غسّاله و بدن نیلگون رقیّه (س):بىقرارى ام کلثوم در شب دفن رقیّه (س):به یاد رقیّه (س) در مدینه:بارگاه حضرت رقیّه (س):- رقیّه بنت على (ع)- رمله- روضة- زید بن حسن (ع)- زینب صغرى-همراهى زینب صغرى با امام حسین (ع): غسّاله و بدن نیلگون رقیّه (س): زن غسّاله، مشغول غسل دادن کودک امام حسین (ع) بود. ولى ناگهان دست از کار کشید. رو به زینب (س) کرد و گفت: اى بانوى بزرگوار! تو از حال این کودک آگاهى. او بر اثر کدام بیمارى از دنیا رفته است؟ زینب (س) فرمود: چرا چنین سؤالى را مىپرسى؟ مگر در بدن او جراحتى دیده مىشود؟ گفت: تمام اندام این دختر کبود است. این کبودى، علامت کسالت مخصوصى مىباشد. زینب (س) با چشمان گریان فرمود: اى زن غسّاله! این کودک هیچ گونه مریضى نداشت. این لکّههاى کبود و پوست نیلگون، اثر تازیانهى دشمن است که در راه کوفه و شام به او مىزدند......... |
|
غسّاله و بدن نیلگون رقیّه (س):بىقرارى ام کلثوم در شب دفن رقیّه (س):به یاد رقیّه (س) در مدینه:بارگاه حضرت رقیّه (س):- رقیّه بنت على (ع)- رمله- روضة- زید بن حسن (ع)- زینب صغرى-همراهى زینب صغرى با امام حسین (ع): غسّاله و بدن نیلگون رقیّه (س): زن غسّاله، مشغول غسل دادن کودک امام حسین (ع) بود. ولى ناگهان دست از کار کشید. رو به زینب (س) کرد و گفت: اى بانوى بزرگوار! تو از حال این کودک آگاهى. او بر اثر کدام بیمارى از دنیا رفته است؟ زینب (س) فرمود: چرا چنین سؤالى را مىپرسى؟ مگر در بدن او جراحتى دیده مىشود؟ گفت: تمام اندام این دختر کبود است. این کبودى، علامت کسالت مخصوصى مىباشد. زینب (س) با چشمان گریان فرمود: اى زن غسّاله! این کودک هیچ گونه مریضى نداشت. این لکّههاى کبود و پوست نیلگون، اثر تازیانهى دشمن است که در راه کوفه و شام به او مىزدند. « - الوقایع و الحوادث، ج 5، ص 81.» بىقرارى ام کلثوم در شب دفن رقیّه (س): در شب دفن دختر کوچک امام حسین (ع)، ام کلثوم آرام و قرار نداشت. با ناله و ندبه به دور خرابه مىگردید. هرچه او را تسلّى مىدادند آرام نمىشد. از علّت این بىقرارى پرسیدند. گفت: شب گذشته، این مظلومه، در سینهى من بود. چون بیدار شدم دیدم که به شدّت گریه مىکند و آرام نمىگیرد. از سببش پرسیدم. گفت: عمّه جان! آیا در شهر مانند من کسى یتیم و اسیر مىباشد؟ عمّه جان! مگر اینها ما را مسلمان نمىدانند. به چه جهت به ما آب و نان نمىدهند و از آن مضایقه مىکنند؟ این مصیبت مرا به گریه آورده و طاقت خوابیدن را ندارم. « ستاره درخشان شام، ص 208.» به یاد رقیّه (س) در مدینه: هنگامى که حضرت زینب (س) با همراهان به مدینه بازگشتند؛ زنهاى مدینه براى عرض تسلیت، به حضور زینب (س) آمدند. زینب (س) حوادث جانسوز کربلا، کوفه و شام را براى آنها بیان مىکرد و آنها مىگریستند؛ تا اینکه به یاد رقیه (س) افتاد و فرمود: اما مصیبت وفات رقیه (س) در خرابهى شام کمرم را خم و مویم را سفید کرد. زنها وقتى این سخن را شنیدند، صدایشان به گریه بلند شد؛ و آن روز به یاد رنجهاى جانگداز رقّیه (س) بسیار گریستند. « - سرگذشت جانسوز حضرت رقیّه( س)، ص 50- 51.» بارگاه حضرت رقیّه (س): حرم ملکوتى حضرت رقیه (س)، در محلّهى عمارهى دمشق و در شمال شرقى مسجد اموى، روحانیت خاصّى به این شهر بخشیده است. نخستین عمارت آستانهى وى خانهاى ست که در آن به شهادت رسید و در آنجا مدفون شد. عمارتهاى بعدى، به ترتیب در قرن هشتم، یازهم، سیزدهم و چهاردهم و آخرین توسعهى اطراف آستانه با کمک دولت جمهورى اسلامى ایران و با همّت شیعیان در سال یکهزار و چهارصد و پنج هجرى قمرى انجام شد. « اعیان الشیعه، ج 7، ص 34؛ دائرة المعارف تشیّع، ج 1، ص 77- 78.» 36- رقیّه بنت على (ع) رقیّه دختر امیر المؤمنین (ع) با برادرش عمر دو قلو به دنیا آمد « - نسب قریش، ص 42؛ المعارف، ص 210؛ لباب الأنساب، ج 1، ص 333 و 337.» و از آخرین فرزندان آن حضرت به شمار مىآید « - نسب قریش، همانجا.» که برخى او را تحت عنوان رقیّه کبرى و یا امکلثوم صغرى « - ریاحین الشریعة، ج 4، ص 255 و ج 3، ص 299.» ذکر کردهاند. وى همسر و بانوىِ حرم مسلمبن عقیل بود که با دختر و پسرانش در کربلا حضور داشت، فرزندانش به نامهاى عبداللَّهبن مسلم، محمدبن مسلم و علىبن مسلم در کربلا به شهادت رسیدند. « - تاریخ طبرى، ج 5، ص 469؛ نفس المهموم، ص 286؛ مقاتل الطالبیین، ص 94 دارالمعرفة؛ المعارف، ص 204. ریاحین الشریعه، همانجا. لباب الانساب، ج 1، ص 333.» برخى گویند که: على (ع) سه فرزند به نام رقیّه داشت. یکى از آنان مادرش فاطمه زهرا (س) بود، دیگرى مادرش صهباء تغلبیه بود که على (ع) او را از اسیران عین التّمر اختیارکرده بود. « - تاریخ طبرى، ج 5، ص 154 و 469؛ و ج 3، ص 383.» سوّمى هم به نام رقیّه صغرى مىباشد. « - المجدى، ص 11 و 12.» رقیّه از جمله کسانى است که در حادثه کربلا به اسارت لشکریان بنى امیه درآمد « - عاشورا چه روزى است، ص 290.» و در شام در مجلس یزید اسرا را وارد کردند در حالى که به ریسمانى آنها را بسته بودند، یزید از نام آنان پرسید؟ در جوابش یکى یکى را معرفى کردند از جمله کسانى که نامش در آنجا برده شد رقیّه دختر على بود. « - الدمعة الساکبه، ج 5، ص 103.» از تاریخ وفات و محل دفنش اطلاعى به دست نیامده است. 37- رمله رمله، ام ولد و مکنّى به ام ابىبکر است. « - ابصار العین، ص 72؛ تاریخ طبرى، ج 5، ص 468؛ معالى السبطین، ج 2، ص 235؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 18( باب القاف).» او را نجمه « - ریاحین الشریعه، ج 3، ص 299؛ وسیلة الدارین، ص 253.» و نفیله نیز نامیدهاند. « - حیاة الامام الحسن( ع)، ج 2، ص 460.» وى با امام مجتبى (ع) ازدواج کرد و صاحب سه فرزند به نامهاى عمرو، قاسم و عبداللَّه گردید. « - معالى السبطین، ج 2، ص 235.» رمله در روز عاشورا مقابل خیمه ایستاده و نظارهگر مبارزهى فرزندش حضرت قاسم (ع) با دشمن بود. « - ابصار العین، ص 224؛ تاریخ زندگانى امام حسین( ع)، عماد زاده، ج 2، ص 340؛ وسیلة الدارین، ص 416.» اگرچه مورّخان به اسارتش تصریح نکردهاند ولى چون در دشت نینوا حضور داشته، « - ریاحین الشریعه، ج 3، ص 299.» مىتوان نام وى را در شمار اسیران کربلا نیز قرار داد. 38- روضة روضة، کنیز و خدمتکار پیامبر گرامى اسلام بود. « - بحار الانوار، ج 16، ص 126.» طبرى ذیل آیهى شریفهى «یا ایّها الذین آمنوا لاتَدْخُلوا بُیُوتاً غیرَ بُیُوتِکم حتّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا على أَهْلِها» « -« اى کسانى که ایمان آوردهاید به خانه هایى که خانههاى شما نیست داخل نشوید. تا اجازه بگیرید و براهل آن سلام گویید.»» (نور: 27) مىگوید: پیامبر (ص) در رابطه با شخصى که از آن حضرت رخصت ورود به محضرش را مىخواست به روضة فرمود: به او بگو ابتدا سلام کند سپس اجازهى ورود بگیرد. « - جامع البیان، ج 10، ص 110؛ نیز ر. ک الاصابة، ج 8، ص 145.» آن گاه که جهان اسلام به سوگ رسول خدا (ص) نشست، روضه به خانهى حضرت فاطمه (س) رفت و پس از شهادت سرور زنان جهان و ازدواج حضرت زینب (س)، به خدمت فرزندان او در آمد. چون کاروان حسینى، آهنگ خروج از مدینه را نواخت، او نیز همراه حضرت زینب (س) « - برخى گفتهاند: وى کنیز حضرت سکینه( س) بوده است.( المفید فى ذکرى السبط الشهید، ص 13)» به کربلا آمد و ناظر مصائب اهل بیت (ع) بود. « - معالى السبطین، ج 2، ص 230؛ وسیلة الدارین، ص 425.» اگرچه مورّخان به اسارت روضة در حادثهى کربلا اشارهاى نکردهاند ولى با توجه به حضور او در واقعهى تلخ عاشورا مىتوان وى را از اسیران کربلا به شمار آورد. 39- زید بن حسن (ع) زیدبن حسن از فرزندان امام حسن مجتبى (ع) مىباشد « - تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 228.» شمارى از منابع از او به عنوان یکى از اسیران کربلا نام بردهاند. « - الدّمعة السّاکبه، ج 5، ص 35، مقتل الحسین( ع) مقرّم، ص 306؛ اسرار الشهاده، ج 3، ص 304؛ عاشوراچه روزى است. ص 289؛ تاریخ زندگانى امام حسین( ع)، ج 2، ص 183؛ مدینة الحسین( ع)، ص 63.» برخى از منابع هم از او به عنوان شهید یاد کردهاند. « - وسیلة الدارین، ص 430.» مرحوم شیخ مفید (ره) مىفرماید: که فرزندان امام حسن (ع) پانزده دختر و پسر بودند. یکى از آنها زید است که سرپرست صدقات رسول خدا (ص) و از دیگر فرزندان امام حسن (ع) سالمندتر بوده است، زید مردى با شخصیّت، بزرگوار، خوش نفس و پرخیر بود که شاعران او را ستایش بسیار مىکردند، مردمان از جاهاى دور و نزدیک براى بهرهگیرى از محضرش بسوى او رهسپار مىشدند، مورخان نوشتهاند که زید همچنان متولى و سرپرست صدقات رسول خدا (ص) بود تا اینکه سلیمانبن عبدالملک به خلافت رسید. سلیمان وقتى به خلافت رسید به فرماندار خویش در مدینه نامه نوشت و دستور داد که با رسیدن نامه زیدبن حسن را از منصب سرپرستى صدقات رسولخدا (ص) برکنار کن و بهجاى او شخص دیگرى را- که مردى از بستگانش بود- بگمار و هر گونه کمکى از تو خواست به او کمک کن. والسّلام. امّا با روى کار آمدن عمربن عبدالعزیز طبق فرمانى که به همان فرماندار مدینه صادر کرد مجدّداً زید به عنوان متولى صدقات رسول خدا (ص) انتخاب شد. عمربن عبدالعزیز در نامهاش نوشت: زیدبن حسن مرد شریف قبیله بنى هاشم و سالمند ایشان است، همین که نامهام به تو رسید صدقات رسول خدا (ص) را به او بازگردان و هرگونه کمکى اگر از تو خواست کمکشکن. زید بدون اینکه هیچ گونه ادّعاى امامتى کرده باشد از دنیا رفت هیچ یک از گروه شیعه و نه دیگران چنین ادعایى درباره او نکردند. طبق گفته مرحوم مفید، زید در سن نود سالگى دار دنیا را وداع گفت. « - الارشاد، ج 2، ص 22- 20.» 40- زینب صغرى زینب صغرى دختر امیرالمؤمنین (ع)، مادرش فاطمه (س) و کنیهاش ام کلثوم مىباشد. « - الارشاد، ج 1، ص 354؛ بحار الانوار، ج 42، ص 89.» وى به همسرى محمدبن عقیلبن ابى طالب در آمد و فرزندانى به نامهاى عبداللَّه و عبدالرّحمن و قاسم برایش آورد. « - نسب قریش، ج 21، ص 44؛ المعارف، ص 204.» ام کلثوم بعد از محمدبن عقیل به همسرىکثیربن عباسبن عبدالمطلب در آمد که از او هم دخترى به نام ام کلثوم به دنیا آورد. «- نسب قریش، همانجا.» عبیدلى در ضمن نقل برخى از مطالب ذکر شده مىگوید مادرش ام ولد بوده و او در مدینه وفات یافته است. «- اخبار الزینبات، ص 125.» گروهى از مورّخان بر این عقیده هستند که امیرمؤمنان على (ع) دو دختر داشته به نام ام کلثوم یکى از صدّیقه طاهره که در زمان عمر از دنیا رفته است، دیگرى هم در جمع کاروان اسیران کربلا به شام سفر کرده از یکى دیگر از همسران امیرالمؤمنین (ع) مىباشد. «- لهوف، ص 200، با ترجمه پاورقى ساحل خونین.» همراهى زینب صغرى با امام حسین (ع): از جمله کسانى که هنگام خروج امام (ع) از مدینه آن حضرت را همراهى کرد، زینب صغرى، ام کلثوم بوده است. «- المفید فى ذکر السّبط الشهید، ص 13.» در شب عاشورا پس از شنیدن اشعار امام حسین (ع) درباره بىوفایى دنیا ام کلثوم فریاد برآورد: وامحمّداه، واعلیّاه، واامّاه، وافاطمناه، واحسناه، واحسیناه، واضیعتاه بعدک یا اباعبداللَّه (ع)، در حالى که اینها را صدا مىزد، گفت: اى واى از آن درماندگى و بیچارگى که بعد از تو گریبانگیر ما خواهد شد. اى اباعبداللَّه! امام (ع) خواهرش را تسلّى داد و فرمود: خواهرم وعده الهى را از یاد مبر و مطمئن باش که ساکنان آسمانها همه از بین خواهند رفت و اهل زمین همه مىمیرند. به طور کلى همه مخلوقات در جهان هستى روزى هلاک خواهند شد. سپس امام (ع) عدهاى از خاندان خود را مورد خطاب قرار داد که از جمله آنها امّ کلثوم بود امام فرمودند: بعد از شهادتم بیتابى نکنید گریبان چاک نکنید، صورتهاى خود را مجروح ننمایید، سخنان بیهوده بر زبان جارى مسازید که موجب ناخشنودى خداوند گردد. «- الملهوف، ص 141- 140.» |
تحقیق وتهیه و تنظیم : سید خلیل شاکری(شاکر سردرود)استفاده از مطالب وبلاگ بدون درج منبع شرعا حرام و به استناد قانون حق کپی رایت و حقوق مولفین ممنوع بوده و قابل پیگرد قضائی می باشد. |