آیا می دانید که :آیا طریقه ختم آیة الکرسی رامی دانید؟رعایتِ حال همسایه.نیّت خالص.بازار دنیا.گناهان.»کفاره گناهان.اسرار نماز چیست ؟در قرآن کدام آیه عظیم تر است ؟آیا خواص بعضی از آیات قرآن را می دانید ؟
آیا خواص بعضی از آیات قرآن را می دانید ؟
1- سوره نمل آیه 62 (ختم امّن یجیب )
جهت نجات از شدائد وغلبه بر خصم بعد از فرضیه صبح قبل از طلوع آفتاب بعدد اسم خود تا چهل روز بخوانید « امن یجیبُ المَصطرَّ إذا دَعاهُ وَ یکشفُ السُّوء » . مثلا اگر اسم خواننده علی است 110 مرتبه ، تا چهل روز بخواند .
2- سوره ذاریات آیه 58
اگر آیه کریمه « اِنَّ الله هُوَ الرّزاقُ ذوالقوّةِ المَتین » چهل روز ، روزی 27 بار بعد از نماز صبح جهت وسعت رزق خوانده شود ، مجربست .
در قرآن کدام آیه عظیم تر است ؟
رسول اکرم(ص)می فرمایند: قرآن والاترین کلامهاست و سوره بقره سرور قرآن و آیه الکرسی سرورآیات سوره بقره می باشد .
درآیهالکرسی پنجاه کلمه استودرهرکلمه پنجاه برکتواسماعظمالهی درآیه الکرسی است.
وپیامبرفرمودند:هرکهآیه الکرسیرا درعقبهرنمازواجببخواندهیچ چیزاورااز بهشت منع نکند.
امام صادق(ع)فرمود: برای هرچیزی اوجی میباشد و اوج قرآن آیه الکرسی است ، هرکه یک بار آن را بخواند خداوند هزار ناگواری ،از ناگواری های دنیا و هزارناگواری ازناگواریهای آخرت را از او بگرداند که آسانترین ناگواری دنیا ، فقر، و سهل ترین ناگواری آخرت ،
عذاب قبراست و من به امید رسیدن به آن مقام آن را می خوانم.
انس گرفتن از جهت ترس و وحشت
ای فرزند آدم ! شما را نیافریدم به جهت کمبود چیزی و یا انس گرفتن از جهت ترس و وحشت ، و نه از امری که از انجام آن عاجز مانده باشم تا از شما استعانت و یاری جویم بلکه شما را آفریدم تا اینکه مرا عبادت نمایید و بسیار شکر گزارم باشید و صبح و شام تسبیح مرا بگویند .
اگر تمامی اول و آخرتان ، زندگان ومردگان شما ، کوچک و بزرگتان ، آزاده و برده تان ، انسیان و جنیان بر اطاعت من جمع شوید ، در ملک من به اندازه مثقال ذره ای افزوده نخواهد شد .
واگر تمامی شما برنافرمانی من جمع شوید، از ملک من به اندازه مثقالی کاسته نخواهد شد .
………………… آگاه باشید :
هرکس مجاهده کند بدرستی که به نفع خویش عمل کرده که همانا خداوند از جهانیان بی نیاز است
اسرار نماز چیست ؟
آمرزش گناهانابو فتح حسین جرجانی
«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْری لِلذّاکِرینَ. ای محمد! نماز را در دو جانب روز و در ساعات نزدیک به روز از شب به پای دار. بهدرستی که این طاعتها میبرد گناهان را، آنچه مذکور شد از اوامر و نواهی، وعظی است مر آن کس را که پند قبول میکند.»
«زُلف» یعنی ساعات نزدیک به آخر روز و بعضی مفسران گفتهاند که مراد از طرفین روز، وقت نماز بامداد و وقت نماز شام است و مراد از زُلف، وقت نماز خفتن است. و نماز پیشین و پسین (ظهر و عصر) در این آیت مذکوره نیست.
و بعضی از مفسران گفتهاند که: مراد از طرفین روز، وقت نماز بامداد و وقت نماز عصر است؛ و بعضی گفتهاند: وقت نماز بامداد و وقت نماز عصر است از جهت آن که ما بعد زوال [آفتاب] را شبانگاه میخوانند، چنانکه اول روز را بامداد میخوانند و بر هر دو قول، مراد از زلف، وقت نماز شام و خفتن است.
و بعضی گفتهاند که: مراد از نهار، ما بین صبح صادق است و غایب شدنِ شخص مغرب و مراد از طرفینِ او، نصف اول و نصف آخر اوست و نماز بامداد در نصف اول است و چهار نماز دیگر در نصف آخر.
کفاره گناهان
در قول «اِنَّ الحَسناتِ یُذهِبْنَ السَّیّئات» دو قول است: یکی آن که: واجب گردانیدنِ نمازها، لطفی است از جانب حقسبحانه و تعالی نسبت به بندهها که نزدیک میگرداند ایشان را به طاعتها و دور میگرداند از معصیتها. و مؤید این معنی، قول خدای تعالی است که فرمود: «بهدرستی که نماز، باز میدارد مردم را از ارتکاب به فحشا و ظلم.»
دوم آن که: نمازها کفارت گناهان میشود. به این معنی که حق سبحانه و تعالی، به برکت نمازی که بنده میکند، تفضل مینماید و گناهان او را میبخشد. و موید این معنی، احادیث بسیار است از آن جمله آن که: روایت شده از امام باقر یا امام صادق علیهالسلام که فرمود: از امیرالمؤمنین علیهالسلام که گفت: شنیدم از دوست خود رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم که میگفت: «امید داشته شدهترین (امیدوار کنندهترین) آیت در قرآن، آیت «وَ اَقِمِ الصَّلوة» است. و سوگندبه آن کسی که فرستاده است مرا به پیغمبری به راستی، بری مژده دادن و بیم دادن خلق! هر یکی از شما هر آینه برمیخیزد برای وضو ساختن، پس فرو میافتد از اعضای او گناهانِ او، پس وقتی که روی خود را و دل خود را به سوی خدای تعالی کند در نماز، بر او از گناهان او نماند چیزی، بلکه بخشیده شود» آن نگاه در نماز دوم، تا آن که شمرد نمازهای پنجگانه را به طریق مذکور، بعد از آن گفت: «ای علی! این است و جز این نیست که منزلت نمازهای پنجگانه برای امت من، همچون جوی آب روانی است که بر دَرِ خانه یکی از شما میگذرد. پس چه گمان میبرد آن کس اگر باشد در بدن او چرک، پس غسل کند در آن جوی آب پنج نوبت، آیا میماند در بدن او چرکی؟ واضح است که نمیماند. سوگند به خدای مثل این پنج غسل است نمازهای پنجگانه امتِ من در محو کردن گناهان.»
تسبیح حق
وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ؛ به پاکی یاد کن ای محمد! با ستایش پروردگار خود، پیش از طلوع آفتاب و در بعضِ شب، پس به پاکی یاد کن پروردگار خود را و پارهای شب و به دنبال سجود [به صورت تعقیب و نافله] او را تسبیح گوی)
مراد از تسبیح، پیش از غروب، نماز پیشین و پسین و مراد از تسبیح در بعض شب، نماز خفتن و تَهَجُّد است.
و مراد از سجود، نماز است زیرا که تعبیر میکند در عرفِ شرع از نماز به رکوع و سجود. (که جزء، به کل تعبیرمی شود)
و مراد از تسبیح در عقبهای نماز یا در وقت تمام شدن نماز، یعنی تقیبِ نماز است.
و روایت است از امیرالمؤمنین علیهالسلام که در تسبیح در عقب نماز فرمود: مراد، از دو رکعت نماز نافله است بعد از نماز شام.
و به هر تقدیر، آیت مذکوره دلالت میکند بر وجوب بعض نمازهای یومیه.
و قریب است به آیت مذکور. قول خدای تعالی در آخرسوره طور که فرمود: «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حینَ تَقُومُ وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ؛ یعنی به پاکی یاد کن ای محمد پروردگار خود را با ستایش پروردگار خود، در وقتی که برمیخیزی. به پاکی یاد کن پروردگار خودرا در بعضِ شب و در عقبهای ستارهها».
مراد از تسبیح در ادبار نجوم، یعنی عقبهای غایب شده ستارهها یا در وقت تمام شدن ظهور ستارهها به سبب نور آفتاب، بعضی گفتهاند که دو رکعتِ فریضه بامداد است. و نیز، دو رکعتِ نمازِ نافله بامداد است. و مراد از تسبیح در بعض شب، نماز شب است یعنی نماز شام و خفتن و تهجُّد؛ و مراد از تسبیح در وقت برخاستن: یعنی گفتهاند که تسبیحی است که سُنّت است در وقت برخاستن از هر مجلس که بگوید: «سُبحانَکَ اللَّهُمَّ و بحمدِک لا اله الا اَنتَ اغفِرلی و تُبْ عَلَیّ».
چنانکه روایت است که: گفتن این تسبیح در وقت برخاستن از مجلس، کفارات گناهان آن مجلس است.
و روایت کردهاند از امیرالمؤمنین علیهالسلام که: هرکه دوست دارد که پیمانه کرده شود بر پیمانه برتر، پس باید که آخر کلام او در مجلس این آیت باشد که: «سُبحانَ رَبِّکَ رَبِّ العِزَّةِ عَمّا یَصِفونَ و سلامٌ عَلی المُرسَلین و الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین.
و بعضی گفتهاند که مراد، تسبیحی است که در وقت برخاستن از خواب در شب، مُستحب است گفته شود.
و بعضی گفتهاند که: مراد ذکرهاست که در وقت برخاستن برای نمازِ فریضه پیش از شروع در نماز مستحب است.
و بعید نیست که مراد از «حین تقوم» روز است زیرا که روز، محل قیام و حرکت است به خلاف شب.
و مراد از تسبیح روز، نمازهای روز است یعنی نماز بامداد و پیشین و پسین (ظهر و عصر) و بر این تقدیر، نمازهای پنجگانه به تمام مذکور باشد.
پس آیت مذکوره دال است بر وجوب بعض نمازها و بر استحباب بعض نمازهای دیگر با بعض تسبیحات.
بازار دنیا
بزرگی، احمدْ نام، پگاهِ بامداد به بازار در حال گذر بود. ابلیس را دید عَلَمی بر کشیده و شیاطین به گرد او صف در کشیده، احمد به او گفت: ای بیچاره! به چه طمع آمدهای؟ گفت: بازار دنیا خانهی من است، من به خانهی خویش آمدهام. از ایشان بپرس تا پیشِ من به چه میآیند؟
احمد گفت: ایشان کسبی میکنند تا قوتی به خانه برند. گفت: من نیز جهدی میکنم تا یکی را به دوزخ برم. گفت: ای شخصِ بدبخت! از ایشان چه میخواهی؟ گفت: ای مَرد مُقبِل (خوشبخت) همان که ایشان از من میخواهند: ایشان در خانهی من نشستهاند و دست به مالِ من دراز کرده من نیز در سینهی ایشان نشستهام و دست به دینِ ایشان دراز کردهام. ایشان را گو از خانهی من به در آیند و دنیا به من رها کنند تا من از سینهی ایشان به درآیم و دین به ایشان رها کنم
نیّت خالص
بزرگی بر حاکم ظالمی امر به معروف کرد. حاکمِ فاجر را خشم آمد. خواست که او را بکشد. آن بزرگ به دروازهی بصره آمد و گفت: بار خدایا! به تو پناه آوردم از شرّ این ظالم.
آوازی شنید که: دیده بر هم نِه. چون دیده باز کرد، خود را بر سَرِ کوه ابوقُبَیس [در مکه[ دید. نشست و نیّت روزه کرد. چون شب در آمد، پیرزنی آمد و طبقی آراسته در پیش او نهاد و کوزهی آب سرد تا او افطار کرد تا شش ماه همینگونه گذشت.
پس در خاطر او آمد که: این پیرزن کیست که بدین مشفقی پدید آمده است در کارِ ما؟
خطاب آمد: این جمالِ دنیاست که ما او را به خدمتکاری تو مشغول کردهایم تا عالمیان بدانند که ما پناهیانِ درگاه را نیکو داریم.
رعایتِ حال همسایه
عارفی حسنْ نام را همسایهای بود گَبر (بت پرست). خانهی آن گبر در زیر خانهی حَسَن بود اندر شهر بصره. آن گبر بیمار شد. حسن گفت: اگر چه بیگانه است، بر ما حقِّ مجاورت دارد. به عیادت او رفت و چون از خانه دَر شد، او را در بستر خفته دید. بر بالین او نشست. گفت: ای مرد! پیر گشتی، قدمی در راهِ موافقت نِه، گفت: تا او یاری نکند، من موافقت چون کنم.
حسن باز پس نگریست. نزدیک بالین او تغاری (کاسهی بزرگ) دید پر آب. پرسید که: این تغار چیست؟ گفت: این تغار، از بهر آن است که این بالای سَرِ ما طهارت گاهِ توست؛ چون تو بر بالایش وضو میکنی، آب به زیر میآید، ما در این تغار میگیریم و بیرون میریزیم. حسن گفت: ای عجب! چند است که شما به این محنت هستید؟ گفت: سی سال است.
گفت: چرا نگفتید مرا تا من این جایگاه عمارت کردمی تا این رنج بر شما نیامدی؟ گفت: اگر بگفتمی، باری بر دلِ تو نشستی و همسایه، بار کِشنده بود نه بار نَهنده. حَسن گفت: ای عجب! سخن آشنایان میگویی و قدم در راهِ بیگانگان داری. قدمی در راه موافقت نِه و [به حق] بگرو که حالَت تنگ است.
گفت: ای حسن! تو نیز نه طریق علما داری و نه سیرتِ اولیا داری. تا نگرَوانَد، چون گِرَوَم و تا در نگشاید چون در آیم؟
حَسَن از ایمانِ او نومید گشت. برخاست تا بِدَر آید. چون پای بیرونِ در نهاد، مرد آواز داد که: ای حسن! باز آی که در این ساعت، شوری و عشقی در دلِ ما پدید آمد، مگر قفل و بندِ ما را کلید آمد. حسن باز گردید. خواست که ایمان بر وی عرضه کند. گفت: دَم دَر کش که بی واسطهی تلقینِ تو، درگاهِ معرفت گُشادند و ما را سر به آن ساحت دولت در نهادند. پس پشت به حسن کرد و شهادتین بگفت و جان بداد.
حسن چون آن علامت بدید جامه بدرید و خاک بر سر کرد. گفتند: تو را چه افتاد، چرا شکر نکنی که ملک تعالی به برکاتِ تو، بیگانهای را معرفت داد؟
گفت: شما در یک حالید و من در یک وادی دیگر، این مرد هشتاد سال بیگانگی کرد و در آخرین نَفَسش، دَرِ هدایت باز گشادند و سر در ریاض دولت دَر دادند و وسیلت در میان نه. حسن را هشتاد سال است تا آشنایی میورزد، میترسد که به آخر نَفَسَش دَرِ عنایت در بندند و مُهرِ قهرِ و خِذلان در میان بر نَهَند.
ای فرزند آدم ! از جمله کسانی نباش که :
توبه را با درازای آرزو طلب می کند وبه آخرت امید دارد در حالی که بدون عمل است .
همانند زاهدان سخن می گوید و مانند منافقان عمل می کند . هرچه عطایش می کنم ، قناعت نمی کند و هرگاه روزی را منع کنم ، صبر نمی نماید .
امربه معروف و نهی از منکر می کند ولی خود عامل به آن نیست. صالحان را دوست میدارد ولی از آنان نیست ، منافقان را دشمن خود می داند ، اما از زمره آنهاست .
ای فرزندآدم ! روزی نیست کهزمین تورامخاطب نسازد ونگوید که :
ای فرزند آدم بر پشتم راه می روی ولی سر انجامت درون من است ، برپشتم گناه می کنی ولی در درونم عذاب میشوی .
ای فرزند آدم ! من خانه تنهایی ، وحشت و تاریکی ، خانه عقربها و مارها و خواری ام ، پس مرا آباد کن وخرابم مساز .
قناعت
ای فرزند آدم کسی که قناعت کند بی نیاز شود ، وکسی که به اندکی از دنیا راضی شد بدرستی که به خدای عزیز و بزرگ اعتماد کرده است .
ای فرزند آدم کسی که ترک حسد کرد به استراحت نشست و کسی که پرهیزکاری کرد از حرام دینش را خالص کرده ، وکسی که بدگویی مردم را ترک گوید ، دوستی او در دل های مردم ظاهر می شود و کسی که از مردم کناره جویی کرد از شر ایشان سالم می ماند و کسی که کلامش کم باشد عقلش کامل است و کسی که که به اندکی از روزی خدا راضی شود ، خداوند به عمل اندکش راضی می شود .
ای فرزند آدم توبه چیزی که می دانی عمل نمی کنی ، چگونه از چیزی که نمی دانی طلب می کنی .
ای فرزند آدم هرگاه عمرت را در طلب دنیا تلف کردی پس آخرت را از کجا می طلبی .
آیا طریقه ختم آیة الکرسی رامی دانید؟
1- هرکس این آیه را هنگام خواب بخواند خدای تعالی او را در خانه و چند همسایه از اطرافش را از شر شیطان در امان نگه می دارد .
2- هر کس در وقت غروب 41 بار آیة الکرسی را بخواند حاجتش روا گردد .
3- اگر این آیه را برای شفای بیمار 14 مرتبه بخوانید شفا یابد .
4- اگر 3 بار آیة الکرسی را برآب بخوانید و باآن آب وضو سازید و 2 رکعت نماز بخوانید و در هررکعت یک حمد و یک آیة الکرسی بخوانید هر مرادی که داشته باشید حاصل گردد .
در شدائد و سختی ها و مهمات عظیمه قرائت آیة الکرسی 12 مرتبه نافع است
آیا می دانید که :
نام دیگر سوره فاطر، ملائکه می باشد .
ونام دیگر سوره یس ، قلب قرآن و همچنین به ریحانة القرآن معروف است و آن را دافعه و معمّمه ( فراگیر شده)هم گفته اند .
ونام دیگر سوره زمر ، غُرف و همچنین به آن سورة العرب هم گفته اند .
ونام دیگر سوره مائده ، عقود است یعنی پیمان ها .
و همچنین نام دیگر سوره یوسف ، احسن القصص
آیا می دانید که :
لفظ مصیبت ( پیش آمد ناگوار ) و مشتقات آن 75 بار در قرآن آمده که درست مساوی با تعداد به کاررفته واژه شکر است .
واژه محبت و تمام مشتقاتش 83 بار در قرآن آمده ، که با واژه اطاعت (فرمانبرداری ) برابر است .
واژه مصیر( بازگشت ) 28 بار در قرآن آمده است که باواژه ابد ( همیشه ) مساوی است .
واژه مسلمین 41 بار درقرآن آمده وجای شگفتی استکه مساوی لفظ جهاد میباشد که درقرآن به کار رفته است