راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

خوابیدن حضرت على (ع ) در بستر حضرت پیامبر اسلام (ص ), در لیلة ال

خوابیدن حضرت على (ع ) در بستر حضرت پیامبر اسلام (ص ), در لیلة المبیت . 9. دیدار حضرت على (ع ) با حضرت پیامبراکرم (ص ) در غار ثور(پنهان گاه حضرت پیامبر(ص ) در شب هجرت.(3)

در سن سى سالگى حضرت محمد (ص ), آخرین فرزند ابوطالب به دنیا آمد. وابوطالب وى را على نام نهاد. تولد على , در خانه کعبه , رویدادى معجزه آسا وبى سابقه بود. حضرت محمد (ص ) از على , در سـنـین نوزادى مراقبت مى کرد,به هنگام خواب , گهواره اش را حرکت مى داد, شیر در کامش مـى ریـخـت و در برخى مواقع بدنش را مى شست و او را در آغوش مى گرفت . و به این صورت , از آغاززندگى , او را با الطاف و مهربانى هاى خویش آشنا کرد.

هنگامى که در مکه خشکسالى و قحطى به وجود آمد و تحمل هزینه زندگى عائله ابوطالب بر وى دشـوار شـد, حضرت محمد(ص ) از او خواست تا على را به خانه خویش برد و به اتفاق خدیجه از او نگه دارى کند. از آن زمان به بعد, همیشه على به همراه حضرت محمد(ص ) بود. در خانه , در سفر و در هر جایى که او بود, على نیزبود.

آن حـضـرت , در هـر سـال , حدود یک ماه در غار حرا به عبادت و نیایش مى پرداخت . رابط بین آن حضرت و خدیجه , على بود و بسا تنها انیس او در آن غارنیز على بود و بس . حضرت محمد(ص ) در سـن چـهـل سالگى به رسالت مبعوث شد.نخستین زنى که به وى ایمان آورد, خدیجه و نخستین مـردى کـه ایمان آورد, على (ع )بود. بیشتر اوقات , این سه نفر در کنار کعبه , به عبادت و خواندن نـمـاز جـمـعـى مـى پرداختند که براى دیگران شگفت انگیز بود. هنگامى که حضرت محمد (ص ) ازجـانب خدا با پیام و انذر عشیرتک الاقربین ((22)) ماموریت یافت که طایفه و عشیره خویش را پـیـش از دیـگران ارشاد نماید و آنان را به اسلام دعوت کند, هیچ کس دعوت آن حضرت را لبیک نـگـفته و حتى برخى از آنان سخنان ایشان را به استهزا گرفتند. درآن جمع , تنها على (ع ) دعوت اسلام و پیامبر (ص ) را پذیرفت . پیامبر اکرم (ص )دست على (ع ) را گرفت و فرمود: ان هذا اخى و وصیى و خلیفتى , ((23)) این , برادر,وصى و خلیفه من است ..

از ایـن زمان , که جز خدیجه (س ) و على (ع ) کسى به پیامبر (ص ) ایمان نیاورد,على (ع ) به عنوان وصى و خلیفه آن حضرت معرفى مى شد. این مسئله , یک امرعاطفى نیست , بلکه فرمان الهى است که از طریق پیامبر خدا ابلاغ گردید. از این تاریخ , مسؤولیت على (ع ) نسبت به اسلام و پیامبر خدا (ص ) سـنـگـین تر شده واحساس وظیفه بیشترى مى کرد. هر چه از عمرش مى گذشت و دوران نـوجـوانـى راپـشـت سـر مـى گـذارد و بـه مـرحـله جوانى مى رسید, عشق و علاقه او به پیامبر اکرم (ص )افزون تر شده و دفاعش از محمد (ص ) جدى تر و شدیدتر مى گردید.

اوج ایثارگرى هاى على (ع ) براى پیامبر اکرم (ص ), در مکه معظمه , درلیلة المبیت است , هنگامى کـه سـران قـریـش پس از مشورت هاى بسیار, در دارالندوه , به این نتیجه رسیدند که چهل نفر از طـوایف وقبایل گوناگون مکه , شبانه به خانه پیامبراکرم (ص ) هجوم آورده و او را با شمشیرهاى خـویـش قـطعه قطعه کنند و براى همیشه , صداى اسلام را خاموش کنند. پیامبر اکرم (ص ) براى خنثى سازى نقشه آنان ,شبانه از خانه خارج و به غار ثور پناهنده شد و على (ع ) براى فریب دشمن , داوطلب شده و در بستر پیامبر (ص ) خوابید تا دشمنان از گریز پیامبر (ص ) مطلع نشوند.

در اواخـر شـب , ماموران قریش با شمشیرهاى برهنه وارد اتاق پیامبر شده و به خیال خود, به طور گروهى , قصد حمله به آن حضرت را نمودند, ناگهان على (ع ) ازبستر پیامبر (ص ), برخاست و با آنـان بـه مشاجره پرداخت . مهاجمان که سراسروجودشان را خشم فرا گرفته بود, على (ع ) را رها کـرده و بـراى یـافـتـن پیامبر (ص ) به راه افتادند تا شاید او را بیابند و به قتل رسانند. قرآن مجید درباره فداکارى على (ع ) درلیلة المبیت مى فرماید: و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه و اللّه رؤف بالعباد ((24)) .

و هنگامى که پیامبر (ص ) به مدینه مهاجرت فرمود, على (ع ) ماموریت یافت کارهاى برزمین مانده پیامبر(ص ) را در مکه سامان بخشد, بدهکارى هاى ایشان رابپردازد و خاندانش , از جمله دخترش , فاطمه زهرا (س ) را از مکه به مدینه کوچ دهد.

در مـدیـنـة الـرسـول , کـه نخستین پایه هاى حکومت اسلامى به دست تواناى پیامبراکرم (ص ) و مجاهدت هاى وصف ناپذیر صحابه ومسلمانان صدر اسلام بنا نهاده شده بود, نقش على (ع ) پس از حضرت محمد (ص ) نقش حساس و تعیین کننده اى بود, به ویژه پس از آن که على (ع ) به دامادى پیامبر اکرم (ص ) مفتخرشد و بانوى بانوان عالم , حضرت فاطمه زهرا (س ) به همسرى آن حضرت در آمد.

دفـاع على (ع ) از پیامبر اسلام (ص ) در جنگ ها و غزوات آن حضرت و مبارزه بادشمنان کینه توز اسلام , حقیقت انکار ناپذیرى است که در تاریخ شیعه و اهل سنت ثبت و درج گردیده است .

رشادت هاى على (ع ) در جنگ هاى بدر, احد, خندق , خیبر, حنین و سایرغزوات و سریه ها, اسلام را بـیـمـه نـمـود و از گزند مشرکان و بدخواهان رهایى بخشید.این گونه فداکارى و رشادت ها در اعـتـلاى پـرچم اسلام و برپایى نظام توحیدى اسلامى , علاقه متقابل پیامبر (ص ) و على (ع ) را دو چندان مى کرد. تعابیرى که از آن حضرت درباره على (ع ) نقل شده است , گویاى شخصیت و قرب عـلـى (ع ) بـه خـدا ورسـول خـدا (ص ) است . به عنوان نمونه , در جنگ خندق (احزاب ) هنگامى که على (ع ) براى مبارزه , در برابر عمرو بن عبدود قرار گرفت , پیامبر اکرم (ص ) فرمود: برز الایمان کله الى الشرک کله ((25)) , تمام ایمان در برابر تمام شرک به مبارزه برخاسته است .

پس از آن که على (ع ) با پیروزى و کشتن دشمن خیره سر, از میدان نبرد بیرون آمد وصداى تکبیر مسلمانان فضاى مدینه را معطر ساخت , پیامبر اکرم (ص ) درباره على (ع ) فرمود: ضـربة على یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین , ((26)) ارزش شمشیرى که على درروز خندق بر دشمن فرود آورد, از عبادت جهانیان بیشتر است .

سرانجام در سال دهم هجرى , پس از پایان یافتن مراسم فریضه حج و باز گشت حجاج به شهرهاى خـویش , پیامبر اکرم (ص ) پیش از رسیدن به وطن , ماموریت یافت على (ع ) را به عنوان جانشین و خلیفه پس از خویش معرفى کند: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک , ((27)) اى پیامبر! آنچه از پروردگارت (درباره ولایت على ) به تو رسیده است , به مردم ابلاغ نما.

سپس در خطاب به پیامبر (ص ), آمده است : وان لم تفعل فما بلغت رسالته واللّه یعصمک من الناس , ((28)) اگر آن را انجام ندهى (على را به ولایت برنگزینى ) رسالت خویش را به پایان نرسانده اى . و خداوند تو را از مردم (آنانى که با ولایت على مخالفند)ایمن خواهد داشت .

بـه هـمـین منظور, پیامبر اسلام در میانه راه مکه و مدینه , در موضعى به نام غدیرخم که در سه مـیلى جحفه قرار دارد, حاجیان و همراهان خویش را گرد آورده و با این عبارت , على (ع ) را به ولایت و جانشینى خویش معرفى کرد: مـن کـنـت مولاه فهذا علی مولاه , اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله , ((29)) هـر کـس کـه من مولاى او و اولى به نفس او هستم , این على مولاى او و اولى به نفس او است . بار خـدایـا! دوسـت باش با هر کسى که با على دوست باشد,و دشمن باش با هر کسى که با او دشمن باشد! یارى کن کسى را که او رایارى دهد و واگذار کسى را که او را واگذارد! بـه این صورت , حضرت على (ع ) به عنوان جانشین پیامبر (ص ) معرفى شد و به دستور رسول خدا (ص ) مـردم مـامـور شـدند در خیمه حضرت على (ع ) گرد آمده و این منصب را به وى تبریک و تـهـنـیـت گـویند. از میان مردم , بیش از همه , عمربن خطاب درگفتن تبریک و تهنیت مبالغه مـى کـرد. او خـطـاب بـه آن حـضرت گفت : بخ بخ ‌لک یا علی !اصبحت مولاى ومولى کل مؤمن ومؤمنة . ((30)) پس از بازگشت به مدینه , چند ماهى نگذشته بود که رحلت جانگداز پیامبراسلام (ص ) مسلمانان را در انـدوهى بزرگ فرو برد و ابر سیاه فقدان پیامبر (ص ) بر سرمسلمانان سایه افکند. در هنگامى کـه حـضرت على (ع ) با مساعدت برخى ازخویشاوندان خود و بنا به سفارش پیامبر اکرم (ص ) به کار غسل و کفن نمودن بدن مطهر آن حضرت سرگرم بود, برخى از صحابه در سقیفه بنى ساعده گـرد آمـده ودربـاره جانشینى پیامبر اکرم (ص ) به رایزنى و مجادله پرداختند و سرانجام , ابوبکر بن ابى قحافه را به عنوان نخستین خلیفه برگزیدند و حق على (ع ) را که از جانب پیامبراکرم (ص ) بـه آن تـصـریـح شـده بـود, نادیده گرفتند. پیامبر اکرم (ص ) در حیات با برکت خویش بارها این مـوضـوع را پـیـش بـینى کرده و براى پیش گیرى از آن , به مردم درباره مقام و منزلت على (ع ) آگـاهى مى داد. روایت ذیل نمونه اى از سخنان پیامراسلام (ص ) درباره حضرت على (ع ) است که ابراهیم بن ابى محمود از امام رضا (ع )و ایشان از پدر و اجدادش نقل مى کند: عـن عـلى بن الحسین (ع ) قال : قال رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله : یا على انت المظلوم من بعدی , فویل لمن ظلمک واعتدى علیک وطوبى لمن تبعک ولم یخترعلیک ... ((31)) , امـا زیـن الـعـابدین (ع ) فرمود: پیامبر اکرم (ص ) خطاب به امام على بن ابى طالب (ع ) فرمود: اى عـلـى ! پـس از من تو مظلوم هستى . پس واى به حال کسى که به تو ستم و تعدى نماید و خوشا به حال کسى که از تو پیروى کرده و علیه تو اختیار نکند.

