برای خود "فال گوش" بگبرند با گوش خواباندن، سعی می کنند سخنان افراد داخل خانه ها را بشنوند و بعد از آن، نیتها و خواسته هایی که درذهن و دل خود گرفته اند را به وسیله این حرفها تعبیر می کنند. به همین خاطر در این روز در خانه ها حرفهایی که رد و بدل می شود حرفهایی دلنشین و زیبا می باشد.

 فال آب:

از دیگر فالهای این روز "سو فالی" (فال آب) می باشد. دخترها، عروس خانم ها و زنها، هر کدام وسایلی مانند سنجاق، دکمه، منجق و... را در داخل ظرفی که داخل آن آب است می اندازند سپس یک نفر بایاتی (دوبیتی تورکی) می خواند و یک کودک کم سن و سال یک به یک وسایل را از داخل ظرف بیرون می آورد. برای وسایل هر کس، از بایاتی هایی که خوانده شده تعابیری وجود دارد. خوانندگان بایاتی ها سعی می کنند حرفهای زیبا و دلنشین را بر زبان جاری سازند.

 چهارشنبه سوری و روشن کردن آتش:

یکی از مراسمات مهم این روز، روشن کردن آتش و پریدن از روی آن می باشد. روایت های زیادی در مورد این مراسم وجود دارد. بعضی، به وجود آمدن این رسم را به زمان زرتشت پیامبر نسبت می دهند و بعضی آن را رسمی می دانند که از زمان مختار ثقفی (انتقام گیرنده خون امام حسین (ع) ) باقی مانده است. چرا که اینها معتقدند مختار با طرفدران خود قراری می گذارد مبنی بر اینکه در شب چهارشنبه در پشت بامها آتش روشن کنند، تا بدینوسیله دست به قیام بزنند و همه را آگاه سازند. و بدین طریق گرفتن انتقام خون امام حسین از دشمانش شروع می شود. و از آن روز به بعد، مردم، چنین روزی را روز شادی خود انتخاب می کنند.

عده ای بر این باورند که "سوری" واژه ای کردی و به معنای قرمزی و سرخی می باشد. ولی با نگاهی به تاریخ باشکوه تورک خلاف این موضوع برای ما ثابت می شود و ریشه این کلمه و همچنین ریشه مراسمات مختلف این روز را در این تاریخ مشاهده می کنیم. و حتی شاید بتوان گفت که سومرها –قبائیل تورک – اولین مردمانی بوده اند که مراسمات مربوط به چهرشنبه های آخر سال و نوروز را جشن می گرفتند. چنانچه آقای دکتر مهرداد بهار نیز در مدخل کتاب "تخت جمشید" خود و هم در مصاحبه خود با مجله آدینه (شماره بهار 1372) چنین تصریح می کند: "...جشن نوروز در اصل یک جشن آریایی نبوده بلکه نخست در بین سومریان مرسوم بوده است... این آیین از بین النهرین به دیگر مناطق جهان و از جمله ایران رفته است...".. البته خود کلمه "سور" (sur) در زبان تورکی به معنای سرور و شادمانی می باشد. در آداب و سنن قدیمی ما تورکها 4 چهارشنبه ماقبل نوروز جشن گرفته می شد و در چهارشنبه آخرین بر فراز تپه بلندی آتش افروخته تا قبل از طلوع آفتاب از روی آن می پریدند. رسم برافروختن آتش اشاره به یک حادثه تاریخی نیز می کند و آن اینکه تورکانی که در "ارگنه گون" – نام مکانی- در محاصره بودند بکمک افروختن آتش توانستند محاصره را شکسته، راه سرزمین پدریشان را بیابند.

این روز رستاخیز یعنی بازگشت به سرزمین مصادف بود با شروع فصل بهار، بهمین خاطر خان تورکان هر ساله بیاد بود آن روز آتش بزرگی افروخته و با کوبیدن پتک بر روی آهنی که در آتش بزرگ قرار داده شده آغاز سال و جشن را اعلام می کند.

  آتشکده های به جا مانده از گذشته ها نیز نشان می دهد که این عنصر طبیعی در میان ملت تورک برای خود اهمیت خاصی داشته لذا مراسمات فعلی زنجیره خود را از گذشته حفظ کرده و اگر قالب ها نیز عوض شده باشند ولی مفهوم ذاتی خود را از دست نداده اند. پس نمی توان به همین راحتی صحبت از کردی یا عربی یا ... بودن کلماتی مانند سوری کرد. شاید در میان قوم کرد این واژه به معنای قرمزی باشد، ولی آن نمی تواند دلیلی بر تسری آن بر واژه های مشابه آن در فرهنگ ملتهای دیگر به همان معنا باشد.

بعد از غروب آفتاب، آتشها روشن می شوند و همه سعی می کنند از روی ان بپرند. زمان روشن کردن آتش از" اوزه رلیک" ( اسپند) که از بازار خریده شده می سوزانند و اعتقادی وجود دارد که پریدن از روی آتش موجب خوشبختی و گشایش بخت می شود.

موقع پریدن از روی آتش چنین نغمه هایی خوانده می شود:

 

آتیل  باتیل چرشنبه

 

بختیم آچیل چرشنبه

 

آغیرلیغیم  اوغورلوغوم اودلارا

 

منیم له هوپولمایان یادلارا

 

آغیریلیغیم اود اولسون

 

اوددا یانان یاد اولسون

 

اود اوستن آتداناق

 

هر جفایا قاتداناق

 

آغیرلیغیم  اوغورلوغوم اودلارا

 

منیم له هوپولمایان یادللارا

 

آتیل  توتول چرشنبه

 

چیللم توکول چرشنبه

 

بختیم آچیل چرشنبه

 عالم گرانقدر مرحوم پروفسور محمد تقی کیریشچی (ذهتابی) در کتاب تاریخ دیرین ترکهای ایران (ایران تورکلرینین اسکی تاریخی) با اشاره به این رسم چنین بیان می کند: "اهل منزل و حتی پیرمردهای 90 ساله به پشت بام می روند و در حالی که مقابل آتش می ایستند و دستهایشان را رو به آسمان گرفته اند  می گویند: خدایا تو را هزاران بار شکر، پارسال ده تومان سرمایه داشتیم، سراسر سال را کار کردیم، منفعت کردیم و زندگیمان را به خوبی گذراندیم و همان ده تومان باز هم باقی است. و سپس به بچه ها اشاره می کند که مراسم را شروع کنند و بچه ها نغمهای مربوط به این مراسم را سر می دهد و مشغول شادمانی و پریدن از روی آتش می شوند. به مراسمات مربوط به آتش کردن روشن نادارا می گویند.

 در بعضی از مناطق بعد از پردن از روی آتش، باز هم با باورها و رسوم مختلفی رودر رو می شویم. برای مثال دخترها بعد از پریدن از روی آتش موقعی که به خانه برمی گردند کفشهایشان را درمی آورند و به طرف آستانه در خانه پرت می کنند. اعتقاد و باور بر این است که اگر پاشنه کفش ها به طرف منزل باشد آن سال به خانه بخت خواهند رفت.

و در بعضی مناطق بعد از پریدن از روی آتش بر روی یک بیل یا یک پارو سوار می شوند و مثل اسب به سواری کردن با آن می پردازند. از کسی که بر روی پارو سوار شده می پرسند "کجا می روی" و او هم نام جایی که آرزو دارد در سال جدید برود، بر زبان جاری می سازد. همچنین مردم از خاکسترهای آتش برمی دارند و موقع صبح، کنار آب رفته و خاکسترها را بر روی آب می ریزند. و با گرفتن ناخنهای خود می گویند:

آغیرلیغیم – اوغورلوغوم گئت

قادا – بلا بیزی ترک ائت

پختن سمنو

سمنو جزء غذاهایی است که در آخر سال خانم ها با همکاری یکدیگر به پخت آن مشغول می شوند.

یکی از سمبلها و نشانه های بارز باستانی ترین عید تورکها –نوروز- پختن سمنو می باشد. که جزء رسوم زیبای آذربایجان می باشد.

خانم ها، در ظرفها و سینی هایی گندم ها را ریخته و پس از آبیاری آنها یک پارچه نازک بر روی آنها می کشند. بعد از چند روز گندمها شروع به جوانه زدن می کنند در این موقع پارچه نازک را از روی گندمهای جوانه زده بر می دارند و یکی دو روز هم به آن حالت نگه می دارند. بعد از این موقع، گندمها را برداشته و بعد از له کردن آنها در یک توبره ریخته و آب آنها را می گیرند سپس این آب را در درون دیگ ریخته و می گذارند روی اجاق کم شعله. هنگامی که سمنو شروع به جوشیدن می کند در دیگ را می گذارند و یک جانماز، تسبیح، آینه و سفره قرآن باز کرده و دیگ را به حال خود گذاشته و اطراف دیگ را خلوت می کنند.

چنین اعتقادی وجود دارد که هنگام جوشیدن سمنو حضرت فاطمه (س) می آید و مزه و شیرینی به آن می دهد. بعد از پخته شدن سمنو، شروع به پخش سمنو می کنند. در دیگ سمنو "بادام پوسته دار" نیز می ریزند، چرا که باور بر این است که هر کس این بادامها را در کیسه پولش بگذارد پولش برکت پیدا کرده و زیاد می شود.

 "ترانه سمنو" یکی از ترانه های آشنا برای آذربایجانیها می باشد که همراه با احساسات زیبا، اهمیت سمنو را در میان آذربایجانیها نشان می دهد. 

سمنی آی سمنی

هر یازدا سن یادا سال منی

سمنی ساخلا منی

ایل ده گؤیردیم سنی

گولوش دوغار دوداغلاردا سمنی

بیزیم ائللر اوخور بو نغمه نی

سمنی آی سمنی ساخلا منی

دوزوم دؤرد یانینا نرگس، یا سمنی

بو بایرامدا هر ایل بایرام دوزه لدن

من ال چکمم سندن کیمی گوزه لدن

سفره لر بزه ییرسن ازلدن

یاراشیرسان اوتاقلارا سمنی

 

 

سمنو  آی سمنو

در هر بهار مرا به یاد بیار، سمنو

سمنو! از من محافظت کن

تا هر سال تو را سبز کرده و بپزم

سمنو! تبسم بر لبها می نشیند

ملت ما این ترانه را می خوانند

سمنو  آی سمنو مرا حفظ کن

تا در چهار گوشه ات گل نرگس بچینم

این عید نیز مثل عیدهای گذشته که تو را می پختم

من از مه رویی مثل تو دست نخواهم کشید

از ازل تا حالا سفره ها را رنگین می کنی

زینت بخش منازل هستی

 

 "شال سالاماق" (رسم شال اندازی)

یکی از رسومات جالب توجه در چهارشنبه آخر سال انداختن شال از سوراخهای پشت بام خانه ها می باشد. معمولا در این شب جوانان و بخصوص تازه دامادها شالهایی به رنگ قرمز را از سوراخهای پشت بامها – که برای تهویه درست شده اند – به داخل خانه ها می اندازند و صاحب خانه نیز جورابی، پیراهنی و ... به آن می بندد. تازه دامادها نیز می گویند که نامزدم را به شال ببندید، اطرافیان عروس نیز می گویند که نمی شود و در عوض جوراب، آجیل و... به شال می بندند.

استاد شیرین سخن، شهریار در منظومه حیدربابا این رسم را به صورت منظوم چنین توصیف می کند:

 بایرامیدى ، گئجه قوشى اوخوردى
آداخلى قیز ، بیگ جوْرابى توْخوردى
هرکس شالین بیر باجادان سوْخوردى
آى نه گؤزل قایدادى شال ساللاماق !
بیگ شالینا بایراملیغین باغلاماق !

 
شال ایسته دیم منده ائوده آغلادیم
بیر شال آلیب ، تئز بئلیمه باغلادیم
غلام گیله قاشدیم ، شالى ساللادیم
فاطمه خالا منه جوراب باغلادى
خان ننه مى یادا سالیب ، آغلادى

حیدربابا ، میرزَممدین باخچاسى
باخچالارین تورشا-شیرین آلچاسى
گلینلرین دوْزمه لرى ، طاخچاسى
هى دوْزوْلر گؤزلریمین رفینده
خیمه وورار خاطره لر صفینده

بایرام اوْلوب ، قیزیل پالچیق اَزَللر
ناققیش ووروب ، اوتاقلارى بَزَللر
طاخچالارا دوْزمه لرى دوْزللر
قیز-گلینین فندقچاسى ، حناسى
هَوَسله نر آناسى ، قایناناسى


باکى چى نین سؤزى ، سوْوى ، کاغیذى
اینکلرین بولاماسى ، آغوزى
چرشنبه نین گیردکانى ، مویزى
قیزلار دییه ر : " آتیل ماتیل چرشنبه
آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه "
یومورتانى گؤیچک ، گوللى بوْیاردیق
چاققیشدیریب ، سینانلارین سوْیاردیق
اوْیناماقدان بیرجه مگر دوْیاردیق ؟
على منه یاشیل آشیق وئرردى
ارضا منه نوروزگوْلى درردى

نوروز بود و مُرغ شباویز در سُرود
جورابِ یار بافته در دستِ یار بود
آویخته ز روزنه ها شالها فرود
این رسم شال و روزنه خود رسم محشرى است !
عیدى به شالِ نامزدان چیز دیگرى است !

با گریه خواستم که همان شب روم به بام
شالى گرفته بستم و رفتم به وقتِ شام
آویخته ز روزنة خانة غُلام
جوراب بست و دیدمش آن شب ز روزنه
بگریست خاله فاطمه با یاد خانْ ننه

در باغهاى میرزامحمد ز شاخسار
آلوچه هاى سبز وتُرش ، همچو گوشوار
وان چیدنى به تاقچه ها اندر آن دیار
صف بسته اند و بر رفِ چشمم نشسته اند
صفها به خط خاطره ام خیمه بسته اند

نوروز را سرشتنِ گِلهایِ چون طلا
با نقش آن طلا در و دیوار در جلا
هر چیدنى به تاقچه ها دور از او بلا
رنگ حنا و فَنْدُقة دست دختران
دلها ربوده از همه کس ، خاصّه مادران


با پیک بادکوبه رسد نامه و خبر
زایند گاوها و پر از شیر ، بام و در
آجیلِ چارشنبه ز هر گونه خشک و تر
دخترها می گویند :‌ " آتیل ماتیل چرشنبه
آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه "
با تخم مرغ هاى گُلى رنگِ پُرنگار
با کودکان دهکده مى باختم قِمار
ما در قِمار و مادرِ ما هم در انتظار
من داشتم بسى گل وقاپِ قمارها
از دوستان على و رضا یادگارها

 

 

رسومات زیادی برای چهارشنبه های آخر سال وجود دارد که سعی خواهد شد در مجالی دیگر بصورت بسیط مورد بررسی قرار گیرد. ولی برای حسن ختام، چند رسم دیگر از مراسمات و رسوم چهارشنبه آخر سال را برایتان ذکر می کنم:

در چهارشنبه آخر سال شروع به بیطار کردن حیوانات و زدن پشم آنها می کنند.

قنداق بچه درست می کنند.

به حمام رفته و مشغول آبتنی می شوند.

شاخهای قوچها را با پارچه های قرمز رنگ می ندند.

پول، الک، نمک، آرد، روییندنی، آتش، هیزم به کسی نمی دهند.

قبل از طلوع آفتاب از روی آب می پرند.

شمعی که کاملا نسوخته را خاموش نمی کنند.

قبل از غروب آفتاب چراغها را روشن می کنند.

کنار زنی که وضع حمل کرده نمی روند.

شب زود نمی خوابند.

از دیوار خانه دیگ  می آوزند.

تازه گذشتگان را به یاد می آورند و با دعاهای خود آنها را یاد می کنند.

و...

 سخن آخر

نوروز عید باستانی ما تورکها و ایام مرتبط با آن برای خود رسم و رسومات مفرح و با مسمایی دارد و نیاکان ما برای حفظ فرهنگ و هویت درخت تنومند فرهنگ تورک زحمات  زیادی متحمل شده اند و این میراث معنوی را برای ما به یادگار گذاشته اند. بر ملت آذربایجان (بخصوص جوانان غیرتمند آذربایجانی) لازم و واجب است که با همت خویش نگذارند که هیچ گونه گزندی از دشمنانمان به مانند زخم تیشه ای –حتی-  بر کوچکترین شاخه این درخت تنومند و کهنسال برسد. و همانطور که این میراث معنوی به ما به ارث رسیده، ما نیز وظیفه داریم که آیندگان را از این امانت معنوی بهره مند کنیم و بر حسب وظیفه، تحویل آنها دهیم. www.aytan-tabrizli.blogfa.com

عید نوروز بعنوان فرا رسیدن سال جدید، آمدن بهار و رستاخیز طبیعت برای هر ملتی در قالبی خاص و ویژگیهای منحصر بفرد شکل می گیرد. این موضوع برای ترکها نیز همینطور می باشد. شکل گرامی داشتن عید نوروز برای طوایف مختلف ترک نیز متفاوت و متغیر است. حال بیایید به اشکال مختلف گرامیداشت عید نوروز در جهان ترک نظری اجمالی داشته باشیم.

در مناطق مختلف جهان، عید نوروز با برنامه های مختلفی جشن گرفته می شود.

در قارص، روز اول عید، سالمندترین فرد روستا همه را در اطراف خود جمع کرده و از صبح تا شب برایشان داستان می گوید. روز عید، کودک، جوان و سالمندان همه و همه در روستاها به قبرستانها می روند. در قبرستانها برای روح درگذشتگان فاتحه و دعا خوانده می شود. سپس در میادین روستاها، سفره هایی بر روی زمین پهن گشته و انواع شیرینیها پخش می گردد.

شب چهارشنبه آخر سال نیز بر روی سقف خانه ها و حیاطها آتش روشن می گردد. در غازی آنتپ و حوالی آن روز ۲۱ مارس سلطان نوروز نام دارد. بر اساس اعتقادات خلق، در شب سلطان نوروز دختری بس زیبا از غرب بر زمین متولد می گردد. در شب نوروز تمامی آرزوهای بیداران براورده می شود.

در قونیه و حومه آن بخصوص در اریلی، دختران جوان در ساعات سپیده دم، دسته جمعی بهمراه پسران جوان به چمنزارها رفته و بعد از جمع اوری قطرات شبنم انها را بر صورتشان می مالند. مطمئنا هدف از این کار زیبا نمودن برای معشوق می باشد. در این میان آتشها روشن می گردد و برای دور ساختن چشم بد در آن اسپند دود می شود. همچنین مانی ها، بایاتی ها، اشعار و ترانه های مردمی بصدا درمی آید و همه باهم و دسته جمعی رقصهای محلی را اجرا می کنند.

