راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

تحلیل و بررسی اجمالی افرینش انسان در قران قضیه و داستان آدم

هو الخلاق

تحلیل و بررسی اجمالی افرینش انسان در قران

قضیه و داستان آدم

نکته عجیب این است که در قران کریم قضیه و داستان آدم ابوالبشر آمده ولی بعنوان یک تعلیم دیگری نه بعنوان شهادت بر توحید و به دلیل اینکهزندگی بشر به آنصورت آغاز شده پس به خدائی خدا اعتراف کنید.البته قران کریم خلقت آدم را به کیفیت خاصی بیان فرموده که کم و بیش می دانیم و نظریه های علم الحیات هم به فرض اینکه به حد تحقیق رسیده باشد و قانون اشتقاق انواع مسلم باشد.دلیل در دست نیست که امکان اینکه یک انقلاب دفعی پیش آید و یک جهش عظیم رخ دهد..............

http://up.iranblog.com/Files73/902e7a30a1014e36b31d.gif

هو الخلاق

تحلیل و بررسی اجمالی افرینش انسان در قران

قضیه و داستان آدم

نکته عجیب این است که در قران کریم قضیه و داستان آدم ابوالبشر آمده ولی بعنوان یک تعلیم دیگری نه بعنوان شهادت بر توحید و به دلیل اینکهزندگی بشر به آنصورت آغاز شده پس به خدائی خدا اعتراف کنید.البته قران کریم خلقت آدم را به کیفیت خاصی بیان فرموده که کم و بیش می دانیم و نظریه های علم الحیات هم به فرض اینکه به حد تحقیق رسیده باشد و قانون اشتقاق انواع مسلم باشد.دلیل در دست نیست که امکان اینکه یک انقلاب دفعی پیش آید و یک جهش عظیم رخ دهد و در مدت کمی یک توده خاک به یک انسان سوی معتدل تبدیل شود یعنی مراحلی که باید در طول قرنها و نسلها فراهم شوددر تحت یک شرایط دیگر با سرعت فراهم گردد و حتی خلاف سنن جاریه تکوین حیات هم نیست.در سنن تکوین با اختلاف شرایط و احوال سرعت و بطی یک حرکت تغییر می کندهمان طوری که مانعی نیست و بر عکس حرکتی را کند تر کنند نظیر آنکه در شرایط معینی دوره کودکی و جوانی و پیری را طولانی تر کنند و خیلی هم طولانی تر کنند.به هر حال مقصود توضیح این روش تعلیماتی قران بود که در مساله توحید به موضوع آغاز حیات مستمسک نشده و نگفته به دلیل اینکه حیات و زندگی آغازی و شروعی دارد خواه آنکهاز یک سلول آغاز شده باشد یا از یک موجود چند میلیون سلولی به این دلیل خدا را بشناسید.داستان ادم ابوالبشر را هم به منظور دیگری بیان کرده منظور از دان داستان تعلیمات دیگری است و شاید کمتر داستانی است که مانند داستان آدم پر نکته باشد.

این داستان برای بیان بالا بردن مقام انسان و اینکه انسان اگر به مرتبه تعلیم اسماء الهی برسد از فرشتگان در پیشگاه چنین فردی خضوع می کنند و سجده می آورند برای تنبیه دشمنی شیطان و اگاه نمودن بشر که به وسوسه های درونی خود توجه داشته باشد که او را از راه به در نبرد برای تکبر آمده که یک تکبر شیطان را از قرب الهی بیرون راند برای تنبیه به خطرات طمع و سقوطی که انسان از درجات عالی به واسطه تخلف اوامر الهی مکند آمده برای اشعار به مقام عالی و استعداد بزرگترین مقامی که انسان دارد آمده و آن مقام خلافت الهی است و بالاخره به یک سلسله تعلیمات اخلاقی و عرفانی در ان قضیه اشاره شده :

"وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (30)

وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ (31)

قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ (32)

قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ (33)

آن زمان که پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشین قرار خواهم داد گفتند ایا می خواهی مخلوقی در زمین قرار دهی که فساد و خونریزی می کند و حال انکه ما ترا تسبیح و حمد و تقدیس می کنیم؟

خداوند گفت:من چیزی می دانم که شما نمی دانید.

سپس تمامی اسماء را به ادم یاد داد بعد انان را بر فرشتگان عرضه داشت و گفت:

اگر راست می گوئید به من بگوئید نام اینها چیست؟

گفتند:ما جز انچه تو به ما اموخته ای نمی دانیم.البته توئی دانا و حکیم.

گفت :ای ادم تو نام های انها را به اینها بگو.

چون ادم نام ها را گفت خداوند گفت:من به شما نگفتم که من از نهان و سر اسمان و زمین اگاهم؟انچه شما ظاهر سازید و انچه پنهان دارید همه را می دانیم.

انسانها همه از یک پدر و مادرند

در قران آیاتی دلالت زیادی بر این مدعا دارد که انسانها همگی از نسل یک پدر ومادر خاص هستند.

 دسته اول ایاتی که انسانها را بعنوان فرزند ادم خطاب قرار داده است(اعراف__31/اسراء__70)

دسته دوم ایاتی که محتوای انها تصریح بر نشات گرفتن انسانه از اصل و ریشه ای واحد یعنی انسانی مشخص است(نساء_1/انعام_98/اعراف_189/زمر_6)

دسته سوم شامل ایاتی است که تفاوت میان نحوه خلقت نخستین انسان و ادامه نبیل او را بیان می کند(سجده_7)

در این ایه شریفه انسانها را از نسل انسانی خاصی دانسته که خلقت او را از نطفه نبوده است بلکه از گل بوده است و از این جهت در مقایسه با نحوه خلقت نسل و ذریه اش یک استثناء تلقی می شود.اشاره به این که انسان از خاک و گل خلق شده همانطور که می تواند اشاره به خارق العاده و استثنائی بودن او داشته باشد ممکن است دلالت بر این نکته داشته باشد که مبدا و منشا نخستین تطورات و تحولاتی که در نهایت منجر به پیدایش این موجود زنده شده خاک بوده است.

نتایج حاصل از آیات خلقت انسان

نتایجی که از ایات قران کریم در باب خلقت انسان نحوه افرینش و ابعاد وجودی او می توان استنباط کرد به شرح زیر است:

1.موجوداتی که انسان نامیده می شوند دارای اصل و ریشه مشترکی  هستند و از یک مرد و زن بوجود امده اند.

2.این پدر و مادر خاص که نخستین انسانها هستند و از یک مرد و زن بوجود امده اند.

3.انسان علاوه بر بعد جسمانی دارای گوهر غیر مادی نفس یا روح است.

4.حیات نفوس و ارواح انسانی مقدم بر جسم نیست و با حیات جسمانی اغاز می شود.

5.حقیقت انسان و انسانیت او به روح اوست نه جسم فناپذیر او(اصالت روح)

نظریه حضرت علامه طباطبائی(ره)درباره اشتقاق انواع از یکدیگر وپیوند و نژادی فی ما بین انسان ومیمون بسیار صریح و روشن است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد