آمادگی نیکوکاران وخیرین سردروجهت جشن نیکو کاری؛نیکو کاری از منظر قران و احادیث "دستهایی که بنیازمندان کمک میکنند مقدستر از لبهایی است که ذکر میگویند" همزمان با سایر اقصی نقاط ایران اسلامی هر ساله این شهر نیز با زحمات خیرین و صادقین بی طمع و با فداکاری در راه و برای رضای خدا این جشن را در گروه های مختلف برگزار می نمایند و از طرفی چندین صندوق قرض الحسنه و کمک رسانی بلا عوض با همت خیر اندیشان و نیکنامان گمنام احداث که با این اقدام خود سعی بر آن نموده و می نمایند که به کلام الهی و سیره ائمه اطهار علیهم السلام عملا و عینا تحقق یافته و آبروی آبرومندان حفظ گردد هر چند که از اوصاف اینها دل و زبان عاجز بوده و پاداش حقیقی با ایزد منان خواهد بود که در این زمینه و جهت روشن تر شدن مطلب مقاله زیر را جهت تقدیم به نیک اندیشان واقعی در جامعه تقدیم می دارد (شاکر) جشن نیکو کاری از منظر قران و احادیث باعنایت به اینکه این قبیل اعمال فرصتهای طلائی بوده که ایزد منان در اختیار دوستداران حقیقی اش قرار داده واز طرفی روش وسیره ائمه اطهار علیهم السلام اجمعین بوده وچون انسان در جهت ترقی انسانیت جهت رسیدن به کمال معنویت که همان معرفت خدایی است میباشد ودر این راستا برای رسیدن به بلندای عزت و آسایش دنیا و آرامش عقبی در گرو گشودن آغوش خدمت و رحمت به سوی بی پناهان و نیازمندان مالی است که نگین درخشان این حلقه خدمت(کمیته های خدمت رسانی)، کشیدن دست پر مهر و نوازش بر سر یتیمان و نشاندن لبخند امید و نشاط بر لبهای آنان میباشد. ما در این راه به دامان پر فیض بهترین و زیباترین و خالصانهترین الگو و نمونه محبت و مهرورزی به یتیمان، یعنی مولای متقیان حضرت امام علی (ع) و تمسک به آیات مطهر قرآن در محضر با عظمت پروردگار چشم انتظار توفیق خدمت در این راه پر خیر و برکت هستیم. وَ إِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنىِ إِسْرَ ءِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَ ذِى الْقُرْبىَ وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ ثمَُّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِّنکُمْ وَ أَنتُم مُّعْرِضُونَ( سوره بقره83) و [اى پیامبر] یادآور باش زمانى را که از فرزندان اسرائیل قول گرفتیم و فرمودیم: «جز خداى یگانه را نپرستید، به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و بینوایان نیکى کنید و با مردم سخن خوش و نیکو بگویید، نماز را برپادارید و زکات بدهید.» سپس جز عدّهى کمى از شما [قوم یهود]، معترضانه سرپیچى و نافرمانى کردید و از وفاى به عهد الهى رویگردان شدید. * لَّیْسَ الْبرَِّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لَاکِنَّ الْبرَِّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ الْمَلَئکَةِ وَ الْکِتَابِ وَ النَّبِیِّنَ وَ ءَاتىَ الْمَالَ عَلىَ حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبىَ وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائلِینَ وَ فىِ الرِّقَابِ وَ أَقَامَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتىَ الزَّکَوةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَ الصَّابرِِینَ فىِ الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُوْلَئکَ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ( سوره بقره 177) تنها علامت نیکویى، این نیست که روى خود را در نماز به سوى مشرق یا مغرب بگردانید بلکه نیکویى و پرهیزکارى واقعى در اینست که انسان به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان داشته باشد و مال و متعلّقات خود را با وجود آنکه به آنها علاقمند است [در راه خدا] براى خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و گدایان و آزاد کردن بردگان صرف کند، نماز بر پاى دارد و زکات بپردازد و چون عهد ببندد به عهد خویش وفادار بماند و در تنگدستى و مصائب و بخصوص در هنگام جنگ شکیبا باشد. چنین کسانى [در ادّعاى ایمان به خداوند و عمل به فرامین الهى] راست گفتهاند و پرهیزکاران واقعى هستند. (177) وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمِیزانَ بِالْقِسْطِ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبى وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (سوره الأنعام 152) 152. [و نیز خداوند مىفرماید:] «جز با قصد و نیّت اصلاح، به مال یتیم نزدیک نشوید تا به حدّ بلوغ برسد [و بتواند تصمیم بگیرد،] کم فروشى نکنید وحقّ پیمانه و وزن کالا را با رعایت عدل و انصاف بطور کامل ادا کنید. ما هیچکس را جز به اندازهى توانایىاش تکلیف به انجام کارى نمىکنیم. و چون سخنى مىگویید یا داورى مىکنید یا شهادت مىدهید، عدالت داشته باشید اگر چه [یکى از طرفین] خویشاوندتان باشد [و داورى شما به ضرر او تمام شود] و به عهد خود با خداوند وفا کنید اینها احکامى است که خداوند شما را به انجام و اجراى آنها توصیه فرموده است، باشد که کاملًا متوجّه و متذکّر [وظایف خود] باشید (152). مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلىَ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَللهَِِّ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبىَ وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ کىَْ لَا یَکُونَ دُولَةَ بَینَْ الْأَغْنِیَاءِ مِنکُمْ وَ مَا ءَاتَئکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نهََئکُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ( سوره حشر7) اموالى را که خداوند از اهالى این قریهها در اختیار پیامبرش قرار داد از آنِ خدا و رسول و خویشاوندان صاحب مسئولیّت [او] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است. زیرا نباید این ثروت بدست آمده، مایهى دست ثروتمندانى از شما قرار گیرد. آنچه را پیامبر خدا به شما مىدهد بگیرید و آنچه را که نهى مىکند رهاکنید و از عدم اطاعت امر خداوند بپرهیزید که خداوند سخت کیفر است. * وَ اعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شىَْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبىَ وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِن کُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ وَ مَا أَنزَلْنَا عَلىَ عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَ اللَّهُ عَلىَ کُلِّ شىَْءٍ قَدِیرٌ( سوره انفال41) و [اى مسلمانان] بدانید هر غنیمتى که در جنگ به دست آوردهاید، یک پنجم آن براى راه خدا و براى پیامبر و خویشاوندان نزدیک او و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است اگر به خداوند و آنچه بر بندهى خود [حضرت محمّد] در روز فرقان یا روز رویارویى و پیکار دو گروه [مؤمن و کافر] نازل فرمودیم، ایمان آوردهاید [به این حکم مقیّد باشید] و بدانید که خداوند بر هر امرى که اراده فرماید تواناست کلاََّ بَل لَّا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ ؛ وَ لَا تحََضُّونَ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْکِینِ( سوره فجر آیات 17 و 18) . نه! خداوند به شما کم لطف نیست ولى این وضع به دلیل آن است که شما به یتیمها احترام نمىگذارید و محبّت نمىکنید و احکام خداوند را دربارهى ارث یتیم رعایت نمىکنید و یکدیگر را بر اطعام فقیران ترغیب و تشویق نمىکنید. افق نگاه قرآن تنها تأمین زندگی امروز یتیم نیست باید کاری نمود تا آینده یتیم نیز در سایه معاضدت تأمین شود. که باید خاطر نشان نمود که خداوند اول یتیم نواز هستی است او خود یتیمی را کفالت نموده و تا اوج پیامبری وخاتم رسولان رسانده است. اما بهتر است که بااین واژه «احسان» بهتر آشنا شویم. احسان از ریشه «حُسن» به معنای زیبایی و نیکی میباشد که در قرآن در سه معنا به کار رفته است: 1ـ تفضّل و نیکی به دیگران، 2ـ انجام و سر و سامان دادن به امور و کارها به وجه نیکو و کامل، 3ـ انجام اعمال و رفتار صالح. احسان در این کاربرد تقریباً مترادف با تقوا و پرهیزکاری است. از بررسی موارد کاربرد واژه «محسن» و مشتقاتش در قرآن، استفاده میشود که این واژه دارای دو معنی و کاربرد است: 1ـ نیکی و خیر رساننده به دیگران، 2ـ انجام دهنده اعمال و رفتارهای صالح و نیک. مقام محسنان در این کاربرد از برخی مقامات متقیان برتر است، و به طور کلی این واژه در این معنی و کاربرد خود بیشتر به کسانی اطلاق شده که از ایمانی راسخ و ثبات قدم در راه ایمان و انجام تکالیف الهی برخوردار بودهاند.وآنچه که مسلم است اینکه انسان در راه دوست از بهترینهایش باید بگذرد ودروغ میگوید کسی که ادعا میکند جانم را فدای دوست میکنم ودرراه او نثار جان میکنم .اگر از پولش نگذرد .انسان درراه دوست که در اینجا هدف از دوست (خالق) میباشد نگذرد آیا میتواند کسی که درابتدای امتحان تجدیدی بیاورد درامتحان الهی قبول گردد؟ اینک خاطر شما را به نمونه های بارز از فرمایشات گهر بار مولای بی کسان حضرت امام علی ع در مورد احسان و بخشش و نیکوکاری معطوف و امید بذل توجه از شیعیان آن راد مرد را داریم . وَ قَالَ ( علیهالسلام )طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِی نَفْسِهِ وَ طَابَ کَسْبُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِیرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَکَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ وَ لَمْ یُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال آن کس که خود را کوچک مىشمارد، و کسب و کار او پاکیزه است، و جانش پاک، و اخلاقش نیکوست، که ما زاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مىکند، و زبان را از زیاده گویى باز مىدارد و آزار او به مردم نمىرسد، و سنّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم او را کفایت کرده، بدعتى در دین خدا نمىگذارد. (برخى حکمت 123 و 122 را از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نقل کردهاند) وَ قَالَ ( علیهالسلام )سُوسُوا إِیمَانَکُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ بِالزَّکَاةِ وَ ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاء و درود خدا بر او، فرمود: ایمان خود را با صدقه دادن، و اموالتان را با زکات دادن نگاهدارید، و امواج بلا را با دعا از خود برانید. وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجَالِهِم و درود خدا بر او، فرمود: صدقه دادن دارویى ثمر بخش است، و کردار بندگان در دنیا، فردا در پیش روى آنان جلوهگر است.(حکمت های 123 و 146 و 7 نهج البلاغه) تزاوَرُوا تحـابـوا و تصـافحُـوا و لا تحـاشمـوا به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید. (بحارالانوار،ج78،ص 347) ان السعید، کل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد. (مجمع الزوائد علامه هیثمى ، ج 9 ، ص 132) نحن وسیلته فی خلقه و نحن خاصته و محل قدسه و نحن حجته فی غیبه و نحن ورثه أنبیائه ما اهل بیت رسول خدا(ص) وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاکی ها، ما دلیل های روشن خداییم و وارث پیامران الهی (شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید ، ج 16 ، ص 211 حبب الی من دنیاکم ثلاث: تلاوة کتاب الله و انظر فی وجه رسول و الانفاق فی سبیل الله از دنیای شما سه چیز محبوب من است: 1-تلاوت قرآن 2-نگاه به چهره رسول خدا 3-انفاق در راه خدا (وقایع الایام خیابانی، جلد صیام، ص295 لا یستَکمِلُ عَبدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى تَکونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسنُ التَّقدیرِ فِى المَعیشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا. هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبتها و بلاها. (بحار الانوار، ج 78، ص 339، ح1 ) مَـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عَن قَلبه یـَوم القیمة هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.(اصول کافى، ج 3، ص 268) لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.(تاریخ طبرى،ص 1،ص 239) إنَّ الصَّدَقَة َلتُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ صدقه، خشم پروردگار را فرو مینشاند.(کنزالعمال، ح161143 ) مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب می شود.(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال) إنَّ اللهَ عَزَّوَجَّلَ یََرحَمُ الرَّجُلَ لَشُدَةِ حُبِّ لُوَلَدُه. براستی که خداوند عزوجل رحم می نماید مرد را، به سبب شدت محبت او به فرزندش.(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال) اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِِ بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.(الدره الباهره ، ص24) من آنَس بِالله اِستوحَشَ مِنَ النّاس کسی که با خدا مانوس باشد، از مردم گریزان گردد (مسند الامام العسکری، ص287) کَفاکَ ادبا تَجنُّبُکَ ما تَکرهُ مِن غَیرکَ در مقام ادب همین بس که آنچه برای دیگران نمی پسندی، خود از آن دوری کنی(مسند الامام العسکری، ص288) لَیسَ مِنَ الاَدَبِ اِظهارِ الفَرَح عِندَ المَحزونِ اظهار شادی نزد غمدیده، از بی ادبی است(تحف العقول، ص489) المُومِنُ بَرَکَةٌ عَلی المُومِنِ وَ حُجَّةٌ عَلی الکافر مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.(تحف العقول، ص489) مَن لَم یجِد لِلاساءَةِ مَضَضّا لَم یکن عِندَهُ لِلاِحسانِ مَوقعٌ. کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد.(بحارالانوار، جلد 78، ص333) اَلعَفافُ زِینَهُ الفَقرِ، وَ الشُّکرُ زِینَهُ الغِنَی. خویشتن داری، زینت فقر است و سپاس گزاری زینت غنا و توانگری.(تحف العقول ص 75) إِذَا اختَشَمَ المُومِن أَخَاهُ فَقَد فَارقَهُ به خشم درآوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه جدایی از اوست.(محاضرات ج2 ص28) قِیمَهُ کلَّ امرِی ءٍ مَا یحسِنُهُ قیمت و ارزش هر کس به اندازه ی کاری است که به خوبی می تواند انجام دهد.(بیان و التبین ص 179) یابنَ آدَمَ ما کسَبتَ فَوقَ قُوَّتِک ، فَاَنتَ فیهِ خازِنٌ لِغَیرِک. ای فرزند آدم! هرچه بیشتر از مقدار خوراکت به دست آوری خزانه دار دیگران خواهی بود.(مروج الذهب ج 2 ص 246) اِنَّ مِن تَمامِ الصَّومِ اِعطاءُ الزَّکاةِ یَعنى الفِطرَة کَما اَنَّ الصَّلوةَ عَلَى النَّبِى (ص) مِن تَمامِ الصَّلوةِ تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز است.(وسائل الشیعه، ج 6 ص 221) |
تحقیق وتهیه و تنظیم : سید خلیل شاکری(شاکر سردرود)استفاده از مطالب وبلاگ بدون درج منبع شرعا حرام و به استناد قانون حق کپی رایت و حقوق مولفین ممنوع بوده و قابل پیگردقضائی قضائی می باشد. برای اعتلای دیانت و فرهنگ امت اسلامی همکاری و یاری برادرانه با زحمتکشان واقعی این عرصه داشته باشیم. |
![]() |
|
ثبت نام | کتابخانه | دعوت نامه | جستجو ![]() |
تازه های انجمنها | لینک های قرآنی | گالری تصاویر | پیوند های مهم ![]() |
Language ![]() |
![]() ![]() |
![]() |
ابزارهای موضوع
![]() |
جستجو در موضوع
![]() |
امتیاز موضوع
![]() |
نحوه نمایش
![]() |
![]() |
1
![]() |
||||||||||||||||||
عضو آشنا
![]() ![]()
![]() |
![]() قرآن مجید کتاب آسمانی مسلمانان، اسامی و صفات زیادی دارد که در مورد تعداد آن بین دانشمندان اختلافات فراوانی به چشم می خورد، و این به جهت اسم دانستن بعضی از صفات قرآن از سوی برخی از آنان است. در این بین بعضی از مفسران؛ مانند مرحوم طبرسی فقط 4 نام و برخی؛ مانند مرحوم ابوالفتوح رازی 43 نام و گروهی دیگر 90 نام را بیان کرده اند. وجه نام گذاری قرآن به این اسامی را باید در معنای آن اسامی جست و جو کرد. از میان اسامی ذکر شده به اسامی مشهور تر اکتفا کرده و در مورد آنها بحث می کنیم: 1. قرآن: این واژه به معنای، جمع، پیوند و ضمیمه نمودن حروف و کلمات به یک دیگر است؛ و چون جمع کردن و خواندن این کتاب بر عهدۀ ما است و همچنین جامع تمام علوم و حاوى جمیع احکام است، آن را قرآن می نامند. 2. کتاب: به معنای ضمیمه کردن و جمع کردن بعضی حروف بر بعضی دیگر است، به خاطر این ضمیمه کردن و جمع کردن است که به قرآن کتاب می گویند. 3. فرقان: از آن جا که قرآن با دلیلهاى محکمش حق را از باطل جدا می کند و پیروانش را به نجات و خلاص از بدبختی ها می کشاند، به اسم «فرقان» نامیده شده است. 4. ذکر: از آن رو که این کتاب یادآورى خدا است، به بندگان نسبت به فرائض و احکام و همچنین شرف و افتخاری است براى کسى که بدان ایمان آورده، به اسم ذکر نامیده شده است. قرآن مجید که کتاب آسمانی مسلمانان است، دارای اسامی و صفات زیادی است که بعضی از آنها توسط دانشمندان علوم قرآنی تحقیق و بیان شده است. ذکر نام های فراوان و اوصاف زیاد باعث شده است که بعضی؛ اوصاف این کتاب را با نام های آن اشتباه گیرند، اما از آن جا که هر صفتی می تواند به صورت اسم استفاده شود، می توان اوصاف قرآن را جزء اسامی آن دانست. از این رو است که در بین علمای تفسیر، اختلافات فراوانی وجود دارد. و هر یک برای قرآن اسمائی آورده اند،[1] چنان که مرحوم طبرسی به ذکر 4 نام برای قرآن اکتفا کرده اند که عبارت اند از: قرآن ،فرقان، کتاب، ذکر.[2] ابوالفتح رازی 43 نام برای قرآن آورده است،[3] که البته بعضی جنبۀ وصفی دارد. فخر رازى در تفسیر کبیر، 40 اسم براى قرآن ذکر نموده است.[4] کاشفی سبزواری هم م گوید: برای قرآن 66 نام، از خود قرآن و 12 نام از احادیث وجود دارد.[5] اما بدر الدین زرکشی نقل می کند که «حرالیّ» کتابی در این زمینه نوشته است و بیش از 90 اسم یا وصف برای قرآن ذکر می کند.[6] صاحب التمهید از قاضی عُزَیزی، 55 نام برای قرآن ذکر می کند که 43 نام آن با نام هایی که مرحوم ابوالفتوح رازی بیان کرده، مشترک است.[7] این 55 نام (یا وصف) از خود قرآن گرفته شده است. ما در این جا به این اسامی و به آیاتی که این اسما در آن آمده است، اشاره می کنیم: 1. قرآن (طه، 2 ـ نساء، 82،...) 2. فرقان (انفال 29 ـ آل عمران، 3 و 4 ـ فرقان، 1 و ...) 3. کتاب (فاطر، 29 ـ نساء، 105) 4. ذکر (آل عمران، 58 ـ حجر، 9) 5. تنزیل (شعراء 192ـ انسان 23) 6. حدیث ( زمر، 23، کهف، 6) 7. موعظه (یونس، 57) 8. تذکره ( حاقه، 48) 9. ذکری ( هود، 120) 10. بیان (آل عمران، 138) 11. هدی (بقره، 2) 12.شفاء (فصلت، 44) 13.حکم (رعد، 37) 14. حکمت ( احزاب، 34) 15. حکیم (آل عمران، 58) 16مهیمن ( مائده، 48) 17. هادی ( جن، 1 و 2)[8] 18. نور (اعراف، 157) 19. رحمت (نمل، 77) 20. عصمت ( آل عمران، 103)[9] 21. نعمت ( ضحی، 11) 22. حق ( حاقه، 51) 23. تبیان ( نحل، 89) 24. بصائر ( قصص، 43) 25.مبارک ( انبیاء، 50) 26. مجید ( ق، 1) 27. عزیز ( فصلت، 87) 28. عظیم (حجر 87) 29. کریم (واقعه، 77) 30. سراج ( احزاب، 46)[10] 31. منیر ( احزاب، 46) 32. بشیر ( فصلت، 3 و 4) 33. نذیر ( فصلت، 4) 34. صراط ( حمد، 6) 35.حبل ( آل عمران، 106) 36.روح ( شوری، 52) 37. قصص ( یوسف، 3) 38.فصل ( طارق، 13) 39.نجوم ( واقعه، 75 )[11] 40.عجب ( جن، 1) 41. قیّم ( کهف، 1 و 2) 42. مبین ( یوسف، 1) 43.علیّ (زخرف، 4) 44. کلام ( توبه، 6) 45.قول (قصص، 51) 46. بلاغ (ابراهیم، 52) 47.متشابه ( زمر، 23) 48.عربی ( زمر، 28) 49.بشری ( نمل، 2) 50.عدل ( انعام، 115) 51. امر ( طلاق، 5) 52.ایمان ( آل عمران، 193) 53.نباء (نباء، 1 و 2 ) 54.وحی ( انبیاء، 45) 55.علم ( رعد، 37)[12] ولی از آن جا که ذکر چهار نام تقریبا بین کلمات همۀ مفسران دیده می شود، به همین اسامی چهار گانه اکتفا کرده و در مورد علت نام گذاری قرآن به این اسامی بحث می کنیم: 1. قرآن: این واژه یا از "قَرْن" و یا از "قرأ" به معنای، جمع، پیوند و ضمیمه نمودن حروف و کلمات به یک دیگر در هنگام ترتیل است.[13] کتاب آسمانی حضرت محمد (ص) را قرآن می نامند؛ چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهدۀ ما است.[14] همچنین به اعتبار آن که جامع تمام علوم و حاوى جمیع احکام است، آن را قرآن می نامند. 2. کتاب: به معنای ضمیمه کردن و جمع کردن بعضی حروف بر بعضی دیگر به واسطۀ نوشتن است. البته گاهی به ضمیمه کردن حروف به یکدیگر به صورت لفظی نیز کتاب میگویند؛ و به همین دلیل به آیات و کلام خدا کتاب گفته می شود، و لو نوشته نشود.[15] به جهت این ضمیمه کردن و جمع کردن است که به قرآن کتاب می گویند. 3. فرقان: از آن جا که قرآن با دلیلهاى محکمش حق را از باطل جدا می کند، به اسم «فرقان» نامیده شده است. یزید بن سلام از پیامبر اکرم (ص) سؤال کرد؛ چرا قرآن را فرقان نامیدهاند، فرمود: "زیرا آیات و سورههاى آن متفرق است و به صورت الواح نازل نشده، ولى سایر کتب از قبیل صحف و تورات و انجیل و زبور تمام آنها در الواح و اوراق نازل شده است.[16] همچنین چون قرآن پیروانش را به نجات و خلاص از بدبختی ها می کشاند، به او فرقان گفتهاند همچنان که در آیۀ کریمه به آن اشاره شده است: "اگر پرهیزکار شوید براى شما فرج و گشایشى خواهد بود".[17] 4. ذکر: تعبیر از قرآن به «ذکر» ممکن است به چند جهت باشد: 1. این عنوان، به معنای یادآوری قلبی و زبانی است.[18] این کتاب یادآورى خدا است، به بندگان نسبت به فرائض و احکام، تا مال، منال، جاه و جلال دنیوى آنها را مغرور نسازد و از سعادت ابدى و نعمت اخروى محروم نشوند. 2. در کتب لغت ذکر به معنای شرف هم آمده است،[19] و قرآن شرف و افتخاری است براى کسى که بدان ایمان آورد و تصدیق می کند مفاد این آیه را: «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ».[20] 3. آیاتى که راجع به حفظ قرآن از زوال و تحریف بحث مىکند، نام ذکر را برای قرآن آورده که مىفرماید: "قرآن کریم از این جهت که ذکر است باطل بر آن غلبه نمىکند، نه روز نزولش و نه در زمان آینده، نه باطل در آن رخنه مىکند و نه نسخ و تغییر و تحریفى که خاصیت ذکر بودنش را از بین ببرد[21]. [22] نکته پایانی این که سه عنوان کتاب، ذکر و فرقان، برای کتابهای آسمانی دیگر نیز ذکر گردیده و تنها عنوان قرآن، به صورت اسم خاص برای این کتاب آسمانی مطرح است. [1] ر.ک: جوان آراسته، حسین ، درسنامة علوم قرآنی، ص 36ـ 55، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی. [2] مترجمان، ترجمه، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص 24، چاپ اول، نشر فراهانى، تهران، 1360 ش، [3] رازی، ابوالفتوح، تفسیر روح الجنان، ج 1 ص 5، چاپ اسلامیه. [4] حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج 1، ص 16، چاپ اول، نشرمیقات، تهران، 1363 ش [5] کاشفى سبزوارى، حسین، جواهر التفسیر، ص 144، دفتر نشر میراث مکتوب، تهران. [6] معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص50، چاپ سوم، نشر یاران، قم، 1385 ش [7] همان، ص 50. [8] دراین آیه "هادی" بکار برده نشده است و این اسم برگرفته از کلمه یهدی موجود در آیه است. [9] در ذکر این نام ، از آیۀ «و اعتصموا» استفاده شده؛ زیرا لفظ عصمت در آیه ذکر نشده است. [10] بنابر تفسیری که مراد از سراج منیر، قرآن باشد. [11] بنابر این که نجوم به معنای نزول تدریجی قرآن باشد. [12] اقتباس از پاسخ 554 (سایت: 604). [13] "قرن الشئ بالشئ"، پیوند دادن چیزی به چیزی."؛ "قرأ المأ فی الحوض"، آب را در حوض جمع کرد. [14] "إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُو وَ قُرْءَانَهُو فَإِذَا قَرَأْنَـَهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُو ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَه".(قیامة، 17ـ 19) چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهدة ما است. پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن، سپس بیان (و توضیح) آن (نیز) بر عهدة ما است".(مفردات راغب اصفهانی، ص 413ـ 414، مؤسسة مطبوعاتی اسماعیلیان؛ مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 27، ص 295ـ 299، دارالکتب الاسلامیة). [15] راغب اصفهانی، مفردات، ص 440. [16] خسروى، موسى، احتجاجات، ترجمۀ جلد چهارم بحار الانوار، ج 1، ص 301، چاپ اول، نشر اسلامیه، تهران،1379 ش [17] "إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً". انفال، 29. [18] راغب اصفهانی، مفردات، ص 181. [19] العَلَاءُ و الشَّرَفُ، نک: مصباح المنیر، المتن، ص 209. [20] مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 24. [21] " إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیاتِنا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنا أَ فَمَنْ یُلْقى فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ". فصلت، 42. [22] موسوى همدانى، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج 12، ص 153، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ش. |
||||||||||||||||||
![]() ![]() |
![]() ![]() |
![]() |
2
![]() |
||||||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() ![]() |
![]() احسنت به شما دستت درد نکنه واقعا عالی بود. ![]() ![]() |
||||||||||||||||||
![]() ![]() |
![]() ![]() |
![]() |
3
![]() |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]()
![]() |
![]()
قرآن: این واژه یا از "قَرْن" و یا از "قرأ" به معنای، جمع، پیوند و ضمیمه نمودن حروف و کلمات به یک دیگر در هنگام ترتیل است. "قرن الشئ بالشئ; پیوند دادن چیزی به چیزی."; "قرأ المأ فی الحوض; آب را در حوض جمع کرد." "إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُو وَ قُرْءَانَهُو # فَإِذَا قَرَأْنَـَهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُو # ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُو ;(قیامه،17ـ19) چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهدة ما است. پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن، سپس بیان (و توضیح) آن (نیز) بر عهدة ما است". (مفردات راغب اصفهانی، ص 413ـ414، مؤسسة مطبوعاتی اسماعیلیان / تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 27، ص 295ـ299، دارالکتب الاسلامیة.) |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() ![]() |
![]() ![]() |
تشکر |
![]() |
4
![]() |
||||||||||||||||||
![]()
![]() |
![]() سه عنوان کتاب، ذکر و فرقان، برای کتابهای آسمانی دیگر نیز ذکر گردیده و تنها عنوان قرآن، به صورت اسم خاص برای این کتاب آسمانی مطرح است. |
||||||||||||||||||
![]() ![]() |
![]() ![]() |
تشکر |
![]() |
5
![]() |
||||||||||||||||||
عضو صمیمی
![]() ![]()
![]() |
![]() وجود اسامی برای قرآن بیشتر به خاطر عظمت و عمق آن است . قرآنی که هنوز هم که هنوزه محجوره (و کان القرآن محجورا) |
||||||||||||||||||
![]() ![]() |
![]() ![]() |
![]() ![]() |
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
![]() |
||||
موضوع | نویسنده موضوع | انجمن | پاسخ | آخرین نوشته |
*** بررسی موضوع تحدی و اعجاز قران *** | شهیدان | اعجازهای قرآن | 510 | ۱۳۸۹/۱۱/۲۴ ۰۲:۴۹ بعد از ظهر |
انکار معجزه شق القمر | خردبین | خاتمیت و مسائل مربوط به پیامبر اسلام (ص) | 140 | ۱۳۸۹/۰۷/۲۷ ۰۷:۲۰ بعد از ظهر |
ادعای تناقض درقرآن !! | Angel1943 | اعجازهای قرآن | 189 | ۱۳۸۹/۰۷/۱۷ ۱۰:۵۷ بعد از ظهر |
یوسف قرآن | reza007 | ترجمه و تفسیر | 0 | ۱۳۸۷/۰۹/۶ ۰۵:۰۷ بعد از ظهر |