در قدیم الایم در آناتولی در روزهای عید همچون نوروز، مسابقات اسب دوانی در راس فعالیتها بود. مهمترین مسابقات اسب دوانی نیز در عید نوروز برگزار می گشت.

گرامیداشت نوروز به شکل سنتی دیرین همچنان ادامه دارد. به اولین شکوفه ای که در بهار در مناطق مختلف آناتولی پدیدار می گردد، نام نوروز را می دهند. در مورد شکوفه های نوروز مانیها و ترانه های بسیاری سروده شده است.

با کسب استقلال جمهوریهای آسیای میانه، عید نوروز نیز بعنوان تعطیل رسمی اعلان گشت. این موضوع در آذربایجان یکسال قبل از سایر جمهوریها رخ داد. در اینجا لازم به تذکر است که امروزه در جهان ترک کشوری نیست که نوروز را جشن نگیرد.

اگر به جشن و گرامیداشت نوروز در آذربایجان نظر بیافکنیم، مشاهده خواهیم کرد که روز چهارشنبه آخر سال بعنوان آغاز نوروز تلقی می شود. از روز ۲۳ مارس بمدت ۳ روز متوالی نوروز گرامیداشته می شود. مراسم عمومی و ویژه نوروز نیز از چهارشنبه آخر سال آغاز می شود. در این مراسم عادات جالبی از قبیل کؤسه – کؤسه، پاپاک آتما، آنابالا و دره دؤیمه اجرا می گردد. قبل از روز ۲۱ ام مارس همانند دیگر اعیاد، خانه تکانی صورت می گیرد. عید نوروز از قرن یازدهم به بعد در ادبیات نوشتاری و شفاهی آذربایجان از اهمیتی فوق العاده برخوردار شده است. بطوریکه خصوصیات اتنوگرافیک ملی مردم اذربایجان درقالب یکی از اشکال قدیمی شعر ترک با نغمه های نوروزی بیان می شود.

باید اذعان داشت که موضوع نوروز خود در ادبیات معاصر آذربایجان از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. نویسندگان بنام ادبیات معاصر آذربایجان در آثار خود شعرا و هنرمندان را ارزیابی کرده و انها را در صحنه های نمایشی خود منتقل کرده اند.

وقتی به کرانه مقابل دریای خزر یعنی ترکمنستان می نگریم، تشابه گرامیداشت عید نوروز در آذربایجان و ترکمنستان را به شکلی واضح مشاهده می کنیم. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نوروز در ترکمنستان نیز بعنوان یک عید ملی پذیرفته شد. در ۲۱ مارس تمام شهرهای ترکمنستان، مراکز شهرستانها، قصبه ها و روستاهای مختلف با پرچمهای رنگارنگ آذین می شوند. رنگهای مخصوص ترکمنها را می توان در هر گوشه و کناری مشاهده کرد. رنگ سبز جوانه های گندم، خود نشانه بهار است. ترکمنها و آذربایجانیها گندم را خیسانده و از آن نوعی خوراکی بنام سمنو تهیه می کنند. این سنت قدیمی در سایر کشورهای جهان ترک نیز رواج دارد. نوروز از قدیم الایام در میان ترکمنها گرامیداشته می شود. بر اساس تحقیقات انجام گرفته، این عید از قرون نهم و دهم جشن گرفته می شود. مخدوم قلی شاعر ترکمن قرن هجدهم در مورد نوروز چنینی می گوید:

اگر نوروز بدنیا بیاید جهان را غرق رنگ خواهد کرد

این خود تداوم تاریخی نوروز را نشان می دهد. بیرونی دانشمند بزرگ قرن یازدهم نیز در مورد گرامیداشت عید نوروز در "کهنه اورگنچ" سرزمین خوارزمشاهیان چنین می گوید: دو رور قبل خانه ها تمیز می شود. در روزهای بعدی نوروز نیز خوراکیهای مختلفی تهیه می گردد.

جوامع ترک مناطق مختلف آسیای میانه، همانند قزاقستان، قرقیزستان، اربکستان، تاتارستان، باشقوردستان، دانوب، هاکاسیا، قره چای – چرکس، گؤک اوغوز و مناطق مختلف بالکان، عید نوروز با شور و هیجان زاید الوصفی گرامیداشته می شود. قزاقها روز نوروز غذایی بنام "نوروز کژه" می پزند که داخلش هفت نوع غله مختلف وجود دارد. از کسانیکه جهت دید و بازدید عید به خانه آنها می آیند با این غذای مخصوص عید پذیرایی می گفتند.

در میان قزاقها ذبح قربانی در روز عید نوروز سنتی دیرین است. در این راستا بر اساس وضعیت مالی شخص، گوسفند، بزو یا اسبی ذبح می گردد. قطره ای از خون قربانی را بر پیشانی کودکان و کسانیکه زیاد دوستشان دارند، می مالند.

جوانان ترانه خوانده و میادین محل برگزاری مسابقات کشتی و اسب دوانی می شود. این سنت نشانگر زندگی ترکهای قدیم است http://azartiractor.blogfa.com/post-104.aspx

سنی تاری بایرام خانیم                                   راضی اولما من اوتانیم

بایرام دا یوخدور تومانیم                                 گئت تبریزه ، گلمه بیزه

==========

من ده یوخ حوصله بایرام !                             الیم بوشدور هله بایرام !

شیل اولاسان بئله بایرام                                گئت تبریزه ، گلمه بیزه

==========

بایرام اگر گلسن بیزه                                    بیر شال گتیر قارا قیزه

گتیرمه سن ، گت تبریزه                                گلمه بیزه ،  گلمه بیزه

==========

گلسن بیزه آغام جانی                                      باشین یاررام ، آخار قانی

اوغلانین یوخدور تومانی                               گئت تبریزه ، گلمه بیزه

==========

گؤرسن آخیر چرشنبه نی                             سؤیله اینجتمه سین منی

پلووون یوخ یاغی – دنی                              گئت تبریزه ، گلمه بیزه

==========

ساققیزی سالمیشام انگه                                  اوغلان گتدی منی تنگه

پول یوخدور وئرم فیشنگه                            گئت تبریزه ، گلمه بیزه

==========

بایرام ! واللاه یوخدور ناریم                          یاری گورمه یه آپاریم

نار وئرمه سم ، کوسر یاریم                          گئت تبریزه ، گلمه بیزه

==========

وارلی یئییر یاغلی چیلوو                              یوخسول چکر ، غصه – خینوو

بیزده یوخدور ، خوروز پیلوو                        گئت تبریزه ، گلمه بیزه

==========

یوخسول مین درده توش اولار                       منی ایچمه دن سرخوش اولار

تبریز حالواسی خوش اولار                          گئت تبریزه ، گلمه بیزه

مطالب دیگر:

   1. شعر ترکی از شهریار «تاریم منیم»

   2. شعری از شیخ محمود شبستری در مدح ختم رسل

   3. چند بیت ترکی از شهریار

   4. دو شعر ترکی از علی آقا واحد

   5. چند بیت شعر ترکی ( آذری )

   6. یار قاصدی – شعر ترکی از شهریار

   7. شعر ترکی زمزمه لر – شهریار

   8. شعر ترکی پروانه و شمع – شهریار

   9. ﻣﺮوری ﻛﻮﺗﺎه ﺑﺮ زﻧﺪﮔﻲ و اﺷﻌﺎر ﻣﻴﺮزا ﻋﻠﻲ ﻣﻌﺠﺰ ﺷﺒﺴﺘﺮی

  10. قصیده ای از اوحدی مراغه ای در مورد عاشورا

  11. نکاتی در مورد قدرت عشق http://www.e-pedian.com/

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد