دانش غذای جان است
کلمه «975»
نسبتِ دانش به جان نسبتِ خوراک است به تن که مایه بقاء و فربهى است و ترکش مُهلِک است ؛چنانکه خوراک اقسامى و احکامى و اوقاتى و اندازهاى دارد ، دانش هم دارد و هر تن را خوراکى سزاوار است ،هر جان را هم دانشى ،هر تن در خورِ هر خوراک نیست که ضرر دارد یا فایده ندارد ،هر جان هم در خورِ هر دانش نیست یا آنکه در خور هست اما سرمایه ندارد که بخرد و بخورد پس حسرت مىبرد سرمایه دانشها هم مبادى و اصطلاحاتِ خاصّه آنها است ؛اقسامِ غذا سه است نافع ،مضرّ ،بى نفع و بى ضرر ،پس احکامش وجوب و حرمت و اباحه است یا شرعاً یا طبّاً یا عرفاً یا عادةً و اوقاتِ ضرورىِ غذا هر سه روز یک بار و غیرِ ضرورى روزى دوبار یا چهار بار یا شش بار که به فاصله 12 ساعت یا شش یا چهار ساعت باشد ..................
دانش غذای جان است کلمه «975» نسبتِ دانش به جان نسبتِ خوراک است به تن که مایه بقاء و فربهى است و ترکش مُهلِک است ؛چنانکه خوراک اقسامى و احکامى و اوقاتى و اندازهاى دارد ، دانش هم دارد و هر تن را خوراکى سزاوار است ،هر جان را هم دانشى ،هر تن در خورِ هر خوراک نیست که ضرر دارد یا فایده ندارد ،هر جان هم در خورِ هر دانش نیست یا آنکه در خور هست اما سرمایه ندارد که بخرد و بخورد پس حسرت مىبرد سرمایه دانشها هم مبادى و اصطلاحاتِ خاصّه آنها است ؛اقسامِ غذا سه است نافع ،مضرّ ،بى نفع و بى ضرر ،پس احکامش وجوب و حرمت و اباحه است یا شرعاً یا طبّاً یا عرفاً یا عادةً و اوقاتِ ضرورىِ غذا هر سه روز یک بار و غیرِ ضرورى روزى دوبار یا چهار بار یا شش بار که به فاصله 12 ساعت یا شش یا چهار ساعت باشد .
حلال و حرام و مباح غذا هم جزء اقسام مىشود هم جزءِ احکام و هم جزءِ اوقات که هنگام سیرى حرام است و از نیم سیرى که اِنحدارِ از فَمِ مَعِدَه باشد مباح است تا آخرین درجه گرسنگى که واجب است و هر حرامى به جزء سَمّ در آن وقت حلال مىشود ؛و این اقسام و احکام گاهى به اعتبارِ صفات و کیفیّاتِ داخله غذاء است و گاهى به اعتبارِ امورِ خارجه از غذا و گاهى به اعتبارِ نسبتِ غذاها به یکدیگر .
اکنون باید به یارىِ فکر و سلیقه در دانش هم این سخنان را جارى و تطبیق نمود و خطا هم بسیار رو مىدهد چنانکه خودِ آدم درباره خودش دشوار است که تواند حکم بى خطا نماید ؛نیازمندِ مرشدى کامل مىشود یا قانونى حافِل .
حرام گاهى مقابلِ حلال مىآید گاهى مقابلِ واجب و گاهى شخصى است و گاهى نوعى و گاهى جنسى است و گاهى مقدارى (که از غذاءِ حلالِ نافع بسیار خوردنش حرام است) و گاهى داخلى است مانندِ سمّ و گاهى خارجى مانند عسل و خربزه با هم که مضرّ و حرام است و هر یک تنها نافع و حلال) .
حرامِ از دانش هم این اقسام را دارد باید نیکو تمیز داد که خودِ این تمیز بزرگتر دانشى را لازم دارد .
کلمه «976»
جانها هم با هم نژاد و خویشى و دور و نزدیکى و رقابتِ نژادى و توانایى و ناتوانى دارند و شناخت و ناشناخت و شباهت و تنافر و خرد و کلان و زشت و زیبا دارند ؛و زایش و نازایشى و بیمارى و دواهاىِ داخلى و خارجى و عادى و غیرِ عادى دارند امّا مرگ ندارند .
علم و دانش Knowledgehttp://www.iranayin.com مرجع: کتاب هزار و یک کلمه |