راجع به لزوم تدوین علوم به همه زبانها
کلمه «890»
دانا اگر چند زبان مىداند باید به همه آن زبانها ترجمه کند دانستههاىِ خود را تا راهِ مردم به سوىِ دانش باز شده ،نزدیک شوند .اگر از اوّلِ دنیا هر کس دانسته خود را به دیگران مىرسانید و روىِ هم مىریختند ،اکنون هیئتِ بشر بزرگتر دانشى را به آسانى یافته بود که آیندهها دانشهاىِ گذشتگان را بىرنج دسته کرده ، به دست آرند و یافتههاىِ خود را بر آنها بفزایند و براىِ آیندگان دیگر گذارند و آنها نیز همین طور و لااقلّ در هر دوره به فکرِ ثاقبِ خسته ناشده یک مشکل از مشکلات حلّ مىشود و آیندگان هم داناتر و هم راحتتر از گذشتگان مىشوند .....................
راجع به لزوم تدوین علوم به همه زبانها
کلمه «890»
دانا اگر چند زبان مىداند باید به همه آن زبانها ترجمه کند دانستههاىِ خود را تا راهِ مردم به سوىِ دانش باز شده ،نزدیک شوند .اگر از اوّلِ دنیا هر کس دانسته خود را به دیگران مىرسانید و روىِ هم مىریختند ،اکنون هیئتِ بشر بزرگتر دانشى را به آسانى یافته بود که آیندهها دانشهاىِ گذشتگان را بىرنج دسته کرده ، به دست آرند و یافتههاىِ خود را بر آنها بفزایند و براىِ آیندگان دیگر گذارند و آنها نیز همین طور و لااقلّ در هر دوره به فکرِ ثاقبِ خسته ناشده یک مشکل از مشکلات حلّ مىشود و آیندگان هم داناتر و هم راحتتر از گذشتگان مىشوند .
و اکنون هر کسى عمرِ خود را تلف مىکند در فهمِ آنچه گذشتهها فهمیده بودند و ننوشتند به زبانِ ملّى زیرا رسمِ مصنّفین شده که کتبِ خود را به زبانِ علمى مىنویسند .
کلمه «891»
تا کنون علوم را در شرق به زبانِ عربى که زبانِ فاتحشان است نوشتهاند و در غرب به زبان فرانسه که زبان پیشواىِ تمدنشان است و هنوز آن دانشى که دانشمند مدیونِ جهان است نه علوم مدوّنه است از ریاضى و طبیعى که سرمایه زندگى است بلکه علوم راجعه به ماوَراءُالطّبیعة و به فلسفه حوادث جهان است یعنى هر که هر چه در اثرِ فکرِ مستقیمِ خودش از ماوراءالطبیعه دانست آن را به زبانِ ملّى نه علمى به آسانتر بیانى بگوید و بنویسد تا دیگران رایگان یعنى بىزحمتِ درس خواندن بفهمند ،بلکه آنها هم دنبالش را بیارند و کمکم افرادِ بشر آگاه شوند از یک امرِ غیرِ محسوسى و همه را بر محسوسات نه ایستند و جامد نشوند تا نیکو پیدا گردد که افرادِ بشر زندگىِ اجتماعى دارند نه انفرادى یعنى اجتماع افکار پیدا شود نه تنها اجتماع موادّ .
کلمه «892»
هم ادیان و هم حکمت و عرفان گویند که روزِ مرگ ،روزِ تولّد است نسبت به زندگىِ ملکوتى و دنیا به منزله رحمِ مادر است که دانشهاىِ دنیا چنان کم و پست است که مانندِ ادراکات ضعیفه جنین است که به قدرِ طفیلىِ مادر بودنش در تنفّس و ارتزاق ادراک دارد ،تا آنکه اعضاء و قوایش سزاوارِ ادراکاتِ فضاءِ جهان شوند از رحم برآید ،پس برترىِ ادراکات و تنفسِ ملکوت از ادراکات دنیا مانند برترىِ ادراکاتِ دنیا و تنفّسِ دنیا است از ادراک و تنفّسِ رحم .
کلمه «893»
اگر کسى به وظایفِ بشریّت خود رفتار نموده ،اولاً در صدد دانشِ ملکوتى برآید از راهِ دلالتِ حوادث ،هم بر بودنِ ملکوت و هم بر گزارشاتِ ملکوت و ثانیاً دانستهها را بىدریغ به مردمِ حاضر و آینده برساند ؛این آدم روزِ مرگش نسبت به زندگىِ ناسوتیش به عنوانِ نیک نامى روزِ تولّد است ،زیرا هر کس تا زنده است ، ناشناس است و مردم به او ناسپاس ،اگر بعضِ دانشمندانِ مقتدر را ببینى و تعظیماتِ مردم را نسبت به آنها ،بدان که آن تعظیمات از بیم و امید است براىِ نفوذش نه براىِ دانش او .
تعظیم صمیمى براى دانش شروع مىکند از روز مرگ به بعد روز افزون به اندازه آثارِ باقیه از او .
پس مردِ وظیفه شناس به سببِ مرگ زنده مىشود به دو قسمِ زندگى ،هم ناسوتىِ دنیوى به نیکنامى و هم روحىِ ملکوت به ثوابِ دیانتى .
علم و دانش Knowledge http://www.iranayin.com
مرجع: کتاب هزار و یک کلمه