راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

دو موقوفه از زنان خاندان علم

دو موقوفه از زنان خاندان علم

دو موقوفه از زنان خاندان علم

نویسنده: زهرا طلایی

مقدمه

در مجموعه‏ی اسناد خاندان علم که در کتابخانه‏ی آستان قدس رضوی موجود است، موضوع‏های متعددی برای تحقیق و بررسی در تاریخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه‏ی جنوب خراسان و سیستان وجود دارد. خاندان علم با سابقه‏ی تاریخی در این منطقه از معدود امرای محلی هستند که در ضمن حکومت خود، به خدمات محلی نیز پرداخته‏اند و مسائل مذهبی و تربیتی مردم نیز مورد توجه آنان بوده است.

از موضوع‏های قابل توجه این مجموعه، وقف‏نامه‏هاست که اکثرا محلی و در امور مذهبی و خیریه هستند. از این مجموعه دو وقف‏نامه انتخاب شده که مربوط به زنان این خاندان است، نکته‏ی قابل توجه درباره‏ی این اسناد آن است که اکنون به این موقوفات عمل نمی‏شود با پرسشی که از اداره‏ی کل اوقاف بیرجند صورت گرفت، معلوم شد که هیچ اثری از این وقف‏نامه‏ها در آن محل و منطقه وجود ندارد.

وقف‏نامه‏ی شماره‏ی 1 مربوط به مادر امیر علم خان سوم - حشمت‏الملک - است. متأسفانه شرح حالی از این زن در کتاب‏ها یافت نشد. وقف‏نامه به طول 91 سانتی‏متر و عرض 54 سانتی‏متر به شماره‏ی 8189 در مخزن اسناد به ثبت رسیده است.

متن وقف ‏نامه‏ی شماره‏ی 1

بسم الله تعالی شأنه العزیز

هو الواقف ماسواه علی مرایاه (1)

/(2) حدایق ذات بهجت مهج و احداق و قطعات مرز مسطر کشیده‏ی دفاتر و اوراق واقفان فلاحت فصاحت، وقف تصویر و تحریر ثنای کبریای رب‏الاربابی سزد که اراضی اموات مواد کاینات را که عاطلات (کان الله و لم یکن معه شی ء) (2) / (3) بودند، به آب زلال ارادت لایزال، که مقدر تقدیرش، از مقسم رأس‏العین ازل، سر در جداول و انهار لیل و نهار داده محیاة (و جعلنا من الماء کل شی ء حی)(3) و مزروعات (فأخرجنا [به] نبات کل شی ء)(4) ساخت و مستغلات علیا و سفلای / (4) سماوات و ارضین را که بایرات (و کانتا رتقا)(5) بودند به شخم و شیار «ففتقناهما (6)» و باجراء میاه اشعه‏ی مهر و ماه و انفجار چشمه‏سار ثابت و سیار، دایر و عامر گردانید، انواة (7) ذرات ممکنات را که در زمین قابل قوت / (5) ید غرس الید قدرت مبدعه‏ی اوست، از تیره‏خاک ظلمت عدم به فضای عالم وجود و فعلیت برکشید و به اصل و فرع جواهر و اعراض و شاخ و برگ لواحق و مضافات و حاصل و ثمره‏ی اغراض و غایات نشو و نما بخشید. عدسه‏ی دیده‏ی اولی / (6) الابصار (8) از حال خوشه‏ی سنبله و ارتفاع خرمن ماه و محصول صیفی و شتوی اختلاف فصول انبار حبوبات، آثار ربوبیت نمودن، از خوشه صنعش یک دانه و چندین خوشه‏های خطوط شعاعی از دانه یگانه خورشید و ماه، از فیض چشمه‏سار / (7) ابداعش یک پیمانه‏ی خرمن عظیم‏المن نعوت (9) ربوبیتش، را یک دانه‏ی (فالق الحب و النوی)(10) و از بهارستان اوصاف پروردگاریش یک سبزه‏ی (الذی اخرج المرعی )(11) در رقبات(12) خالصات انفسی، اگر بقول / (8) عقول و اگر حبوب قلوب است، سرزده و برآورده‏ی فیاضیت اوست و رقبه‏ی رقبات ایام، از خاص و عام، در ید اقتدار اوست و املاک شش دانگ جهات سته‏ی عالم امکان، در تصرف اختیار اوست. شعر / (9)

مر او را رسد کبریا و منی

که ملکش قدیم است و ذاتش غنی‏

و درود نامعدود، لایق ذات بزرگواری است که مقصد اصلی باغبانان روزگار، از غرس اشجار عالم کون و فساد ثمره‏ی وجود / (10) مسعود اوست علت غایی از احیای اراضی موات، نشو و نمای ذات یکتای گوهر اوست. و صلوات طیبات و تسلیمات زاکیات بر آل و اطهارش و اولادش؛ که رساله‏ی دوازده مقاله‏ی امامت و خلافت و دوازده سهم اقلیم وصایت / (11) و

ولایت بر ذات مقدس ایشان وقفی است مؤبد؛ و حبسی است مخلد لا سیما امیرالمؤمنین و یعسوب‏الدین(13) و قطب‏العارفین، علی بن ابی‏طالب، صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین.

و بعد ذلک توفیق حضرت منان و تأیید / (12) خالق سبحان، شامل حال و کفیل احوال سعادت مآب، سرکار نواب مستطاب خورشید احتجاب قمر نقاب علیه‏ی عالیه - دام اجلالها - والده (14) سرکار عظمت‏مدار آفتاب اشتهار گردون اقتدار، مقرب‏الخاقان، امیرالامراء العظام الفخام، امیر تومان، زایر بیت الله الملک السبحان، مصدوقه‏ی (ان الله یأمر بالعدل و الاحسان)، حاج امیر علم خان، الملقب من جانب السلطان به حشمت الملک - دام اجلاله العالی - در حال صحت و ثبات عقل و تصرف مالکانه، وقف فرمودند: حسینیه‏ی معروفه که محدود است به حدود / (13) اربعه: دو حد به شارع و حدی به حسینیه‏ی محمدرضا خان نخعی (15) و حدی به سرای حسن عباس؛ برتعزیه‏ی چهارده معصوم، علیهم‏السلام، و منسوبین ایشان. به این نهج که: یک دهه از جهت خود واقفه‏ی معظمه - دام ظلها - تعزیه‏داری شود و پنج یوم به جهت / (14) عالی‏شأن عزت‏نشان، خیرالحجیج حاج عبدالله و پنج یوم به جهت مرحومه‏ی حاجیه فاطمه، خادمه‏ی نواب عالیه - دام ظلها - زوجه‏ی مشارالیه که املاک وقف نموده است و اختیار با سرکار متولیه و متولی است و سایر متولی‏ها قرار داده شد / (15) که هر قدر تعزیه چه از خود و چه از غیر که صلاح دانند در حسینیه مجانا به عمل آورند و من بعد هر قدر منفعت از بابت اجاره‏ی حسینیه واصل و عاید شود، سرکار متولی صرف و خرج تعمیر حسینیه نمایند که باعث / (16) رونق باشد، اگر چه به خادم برسانند.

و ایضا وقف نمودند، املاک مفصله و اسباب و اشیای مفصله بر حسینیه‏ی مزبوره به حسب تعزیه‏ی فوق، به طوری که اختیار کم و کیف با سرکار متولیه و متولی است. /(17) در باب قند و قهوه و قلیان و دادن منافع املاک مفصله به اهل ذکر و غیر اینها، اگر چیزی اضافه آید، بعد از اتمام تعزیه و لوازم آن صرف شود در رونق حسینیه، از جهت تعمیر و غیر آن، حتی خادم و اگر من بعد /(18) چیزی فاضل آید، به فقرا داده شود به عنوان مصرف، به اینکه اختیار با متولی باشد به یک نفر بدهد یا بیشتر و در باب اشیا و اسباب مفصله، هر گاه به خارج حسینیه خواسته باشند حمل و نقل نمایند اختیار با سرکار متولی است / (19) و املاک و اشیا و اسباب بدین تفصیل است:

[1] دو سهم و نیم روز از مزرعه‏ی حاجی‏آباد، واقع در شیب قریه‏ی بجد (16)، مع جمیع متعلقات. سیما طاحونه (17) و لواحق آن 270 فنجان (18).

[2] از قصبه‏ی بیرجند، مع جمیع متعلقات به موجب تفصیل ظهر که از هر کس که ابتیاع شده طاقه صد فنجان.

[3] و سه نیمروز که حاج آقا عبدالله، از مزرعه‏ی حاجی‏آباد وقف نموده است، که مجموع سه سهم است 90 فنجان.

[4] فرش باهو، شش زرعی و مسند چهار زرعی به انضمام قالی اطاق.

[5] تنکه‏ی (19)شیر و شکر، کرک (20)، یک فرد.

[6] ایضا تنکه‏ی کرک، یک فرد.

[7] تنکه‏ی پشم، یک فرد.

[8] تنکه‏ی کرک، یک فرد.

[9] تنکه‏ی مستعمل، دو فرد.

[10] تنکه‏ی پشم، مستعمل، یک فرد.

[11] تنکه‏ی کرک، فرد.

[12] قالین بزرگ، بوته فرد.

[13] قالین زمینه زردافشان مستعمل، فرد.

[14] قالیچه‏ی افشان طرح ختایی، دو فرد.

[15] قالیچه‏ی بوته زمینه سفید، فرد.

[16] قالیچه‏ی افشان طرح ختایی، دو فرد.

[17] قالین افشان طرح ختایی، دو فرد.

[18] قالیچه‏ی افشان میان ترنج، فرد.

[19] قالیچه‏ی افشان طرح ختایی، فرد.

[20] قالیچه‏ی زمینه لاجورد میان ترنج، فرد.

[21] ظروف چینی صد تکه که عبارت از ده مجموعه است.

[22] مجموعه‏ی خیاره‏ی بزرگ و غیره، 10 عدد.

[23] دیگ بزرگ، سه عدد.

[24] تنگ بلور زمردی، زوج.

[25] تنگ بلور ستاره قرمز، زوج.

[26] تنگ بلور ایضا، دو زوج.

[27] قهوه ریز برنج، دو زوج.

[28] کتری بزرگ، عدد.

[29] فنجان قهوه‏خوری مع زیرفنجانی، 4 دست.

[30] گلاب‏پاش بلور، زوج.

[31] استکان بلور کعب‏دار، 4 دست.

[32] کفگیر، عدد.

[33] ملاقه، عدد.

[34] آب‏گردان، بزرگ، عدد.

[35] چلوصافی، عدد.

[36] آفتابه لگن، دو دست.

[37] شمعدان، زوج.

[38] پیه‏سوز، عدد.

/ (20) و املاک مزبوره‏ی مفصله و اشیا به نهج مزبوره وقف فرمودند و ایضا عالی‏شأن عزت‏نشان، خیر الحجیج، حاج عبدالله، چون از جمله‏ی خدمه و کارگزاران درب و آستانه‏ی دولت‏سرای نواب عالیه - دام اجلالها - بود، لهذا، اقتدا / (21) [بقیه‏ی متن در حاشیه سمت راست] به مولاة خود نمود و سه نیم روز از مزرعه‏ی مزبوره وقف نمود به طریق مسطور و مادام‏الحیوة تولیت املاک و اشیای مزبوره با واقفه‏ی معظمه - دام اجلالها - است و عشر حق‏التولیه است از منافع املاک، بعد از مخارج ملکی و بعد ذالک، با سرکار امیر حشمت‏الملک (21) - دام اجلالها - و بعد ارشد اولاد ذکور ایشان که به وقف عمل نماید واگر خدا نخواسته، اولاد ذکور منقرض شوند، بعد با نواب عالیه، همشیره‏ی سرکار - دام اجلالها - واولاد ذکور ایشان به طریق فوق. و هر گاه خدا نخواسته همه‏ی ایشان منقرض شوند با عالم با رشد و تقوای قصبه‏ی بیرجند، هر چند مجتهد و امام جمعه و جماعت نباشد، و صیغه‏ی وقف بالعربیة و الفارسیة کما فی الشریعة المطهره جاری شد و حسینیه و املاک و اشیای مفصله به تصرف وقف داده شد و از ید مالکانه‏ی سرکار واقفه و واقف مزبور خارج گردید و بالفعل ید تصرف به عنوان تولیت است. کان وقوع ذلک، به تاریخ دوازدهم شهر جمادی‏الثانیة سنه‏ی 1291.

متن وقف‏ نامه‏ی شماره‏ی 2

بسم الله الرحمن الرحیم

/(2) الحمد لله فاتح ابواب البرکات بمفاتیح الصدقات و کاشف السیئات بمصابیح الحسنات. سبحان من لا وقف لاحسانه و لا قبض / (3) لامتنانه و لا حبس لجیرانه و لا عبس لضیفانه. صائغ جواهر الوجود فی قوالب مفاوز العدم. صیغة جاریة علی احسن / (4) تقویم و نظام و سابغ زواهر النعم علی قوائم هیاکل النسم. سبغة صافیة فی اجمل تنظیم و قوام وقفت الممکنات علی / (5) باب وجوبه صافرة الکف مستعطیة نائل الوجود فاعطاها، و رجعت العقول، عاجزة الدرک عن کنه معرفته / (6) مستقبلة قبلة السجود فاعفاها و اشهد ان لا اله الا الله شهادة تقف شاهدا فی موقف الشهود مرضیة لدیه / (7) و توقف مشهودا فی یوم المشهود مقبوضة بیدیه، و اشهد ان محمدا واقف اسراره و خازن استاره و ان علیا ناظر انواره / (8) و قاسم اقداره - صلی الله علیهما و آلهما - مادامت الاقطار مشحونة بآثاره (22).

و بعد، بالغترین زاد سفر هولناک معاد و محکمترین / (9) وسیله‏ی سلامتی مرصاد، پس از تکمیل معارف و ترک محرمات و ادای فرایض و اقامه‏ی واجبات، همانا خیر مستمر و صدقه‏ی جاریه است که پیوسته مثوبات (23) / (10) آن در حیات و ممات، عامل را عاید و عاصی تباه‏کار را در برزخ و قیامت، منجی از شداید است. از این رو ائمه‏ی طاهرین - صلوات الله علیهم اجمعین - که / (11) گمشدگان را به سوی یزدان هدات(24) و عاصیان را از مهاوی (25) مهالک، واثق‏ترین منجیاتند؛ بدین نمط(26) مقربات نقلیه تأکیدات بلیغه است. / (12) جابر جعفی گوید: شنیدم باقر علوم اول و آخر، محمد ابن‏علی الباقر - علیهماالسلام - را که می‏فرمود: «چگونه قوم رغبت نمی‏کنند، در کار خیر و حال آنکه، علی - علیه‏السلام، که خداش / (13) وعده بهشت داده بود - چنان بود که، عقار (27) و مستغلاتی را برای خداوند معین کرد، پس آن را صدقه‏ی مستمره قرار داد، که جاری شود بعد از او برای فقرا و عرض کرد / (14) «من این را چنین قرار دادم که برگردانی آتش را از روی من و روی مرا از آتش.» و نیز صادق آل محمد - علیهم‏السلام - فرمود: «مرد را از پس مردن اجری از پی و ثوابی از پس / (15) نرسد، جز از راه سه خصلت: صدقه‏ی جاریه که آن را در ایام حیاتش جاری کرد، به نحوی که از پس مردنش برقرار و جاری است؛ و فرزند صالحی که او را دعا کند؛ و سنت/ (16) حسنه‏ای که آن را مقرر داشته و پس از مرگ او به آن عمل می‏شود.» همانا آنان را که به زمان و اهل زمان عمیقانه نظری است، همی دانند که، ابنای این زمان را نه تنها به معاد / (17) و زاد معاد اعتماد و اعتقادی نیست، بلکه اکثر با لباس اسلامیت، چون نیک بنگری سالک سبیل انکارند، و ذاهب طریق ادبار؛ از این است که نفوس معدوده‏ای / (18) که عقاید صافیه‏ی اسلامیه را به فطرت اولیه، حافظ؛ و سلوک طریق مستقیمه‏ی مقربه را به وجهه اسلامیه سالک‏اند، وجودی بازیافته و کرامتی از کرامات زمان باید دانست / (19) از این جمله می‏شناسم: نواب علیه‏ی عالیه، مشکوة مضیئه‏ی صافیه، والده‏ی ماجده (28) زاکیه بندگان جلالت ارکان اصالت بنیان، جناب جلالت مآب اجل اکرم اعظم افخم، نقاؤه / (20) دودمان کرم، خلاصه‏ی خاندان نعم، امیر کبیر سعادت تخمیر، آقای امیر محمدابراهیم خان شوکت‏الملک (29)، حکمران خطه‏ی قهستان - دامت جلالته و خدارتها - را این نفس قویه‏ی / (21) زاکیه، اگر چه زن است من او را شیر اوژن می‏شمارم. چه پهلوان‏آسا، با طبیعت زمان مقاومت کرده و با اجتماع مال و منال و احتوای جاه و جلال، به هیچ گونه / (22) نیرنگ، دهر خوانش از دست نبرده و فتنه آخر زمانش از پا در نیاورده. گوهر پاک و فطرت تابناک را از دست نداده، از شیره‏ی جان دوست‏دار خاندان طهارت / (23) است و از بن دندان ملازم حدود اسلامیت. تابع شریعت است و سالک طریقت. این نیک زن، نیک اندیشید که اعظم سنن حسنه، تعظیم شعائر الله است / (24) (فانها من تقوی القلوب)(30) و مشعر اعظم، خاندان طهارت‏اند - فانهم ادلة الرشاد - و بالاترین تعظیم، اقامه‏ی مصیبت است - فانها من صرف / (25) الوداد (31) - و مشعل این مشعر، همه جا حسین است - فانه مصباح الدجی (32) - و هم راست نگریست که نزدیکترین مقرب افطار صائم است - فانه جنة / (26) من النار (33) - و پیشترین قربت، اطعام... - فانه امان من الفزع(34).

لذلک و علی ذلک وقف مؤبد و حبس مخلد فرمود، همگی و تمامی/ (27) مجاری یک سهم و نیم روز از قناتین سری علیا و سفلی و مجاری یک سهم و نیم روز از قنات ماشان و مجاری نیم روز از قنات آران و مجاری پانزده فنجان از قنات اسفیدنشان، / (28) کل ذلک از قنوات سبعه‏ی مزروعه‏ی هریوند، مع الاراضی و الاشجار و کافة الملحقات و المتعلقات، بر عزاداری سرور مظلومان شهید راه جانان، ابی‏عبدالله حسین بن / (29) علی بن ابی‏طالب - علیهم‏السلام - و افطار صائمین در شهر صیام، به طریق ذیل. متولی شرعی که ذیلا معین می‏شود، می‏باید پس از وضع و اخراج مصارف ملکی و ملکی / (30) و عشر حق‏التولیه، در یکی از عشرات ثلاثه شهر محرم‏الحرام، یک عشره‏ی کامله، در حسینیه‏ی جدیدالتعمیر واقفه‏ی موفقه، اقامه‏ی عزا نموده، مستمعین را در تابستان شربت / (31) و در زمستان چای و قهوه و قلیان بدهد و در روز دهم یک خرج مردانه و زنانه از جنس برنج و لوازم آن اطعام کند و در لیالی قدر از شهر الله المبارک، / (32) صایمین را افطار آب گوشت و قروت و سحر پلو بدهد و تولیت وقف مزبور، مادام‏الحیات با خود واقفه‏ی معظمه است و بعد از ایشان با فرزند ایشان، با فرزند / (33) ارجمند کامکار بزرگوار ایشان، بندگان سرکار امیر شوکت‏الملک - دام اقباله العالی - و بعد از ایشان با اولاد ایشان، نسلا بعد نسل و طبقة بعد طبقة، / (34) ما تعاقبوا و تناسلوا. و همیشه طبقه‏ی اولی، مقدم بر طبقه‏ی ثانیه و ذکور مقدم بر اناث، اکبر مقدم بر اصغر خواهد بود. توضیح آنکه، یک سهم و نیم روز از قناتین سری علیا و سفلی سهو القلم است / (35) و مجاری پنجاه و هفت فنجان از قناتین صحیح است. توضیح دیگر آنکه، متولی در هر طبقه می‏باید، همه ساله یک صد من گندم، به وزن محل از موقوفه‏ی مزبوره، به قاری مصیبت که در عشره‏ی / (36) محرم و لیالی قدر قرائت مصیبت نماید برساند و اختیار تعدد و وحدت قاری مصیبت با متولی خواهد بود.

و علی ذلک کله جرت الصیغة و حصل القبض. / (37) (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه و الله سمیع علیم)

و کان ذلک تحریرا و وقوعا فی غرة شعبان 1331.

[حاشیة پایین سند:] اقلام مفصله را وقف نموده و به تصرف وقف داده شد. صحیح است.

والده‏ی محمد ابراهیم

[سجع مهر:] (سلام علی ابراهیم، 1312) [دو مرتبه تکرار شده است.]

[حاشیه سمت راست سند، خط محمدابراهیم خان شوکت‏الملک:]

چون املاکی را که مرحومه‏ی والده‏ام - طاب ثراه - برای مصارف حسینیه وقف فرموده‏اند، وافی به مخارج معینه‏ی این وقف‏نامه نیست، لذا او را از این تاریخ، یک سهم و طاقه‏ی مزرعه‏ی عرب، ملکی خودم را وقف مصارف معینه‏ی این وقف‏نامه می‏نمایم. تولیت تا زمان حیات خودم، با خود این جانب، بعد از حیاتم احتراما، مدیر مرحومه‏ی والده با اولادم با همان شرایطی که معین شده و در متن این وقف‏نامه خواهد بود. دوم خرداد 1321.

[امضا] محمد ابراهیم علم

پی نوشت :

1- او واقف است به هر چیز و بر آنچه دیدنی است.
2- خدا بود و هیچ چیز با او نبود.
3- و از آب همه چیز را زنده گردانیدیم. (آیه‏ی 30، سوره انبیاء).
4- برون آوردیم با آن روییدن همه چیز را (آیه‏ی 99، سوره‏ی انعام) . در متن «به» افتاده بود که تصحیح شد.
5- بسته بودند (آیه‏ی 30، سوره‏ی انبیاء).
6- پس آنها را گشودیم (آیه‏ی 30، سوره‏ی انبیاء).
7- انواة: از «نوی» به معنی هسته .
8- اولی‏الابصار: صاحبان درک، خردمندان.
9- نعوت: صفت‏ها.
10- شکافنده‏ی دانه و هسته. (آیه‏ی 95، سوره‏ی انعام).
11- آنکه بیرون آورد چراگاه را. (آیه‏ی 4، سوره‏ی الاعلی).
12- رقبات: جمع رقبه به معنی روستاهایی که جمعا تشکیل املاک موقوفه یا خالصه را بدهند، ملک یا زمینی که به کسی داده شود که تا عمر دارد از آن بهره و فایده ببرد. (فرهنگ معین).
13- پیشوای دین.
14- نام و القاب حشمت‏الملک در بالای سند نوشته شده است و در اینجا به داخل متن منتقل شد.
15- محمدرضا خان نخعی، از امرای خوسف که همواره حشمت‏الملک با وی در اختلاف بود و در نهایت نیز توسط عمال حشمت‏الملک به قتل رسید. تعدادی از اسناد مربوط به اختلافات این دو امیر در گزیده‏ی اسناد (ج 1) که توسط کتابخانه‏ی مرکزی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی در دست نشر است موجود است.
نیز رک به، باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، از سیر تا پیاز، مهتاب، تهران، 1370، ص 660.
16- بجد دشتی است در مشرق بیرجند که سابقا قنات دهکده‏ی علی‏آباد که در این دشت واقع است باعث آبادانی آن منطقه بوده اما بروز خشک‏سالی به مرور خشکی قنات و متروک شدن علی‏آباد انجامید. روضه‏خوانی‏ها نیز بعدها توسط حسام‏الدوله به بیرجند منتقل شد. رک به: هیل، اف، نامه‏هایی از قهستان، ترجمه و تعلیق دکتر محمد حسن گنجی، مشهد، آستان قدس رضوی، مرکز خراسان شناسی، 1378، صص 121-116.
17- سیما: کلمه‏ای است که در مقام ترجیح دادن اسم مابعد به ماقبل استعمال می‏شود. به معنای علی‏الخصوص، خصوصا، طاحونه: آسیاب (فرهنگ معین).
18- اعداد در متن به خط سیاق نوشته شده است که به کمک کارشناسان اداره‏ی اسناد بازخوانی شد.
19- تنکه: معنی این واژه با جستجو در فرهنگ‏ها و واژه‏شناسی‏های قاین و بیرجند یافت نشد اما جناب آقای دکتر اسدالله آزاد استاد محترم دانشگاه فردوسی مشهد آن را «خورجین» معنی کردند.
20- کرک، در متن اصلی کورک آمده بود - برابر تلفظ محلی - که تصحیح شد.
21- امیر علم خان سوم حشمت‏الملک فرزند امیر اسدالله خان حسام‏الدوله بود که بعد از فوت پدر حاکم قاینات شد و به واسطه‏ی لیاقت، کاردانی تصدی حکومت سیستان را نیز به دست آورد. و در سال 1284 ق در سفر ناصرالدین شاه به خراسان در مشهد به حضور شاه رسید و به حشمت‏الملک ملقب گردید و در سال 1309 با منصب امیر تومانی به دریافت یک قبضه شمشیر مرصع مکلل به الماس از طرف شاه نایل شد. او در همین سال به هنگام بازگشت از مشهد در گناباد درگذشت و در دارالسعاده در حرم اما رضا (ع) مدفون شد. بامداد، مهدی ، شرح حال رجال ایران، ج 2 ص 341.
22- به نام خداوند بخشنده‏ی مهربان. سپاس خدای را که درهای نیک‏بختی و سعادت را با کلیدهای صدقات و خیرات می‏گشاید و تاریکی گناهان را با چراغ‏های نیکی‏ها برطرف می‏سازد. منزه است خدایی که برای احسان و انعامش وقفه‏ای نیست و هیچکس از همسایگی او محروم نیست و او از ضیافت و مهمانداری رنجور نیست. هستی را در قالب‏های وادی عدم به بهترین وجه فرو ریزد و نعمت‏های خویش را بر موجودات کامل سازد. همه‏ی ممکنات در درگاه واجب‏الوجودی او با تهی‏دستی ایستاده و خواهان اعطای وجود و هستی‏اند پس هستی را به آنان عطا فرمود. و خردها از درک واقعی او ناتوان شده و به سجده و پرستش روی آوردند. گواهی می‏دهم که جز او خدایی نیست شهادتی که هم شاهد و هم مشهود روز جزا و هم مرضی و پسند حضرتش باشد. گواهی می‏دهم که محمد (ص) به رازهای او آگاه و نگهبان سراپرده‏ی اوست و علی عهده‏دار انوار و تقسیم کننده‏ی مقدرات اوست. بر این دو وخاندان آنها پیوسته درود باد.
23- مثوبات، جزای نیکی، مزدها. (لغت‏نامه‏ی دهخدا).
24- هدات: هدایت کنندگان. (فرهنگ معین).
25- مهاوی: پستی‏های زمین میان دو کوه. (لغت‏نامه‏ی دهخدا ).
26- نمط: طریقه، نوع، روش. (لغت‏نامه‏ی دهخدا) .
27- عقار، متاع، خانه، ملک، آب و زمین زراعتی. (فرهنگ معین).
28- هاجر دختر میر زین‏العابدین از محترمین هریوند.
29- امیر محمدابراهیم خان ملقب به شوکت‏الملک و معروف به شوکت‏الملک دوم کوچکترین پسر حشمت‏الدوله و پدر امیر اسدالله علم وزیر دربار پهلوی دوم در 1259 خورشیدی متولد شد، در سال 1321 ق به جای برادرش امیر اسماعیل خان شوکت‏الملک که به تهران احضار شده بود عازم دربار مظفرالدین شاه شد. در این موقع امیر اسماعیل خان درگذشت و وی رسما به جانشینی او به حکومت قاینات تعیین شد و ثروت برادر به او رسید. او خدمات زیادی در راه پیشرفت بیرجند انجام داد. در سال 1315 خورشیدی والی فارس شد و در 1316 به تهران آمد و در 1317 در کابینه‏ی جم و در 1318 در کابینه‏ی متین دفتری و در 1319 در کابینه‏ی علی منصور و در 1320 در کابینه‏ی فروغی وزیر پست و تلگراف بود. در سال 1323 به عارضه‏ی قلبی دچار و به قاین بازگشت و در همین سال در سن 64 سالگی درگذشت و در بارگاه رضوی در آرامگاه خاندان علم مدفون شد.
رک: بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، زوار، تهران 1357، ج 6، صص 206-204 و نیز رک: منصف، محمدعلی، امیر شوکت‏الملک علم، امیرکبیر، تهران، 1354.
30- که آن از تقوی و پاکی دل‏هاست.
31- که آن از دوستی خالصانه است.
32- او روشنایی و چراغ تاریکی‏هاست.
33- که آن پس آتش است.
34- که آن امان از ترس است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد