حضرت محمدالمصطفی پیامبراکرم(ص) رحلت یا شهادت؟ یکی از آسیب های مسایل تاریخی آن است که برخی از رخدادها ابهام دارد و از شفافیت لازم برخورد دار نیست؛ از این رو قضاوت دربارة آن ها مشکل است. تاریخ زندگی پیامبر(ص) نیز از این قاعده مستثنا نیست و بخشی از آن فاقد شفافیت می باشد؛ از این رو دانشمندان سنی و شیعی در خصوص تاریخ ولادت ایشان اختلاف نظر دارند که دوازدهم ربیع الاول است و یا هفدهم آن. یکی از مسایل دیگر که ابهام دارد، آن است که آیا حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفت و یا شهید شد؟ در برخی از متون آمده است: «گروهی، زنِ یکی از اشراف یهود را به نام زینب فریب دادند که پیامبر را از طریق غذا مسموم سازد. نقشة وی از این قرار بود که آن زن، کسی را خدمت یکی از یاران پیامبر فرستاد و از او پرسید که پیامبر اسلام کدام عضو از گوسفند را بیشتر دوست می دارد. او در پاسخ گفت: ذراع گوسفند مطبوعترین عضو برای پیامبر است. زینب، گوسفندی را بریان کرد و آن را مسموم ساخت، و بیش از همه در ذراع آن سم داخل نمود و به عنوان هدیه خدمت پیامبر فرستاد. پیامبر نخستین لقمه ای را که به دهان گذارد، احساس کرد مسموم است. فوراً آن را از دهان در آورد، ولی کسی که با ایشان غذا می خورد، یعنی «بشر بن براء معرور» که از روی غفلت چند لقمه خورده بود؛ پس از مدتی بر اثر سم در گذشت. پیامبر دستور داد زینب را احضار کردند و به او گفت: چرا چنین جفایی را بر من روا داشتی؟! وی در پاسخ گفت: تو اوضاع قبیلة ما را هم بر هم زدی، من با خود فکر کردم که اگر فرمانروا باشی، با خوردن این سم از بین خواهی رفت، و اگر پیامبر خدا باشی، قطعاً از آن اطلاع یافته و از خوردن آن خودداری خواهی نمود. ابن اسحاق گزارش می دهد: «رسول خدا در معرض وفات خود به «امّ بشر» دختر «براء بن معرور» که برای عیادت وی آمده بود گفت: از همان خوراکی که با برادرت در «خیبر» خورده، اکنون رگ دلم قطع می شود. بدین جهت مسلمانان رسول خدا را علاوه بر افتخارات نبوّت دارای مقام شهادت هم می دانستند. با توجه به مطالب مذکور باید گفت: 1) از برخی روایات و متون دینی استفاده می شود که پیامبر(ص) در جنگ خیبر مسموم شده و این مسمومیت در بیماری پیامبر مؤثر بوده است. برخی گفته اند: معروف این است که پیامبر در کسالت وفات خود می فرمود: این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی خورانده است. شاید به خاطر همین روایات و متون تاریخی بوده که پیامبر(ص) را نیز دارای مقام شهادت می دانستند، همان گونه که ابن هشام تصریح نموده است. در برخی روایات نیز اشاره شده که مسمومیت پیامبر در رحلت او تأثیر گذار بوده است، از این رو حضرت در هنگام رحلت با اشاره به مسمومیت خویش در خیبر می فرمود: «نیست پیامبر و وصی مگر این که شهید شود». 2) در خصوص این که به پیامبر(ص) شهید گفته نمی شود، شاید بدان جهت باشد که مسایل تاریخی ابهام دارد و یا سند برخی از روایات اشکال دارد. طبیعی است چیزهایی را می توان به ساحت مقدّس پیامبر نسبت داد که شبهه و ابهام نداشته باشد. از سوی دیگر دقیقاً مشخص نیست که مسمومیت، چقدر در رحلت پیامبر تأثیر گذار بوده؛ زیرا مسمومیت در سال هفتم هجری بوده، ولی رحلت پیامبر در سال 11 هجری اتفاق افتاده و این فاصله زمانی حکایت از آن دارد که مسمومیت عامل اصلی رحلت پیامبر نبوده است. اگر مسمومیت علت اصلی رحلت پیامبر(ص) بود، باید پیامبر بعد از مسمومیت از دنیا می رفت، همان گونه که «بشر بن براء» که از گوشت همان گوسفند خورده بود، فوت کرد. 3) در خصوص صحت و عدم صحت اقوال دربارة رحلت و یا شهادت پیامبر(ص) نمی توان قضاوت نمود، زیرا داوری دربارة مسایل تاریخی مبهم، مشکل است. از متون تاریخی استفاده می شود که پیامبر توسط زن یهودیه مسموم شده است. حال پیامبر(ص) در اثر مسمومیت از دنیا رفت یا نه، مشخص نیست. شهادت یا رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و اله؟؟؟ وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ. آل عمران ایه ۱۴۴ محمد [ص] فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمىگردید؟ [و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟] و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند؛ و خداوند بزودى شاکران [و استقامتکنندگان] را پاداش خواهد داد. یکی از مظلومیتهای حضرت رسول این است که معمولا به کیفیت شهادت ایشان توجه نمیشود. و معمولا میگویند رحلت حضرت رسول !!! این هفته قصد داریم در رابطه با کیفیت شهادت و قاتلین آن حضرت صحبت کنیم: کتابهای سیره و حدیث مرگ رسول خدا بوسیله سم را تایید کرده اند و آن را با احادیث متواتر ذکر کرده اند از جمله: ابن سعد میگوید در روایتی آمده است: پیامبر ص مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است.(۱) شیخ مفید میگوید: او در مدینه روز دوشنبه دوشب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری درگذشت درحالیکه شصت و سه سال داشت.(۲)علامه حلی شهادت رسول خدا را به وسیله سم ذکر میکند.(۳) در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر ص در مدینه مسموم درگذشت.(۴) شیخ طوسی میگوید: رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری مسموم درگذشت.(۵) بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: اگر ۹بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده اشت برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اینکه خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است.(۶) حاکم نیشابور کشته شدن رسول خدا را تایید کرده است. آنجا که میگوید: شعبی گفته است: بخدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سم کشته شدند و عمر و عثمان و علی بن ابیطالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد.(۷) ابن مسعود کشته شدن پیامبر در سنه ۱۱ هجری تایید و تاکید کرده است.(۸) رسول خدا ص فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید میشود.(۹) و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما(اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود.(۱۰) پس شهادت حضرت رسول توسط سم قطعی است. ولی چه کسی و در چه زمانی ایشان را به شهادت رسانده اند؟؟؟ زمان شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله ظاهرا بیشترین فاصله ای را که بین فرمان حمله به شام به رهبری اسامه و شهادت حضرت رسول بیان شده است دو هفته است.(المغازی واقدی ج۱ص۱۲۶) به دلیل زیاد بودن روایات در این زمینه بنده به بیان مصادر کفایت میکنم: الطبقات الکبری ابن سعد جلد دوم و سیره ابن هشام و انساب الاشراف جلد اول و عیون الاثر جلد دوم. در تمامی این مصادر فاصله ۱۲ الی ۱۴ روز فاصله بین دستور حمله به شام و شهادت بیان شده است. شهادت ایشان در سال ۱۱ هجری و در سن شصت و سه سالگی بوده است. اولا:از آنجایی که حضرت رسول ص همانطور که گفتم از شهادت قریب الوقوع خودشان در غدیر خبر داده بودند. ثانیا:فاصله زمانی زیادی بین غدیر و دستور حمله به شام به رهبری اسامه نبوده است. ثالثا: سرزمین شام در فاصله دوری از مدینه قرار داشت. رابعا: در غدیر علی علیه السلام به عنوان جانشین معرفی شده بود. ابوبکر و عمر و دیگران اطرافیان از پیوستن به سپاه اسامه سر باز زدند تا بتوانند به طور سری به گونه ای که رسوا نشوند از دست پیامبر ص خلاص شوند و نقشه های شوم خود را در بعد از شهادت حضرت اجرا کنند. اگر چه روسیه و پست و معصیت کارم تو این گدای سراپا گناه را دریاب تو شاهدی که در این خانه با تمام بدی به لطف توست تو را دوست دارم ای ارباب عایشه و اطرافیان او قاتل حضرت رسول(ص) روایت شده است: پس بیهوش شد و چون به هوش آمد زنها به او دارو خوراندند در حالی که او روزه دار بود.(الطبقات الکبری ج۲ص۲۳۵) در دو روایت بخاری و مسلم از عایشه آمده است: ما به رسول خدا در هنگام بیماری اش دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید. گفتیم:(مسئله ای نیست) هر بیماری از دارو متنفر است. در بعضی روایات اینچنین آمده:(اهمیتی ندهید) کراهیت مریض از دواست! اندکی بعد پیامبر فرمود: هرکس در خانه است در برابر چشم من باید دارو بخورد بجز عمویم عباس که در کنار شما حضور نداشت.(۱۱) اولا: مگر اطاعت حضرت رسول در هر حالی طبق نص قرآن واجب نشده است؟ مگر قرآن نفرموده: که پیامبر ص از روی هوی و هوس سخن نمیگوید؟ پس چرا وقتی حضرت خواستند که به او دارو(سم) را ندهند عایشه اطاعت نکرد و بلکه خلاف دستور حضرت عمل کرد؟ انگار عایشه نیز مانند عمر خیال کرده بود که پیامبر ص نعوذبالله هذیان میگوید !!! آیا رسول خدا ص فایده دارو را نمی دانست و آنها میدانستند؟ و آیا پیامبر مصلحت خود را تشخیص نمیداد و آنها تشخیص میدادند؟ ثانیا: جمله آخر حضرت(همه اهل خانه در برابر چشم من از این دارو بخورند) اشاره به این دارد حضرت میدانستند که آن دارو نبوده است بلکه سم بوده است که میخواستند توسط آن حضرت را بکشند. لهذا منظور حضرت اینچنین بوده است: اگر دارو بوده است از آن بخورید!!! ولی خودشان میدانستند که دارو نبود و از آن نخوردند. در الطب النبوی ابن جوزی ج۱ص۶۶ میگوید: به او دوا خوراندند در حالیکه بیهوش بود و چون به هوش آمد فرمود: چه کسی با من چنین کرد. این کار زنهائی است که از آنجا آمده اند و با دست به سوی حبشه اشاره کرد. و در روایات صحیح آمده که عایشه و حفصه حبشی بودند. این یک افشاگری از سوی رسول خداست که او را به روشی که زنان حبشیه به شوهرانشان سم میخوراندند مسموم کرده اند. سم حبشه نیز معروف و مشهور بوده است و بعضی از حبشیها متخصص در سحر و شعبده و انواع سم بوده اند. عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آنحضرت فرمود: میدانید پیامبر ص درگذشت یا کشته شد همانطور که خدا میفرماید:(اگر او درگذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید.) او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن(عایشه و حفصه) به او سم نوشاندند.(۱۲) و در روایت دیگر آمده است: عایشه و حفصه به او سم نوشاندند.(۱۳) و علامه مجلسی میگوید: احتمال داردکه هر دو سم در شهادت پیامبر مؤثر بوده اند.(۱۴) منظور علامه از دو سم یکی سم خیبر است و دیگری سمی که در روزهای آخر حیاتش به او نوشاندند. سران رژیم غاصب(ابوبکر و عمر و دخترانشان و...) برای اینکه اسم آنها به عنوان قاتلین حضرت رسول در جامعه پخش نشود به دست و پا افتادند و صحنه را غبار آلود کردند و گفتند: درست است که رسول خدا مسموم شده اما این اثر سم خیبر در سال هفتم هجری بوده است که اینک او را از پای درآورده است!!! البته هیچ عاقلی چنین بهانه واهی را نمی پذیرد زیرا رسول خدا در سال ۱۱هجری کشته شده و حادثه خیبر در سال هفتم اتفاق افتاده است !!! از آن گذشته رسول خدا ص از مسمومیت طعام خیبر توسط جبرئیل آگاه شد و از آن نخورد. عایشه نیز از آن واقعه عبرت گرفت وخوردن سم را به اختیار خود پیامبر نگذاشت بلکه به زور آن را به حضرت خوراند. پس قطعا شهادت حضرت به خاطر آخرین سم که توسط عایشه به او خورانده شد و حضرت به خاطر ضعف نتوانستند مقاومت کنند و به شهادت رسیدند. تکمله همراه با عین حدیث شهادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله علمای شیعه و سنّی اتفاق نظر دارند که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به سبب سمّی که به آن حضرت خورانده شده شهید و از دار دنیا رفته اند نه اینه به صورت مرگ طبیعی این اتقاق دردناک رخ داده باشد، به مطالب زیر دقت بفرمایید: ابن سعد می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله به سبب سمّ وفات کرد در حالیکه شصت و سه سال سن داشتند. (15) امّا روایت صحیح بخاری و مسلم که از عایشه نقل می کنند: عن عایشه: «لددنا(16) رسول الله(صلی الله علیه و آله) فی مرضه، فجعل یشیر الینا أن لا تلدّونی». قلنا: کراهیة المریض الدواء. فقال(صلی الله علیه و آله): لا یبقی فی البیت أحد الّا لد و انا انظر الّا عمی العباس فانه لم یشهد کم.(17) عایشه می گوید: در ایام مریضی رسول خدا به حضرت دارویی خوراندیم. اما در آن حال او(حضرت) به ما اشاره می کرد که این دارو را به من نخورانید. ما گفتیم مریض از دارو متنفر است. سپس او(حضرت) فرمود: در اتاق کسی وجود ندارد که آن دارو را به من نخورانده باشد و من نگاه می کردم، مگر عمویم عباس که از شما نبوده. در روایت دیگر آمده: «فلدوه و هو مغمور، فلما افاق صلی الله علیه و آله قال: من فعل بی هذا هذا من عمل نساء جئن من هاهنا، و اشار بیده الی الارض الحبشیة».(18) به پیامبر دارو خوراندند در حالی که پیامبر خدا مقهور بود زمانی که قهر از چهره مبارکشان زائل شد، فرمود: چه کسی این دارو را به من خوراند این عمل از کارهای زنان است که از آن جا آمدند و اشاره کردند به سرزمین حبشه. تاریخ و نصوص صحیحه ثابت کرده که عایشه و حفصه دو زن حبشی بوده اند.(19) اسناد: ۱- المجدد فی الانساب. محمد بن محمد علوی ص۶ ۲- المقنعه شیخ مفید ص۴۵۶ و منتهی المطلب حلی ج۲ص۸۸۷ 3- هی المطلب حلی ج۲ ص۸۸۷ ۴- جامع الرواه محمد علی اردبیلی ج۲ص۴۶۳ ۵- تهذیب الاحکام ج۶ص۱ و بحار الانوار ج۲۲ص۵۱۴ ۶- السیره النبویه ابن کثیر دمشقی ج۴ص۴۴۹ ۷- المستدرک. ج۳ص۶۰ ۸- السیره نبویه ابن کثیر ج۴ص۴۴۹ و البدایه و النهایه ج۶ص۳۱۷و۳۲۲ ۹- بصائر الدرجات ص۱۴۸و بحارالانوار ج۱۷ص۴۰۵و ج۴۰ص۱۳۹ ۱۰- کفایه الاثر- خراز قمی ص ۱۶۲ و وسائل الشیعه ج۱۴ص۲ و بحارالانوار ج۴۵ص۱ و من لایحضره الفقیه ج۴ص۱۷ ۱۱- سنن البخاری ج۷ص۱۷ و ج۸ص۴۰ و سنن مسلم ج۷ ص ۲۴و۱۹۴- تاریخ طبری ج۲ص۴۳۸ ۱۲- تفسیرالعیاشی ج۱ص۲۰۰ و بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶وج۲۸ص۲۱ ۱۳- بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶ ۱۴- بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶ 15– المجدد فی الانساب، ص 6. 16 – لد: خوراندن دوا را گویند. 17 – صحیح بخاری: 7/17، 8/40 و صحیح مسلم: 7/24 – 194. 18 – ا قرب الموارد: 2/886. 19 – طبقات ابن سعد: 2/203. |
ارسالی و تحقیق وتهیه و تنظیم : سید خلیل شاکری(شاکر سردرود)استفاده از مطالب وبلاگ بدون درج منبع شرعا حرام و به استناد قانون حق کپی رایت و حقوق مولفین ممنوع بوده و قابل پیگرد قضائی می باشد. |
مدیر "مدرسه راهنمائی تحصیلی شهید رجائی(ره)" سردرود" درجلسه راجع به بزرگداشت سی و دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی و ایام ا... دهه فجر راجع به اجرای برنامههای مد نظر در مدرسه فوق را در طول ایام ا... دهه مبارک فجر تشریح نمود.
با استعانت از خداوند متعال و با توجه به اینکه در آستانه ایام ا.. دهه مبارک فجر قرار داریم و همچنین با عنایت به اینکه به طور همزمان دهه آخر ماه صفر نیز پیش رویمان هست و این دهه آخر ماه صفر روزهایی چون رحلت جانسوز حضرت رسول اکرم (ص) و شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی (ع) و شهادت جانگداز علیبنموسیالرضا (ع) را در خود دارد. بنابراین تکلیف مشخص است که باید به صورت گسترده در جای جای سراسر ایران اسلامی مراسم و برنامهها با نگرش دینی و ملی و با قدرت و قوت بیشتری کماف السابق انجام شود. رهبر عزیز و فرزانه انقلاب حضرت آیت ا.. العظمی خامنهای (مدظلهالعالی) درسخنرانی های خویش درسال 1388 نیز در خصوص (ایاما.. دهه فجر) مؤکداً و پیوسته رهنمودها و فرمایشاتی ایراد فرمودند که از جمله اینکه «تجلیل از دهه فجر، جزیی از مبارزه بزرگ ماست» و «برای ملت ایران افتخار بزرگی است که پرچمدار دعوی نبوی در همه عرصههای حیات باشد» و در جای دیگر فرمودهاند: «دهه فجر و 22 بهمن را قدر بدانید، جشنهای دهه فجر باید همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود»، لذا با عنایت بعرایض معروضه بالا تصمیمی اتخاذ شد که ویژه مراسم های حماسهآمیز و حزنانگیز این ایام را در ابعاد گوناگون و با نگرشها و رویکردهای متفاوت و در مکانهای مذهبی شهرمان شرکت نموده وسوگواری ائمه اطهار علیهم السلام را بتوانیم عملا ارج نهاده تابیشتر از پیش پیرو فرمایشات رهبرمعظم انقلاب بتوانیم بوده باشیم . شایان ذکر است،که دقت و اجرای صحیح فرمایشات مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) یک اصل است و رمز سعادت، سربلندی، عزت ایران اسلامی و رسیدن به قلههای رفیع پیروزی در تبعیت و گوش به فرمان رهبری بودن است که إنشاءا.. به پشتوانه ولایتپذیری و ولایتمداری امروز در فردای ظهورحضرت ولیعصر (روحی و ارواحالعالمین لتراب مقدمه الفداء) جزء انصار و یاران صدیق و آگاه آن امام همام باشیم. لهذا برنامههای مدنظر دهه آخر ماه صفر شامل برگزاری گرامیداشت ایاما.. دهه فجر و همچنین مراسم سخنرانی و عزاداری به مناسبت دهه آخر ماه صفر در مساجد،حسینیه ها ونمازخانه مدرسه... برگزار میگرددتا تجدید بیعت و میثاق مجدد با رهبری شود. شایان ذکراست که برنامه های مورد بحث با هماهنگی اداره آموزش و پرورش ناحیه 3 تبریزوتبعیت از اجرای برنامه های اعلام شده بواسطه مدیر کل محترم آموزش و پرورش آذربایجان شرقی درجلسه ستاد دهه فجر برنامههای مد نظر در سطح مدارس استان در طول ایام ا... دهه مبارک فجر و ستاد دهه فجر و نهادهای مربوطه خواهد بود. سخن کوتاه اینکه همزمان با تمامی مساجد؛تکایا؛دانشگاه ها؛کودکستانها؛ مدارس ...وکلیه مراکز فرهنگی؛خصوصی؛دولتی؛اداره جات؛نهادها و...هم دوش و هم قدم با ملت غیور و غیرتمند ایران این آموزشگاه فرهنگی نیز با روحیه انقلابی پرسنل و مدیریت وانجمن واولیاء مربیان؛ دانش آموزان ومساعدت وهماهنگی اولیاء و مربیان برنامههای ایام ا... دهه مبارک فجر تشریح و اتخاذ تصمیم گردید.که به برخی از آنها اشاره میشود. در زمینه فرهنگی : مقاله وبنر و خوشنویسی مطالب مربوط بهدهه مبارک فجر؛تزئین مدرسه و ایجاد مسابقات قرانی و ارائه تشریح خلاصه پیروزی انقلاب بصورت کتبی و طرح سؤال و جواب بین دانش آموزان و اهداء جوائز به برندگان و اجرای برنامه هائی توسط دانش آموزان و ایراد سخنرانی توسط مسئولین محترم وآشنا نمودن بیش از پیش دانش آموزان با اتفاقات و رخدادهای پیروزی انقلاب؛ خصوصا مسئله وطن پرستی تشریح خواهد شد.که برخی از آنها مورد اشاره قرار میگیرد: حب وطن:حبّ الوطن من الایمان.حضرت رسول اللَّه (ص) ترجمه: دوست داشتن میهن از نشانه ایمانست. (حدیث 133)انوار نعمانیه، غوالى الدرر من کلام سیّد البشر (ص) صفحه 46. هر که را مهر وطن در دل نباشد کافر است*معنى حب الوطن فرموده پیغمبر(ص) است *چو ایران نباشد تن من مباد* شادروان پرفسور محمود حسابی :قلب هر ایرانی که برای ایران نتپد بهتر هست هرگز، نتپد*.که مراسم با حضور مسئولین محترم محلی وخانواده محترم شهداء؛ایثارگران؛جانبازان؛و تمام اقشار مردم دهه فجر را در تبعیت از اجرای برنامه های اعلام شده بواسطه مدیر کل محترم آموزش و پرورش آذربایجان شرقی درجلسه ستاد دهه فجر برنامههای مد نظر در سطح مدارس استان در طول ایام ا... دهه مبارک فجربنابوظیفه عاطفی ؛ملی و با عنایت خالق منان برگزار نمائیم.امیداست که مسئولین محترم محلی و مسئولین ذیربط ؛خصوصاخانواده های محترم شهداوجانبازان و ایثارگران و جانبازان و اولیاء محترم دانش آموزان با حضور سبزشان موجب شادی بیشتر دانش آموزان امروز و دانشمندان و آینده سازان مملکت ایران اسلامی گشته و بار دیگر با ولایت و رهبری تجدید میثاق و بیعت نموده باشیم.واجراکم عندا...ضایع نخواهدشد. |
نویسنده و تحقیق وتهیه و تنظیم : سید خلیل شاکری(شاکر سردرود)استفاده از مطالب وبلاگ بدون درج منبع شرعا حرام و به استناد قانون حق کپی رایت و حقوق مولفین ممنوع بوده و قابل پیگرد قضائی می باشد |
ازشرف الشمس (نگین انگشتر) موکلین خورشید...بیشتر بدانیم
ازشرف الشمس (نگین انگشتر) موکلین خورشید...بیشتر بدانیم شرف الشمس نام عقیق زردی است که به انگشتری ام المومنین حضرت زهرا سلام الله علیها شهرت دارد. از خواص آن می توان به ثروت و دفع بلا و عزت و بزرگی و کارگشایی اشاره داشت. این انگشتری را در روز شرف الشمس که 19 فروردین ماه است و در ساعت مخصوصه تقارن شرف به شمس حکاکی می کنند. طلسم شرف الشمس شامل حروف آغازین اسم اعظم الهی به زبان های مقدس می باشد. این نگین را آقایان می بایست بصورت انگشتری در دست راست خود کنند و خانم ها نیز می توانند هم بصورت انگشتری دست راست و هم بصورت گردنبند از آن استفاده نمایند. برای حکاکی روی این نگین جهت خاصیت بیشتر و اعجاز آن می توان از دو دستور بهره برد: 1- و من یتق الله که آیات 2 و 3 سوره مبارکه طلاق است و جهت گشایش روزی کاربرد دارد. 2- وفق 7 در 7 شرف الشمس که کاربردی بسیار وسیع و معجزه آسا دارد. روی شرف الشمس بصورت ساده پشت شرف الشمس و تصویر طلسم روی نگین همراه با طلسم 7 در 7 کلمات کلیدی: شرف الشمس انگشتری حضرت زهرا ومن یتق الله سوره طلاق خاتم حکاکی کارگشایی رزق و روزی دفع شر عزت بزرگی راز و رمز 19 فروردین.توضیحات بیشترذیلا: شرف شمس حتما تا بحال انگشتر شرف شمس دیده اید. میخواهم مطالبی را در این زمینه مطرح کنم. اصولا انگشتر شرف شمس غلط مصطلح است زیرا فقط نقش آن مهم است. چون باید بر سطح زردرنگ نقش گردد از عقیق زرد استفاده میشود و اگر طبیعت ها را که قبلا توضیح دادم در نظر بگیریم میتوان آن را روی کاغذ زرد یا پارچه زرد هم نقش کرد. فلسفه آن جای بحث بسیار دارد اما تا جایی که من میدانم شامل 5 اسم اعظم خداوند است. که به شکل های مختلفی دیده شده اند. و حتی گاهی 5 نام خداوند را بجای اشکال قرار میدهند که در ادامه خواهم نوشت. مسئله چنین است که چون در سال فقط یکبار شرایط مهیا میشود تا موکلین خورشید به زمین بیایند لذا امکان انجام این عمل در سال فقط یکبار است. آنهم فقط در شرف خورشید که خورشید در آن زمان نسبت به سایر کواکب روی زمین قدرت بیشتری دارد. نکته اینجاست که این عمل یکبار مصرف نیز هست یعنی در واقع با کاهش اثر خورشید کمرنگ میشود. اما چون در مدت زمانی که کارایی دارد پرقدرت است به زحمتش می ارزد. زمان انجام عمل: روز 19 فروردین ماه روز انجام عمل است اما ساعات مختلفی برای آن ذکر شده که دو تای آنها اقوی است و ارائه میگردد. 1-ازطلوع خورشید به مدت دو ساعت که 19 فروردین در هر روزی باشد 2- برای روز شنبه 19 فروردین 1385 ساعت 11 تا 12 صبح نیز ساعت شمس است لذا انجام آن درین ساعت نیز میسر است. نقش شرف شمس شامل پنج اسم اعظم خداوند است که آنها را کلمات مبارکه الله جمیل رحمن مومن و نور گفته اند و بجای نقش از پنج حرف اول آنها بصورت ا.ج.ر.م.ن میتوان استفاده کرد. نقش های مختلفی برای این عمل دیده شده که معروفترین آنها آخرین نقش است. نکاتی که در هنگام نوشتن باید رعایت شود: 1-هیچ خطی دوبار کشیده نشود 2-سوراخ های ستاره و میم و ها و واو بسته نشود 3-خطوط ابتدا و انتهای ستاره یگدیگر را قطع نکنند 4-اندازه الف ها یکسان باشد 5- واو آخر روی تمام نقش کشیده شود 6- اگر روی کاغذ نوشته میشوند با گلاب و زعفران نوشته شوند جدول 4*4 شرف شمس نیز بدین شکل است که خواص یکسانی با نقش دارد. دو نکته مهم دیگر درباره شرف شمس 1- اگر از نگین استفاده میکنید سعی کنید هر سال در ساعت ذکر شده و با آداب کامل بوسیله یک سوزن روی نقش کنده شده را دوباره خراش دهید. 2- اگر روی کاغذ نوشتید آنرا باز نکنید و به کسی نشان ندهید و در آخرین چهارشنبه سال به آب روان بسپارید.
توضیحات بیشتر: این نگین ضمن اینکه از عقیق اصل تهیه میشود مزیت دیگری هم دارد وآن موجب شده تا هم کمیاب وهم پرطرفدار باشد وآن طلسمی است که روایات فراوانی دال بر اسم اعظم بودن آن متواتر آمده است .این نقوش فقط در نوزده فروردین ماه هرسال که به روز شرف الشمس معروف است در ساعات محدودی وبا آداب مخصوص آن بر عقیق اصل حک میشود .اگر خارج از این ساعات حک شود خاصیت های لازم را نداشته وبی اثر خواهد بود .چون این نگین ها را توسط اساتید انگشت شماری حک میشوند ودر این ساعات منحصر بفرد تنها تعداد بسیار محدودی را میتوانند تهیه نمایند کمیابی و پرطرفداری اش را موجب میشود.مشابه این نگین در بازار یافت میشود ولی در بموقع نوشته شدن آن تردید های فراوان وجود دارد وقیمت بسیار اندک آن در بازار موید اصیل نبودن آن است. شرف الشمس های تقدیمی ما توسط یکی از سادات با دقت وظرافت و با توجه به آداب وزمان حک شده است در روایات بسیار معتبر از اولیاء آن را دارای خاصیت های ذیل ذکر نموده اند وبه تجربه بر دارندگانش به اثبات رسیده است این نگین اگر بصورت انگشتری ویا گردنبند در آید وبه همراه باشد تاثیر وصف ناپذیری در : گشایش امور ومشکلات . باز شدن ابواب رزق وروزی .غزت ومقام رفیع یافتن .حفاظت از شر بلایا ودشمنان .حفاظت اموال .حفاظت در مقابل بد گویان زبان بند .بخت گشای بسیار موثر. جلب محبت واحترام ومجذوب نمودن افراد .
شکل ذکر شرف الشمس به چه نحوی است؟ شکل : که شرف الشمس نامیده می شود در کتاب «جنه الوافیه» مشهور به «مصباح کفعمی» آمده است (مصباح کفعمی کتابی نسبتا" معتبر در ادعیه است). گفتنی است که مرحوم کفعمی، سند معتبری برای این مطلب ذکر نکرده و تنها گفته است : این روف شکل اسم اعظم است . بعد در حاشیه کتاب می گوید: در بعضی از کتاب های علمای شیعه دیدم که این شکل از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است . به نظر می رسد بیان چنین نقلی محکم نیست ; چون سند این روایت تا امیرالمؤمنین (ع) ذکر نشده است . مرحوم شیخ بهایی هم همین شکل را در کتاب «سر المستتر» با اندکی تغییر آورده است. البته در کتاب های یاد شده این شکل به «شرف الشمس» نامیده نشده است و احتمالا تشخیص اساتید علم ختوم و اذکار این بوده که این شکل در شرف شمس - که نوزدهم فروردین ماه است - نوشته شود که ساعت خوبی است و باعث تأثیر بیشتر این شکل خواهد بود. برای نوشتن این شکل یا حک آن بر روی انگشتر، در نوزدهم فروردین سند مکتوبی یافت نشد; اما از برخی بزرگان (مثل مرحوم کشمیری) این مطلب شنیده شده است.
در کتاب «هزار و یک نکته»، نکته 977، تألیف آیت الله حسن زاده آملی نیز مطالبی راجع به این شکل آمده است. از سنگ شرف الشمس برای : چشم زخم ، گشایش امور ،برآورده شدن آرزوها ،افزایش رزق و روزی استفاده می گردد. نکته دیگر آنکه : در روز شرف الشمس شکل شرف الشمس که در پائین آمده است را از ساعت 11 ظهر تا ساعت 23 روی طلا ، عقیق زرد ، پارچه زرد کشیده و یا حک نموده و یا با خط زرد روی کاعذ و یا پارچه می نویسید و دعای آورده شده را خوانده و نوشته و بعد هر حاجتی که از خدا دارید را زیر دعا می نویسید و درقرآن می گذارید انشاالله برآورده می شود.
لهام گرفته ازدیگرکتب معتبروکلوپ سیمرغ |
||||||||
تحقیق وتهیه و تنظیم : سید خلیل شاکری(شاکر سردرود)استفاده از مطالب وبلاگ بدون درج منبع شرعا حرام و به استناد قانون حق کپی رایت و حقوق مولفین ممنوع بوده و قابل پیگرد قضائی می باشد. |
(عاشوراشناسى و عاشوراپژوهی) اقوال درباره محل دفن سر حسین(ع) تعیین روز اربعین.ملحق ساختن سر شریف به پیکر مطهر.اقوال درباره محل دفن سر حسین (ع)به سوى مدینه تعیین روز اربعین به اتّفاق همگان روز بیستم صفر روز اربعین است؛ به جز آنچه از شیخ بهایى نقل کردیم که روز نوزدهم صفر را اربعین قرار داده است «توضیح المقاصد، ص 6.». اما او تنها کسى است که چنین اعتقادى دارد و این اختلاف نیز ناشى از به حساب آوردن یا نیاوردن روز عاشورا است. گویا نباید آن را به حساب آورد زیرا مقصود گذشت آن مقدار زمان بعد از شهادت است. بنابراین روز یازدهم محرم یک روز از شهادت مىگذردو به همین ترتیب پیش مىرود تا آنکه روز بیستم صفر چهل روز از شهادت امام (ع) مىگذرد......... |
|
ادامه مطلب ...