اى على ! تو پس از من مبارزه خواهى نمود. پس واى به حال کسى که باتونبرد کند و خوشا به حال کسى که در رکاب تو بجنگد.

اى عـلـى ! تـو همانى که به کلام من سخن مى گویى و با زبان من تکلم مى کنى .پس واى به حال کسى که کلام تو را رد کند و خوشا به حال کسى که سخن تو را بپذیرد.

اى على ! تو پس از من سرور این امتى و پیشواى آنان و جانشین من در بین آنان هستى . کسى که از تو جدا شود, روز قیامت از من جدا خواهد شد.کسى که با تو باشد, روز قیامت با من خواهد بود.

اى عـلى ! تو نخستین ایمان آورنده به من و تصدیق کننده ام هستى . و تواولین کسى هستى که در کـارم به من کمک کردى و همراه من با دشمنم جنگیدى . و تو نخستین نمازگزار با من بودى در حالى که مردم در آن هنگام در غفلت نادانى بودند.

اى عـلى ! تو اولین کسى هستى که با من از زمین برانگیخته مى شوى ونخستین کسى که با من از صراط مى گذرى . و خداى من , عزوجل , به عزتش سوگند یاد کرده است که از صراط نمى گذرد مـگر کسى که برات ولایت تو و امامان از فرزندانت را داشته باشد. و تو نخستین فردى هستى که بر حوض من (کوثر) وارد مى شوى که دوستانت را از آن سیراب ودشمنانت را از آن باز مى دارى .

و هنگامى که در مقام محمود جاى گرفتم , تو همنشین من هستى که ازدوستان ما شفاعت کنى و تـو از آنان شفاعت مى کنى . و تو نخستین کسى هستى که در بهشت داخل مى شوى و پرچم من , کـه لـواى حـمـد اسـت , بـردسـت تـو است . و این پرچم , هفتاد شقه است که هر شقه آن وسیع تر ازخـورشید و ماه است . و تو صاحب درخت طوبى در بهشت هستى که ریشه اش در خانه تو و شاخه هایش در خانه هاى شیعیان و دوستداران تواست .

روابط امام على (ع ) با خلفا پـس از رحـلـت جانسوز پیامبر اسلام (ص ) در حالى که حضرت (ع ) با تعدادى ازخواص به تجهیز جنازه آن حضرت مشغول بودند, گروهى از انصار و مهاجران , درسقیفه بنى ساعده تجمع کرده و دربـاره زمـامدار پس از پیامبر (ص ) به گفتگوپرداختند. گروه مهاجر با تمسک به مسئله سبقت در اسـلام و نزدیکى به پیامبر (ص ),خلافت را از آن خود دانسته و ابوبکر بن ابى قحافه را به عنوان خلیفه رسول اللّه (ص )انتخاب کردند.

مـهـاجران و انصار, که فرمان خدا و رسولش (ص ) درباره ولایت و حکومت امام على (ع ) (در غدیر خم ) را نادیده گرفته بودند, در تحکیم پایه هاى حکومت خلیفه اول کوشیدند و همگان را به بیعت بـا وى تـرغیب نمودند و مخالفان سقیفه بنى ساعده را با تهدید وادار به انقیاد و تسلیم کردند. در این میان , حضرت على (ع ) و بزرگان بنى هاشم و برخى از صحابه پیامبر (ص ) که یقین به رهبرى و ولایت امام على (ع )داشتند, از بیعت با ابوبکر امتناع کرده و با تحصن در خانه فاطمه زهرا (س ) مخالفت خود را با خلافت ابوبکر اعلام نمودند, اما رفتار حکومت با آنان خشونت آمیز بود, به طورى کـه بـراى بـیـرون بردن حضرت على (ع ) و طرفداران ولایت ایشان , در خانه فاطمه (س ) را آتش زدنـد و بـه خانه اى که پیامبر (ص ) بدون اجازه وارد آن نمى شد,هجوم آورده و با بى حرمتى تمام , حـضـرت عـلى (ع ) و یارانش را به مسجد برده ومجبور به بیعت ساختند. در این هجوم وحشیانه , حضرت فاطمه , دختر رسول خدا(ص ) آسیب فراوانى دید و بر اثر آن , حملش سقط گردید.

حضرت على (ع ) پس از تثبیت حکومت ابوبکر, چاره اى جز سکوت وکناره گیرى از سیاست ندید.

بـه هـمین دلیل , حدود 25 سال , در عین راهنمایى و یارى رسانى به مسلمانان و خلفاى سه گانه , خـانـه نـشـیـنى را اختیار و با کرامت نفس , از گرفتن حق مسلم خویش چشم پوشى کرد. خلفاى سـه گـانـه (ابوبکر, عمر و عثمان ) که امام على (ع ) را آینه تمام نماى پیامبر (ص ) دانسته و رقیب خویش مى پنداشتند, ازگوشه گیرى و خانه نشینى آن حضرت استقبال کرده و او را با ترفندهاى گوناگون , ازصحنه سیاست و حکومت خارج نمودند.

رویدادهاى مهم 1. تولد حضرت على (ع ) در خانه خدا(کعبه ), در سیزده رجب سال سى ام عام الفیل .

2. درخـواسـت حـضرت محمد (ص ) از عمویش , ابوطالب براى بردن فرزندکوچکش , على (ع ) به خانه خویش , و تلاش آن حضرت و همسرش خدیجه کبرى براى تربیت و پرورش حضرت على (ع ).

3. گـرویـدن هـمـزمـان خدیجه کبرى (س ) و حضرت على (ع ) به اسلام و پیامبراکرم (ص ), در نخستین روزهاى بعثت .

4. همراهى حضرت على (ع ) با پیامبر (ص ) در غار حرا.

5. اقتداى خدیجه کبرى (س ) و حضرت على (ع ) به نماز پیامبر اسلام (ص ) درمسجد الحرام .

6. محاصره خاندان عبدالمطلب در شعب ابى طالب , به مدت سه سال , به جرم پشتیبانى از حضرت محمد (ص ).

7. درگـذشـت ابوطالب , پدر حضرت على (ع ) در مکه معظمه , پس از رهایى ازمحاصره در شعب ابى طالب , و اندوه پیامبر (ص ) در وفات او.

8. خوابیدن على (ع ) در بستر پیامبر اسلام (ص ), در لیلة المبیت .

9. دیدار على (ع ) با پیامبراکرم (ص ) در غار ثور(پنهان گاه پیامبر(ص ) در شب هجرت ).

10. دسـتـور پیامبر(ص ) به على (ع ) در بازگرداندن امانت هاى مردم که نزدپیامبر(ص ) بود, اداى دیون آن حضرت و آوردن خاندان پیامبر(ص ) از مکه به مدینه (در ایام هجرت ).

11. ایـجـاد پیمان برادرى بین هر دو نفر از مسلمانان در سال اول هجرى و عقداخوت میان پیامبر اسلام (ص ) و على (ع ) در مدینه .

12. ازدواج على (ع ) با فاطمه زهرا (س ), دختر رسول خدا (ص ), در سال دوم هجرى در مدینه .

13. وقـوع جنگ بدر میان مسلمانان و قریش , در سال دوم هجرى و رشادت هاى على (ع ) و حمزه سیدالشهداء در این نبرد.

14. فداکارى هاى على (ع ) در جنگ احد و محافظت از پیامبر اکرم (ص ) درصحنه هاى خطیر این جنگ در شوال سال سوم هجرى .

15. وفات فاطمه بنت اسد, مادر على (ع ) در مدینه , در سال چهارم هجرى .

16. وقـوع جـنگ بنى مصطلق میان مسلمانان و مشرکان طایفه بنى مصطلق ودلاورى هاى على (ع ) براى پیروزى پیامبر (ص ) در این نبرد, در شعبان سال پنجم هجرى .

17. مـحـاصـره مـدیـنـه تـوسـط مشرکان قریش و طایفه هاى هم پیمان آنها و وقوع جنگ خندق (احـزاب ), در شـوال سـال پـنجم هجرى , و کشته شدن عمرو بن عبدود به دست على (ع ) در این نبرد.

18. وقـوع جـنـگ خـیبر میان مسلمانان و یهودیان , در سال هفتم هجرى , و کشته شدن مرحب و بـرادرش حـارث و تـعـدادى از دلاوران یـهود به دست على (ع ) و کندن در دژ قموص (از دژهاى هفت گانه خیبر) توسط آن حضرت و پیروزى مسلمانان .

19. مـامـوریت على (ع ) از سوى پیامبر اکرم (ص ) براى نبرد با مشرکان وادى یابس , در سال هشتم هجرى , و پیروزى تحسین برانگیز حضرت على (ع ) دراین نبرد (جنگ ذات السلاسل ).

20. اعـطـاى پـرچم اسلام به على (ع ) توسط پیامبر اکرم (ص ), در هنگام فتح مکه ,در سال هشتم هجرى , و همراهى على (ع ) با پیامبر اکرم (ص ) در فرو ریختن بت ها ومجسمه ها از دیوار کعبه .

21. وقوع جنگ میان مسلمانان و دو قبیله هوازن و ثقیف در وادى حنین , پس ازفتح مکه , در سال هـشـتم هجرى , و رشادت هاى على (ع ) در این نبرد و کشته شدن چهل نفر از قهرمانان مشرک به دست آن حضرت .

22. وقوع جنگ تبوک میان مسلمانان و وابستگان حکومت روم , در سال نهم هجرى , و باقى ماندن على (ع ) به دستور پیامبر اکرم (ص ) در مدینه , در غیاب رسول خدا(ص ).

23. نـازل شـدن سـوره برائت , در سال نهم هجرى , و ماموریت على (ع ) از سوى پیامبر اکرم (ص ) براى ابلاغ این سوره به مردم مکه .

24. هـمـراهى حضرت على (ع ), فاطمه زهرا (س ), امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) با پیامبر اکرم (ص ), در جریان مباهله نصاراى نجران , در سال دهم هجرى .

25. اعزام حضرت على (ع ) به یمن از سوى پیامبر اکرم (ص ) در سال دهم هجرى .

26. مـسافرت پیامبر اکرم (ص ) و خاندان او و مسلمانان به مکه معظمه , براى انجام فریضه حج , در سال دهم هجرى (معروف به حجة الوداع ), و پیوستن على (ع )به آنان پس از مراجعت از یمن .

27. انـتصاب على (ع ) به ولایت و خلافت مسلمین به دست پیامبر(ص ) در مکانى به نام غدیرخم , میان مکه و مدینه , در بازگشت از سفر حجة الوداع , در سال دهم هجرى .

28. رحـلـت جـانگداز پیامبر خدا(ص ), در 28 صفر سال یازدهم هجرى , وتغسیل , تکفین و تدفین بدن مطهر آن حضرت توسط حضرت على (ع ) و طایفه بنى هاشم , در مدینه طیبه .

29. نادیده گرفتن حق امام على (ع ) از سوى مهاجران و انصار در گزینش خلیفه مسلمین , پس از رحلت پیامبر (ص ).

30. امـتـنـاع امـام عـلـى (ع ), فـاطمه زهرا(س ), بنى هاشم و گروهى از صحابه سرشناس پیامبر اکرم (ص ) با خلافت ابى بکر و اجتماع اعتراض آمیز آنان در خانه فاطمه (س ).

31. هـجـوم مـامـوران خـلیفه به دستور عمربن خطاب به خانه فاطمه (س ) وسوزاندن در خانه و دستگیر نمودن معترضان و بردن آنان به مسجد براى بیعت اجبارى با ابوبکر.

32. مـصـدوم و مجروح شدن فاطمه زهرا (س ), همسر امام على (ع ), در هجوم ماموران خلیفه به خانه آن حضرت .

33. گـرفـتـن بـاغ فـدک از فـاطمه زهرا (س ) و على (ع ) توسط زمامداران وقت و عدم اعتنا به اعتراض فاطمه زهرا (س ).

34. اندوه شدید على (ع ) در وفات مظلومانه فاطمه زهرا (س ) پس از 45 روزبیمارى ممتد.

35. تلاش على (ع ) در جمع آورى قرآن و تنظیم و تفسیر آن , در ایام خانه نشینى آن حضرت .

36. یارى رسانى امام على (ع ) به خلفاى وقت , در حل معضلات اجتماعى ومسائل شرعى .

37. حـضـور عـلى (ع ) در شوراى شش نفره اى که عمر بن خطاب براى تعیین خلیفه پس از خود برگزید.

38. مـحـرومیت على (ع ) براى بار سوم از رسیدن به خلافت اسلامى و واگذارى آن به عثمان بن عفان توسط اعضاى شوراى شش نفره منتخب عمر بن خطاب .

39. اعـتـراض بـرخـى از صـحابه و مسلمانان شهرها به رفتارهاى نارواى عمال عثمان بن عفان و پشتیبانى حضرت على (ع ) از خواسته هاى به حق آنان .

40. تحریک مردم از سوى عایشه , مبنى بر عزل عثمان بن عفان از خلافت وکشتن وى .

41. اعتراض گروهى مسلمانان علیه عثمان و کشته شدن او در این ماجرا,در سال35 هجرى .

42. انـتـخاب على (ع ) به خلافت اسلامى با اصرار صحابه پیامبر(ص ) و مسلمانان انقلابى , در تاریخ جمعه 25 ذى حجه سال35 هجرى , پس از کشته شدن عثمان بن عفان .

43. عزل حاکمان نالایق ولایات و جایگزینى حاکمان جدید توسط امام على (ع ).

44. درخواست واگذارى حکومت عراق و یمن از امام على (ع ) توسط طلحة بن عبیداللّه و زبیر بن عوام و امتناع آن حضرت از انتصاب آن دو به حکومت .

45. تمرد معاویة بن ابى سفیان از فرمان امام على (ع ) و باقى ماندن او بر حکومت شام .

46. ناخشنودى عایشه , (همسر پیامبر اکرم (ص )), از انتخاب امام على (ع ) به خلافت اسلامى .

47. عدم تحمل برخى شخصیت هاى مقیم مدینه از اعلام سیاست حکومتى امام على (ع ) در اجراى عدالت اجتماعى .

48. پـیـوسـتـن طلحة بن عبیداللّه و زبیر بن عوام , (از صحابه مشهور پیامبر (ص ) وپیش کسوتان بـیـعـت بـا امام على (ع )), و هواداران عثمان مقتول و ناراضیان حکومت امام على (ع ) به عایشه و تجمع فتنه انگیز آنان در مکه .

49. اعـلان جـنـگ عـلـیه امام على (ع ) توسط عایشه , طلحه , زبیر و برخى ازسرشناسان حجاز, و حرکت آنان از مکه به سوى بصره .

50. اشـغـال بـصـره و عـزل و شـکـنجه عثمان بن حنیف , عامل امام على (ع ) در این شهر, توس ط سپاهیان عایشه (اصحاب جمل ).

51. پشتیبانى پنهانى ابو موسى اشعرى (فرماندار کوفه ) از اصحاب جمل , ومخالفت با امام على (ع ) در اعزام نیروى جنگى براى دفع آشوب اصحاب جمل .

52. اعـلام بـسـیـج عـمـومى براى پشتیبانى از خلافت اسلامى و دفع آشوب هاى اصحاب جمل و خونخواهان عثمان , توسط امام على (ع ).

53. اعـزام سـپـاهـیان و هواداران امام على (ع ) از شهرهاى مختلف اسلامى به حوالى بصره , براى مبارزه با اصحاب جمل .

54. فـراخـوانى زبیر به امر امام على (ع ) و یادآورى سفارش هاى پیامبر (ص ) به او,پیش از شعله ور شدن آتش جنگ جمل .

55. تـاثـر شـدیـد زبـیـر از یـادآورى خاطره ها و سفارش هاى پیامبر (ص ) به او درباره على (ع ), و پشیمانى او از راه اندازى جنگ جمل , و کناره گیرى از سپاهیان .

56. کشته شدن زبیر در خارج از معرکه جنگ , به دست عمر بن جرموز, و تاثرامام على (ع ) از مرگ ذلت بار وى .

57. نامه ها و خطبه هاى مکرر امام على (ع ) به منظور ایجاد صلح و آرامش بین دوسپاه , و تلاش آن حضرت براى از بین بردن عصبیت هاى جاهلى و قومى , و عدم وقوع جنگ و خونریزى .

58. پـاسـخ مـنـفـى بـه امام على (ع ) و اصرار بر خونخواهى عثمان و اعلام جنگ تمام عیار توس ط اصحاب جمل علیه سپاهیان امام على (ع ).

59. وقوع نبرد خونین جمل در بصره , در تاریخ جمادى الثانى سال 36 هجرى , وپیروزى سپاهیان امام على (ع ) در این نبرد با دلاورى هاى آن حضرت و امام حسن ,امام حسین , محمد حنفیه , مالک اشتر, عمار یاسر و حدود 20 هزار مرد جنگى .

60. بخشودگى و آزادسازى اسیران اصحاب جمل پس از جنگ , و بازگرداندن عایشه به مدینه به فرمان امام على (ع ).

61. انـتـقـال مـقر خلافت اسلامى از سوى امام على (ع ) به کوفه , در سال 36 هجرى ,پس از پایان جنگ جمل .

62. پیوستن برخى از اسیران آزاد شده اصحاب جمل و خونخواهان عثمان به معاویة بن ابى سفیان در شام .

63. تـبـادل نامه ها و پیام ها میان امام على (ع ) و معاویة بن ابى سفیان درباره خونخواهى از قاتلان عثمان , حکومت شام , شکاف در امت اسلامى و غیره .

64. نـبرد مالک اشتر نخعى (عامل امام على (ع ) در نصیبین ) با ضحاک بن قیس وعبدالرحمن بن خالد, فرماندهان سپاه معاویه و آزاد سازى حران , رقه و جزیره به دست مالک اشتر.

65. اعلان جنگ معاویه (فرماندار شام ) علیه امیرالمؤمنین على (ع ) و اعزام نیروهاى جنگى از شام به عراق , در سال 36 هجرى , پس از خاتمه جنگ جمل .

66. خروج امام على (ع ) از کوفه , براى مبارزه با سپاهیان معاویه , در شوال سال 36هجرى .

67. تصرف نهر فرات به دست سپاهیان معاویه در صفین , پیش از ورود سپاهیان امام على (ع ).

68. نـبرد مالک اشتر نخعى , فرمانده سپاه امام على (ع ), با سپاهیان معاویه براى بازپس گیرى نهر فرات و پیروزى او در این جنگ .

69. آغاز نبرد صفین میان سپاهیان امام على (ع ) و سپاهیان معاویه , از ذى حجه سال 36 هجرى تا صفر سال 38 هجرى , به مدت یک سال و چند ماه .

70. شهادت عمار بن یاسر, اویس قرنى و چند تن از صحابه معروف پیامبر (ص )در نبرد صفین , به دست سپاهیان معاویه .

71. تـهـاجـم عمومى سپاهیان امام على (ع ) به سپاهیان معاویه , در یکى از شب ها(معروف به لیلة الهریر) و تلفات سنگین شامیان در این نبرد شبانه .

72. نیرنگ معاویه در لحظات حساس جنگ صفین به پیشنهاد عمرو بن عاص دربالا بردن قرآن بر سـر نـیـزه ها توسط پانصد نفر از سپاهیان شام , و درخواست پایان جنگ و دعوت سپاهیان عراق به حکمیت قرآن .

73. فـریـب خوردن برخى از سرداران سپاه کوفه (مانند اشعث بن قیس و خالد بن معمر) در برابر دسیسه هاى عمرو بن عاص , و ایجاد اختلاف در میان سپاهیان امام على (ع ) براى خاتمه جنگ .

74. فرمان مالک اشتر به سپاهیان خویش براى استمرار جنگ و نابودى سپاهیان شام و اعتنا نکردن به نیرنگ هاى عمرو بن عاص .

75. تـجمع اعتراض آمیز فریب خوردگان نیرنگ هاى عمرو بن عاص , در سراپرده امام على (ع ), و اصرار و فشار بر آن حضرت براى بازگشت مالک اشتر و اعلام پایان جنگ بین دو سپاه .

76. اعـلام آتـش بـس مـیان سپاهیان امام على (ع ) و سپاهیان معاویه , و تعیین ابوموسى اشعرى و عمرو بن عاص از سوى دو سپاه براى حکمیت , در صفر سال 38 هجرى .

77. حماقت ابو موسى اشعرى در برابر نیرنگ هاى عمرو بن عاص , در مذاکرات دو جانبه , در دومة الجندل (یکى از شهرهاى آباد آن زمان عراق ).

78. اعلام نتیجه مذاکرات دو جانبه حکمین , و فریب خوردن ابو موسى اشعرى از عمرو بن عاص و خیانت به امیرالمؤمنین على (ع ).

79. پـناهنده شدن ابو موسى اشعرى به مکه به دلیل خیانتش به امیر المؤمنین على (ع ) در جریان حکمیت .

80. پایان نبرد صفین , در شعبان سال 38 هجرى , با کشته شدن 45 هزار (و به روایتى نود هزار) نفر از سپاهیان معاویه و 25هزار نفر از سپاهیان امام على (ع ).

81. اعتراض گروهى از لشکریان امام على (ع ) به جریان حکمیت , و امتناع آنان ازورود به کوفه .

82. تـجـمـع دوازده هـزار نـفـر از مـعـترضان (که بعدها به خوارج شهرت پیدا کردند)در حرورا (دهـکـده اى در دو مـیـلى کوفه ) و نخیله (پادگان نظامى کوفه ), و نسبت شرک دادن به ساحت مقدس امام على (ع ) و پیروان او.

83. عدم سختگیرى امام على (ع ) نسبت به گفتارها و رفتارهاى اعتراض آمیزخوارج در کوفه .

84. تلاش هاى امام على (ع ) در ارسال پیام و سفیر نزد خوارج , براى هدایت وروشنگرى آنان .

85. مناظره حضورى امام على (ع ) با سران و فریب خوردگان خوارج , براى هدایت آنان .

86. ایجاد فتنه و فساد و کشتار مؤمنان , توسط خوارج , در عراق .

87. آغاز نبرد میان سپاهیان وفادار به امام على (ع ) و خوارج نهروان , در صفر سال39 (و به گفته برخى از مورخان در سال 38) هجرى و پیروزى بزرگ امام على (ع ) دراین نبرد.

88. کشته شدن ده نفر از یاران امام على (ع ) و زنده ماندن نه نفر از خوارج در نبردنهروان .

89. سـوء اسـتـفـاده معاویه از اختلاف میان پیروان على (ع ) و از جنگ نهروان , براى ایجاد ناامنى , کشتار و یغماگرى در شهرهاى اسلامى تحت حکومت امام على (ع ).

90. اعـزام ضـحـاک بن قیس توسط معاویه , به سرزمین عراق براى کشتار و ایجادوحشت در میان مردم .

91. اعـزام بـسـر بـن ارطاة از سوى معاویه به سرزمین حجاز و یمن , براى ایجادناامنى , وحشت , و کـشـتار بى رحمانه حدود سى هزار نفر از مسلمانان بى گناه , و تاثرشدید امام على (ع ) و اعزام دو هزار سپاهى به فرماندهى جاریة بن قدامه , براى مقابله با خونریزان شامى . 92. اعـزام سـفـیـان بن عوف , از سوى معاویه به شهرهاى هیت , انبار و مدائن , براى قتل و غارت و ایجاد ناامنى در میان مردم , و اظهار نگرانى امام على (ع ) از سستى وبى تحرکى لشکریان خویش .

93. ایـجـاد اغتشاش و عصیانگرى در میان برخى از قبایل مصر, و سختى کار برمحمد بن ابى بکر, عامل امام على (ع ).

94. اعـزام مـالک اشتر نخعى از سوى امام على (ع ) به مصر, براى فرو نشاندن اغتشاشات داخلى و تهاجمات خارجى معاویه و لشکریان شامى .

95. شهادت مالک اشتر در قلزم , پیش از رسیدن به سرزمین مصر, به دست عوامل معاویه , در سال 38 هجرى .

96. یورش سپاهیان معاویه به فرماندهى عمرو بن عاص به مصر و نبرد شدیدمیان آنان و هواداران امام على (ع ) به فرماندهى محمد بن ابى بکر, و کشته شدن محمددر این نبرد و استیلاى شامیان بر مصر.

97. خـطـبـه هـاى آتشین امام على (ع ) براى تحریک کوفیان جهت مقابله بادسیسه ها و فتنه هاى شامیان .

98. اعـلام بسیج عمومى توسط امام على (ع ) و تجمع حدود چهل هزار نفر درپادگان کوفه , براى اعزام به جبهه هاى جنگ علیه شامیان .

99. تـجـمـع بـرخى از بازمانگان خوارج در مکه و پیمان سه تن از آنان (به نام هاى عبدالرحمن بن مـلـجم مرادى , برک بن عبداللّه تمیمى و عمرو بن بکر تمیمى ) براى ترور امام على (ع ), معاویه و عمرو بن عاص .

100. پیش گویى امام على (ع ) از مرگ زودهنگام خویش , در ماه رمضان سال 40هجرى .

101. زخـمـى شـدن امـام على (ع ) در محراب مسجد کوفه , در نوزدهم رمضان سال40 هجرى , با ضربه شمشیر زهرآلودى که عبدالرحمن بن ملجم مرادى بر فرق آن حضرت فرود آورد.

102. بـى نتیجه بودن تلاش هاى پزشکان براى معالجه زخم سر امام على (ع ) وشهادت آن حضرت , در شب 21 رمضان سال 40 هجرى (در سن 63 سالگى ).

103. به خاک سپردن شبانه بدن مطهر امام على (ع ) در نیزارهاى بیرون شهر کوفه (که هم اکنون مـعـروف بـه نجف اشرف است ) توسط فرزندان و خواص آن حضرت , وپنهان نگه داشتن مرقد آن حضرت از سایران .

104. انـتخاب امام حسن مجتبى (ع ), فرزند امام على (ع ) به خلافت اسلامى وبیعت مردم کوفه با ایشان , در رمضان سال 40 هجرى .

داستان ها 1. فداکارى در لیلة المبیت , شب هجرت پیامبر (ص ) از هـنـگـامى که پیامبر گرامى اسلام (ص ) دین تازه اى بر اساس توحید و یکتاپرستى براى هدایت مردم از جانب خداوند متعالى به ارمغان آورد, مشرکان و سران قریش در مکه براى انکار, دشمنى و مقاومت در برابر پیامبر(ص ) از هیچ تلاشى فروگذارنکردند و همواره در اندیشه آزار پیامبر (ص ) و تازه مسلمانان بودند. آنان بسیارى ازمسلمانان را به وضع فجیعى شکنجه کرده و برخى را در زیر شکنجه به شهادت رساندند.

فشارها و آزارهاى سران شرک و کفر, موجب شد تا گروهى از مسلمانان به فرمان پیامبر خدا (ص ) به کشور حبشه (که در مجاورت حجاز با فاصله دریاى سرخ قرارداشت ) مهاجرت نمایند و در پناه پـادشـاه مسیحى آن , از دین و عقاید خویش پاسدارى کنند, اما آنانى که در مکه باقى مانده بودند, مـورد بـى احـتـرامى و آزار شدید قریش قرارگرفتند, به طورى که پیامبر (ص ) و تمامى خاندان عـبـدالمطلب (به استثناى برخى ازآنان که در کفر و شرک باقى مانده بودند) و مسلمانان بى پناه , توان ماندن در شهر را ازدست داده و مجبور شدند به دره اى خشک در میان کوه هاى اطراف مکه , که بعدا به شعب ابوطالب شهرت یافت , کوچ کنند و در آن جا به مدت سه سال در محاصره کافران و مشرکان قریش , زندگانى سخت و شکننده اى را سپرى کنند.

اما در تمام این مدت , پیامبر اکرم (ص ) و تازه مسلمانان از پشتیبانى و همراهى عموى پیامبر (ص ), یعنى حضرت ابوطالب , فرزند عبدالمطلب (که یکى از بزرگان قریش بود) برخوردار بوده و وجود او در بـیـن آنـان , مـوجب دلگرمى و تسلى خاطرآنان مى گشت . ابوطالب و دو فرزندش (جعفر و عـلـى ) زنـدگـى خـویـش را وقف پیامبر(ص ) و پیروزى اسلام کرده بودند, چه این که جعفر بن ابـى طـالـب رهـبـرى مـهـاجـران حـبشه را به عهده داشت و ابوطالب و فرزند دیگرش على (ع ) رهبرى حمایت کنندگان از آن حضرت را در مکه عهده دار بودند.

پس از رهایى از محاصره شعب ابى طالب , به مدت کوتاهى دو تن از پشتیبانان ویاوران پیامبر اکرم (ص ) یـعـنى عمویش , ابوطالب و خدیجه کبرى , همسر پیامبررحلت کردند. با وفات آنان مشرکان جـرات بیشترى پیدا کرده و بر عداوت وکینه توزى هاى خویش با پیامبر(ص ) و مسلمانان افزودند.

سـر انـجـام , چهل نفر ازسران طایفه ها و قبیله ها در دارالندوه به مشورت پرداخته و به این نتیجه رسـیـدند که ازهر طایفه , یک نفر و مجموعا چهل نفر به طور پنهانى بر آن حضرت شوریده و او را ازبـیـن بـبرند تا از این راه , هم به هدف خویش , یعنى نابودى آن حضرت نایل آمده و هم اگر بنى هاشم به خونخواهى آن حضرت قیام کردند با چهل طایفه و قبیله مواجه بوده و توان مقابله با آنان را نـداشـته باشند. پس از این تصمیم , زمان اجراى عملیات شب اول ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت تعیین شد.

شـب مـوعـود فـرا رسـید. چهل نفر از چهل طایفه , خانه پیامبر (ص ) را به محاصره در آورده تا به دسـتور فرمانده خویش , وارد خانه شده و آن حضرت را در بسترش باشمشیر قطعه قطعه نمایند.

آنـان در آغـاز شـب , قـصـد هـجوم به خانه را داشتند, اماابولهب (عموى پیامبر (ص )), که یکى از تـوطـئه گران بود, با این کار مخالفت کرد وگفت تا طلوع فجر صادق اجازه نمى دهم وارد خانه وى شـویـد. هـمـگـى مـنـتظر ماندند تافجر صادق طلوع کند, و در تمام این مدت , از شکاف ها و روزنـه هاى در و دیوار, اتاق و بستر آن حضرت را زیرنظر داشته و مراقب کوچک ترین حرکت ایشان بودند.

از سـوى دیـگر, جبرئیل امین نقشه شوم مشرکان و توطئه قتل پیامبر اسلام (ص ) رابه آن حضرت خـبـر داده و از جـانب خداوند متعال , ایشان را براى هجرتى سرنوشت ساز مامور نمود, اما لازم بود قـریـش از هـجرت آن حضرت , بى خبر مانده وتصور کنند که پیامبر (ص ) در خانه خویش آرمیده اسـت تـا آن حضرت بتواند از دام آنان برهد. از این رو, پیامبر (ص ) به نزدیک ترین یار خویش , على (ع ) پـیـشـنهاد کرد که براى فریب مشرکان , در بستر او بخوابد و جامه سبز پیامبر (ص ) را بر روى خوداندازد تا آنان تصور کنندکه خود پیامبر (ص ) در بستر آرمیده است .

على (ع ) که خطر مرگ را در جلوى چشمان خویش مجسم مى کرد, از پیامبراکرم (ص ) پرسید: اى رسول خدا! اگر در جاى تو بخوابم تو از شر مشرکان رهایى خواهى یافت ؟

پیامبر (ص ) فرمود: بلى , من رهایى مى یابم . على (ع ) خشنود شد وسجده شکرى به جا آورد و از پیشنهاد پیامبر اکرم (ص ) به گرمى استقبال کرد و باپذیرش آن , نشاط تازه اى به پیامبر (ص ) بخشید.

پـیامبر اکرم (ص ) پیش از تجمع مهاجمان , از خانه خارج شده و به کوه هاى اطراف مکه رفت و در غار ثور پناه گرفت . ابوبکر بن ابى قحافه نیز همراه ایشان بود.

مهاجمان بامدادان به طور گروهى وارد اتاق پیامبر (ص ) شدند و شمشیرهاى خویش را بلند کرده تا بر بدن آن حضرت فرود آورند که ناگهان على (ع ) از بستر آن حضرت برخاست و بانگ زد: واى بـر شـمـا, چه کار مى کنید؟

مهاجمان که ناباورانه على (ع ) را در بستر پیامبر (ص ) مى نگریستند, پرسیدند: اى على ! محمد کجاست ؟

على (ع ) پاسخ داد: او را به من نسپرده بودید تا از من بخواهید.

مـیان آنان و على (ع ) سخنانى رد و بدل شد و چون چیزى دستگیرشان نگردید, باخشم تمام , على (ع ) را رهـا کـرده و براى یافتن پیامبر (ص ) به سرعت از منزل ایشان خارج شدند. کاوشگران ماهر گرچه تا غار ثور, آن حضرت را ردیابى کردند, اما باورنداشتند که در آن غار پناه گرفته باشند. به هـمـین دلیل , بدون نتیجه به مکه بازگشتند.پیامبر اکرم (ص ) و همراهش , سه شبانه روز در آن غـار بـه سـر بـردنـد. در ایـن مـدت , چـندنفر از خواص با آنان رابطه داشته و نزد آنان رفت و آمد مى کردند که از آن جمله على (ع ) بود.

در یـکـى از شـب ها که على (ع ) و هند بن ابى هاله (فرزند خدیجه ) به غار ثور رفته تا خواسته هاى پیامبر(ص ) را در ارتباط با هجرت بزرگ و نقش آفرین ایشان محقق سازند, پیامبراکرم (ص ) به على (ع ) سفارش کرد که : 1. براى رفتن من و همسفرم به یثرب (مدینه ) دو شتر آماده گردان .

2. مـن امـیـن قریش هستم و امانت هایى از مردم نزد من در خانه ام هست . فردا درمکه , در مکانى بـایـست و با صداى بلند اعلام کن که هرکس امانتى نزد محمد (ص )دارد, بیاید و امانت خویش را بگیرد.

تحقیق وتهیه و تنظیم : سید خلیل شاکری(شاکر سردرود)استفاده از مطالب وبلاگ بدون درج منبع شرعا حرام و به استناد قانون حق کپی رایت و حقوق مولفین ممنوع بوده و قابل پیگرد قضائی می باشد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد