راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

آیا می دانید چرا آیات و روایات منصوص و معتبر در حرمت موسیقی وجود

آیا می دانید چرا آیات و روایات منصوص و معتبر در حرمت موسیقی وجود ندارد ؟آیا می دانید که علم قرائت چیست ... ؟آیا انسان آزاد است یا مجبور ؟ مرز آزادی تا کجاست ؟ دعایی برای فراموش نکردن قرآن.کلام خدا دل نشینتان باد.    انواع تمثیل ها :آیا می دانید که آیات الاحکام چیست ... !؟آیا تفاوت « مِثْل » و « مَثَلْ » را در قرآن می دانید ؟آیا می‌دانید واژه کفر در قرآن چند معنا دارد ؟آیا خواص بعضی از آیات قرآن را می دانید ؟آمرزش گناهان ابو فتح حسین جرجانی.کفاره گناهان.گناهان.»تسبیح حق.آیا طریقه ختم آیة الکرسی رامی دانید؟آیا می دانید که :وصیت امام حسن ( ع )رحلت حضرت رسول ( ص )جلوه هایی از حقیقت وجودی نبی اکرم (ص) در قرآن کریم.آیا می دانید چرا آیات و روایات منصوص و معتبر در حرمت موسیقی وجود ندارد ؟آیا می دانید چرا آیات و روایات منصوص و معتبر

در حرمت غنا و موسیقی وجود ندارد ... ؟

 آن چه از کلمات فقها و سخنان دانشمندان اسلامی در این زمینه می توان استفاده کرد ، این است که غناء آهنگ های طرب انگیز ولهو باطل است .

 به عبارت دیگر : غنا آهنگ هایی است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد می باشد که قوای شهوانی را در انسان تحریک می کند و گاه یک آهنگ هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتوای آن . به این ترتیب که اشعار پر محتوا یا آیات قرآن و دعا و مناجات را به آهنگی بخواند که مناسب مجالس لهو لعب است ، و در هر دو صورت حرام می باشد . و در یک بررسی کوتاه ، برخی از مفاسد غنا عبارتند از :

الف) تشویقبه فساد اخلاق: مجالس غنا معمولاً مرکز انواع مفاسد است و آن چه به این مفاسد دامن می زند همان غنا است .

ب ) غافل شدن از یاد خدا : تعبیر به « لهو » که در تفسیر « غنا » در برخی از روایات اسلامی آمده ، اشاره به همین حقیقت است که غنا انسان را آن چنان مست شهوات می کند که از یاد خدا غافل می سازد .

ج ) غنا آثار زیان باری را بر اعصاب و روان می گذارد : غنا و موسیقی در حقیقت یکی از عوامل مهم تخدیر اعصاب و روان است و آثار زیان بار غنا و موسیقی بر اعصاب تا سرحدّ تولید جنون و بر قلب و فشار خون و تحریکات نامطلوب پیش می رود

 حرمت « غنا » در آیات و روایات : گرچه در قرآن کریم ، تنها کلیات مسائل آمده و تبیین جزئیات و تعیین مصداق های آن ، به پیامبر و امامان –علیهم السّلام – واگذار شده است و مراجع عظام تقلید با توجه به آیات و روایات موجود ، احکام را از آنها استنباط می کنند ، ولی در خصوص « غنا » و موسیقی ، قرآن کریم در برخی آیات به آن پرداخته و مخالفت خود را با غنا و موسیقی اعلام فرموده است . از جمله آیه 30 سوره مبارکه حج . ابن بصیر می گوید : از امام صادق(ع) از آیه « ... فَاجتَنِبُوا الرِّجسَ مِنَ الأوثانِ وَ اجتَنِبُوا قَولَ الزُّور » سؤال کردم . امام(ع) فرمود : منظور « غنا » است . آیه بعدی آیه 6 سوره مبارکه لقمان . امام صادق(ع) می فرماید : غنا از مسائلی است که خداوند متعال وعده عذاب بر آن داده است .

            آیا می دانید که علم قرائت چیست ... ؟

قرائت همان تلاوت و خواندن قرآن کریم است . یعنی هرگاه تلاوت قرآن به گونه ای باشد که از نصّ وحی الهی حکایت کند و بر حسب اجتهاد یکی از قرّاء معروف-­­­­­ بر پایه و اصول مضبوطی که در علم قرائت شرط شده است – استوار باشد ، قرائت قرآن تحقّق یافته است .(1)

امام صادق(ع) می فرماید : « قرآن یکی بیش نیست و اختلاف بر سر قرائت آن ، از جانب راویان (قاریان) صورت گرفته است . »(2)

قرآن دارای نصّ واحدی است و اختلاف میان قرّاء بر سر بدست آوردن و رسیدن به آن نصّ واحد است و عوامل اختلاف چند چیز است :

1 – اختلاف مصاحف اولیه ، چه پیش از اقدام به یکسان کردن مصاحف در زمان عثمان و چه پس از آن

2 – نارسایی خط و نوشته های قرآن که از هر گونه علایم مشخّصه و حتی از نقطه ، عاری بوده است .

3 – ابتدایی بودن خط ، نزد عرب آن روز .(3)

 (1)  محمد هادی معرفت ، علوم قرآنی ، ص 182 .

(2)  اصول کافی ، ج 2 ، ص 63 ، ح 12 .

(3)  محمد هادی معرفت ، علوم قرآنی ، ص 182- 183

            آیا انسان آزاد است یا مجبور ؟ مرز آزادی تا کجاست ؟

خداوند انسان را آزاد آفریده است و به او اختیار داده تا کارهایش را انتخاب کند . گرچه بعضی گفنه اند : انسان در کارهایش مجبور است و کمان می کند که آزاد است ، اما دلایل بسیاری بر اختیار انسان وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :

الف ) هر انسانی در کارهای خود گاهی دجار تردید و شک می شود که انجام دهد یا ندهد ؟ همین شک دلیل بر آزادی اوست که می تواند کاری را انجام دهد و می تواند انجام ندهد .

ب ) گاهی انسانها به کار یکدیگر انتقاد دارند . انتقاد نیز دلیل آن است که کسی که کار را انجام داده می توانسته انجام ندهد .

ج ) هر انسانی در عمر خود بارها از گفتار و رفتار خود پشیمان شده است و همین پشیمانی دلیل آن است که می توانسته انجام ندهد و لذا با خود می گوید : ای کاش انجام منی دادم !

د ) همه مردم فرزندان خود را تربیت می کنند و یا به معلم و مربی می سپارند و این دلیل آن است که فرزند انسان می تواند مسیر کج را رها و به راه حق برود .

بنابر این شک ، انتقاد ، پشیمانی و تربیت ، دلیل آزادی ا نسان است . علاوه بر آنکه آزادی خواسته تمام انسان ها بلکه حیوانات است . شما اگر گربه ای را در قفس قرار دهید باز ناراحت است و ترجیح می دهد در کوچه و خیابان ساده ترین غذا را بخورد اما در قفس نباشد . در بهشت نیز اگر آزادی نباشد ، مومن رنج می برد و لذا مومنان هنگامی که وارد بهشت می شوند ، خدا را به خاطر آزادی در بهشت سپاس می گویند " الخمد لله الذی نتبوء من الجنه حیث نشاء " .

با این همه ، انسان بنده خداست و باید به دستورات او عمل کند و اگر آزادی مرز نداشته باشد و انسان اختیار خود را به دره هلاکت سقوط خواهد داد . آزادی باید در چارچوب فرامین خدا و عقل باشد تا سبب سلب آزادی دیگران نشود .  

            دعایی برای فراموش نکردن قرآن

قرآن

خیلی ها دوست دارند قرآن را حفظ کنند اما از اینکه آن را فراموش کنند نگرانند و همین باعث می شود که هیچ وقت دست بکار نشوند. تازه خیلی از آنهایی هم که حفظند از فراموش کردند آن همیشه می نالند. اما دیگر نگران نباشید امروز برایتان نسخه ای آورده ام که معجزه می کند.

روزی حضرت علی علیه السلام می روند پیش پیامبر و از فراموش کردن کلمات قرآن می گویند. پیامبر هم می فرمایند می خواهی چیزی یادت بدهم که قرآن توی قلبت ماندگار بشود؟

بگو: اللهم ارحمنی بترک...

خدایا دوری از گناهانت را بر من مرحمت نما و حسن ظن به آنچه تو را خوشنود می سازد را روزیم کن.

خدایا دلم را بر حفظ کتابت ملزم ساز و چنان کن تا آنگونه که تو را راضی می کند تلاوتش کنم.

خدای من دیده ام را به نور کتابت بینا ساز و سینه ام را به آن فراخ کن. و تنم را به برکت آن کارا کن و در راه آن مرا یاری نما که جز تو یاری گری نیست.

اللهم ارحمنی بترک معاصیک وارزقنی حسن الظن فیما یرضیک عنی والزم قلبی حفظ کتابک کما علمتنی وأن أتلوه على النحو الذی یرضیک عنی اللهم نور بکتابک بصری واشرح به صدری واستعمل به بدنی وأعنی علیه إنه لا یعین إلا أنت.

امیر مومنان، علی علیه السلام می فرماید این دعا را خواندم و خدا قرآن را در سینه ام مانا ساخت.

امیدوارم از این به بعد هرگاه قرآن را دست گرفتید اول این دعای کوتاه و پر مغز را بخوانید تا چشمان شما نیز چونان علی علیه السلام به نور کتاب خدا پرنور و سینه تان گسترده شود.

کلام خدا دل نشینتان باد

نوشته و ترجمه: حسین عسگری - گروه دین و اندیشه

متن روایت:

وقال : علی علیه السلام شکوت إلى رسول الله صلى الله علیه وآله تفلت القرآن منی فقال یا علی سأعلمک کلمات تثبت القرآن فی قلبک قل : اللهم ارحمنی بترک معاصیک وارزقنی حسن الظن فیما یرضیک عنی والزم قلبی حفظ کتابک کما علمتنی وأن أتلوه على النحو الذی یرضیک عنی اللهم نور بکتابک بصری واشرح به صدری واستعمل به بدنی وأعنی علیه إنه لا یعین إلا أنت فدعوت بهن فثبت الله القرآن فی صدری . المهذب، قاضی ابن براج ، ج 2، 449

            آیا با تمثیلات قرآنی آشنایی دارید ... !؟

 آیامیدانیدتمثیلاتقرآنی ازچه نوعیاست ... !؟

    انواع تمثیل ها :

1 – تمثیل رمزی : مقصود داستان هایی است که از زبان پرندگان و گیاهان بیان می شود ، همانند کتاب کلیله و دمنه که نوع بارز این تمثیل است .

2 –  تمثیل قصصی : مقصود داستان هایی است که بیانگر سرگذشت اقوام پیشین است به منظور اینکه آیندگان از آن عبرت بگیرند و قصه های قرآن همه از این مقوله است . ( همانند سوره مبارکه تحریم آیه 10 )

3 –  تمثیل طبیعی : مقصود تشبیه غیر محسوس به محسوس است مشروط بر اینکه مشبّهٌ به از امور آفرینشی باشد . (همانند سوره مبارکه یونس آیه 24 )

خلاصه سخن اینکه مثل های قرآنی یا از مقوله تمثیل قصصی است یا تمثیل طبیعی و هرگز در قرآن تمثیل رمزی وجود ندارد .

            معادل ضرب المثل فارسی« چاه مکن که خود در آن افتی » درقرآن چیست ... !؟

معادل این ضرب المثل فارسی در قرآن کریم ، در سوره مبارکه فاطر ، آیه 43

می باشد که خداوند می فرماید :

« وَ لا یَحِیقُ الْمُکرُ السَّـیِّـئُ إِلّا بِأهلِهِ »

امّا این نیرنگ ها تنها دامان صاحبانش را می گیرد .

و همچنین معادل این ضرب المثل به زبان عربی « مَن حَفَرَ بِئْراً وَقَعَ فِیه » به  معنی « هر کس چاهی حفر کرد ، خودش در آن افتد . »

حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر بزرگ ایرانی نیز در این مورد می گوید :

کــس تــوبره برکـند ژرف چــــاه

           ســـزد گـر کنـد خــویشتن را نـــگاه

            آیا می دانید که آیات الاحکام چیست ... !؟

آیات احکام یا«آیات الاحکام» به آیاتی گفته می شود که در آنها احکام و مسائل فقهی بحث شده است.این آیات با تکرار حدود « 500»آیه می باشند.

آیات احکام دارای تقسیماتی هستند که برخی از آن ها عبارتند از :

1 –  آیاتی که زمان و مکان شأن نزول آنها معلوم است و آیاتی که چنین نیست.

2 –  آیاتی که در جواب سؤال نازل شده و آیاتی که چنین نیست .

3 –  آیاتی که صریحاً حکمی را بیان کرده و آیاتی که تصریح در بیان حکم ندارند.

4 –  آیاتی که به امر و نهی پرداخته و آیاتی که چنین نیست .

5 –  آیاتی که از آن ها حکم کلی و قاعده ی عام در فقه می توان استخراج نمود و آیاتی که اختصاص به یک موضوع دارند . 

            آیا تفاوت « مِثْل » و « مَثَلْ » را در قرآن می دانید ؟

در قرآن هر چند هر دو این کلمه به یک معنا می باشد ، ولی قرآن هر نوع « مِثْلی » را برای خدا نفی کرده ، ولی برای او « مَثَل » یا مثالهایی را ثابت می نماید .

درباره نفی « مِثْل » در قرآن می فرماید :

      « لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْء »       سوره مبارکه شوری آیه 7             

      ( برای او همتایی نیست . )

و درباره اثبات « مَثَل » می فرماید :

« لِلَّذِینَ لا یُؤمِنُونَ بِالأخِرَهِ مَثَلُ السُّوء وَ لِلّهِ المَثَلُ الأعلی وَ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیم » سوره مبارکه نحل آیه 60

( برای آنان که به سرای آخرت ایمان ندارند صفات زشت است و برای خدا صفات عالی و او عزیز و حکیم است . )

            آیا مجموعه آیات تحدّی در قرآن را می‌شناسید ؟

1.    سوره بقره آیه 23      « و ان کنتم فی ریب ممّا نزلنا علی عبدنا .... »

2.   سوره یونس آیه 38    « ام یقولون افتربه قل فأتوا بسورة مثلِهِ .... »

3.     سوره هود آیه13      «ام‌ یقولون افتربه قل‌فأتوا بعشر سور مثله مفتریات‌وادعوا...)

4.    سوره قصص آیه 49   «قل فأتوا بکتبٍ من عندالله هو اهدی منهما ... »

5.     سوره احقاف آیه 8   « ام یقولون افتربه قل ان افتریته فلا تملکون لی .... »

6.    سوره سجده آیه 3     « ام یقولون افتربه بل هو الحق من ربک ... »

7.   سوره صافات آیه 157   « فأتوا بِکتبکم إن کنتم صادقین»

8.   سوره انبیاء‌آیه 5         « ... فلیأتنا بآیةٍ کَما أرسل الاولون»

9.    سوره هود آیه 35    « ام یقولون افتربه قل ان افترتیه فعلی اجرامی ... »

10.    سوره‌اسراءآیه 8   «قل لئن‌اجتمعت‌الانس‌والجن علی‌ان‌یأتوا‌بمثل‌هذا القرآن...»

11.  سوره طور آیه 34     « فلیاتوا بحدیث مثله ان کانوا صدقین ... »

12.   سوره احقاف آیه 4    « ... ائتونی بکتاب من قبل هذا أو أثارة من علم... »

            آیا می‌دانید واژه کفر در قرآن چند معنا دارد ؟

 به منکر خدا یا پیامبر یا شریعت و یا منکر هر سه کافر گویند، ولی چون معنی اصلی کفر یعنی پوشاندن است لذا به شب، قبر و ... هم کافر گویند.

موارد کفر در قرآن:

1.       به ترک کنندگان حج؛ به روایت امام صادق ( ع )  و  سوره آل عمران آیه 97

2.     فاصله گرفتن از حق ( درمورد ساحران)‌ سوره بقره آیه 102

3.     در مورد ربا خواران؛ سوره بقره آیه 276

4.     در مورد منافقانی که در راه خدا هجرت نمی‌کنند؛ سوره نساء آیه 89

5.     کسانی‌که ارکان ایمان را قبول نکنند؛ سوره مائده آیه 5

6.     کسانیکه‌بندگان‌خدا را به ناحق‌به‌جای خدا دوست‌می‌گیرند؛سوره‌کهف‌آیه‌102

7.     کسانی‌که دارای عقیده فاسدی هستند؛ سوره عبس آیه 42

8.     کشاورزانی که بذر را در زیر خاک پنهان می‌کنند؛ سوره حدید آیه 20

9.     زیاده روی در کفران نعمت و ناسپاس بودن؛ سوره ق آیه 24

10.   گروهی از اهل کتاب که با به مخالفت برخاستند؛سوره حشر آیه 2

11.   منکران خدا ، پیامبرو قیامت؛ سوره تغابن آیات 6و7

12.  منکران ولایت امیرمؤمنان علی؛ سوره مائده آیه 67

            نشـــانـــه هـای ایـمــان

قال أبُو مُحَمَّدٍ الحَسَنِ العَسکَری u                      امام حسن عسگری( ع ) فرمود :

عَلاماتُ المُؤمِنِ خَمسٌ :                       نشانه های مؤمن پنج چیز است :

* صَلاةُ الخَمسین                             * اقامه نمازهای پنجاه گانه

* وَ زِیارَةُ الاَربَعینِ                               * قرائت زیارت اربعین

* والتَّخَتُّمُ فِی الیَمینِ                         * انگشتر به دست راست کردن

* وَتَعفیرُ الجَبینِ                                * برخاک سجده کردن

* وَالجَهرُ بِبِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم       * بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن .

وسائل الشیعه ، ج 10 ، ص 373

            شرائط جامع دوست از دیدگاه امام جعفر صادق ع

امام صادق u فرمودند :

دوستی جز با حدود و شرائطش امکان پذیر نیست ، کسی که این حدود و شرائط در او نیست چیزی از دوستی در او نیست :

نخستین شرط دوستی آن است که باطن وظاهرش برای  تو یکی باشد .

دومین شرط این است که زینت و آبروی تو را زینت و آبروی خود بداند و عیب و زشتی تو را عیب و زشتی خود ببیند .

سوم این است که مقام و مال ، وضع او را نسبت به تو تغییرندهد !

چهارم اینکه آن چه را در قدرت دارد از تو مضایقه ننماید !

 

و پنجم که جامع همه این صفات است آن است که تو را به هنگام پشت کردن روزگار رها نکند !

            شش آیه در قرآن می باشد که قاری آن وی را ،ازشر دشمن در امان می دارد

  شش  آیه در قرآن می باشد که قاری آن وی را ،ازشر دشمن در امان می دارد و در هرکدام ازاین آیات 10 حرف ق ( قاف ) وجود دارد  .

1- در سوره بقره آیه 246           الم تر الی الملاء من بنی اسرائیل ... .

2- در سوره آل عمران آیه 181     لقد سمع الله قول الذین قالوا ... .

3- در سوره نساء ِآیه 77            الم تر الی الذین قیل لهم کفوا ... .

4- در سوره مائده آیه 27           واتل علیهم نباء ابنی ءآدم بالحق ... .

5- در سوره رعد آیه 16             قل من رب السموت و الارض قل الله ... .

6- در سوره مزمل آیه 20          ان ربک یعلم انک تقوم اذی ... .

            آیا می دانید که:

ــ امام رضا(ع) از پدرش نقل کرده است که فرمود: هیچ کس تا کنون آیه «أِنّ الله یُمسِکُ السّمَوَاتِ وَالأرضَ‌‌ أنْ تَزُولاَ...» (سوره فاطر آیه 14) را به هنگام خواب نخوانده است که خانه بر سرش خراب گردد.

ــ امام صادق(ع)‌ فرمود:‌هرکس بر محمد(ص) و آل محمد(ص) صلوات بفرستند خداوند یکصد حسنه برای او می‌نویسد، و هرکس بگوید:‌« صَلِّی الله عَلَی مُحمَّد واهل بیته » خداوند هزار حسنه برای او خواهد نوشت.

ــ پیامبر(ص)‌فرمودند: هنگامی که نماز صبح به جای آوردی 10 مرتبه بگو«سُبحَانَ‌الله العَظِیم وَ بِحَمدِه وَ‌ لاَ‌حَولَ وَلاَ‌قُوَّةَ إلاّ بِالله العَلی العظیم» که خداوند تو را از کوری،‌دیوانگی، جذام،‌فقر و ویرانی خانه مصون می‌دارد،‌ پیامبر ادامه می‌دهند این برای دنیا بود، برای آخرت ،‌پس از هر نماز می‌گویی « اللّهُِمَّ‌ اهدنی مِن عِندَک،‌ وَ أفض عَلَیَّ مِنْ‌ فَضْلِکَ،‌ وَ انشُرْ عَلَیَّ مِن رَحمَتِکَ، وَ انزل عَلَیَّ مِن بَرَکاتِکَ» پیامبر(ص)‌فرمود: بدانید که اگر روز قیامت با این اذکار بیایید و آن را عمداً ترک نکرده باشید، خداوند هشت در بهشت را به روی شما می‌گشاید تا از هر کدام بخواهید وارد شوید.

            آیا خواص بعضی از آیات قرآن را می دانید ؟

1-      سوره نمل آیه 62 (ختم امّن یجیب )

جهت نجات از شدائد وغلبه بر خصم بعد از فرضیه صبح قبل از طلوع آفتاب بعدد اسم خود تا چهل روز بخوانید « امن یجیبُ المَصطرَّ إذا دَعاهُ وَ یکشفُ السُّوء » . مثلا اگر اسم خواننده علی است 110 مرتبه ، تا چهل روز بخواند .

2-      سوره ذاریات آیه 58

اگر آیه کریمه « اِنَّ الله هُوَ الرّزاقُ ذوالقوّةِ المَتین » چهل روز ، روزی 27 بار بعد از نماز صبح جهت وسعت رزق خوانده شود ، مجربست .

            در قرآن کدام آیه عظیم تر است ؟

رسول اکرم(ص)می فرمایند: قرآن والاترین کلام‌هاست و سوره بقره سرور قرآن و آیه الکرسی سرورآیات سوره بقره می باشد .

درآیه‌الکرسی پنجاه کلمه است‌ودرهرکلمه پنجاه برکت‌واسم‌اعظم‌الهی در‌آیه الکرسی است.

وپیامبرفرمودند:هرکه‌آیه الکرسی‌را درعقب‌هرنمازواجب‌بخواندهیچ چیزاورااز بهشت منع نکند.

امام صادق(ع)فرمود: برای هرچیزی اوجی میباشد و اوج قرآن آیه الکرسی است ، هرکه یک بار آن را بخواند خداوند هزار ناگواری ،از ناگواری های دنیا و هزارناگواری ازناگواری‌های آخرت را از او بگرداند که آسانترین ناگواری دنیا ، فقر، و سهل ترین ناگواری آخرت ،

 عذاب قبراست و من به امید رسیدن به آن مقام آن را می خوانم.

            اسرار نماز چیست ؟

آمرزش گناهان ابو فتح حسین جرجانی

«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْری لِلذّاکِرینَ. ای محمد! نماز را در دو جانب روز و در ساعات نزدیک به روز از شب به پای دار. به‏درستی که این طاعت‏ها می‏برد گناهان را، آنچه مذکور شد از اوامر و نواهی، وعظی است مر آن کس را که پند قبول می‏کند.»

«زُلف» یعنی ساعات نزدیک به آخر روز و بعضی مفسران گفته‏اند که مراد از طرفین روز، وقت نماز بامداد و وقت نماز شام است و مراد از زُلف، وقت نماز خفتن است. و نماز پیشین و پسین (ظهر و عصر) در این آیت مذکوره نیست.

و بعضی از مفسران گفته‏اند که: مراد از طرفین روز، وقت نماز بامداد و وقت نماز عصر است؛ و بعضی گفته‏اند: وقت نماز بامداد و وقت نماز عصر است از جهت آن که ما بعد زوال [آفتاب] را شبانگاه می‏خوانند، چنان‏که اول روز را بامداد می‏خوانند و بر هر دو قول، مراد از زلف، وقت نماز شام و خفتن است.

و بعضی گفته‏اند که: مراد از نهار، ما بین صبح صادق است و غایب شدنِ شخص مغرب و مراد از طرفینِ او، نصف اول و نصف آخر اوست و نماز بامداد در نصف اول است و چهار نماز دیگر در نصف آخر.

کفاره گناهان

در قول «اِنَّ الحَسناتِ یُذهِبْنَ السَّیّئات» دو قول است: یکی آن که: واجب گردانیدنِ نمازها، لطفی است از جانب حقسبحانه و تعالی نسبت به بنده‏ها که نزدیک می‏گرداند ایشان را به طاعت‏ها و دور می‏گرداند از معصیت‏ها. و مؤید این معنی، قول خدای تعالی است که فرمود: «به‏درستی که نماز، باز می‏دارد مردم را از ارتکاب به فحشا و ظلم.»

دوم آن که: نمازها کفارت گناهان می‏شود. به این معنی که حق سبحانه و تعالی، به برکت نمازی که بنده می‏کند، تفضل می‏نماید و گناهان او را می‏بخشد. و موید این معنی، احادیث بسیار است از آن جمله آن که: روایت شده از امام باقر یا امام صادق علیه‏السلام که فرمود: از امیرالمؤمنین علیه‏السلام که گفت: شنیدم از دوست خود رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم که می‏گفت: «امید داشته شده‏ترین (امیدوار کننده‏ترین) آیت در قرآن، آیت «وَ اَقِمِ الصَّلوة» است. و سوگندبه آن کسی که فرستاده است مرا به پیغمبری به راستی، بری مژده دادن و بیم دادن خلق! هر یکی از شما هر آینه برمی‏خیزد برای وضو ساختن، پس فرو می‏افتد از اعضای او گناهانِ او، پس وقتی که روی خود را و دل خود را به سوی خدای تعالی کند در نماز، بر او از گناهان او نماند چیزی، بلکه بخشیده شود» آن نگاه در نماز دوم، تا آن که شمرد نمازهای پنجگانه را به طریق مذکور، بعد از آن گفت: «ای علی! این است و جز این نیست که منزلت نمازهای پنج‏گانه برای امت من، هم‏چون جوی آب روانی است که بر دَرِ خانه یکی از شما می‏گذرد. پس چه گمان می‏برد آن کس اگر باشد در بدن او چرک، پس غسل کند در آن جوی آب پنج نوبت، آیا می‏ماند در بدن او چرکی؟ واضح است که نمی‏ماند. سوگند به خدای مثل این پنج غسل است نمازهای پنجگانه امتِ من در محو کردن گناهان.»

تسبیح حق

وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ؛ به پاکی یاد کن ای محمد! با ستایش پروردگار خود، پیش از طلوع آفتاب و در بعضِ شب، پس به پاکی یاد کن پروردگار خود را و پاره‏ای شب و به دنبال سجود [به صورت تعقیب و نافله] او را تسبیح گوی)

مراد از تسبیح، پیش از غروب، نماز پیشین و پسین و مراد از تسبیح در بعض شب، نماز خفتن و تَهَجُّد است.

و مراد از سجود، نماز است زیرا که تعبیر می‏کند در عرفِ شرع از نماز به رکوع و سجود. (که جزء، به کل تعبیرمی شود)

و مراد از تسبیح در عقب‏های نماز یا در وقت تمام شدن نماز، یعنی تقیبِ نماز است.

و روایت است از امیرالمؤمنین علیه‏السلام که در تسبیح در عقب نماز فرمود: مراد، از دو رکعت نماز نافله است بعد از نماز شام.

و به هر تقدیر، آیت مذکوره دلالت می‏کند بر وجوب بعض نمازهای یومیه.

و قریب است به آیت مذکور. قول خدای تعالی در آخرسوره طور که فرمود: «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حینَ تَقُومُ وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ؛ یعنی به پاکی یاد کن ای محمد پروردگار خود را با ستایش پروردگار خود، در وقتی که برمی‏خیزی. به پاکی یاد کن پروردگار خودرا در بعضِ شب و در عقب‏های ستاره‏ها».

مراد از تسبیح در ادبار نجوم، یعنی عقب‏های غایب شده ستاره‏ها یا در وقت تمام شدن ظهور ستاره‏ها به سبب نور آفتاب، بعضی گفته‏اند که دو رکعتِ فریضه بامداد است. و نیز، دو رکعتِ نمازِ نافله بامداد است. و مراد از تسبیح در بعض شب، نماز شب است یعنی نماز شام و خفتن و تهجُّد؛ و مراد از تسبیح در وقت برخاستن: یعنی گفته‏اند که تسبیحی است که سُنّت است در وقت برخاستن از هر مجلس که بگوید: «سُبحانَکَ اللَّهُمَّ و بحمدِک لا اله الا اَنتَ اغفِرلی و تُبْ عَلَیّ».

چنانکه روایت است که: گفتن این تسبیح در وقت برخاستن از مجلس، کفارات گناهان آن مجلس است.

و روایت کرده‏اند از امیرالمؤمنین علیه‏السلام که: هرکه دوست دارد که پیمانه کرده شود بر پیمانه برتر، پس باید که آخر کلام او در مجلس این آیت باشد که: «سُبحانَ رَبِّکَ رَبِّ العِزَّةِ عَمّا یَصِفونَ و سلامٌ عَلی المُرسَلین و الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین.

و بعضی گفته‏اند که مراد، تسبیحی است که در وقت برخاستن از خواب در شب، مُستحب است گفته شود.

و بعضی گفته‏اند که: مراد ذکرهاست که در وقت برخاستن برای نمازِ فریضه پیش از شروع در نماز مستحب است.

و بعید نیست که مراد از «حین تقوم» روز است زیرا که روز، محل قیام و حرکت است به خلاف شب.

و مراد از تسبیح روز، نمازهای روز است یعنی نماز بامداد و پیشین و پسین (ظهر و عصر) و بر این تقدیر، نمازهای پنج‏گانه به تمام مذکور باشد.

پس آیت مذکوره دال است بر وجوب بعض نمازها و بر استحباب بعض نمازهای دیگر با بعض تسبیحات.

            آیا طریقه ختم آیة الکرسی رامی دانید؟

1- هرکس این آیه را هنگام خواب بخواند خدای تعالی او را در خانه و چند همسایه از اطرافش را از شر شیطان در امان نگه می دارد .

2-  هر کس در وقت غروب 41 بار آیة الکرسی را بخواند حاجتش روا گردد .

3-  اگر این آیه را برای شفای بیمار 14 مرتبه بخوانید شفا یابد .

4-  اگر 3 بار آیة الکرسی را برآب بخوانید و باآن آب وضو سازید و 2 رکعت نماز بخوانید و در هررکعت یک حمد و یک آیة الکرسی بخوانید هر مرادی که داشته باشید حاصل گردد .

در شدائد و سختی ها و مهمات عظیمه قرائت آیة الکرسی 12 مرتبه نافع است

آیا می دانید که :

نام دیگر سوره فاطر، ملائکه می باشد .

ونام دیگر سوره یس ، قلب قرآن و همچنین به ریحانة القرآن معروف است و آن را دافعه و معمّمه ( فراگیر شده)هم گفته اند .

ونام دیگر سوره زمر ، غُرف و همچنین به آن سورة العرب هم گفته اند .

ونام دیگر سوره مائده ، عقود است یعنی پیمان ها .

و همچنین نام دیگر سوره یوسف ، احسن القصص

آیا می دانید که :

لفظ مصیبت ( پیش آمد ناگوار ) و مشتقات آن 75 بار در قرآن آمده که درست مساوی با تعداد به کاررفته واژه شکر است .

واژه محبت و تمام مشتقاتش 83 بار در قرآن آمده ، که با واژه اطاعت (فرمانبرداری ) برابر است .

واژه مصیر( بازگشت ) 28 بار در قرآن آمده است که باواژه ابد ( همیشه ) مساوی است .

واژه مسلمین 41 بار درقرآن آمده وجای شگفتی است‌که مساوی لفظ جهاد می‌باشد که درقرآن به کار رفته است

            وصیت امام حسن ( ع )

در اینجا وصیت نامه امام مجتبی علیه السلام را که خطاب به برادر خود امام حسین علیه السلام است را می آوریم تا با گوش دل آخرین توصیه های امام خود را شنوا و سپس عامل باشیم.

و این هم وصیتی است که از امالی شیخ(ره) نقل شده که به برادرش امام حسین(ع) فرمود:

" هذا ما اوصی به الحسن بن علی الی اخیه الحسین بن علی: اوصی انه یشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له، و انه یعبده حق عبادته، لا شریک له فی الملک، ولا ولی له من الذل، و انه خلق کل شیء فقدره تقدیرا، و انه اولی من عبد، و احق من حمد، من اطاعه رشد، و من عصاه غوی، و من تاب الیه اهتدی.

فانی اوصیک یا حسین بمن خلفت من اهلی و ولدی و اهل بیتک ان تصفح عن مسیئهم، و تقبل من محسنهم، و تکون لهم خلفا و والدا، و ان تدفننی مع رسول الله صلی الله علیه و آله فانی احق به و ببیته، فان ابوا علیک فانشدک الله بالقرابة التی قرب الله عزوجل منک و الرحم الماسة من رسول الله صلی الله علیه و آله ان تهریق فی محجمة من دم، حتی نلقی رسول الله صلی الله علیه و آله فنختصم الیه و نخبره بما کان من الناس الینا بعده" ثم قبض (ع) .(1)

" این است آنچه وصیت می کند بدان حسن بن علی به برادرش حسین بن علی: وصیت می کند که گواهی دهد معبودی جز خدای یکتا نیست که شریک ندارد، او پرستش می کند او را بدان جهت که شایسته پرستش است، شریکی در سلطنت ندارد و سرپرستی از خواری برای او نیست، و براستی که هر چیزی را او آفریده و بخوبی و به طور کامل اندازه گیری آن را مقدر فرموده، و شایسته ترین معبود، و سزاوارترین کسی است که او را ستایش کنند، هر که فرمانبرداری او کند راه رشد را یافته، و هر کس که نافرمانیش کند به گمراهی و سرگشتگی افتاده و هر کس به سوی او بازگردد راهنمایی گشته است.

من تو را سفارش می کنم ای حسین به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذری، و از نیکوکارشان بپذیری، و برای آنها جانشینی و پدری مهربان باشی، و دیگر آنکه مرا کنار رسول خدا دفن کنی که من به او و خانه او شایسته تر از دیگران هستم...

و اگر از این کار مانع شدند و جلوگیری کردند، من تو را به حق قرابت و نزدیکی که خدا برای تو قرار داده و قرابتی که با رسول خدا داری سوگندت می دهم که اجازه ندهی در این راه به خاطر من به اندازه خونی که از حجامت گرفته می شود خون ریخته شود تا آنگاه که رسول خدا(ص) را دیدار کنیم و شکایت خود به نزد او بریم، و آنچه از این مردم پس از وی بر سر ما رفته به او گزارش کنیم..."

این را فرمود و از دنیا رفت، درود خدا بر او باد.

و در روایت شیخ مفید(ره) اینگونه آمده که پس از جریان مسموم شدن خود فرمود:

" فاذا قضیت فغمضنی و غسلنی و کفنی و احملنی علی سریری الی قبر جدی رسول الله (ص) لا جدد به عهدا، ثم ردنی الی قبر جدتی فاطمة بنت اسد رضی الله عنها فادفنی هناک، و ستعلم یا ابن ام ان القوم یظنون انکم تریدون دفنی عند رسول الله(ص) فیجلبون فی ذلک، و یمنعونکم منه، و بالله اقسم علیک ان تهریق فی امری محجمة دم". " چون من از دنیا رفتم، چشم مرا بپوشان و مرا غسل ده و کفن نما، و مرا در تابوت و به سوی قبر جدم رسول خدا(ص) ببر تا دیداری با او تازه کنم، سپس به سوی قبر جده ام فاطمة بنت اسد رضی الله عنها ببر و در آنجا دفنم کن، و زود است بدانی ای برادر که مردم گمان کنند شما می خواهید مرا کنار رسول خدا(ص) به خاک بسپارید، پس در این باره گرد آیند و از شما جلوگیری کنند، تو را به خدا سوگند دهم مبادا درباره من به اندازه شیشه حجامتی خون ریخته شود."

            رحلت حضرت رسول ( ص )

سلام بر تو ای فرستاده خوبی ها، ای مهربانترین فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمین فرا خوانده شدی تا انسان را با معنای واقعی اش آشنا کنی. تو، آفتاب روشن حقیقت بودی در شام تیره زندگی. از مشرق دلها برآمدی و اکنون، آسمان تب دار غروب جانگداز توست.

در سال یازدهم هجرت رسول اکرم (ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیمارى و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن ‏سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت ‏خود خبر داد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود که ‏پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیمارى و پیرى مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد.  پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود:

" فراق نزدیک شده و بازگشت ‏به سوى خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت  نمایم و من دو چیز گران در میان شما مى ‏گذارم و مى ‏روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به  من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن ‏وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود."

در حجه ‏الوداع در هنگام رمى‏ جمرات فرمود: "مناسک خود را از من ‏فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید."

روزى به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین ‏و نگرانند. پیامبر در حالى که به  فضل بن عباس و على بن ‏ابی‌‏طالب (ع) تکیه داده بود به سوى مسجد رهسپار گردید و پس ازدرود و سپاس  پروردگار، فرمود: "به من خبر داده‏ اند شما از مرگ ‏پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبرى بوده است که‏ جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پیوست و شما نیز به  رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد."

روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد . سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود: " کلید گنجهای ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام."

در چند روز آخر از زندگى رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:

"اى مردم! آتش فتنه‏ ها شعله ‏ور گردیده و فتنه‏ ها همچون پاره‏هاى امواج تاریک شب روى آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من  درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم

 ( کتاب خدا و اهل بیتم ). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می رسید."

آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش  به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند. در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند  و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد: " ای رسول خدا ، می ترسم طاقت این کار را نداشته باشم. "

پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد . آنگاه  انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد.

فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود: " برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید." ام سلمه، همسر پیامبر گفت: " علی را بگویید بیاید. زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست." هنگامی که علی (ع) آمد ، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده های پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع)  خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود:

"علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم."

سرانجام پیامبر (ص) هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

جلوه هایی از حقیقت وجودی نبی اکرم (ص) در قرآن کریم

از عایشه پرسیدند: اخلاق پیامبر چگونه بود؟ پاسخ داد: ?خلق و خوی پیامبر(ص)، قرآن بود.? شخصیت جامع و چند بعدی پیامبر اسلام و کمال و عظمت معرفتی، اخلاقی و وجودی آن بزرگوار، قرآن مجسم و ناطق است که به عنوان نماد مطلق و تام ?انسان کامل? در میان آدمیان، حجت و الگویی ماندگار می باشد.

اگر قرآن کریم، کلام تشریعی حضرت حق است، پیامبر اکرم (ص) کلمه الله الاعظم و کلام تکوینی خدا است. اگر قرآن کتابی است با حقایق جاودانه و همیشگی، پیامبر اکرم (ص) نیز حقیقتی عینی و جاودانه است. اگر قرآن بطون و لایه های معنایی و مصداقی عمیق و گسترده ای دارد که تلاش برای کشف آن حقایق باید استمرار داشته باشد، پیامبر اکرم (ص) نیز ذخیره ای تمام نشدنی و حقیقتی است عینی و انسانی، که شناخت ابعاد مختلف شخصیت ایشان و دستیابی به عمق سیره، سلوک و سنت آن حضرت به جهاد و اجتهادی مستمر نیازمند است. اگر نیاز بشریت به قرآن هرگز پایان نمی یابد و تکامل علمی و اجتماعی انسان، نیاز او را به حقایق قرآن کریم نه تنها کاهش نمی دهد که روزافزون می سازد، نیاز انسان امروز و فردا به پیامبر اکرم(ص) و درس ها و آموزه های ایشان پایان ناپذیر است و اگر اسلام خاتم ادیان و قرآن خاتم کتب آسمانی است، پیامبر اکرم (ص) خاتم النبیاء و قله رفیع کمال انسانی است. او خلیفه الله الاعظم و واسطه ابدی نزول فیض الهی است که: ?و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین?. قرآن کریم نسخه مکتوب حقیقت نور محمدی (ص) است و پیامبر اکرم (ص) آینه تمام نمای صفات حسنای حق و نور مطلق خداوند متعال بر عالم و آدم.

پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: علی! کسی جز تو و من خدا را نشناخت و کسی جز خدا و تو مرا نشناخت و کسی جز خدا و من تو را نشناخت. شناخت و معرفت حضرت حق- جل و علا- در حد اعلایی که برای غیرخدا میسر است، جز برای کسانی که در کانون نور محمد (ص) و علی (ع) قرار دارند، امکان پذیر نیست، چرا که این معرفت و شناخت معرفتی است شهودی و نه ذهنی، معرفتی است متناسب با اوج کمال و تعالی شناسنده، نه مدرسه ای و استدلالی. از آن سو نیز معرفت تام نبی (ص) و وحی (ع) جز برای حضرت حق، برای کسی حاصل نمی شود، چرا که دیگران همه فروتر از این دو وجود مقدس- که نور واحدی از منشأ واحدند- می  باشند و دستیابی به معرفت تام آنان برایشان مقدور نخواهد بود. حضرت حق در قرآن کریم فراوان درباره پیامبر اکرم (ص) و معرفی ایشان سخن گفته است که برای آشنایی با جایگاه عظیم نبی اکرم (ص) به این آیات باید مراجعه کرد: در قرآن کریم اطاعت خدا و پیامبر (ص) در کنار هم مطرح و اطاعت از رسول خدا، همان اطاعت خدا شمرده شده است. آزار و ایذاء پیامبر اکرم (ص) موجب عذاب دردناک و لعنت خداوند در دنیا و آخرت تلقی شده  و دوستی خداوند متعال مشروط به اطاعت از پیامبر اکرم (ص) گردیده است. خلق و خوی الهی پیامبر اکرم و رحمت و عطوفت آن حضرت مایه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار آمده و با تعبیر ?وانک  لعلی خلق عظیم?، توصیف شده، تعبیری که تنها درباره پیامبر به کار رفته است. پیامبر اکرم (ص) عامل رهایی و آزادی مردمان از زنجیرها و بندهای سخت معرفی شده است.

بندهایی که از سویی خرافات و عادات زشت و از سوی دیگر ستمگران و سلطه جویان بر فکر و اندیشه و رفتار و حرکت تعالی جویانه انسان ها ایجاد کرده اند. او ?عبدخدا? معرفی شده است که با عبودیت و بندگی ذات حق، به عالی ترین درجه عبودیت دست یافته و از همه تعلقات و وابستگی ها رها شده است. گستره فیض و لطف نبی اکرم نه تنها همه مردمان و آدمیان که عالمیان را شامل شده و آن حضرت به عنوان ?رحمه للعالمین? معرفی شده است.... این توصیف ها گوشه ای از معرفی پیامبر (ص) در قرآن است که مروری همراه با تأمل و درنگ در این آیات و دیگر آیات، می تواند آفاق و ابعاد شخصیت الهی نبی اکرم (ص) را برای ما روشن سازد.

علاوه بر این، برخی سوره های قرآن کریم اساساً در شأن پیامبر اکرم (ص) است و این غیر از سوره هایی است که به وجود مبارک آن حضرت تأویل شده است. ?یس? که قلب قرآن کریم است و سرچشمه هایی از معرفت و حکمت از آن جاری است، به پیامبر اکرم (ص) منسوب است. سوره 47 قرآن کریم به نام نامی آن بزرگوار نام نهاده شده است: "محمد" (ص)، علاوه براین سوره فتح، سوره حجرات، سوره نجم، سوره مجادله، سوره تحریم، سوره قلم، سوره مزمل، سوره مدثر، سوره بلد، سوره ضحی، سوره شرح (انشراح)، سوره تین، سوره علق، سوره قدر، سوره کوثر برخی از سوره هایی است که ناظر به شأن و جایگاه عظیم و مرتبه رفیع آن حضرت در پیشگاه خداوند متعال است. هر کدام از این سوره ها و آیات نورانی آن، مالامال از حرمت و لطفی است که خالق متعال برای این برترین بنده مقرب خود قائل است. اقتباس از کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صد

           

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد