راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

أرمیا از قربانگاه کربلا خبر مى‏دهد .....آیا قاتلان حضرت امام ...

أرمیا از قربانگاه کربلا خبر مى‏دهد .....آیا قاتلان حضرت امام حسین (ع) در روز قیامت از جدّش امید شفاعت دارند؟ریشه‏هاى مسأله‏


أرمیا از قربانگاه کربلا خبر مى‏دهد ..... 

موضع‏گیرى برخى اهل کتاب در مجلس یزیددرمورد رسالت انقلاب حسینى ؛ ریشه‏هاى مسأله‏

رسالت انقلاب حسینى به طایفه، ملّت و یا زمان خاصى منحصر نمى‏شود. از این رو مى‏بینیم که مرتکبان و مسبّبان این فاجعه بزرگ تنها از سوى مسلمانان مورد تنفر و مخالفت قرار نمى‏گیرند، بلکه همه آزادگان جهان در طول روزگار از آنان بیزارى مى‏جویند؛ و از آن جمله برخى اهل کتاب حاضر در مجلس یزید بودند.

ریشه‏هاى مسأله‏

این درست است که عمق فاجعه و تراژدى طلب مى‏کند که هر انسان آزاده‏اى در برابرش موضع روشن، عالى و استوار بگیرد. اما در اینجا ریشه‏هاى مسأله به مطالبى باز مى‏گردد که در آثار و کتاب‏هاى اهل کتاب درباره واقعه کربلا آمده است.

سالم بن ابى جعده از کعب الاحبار نقل مى‏کند که گفت: در کتاب ما آمده است که مردى از فرزندان محمد رسول الله (ص) کشته مى‏شود و هنوز عرق چارپایان یارانش خشک نمى‏شود که به بهشت در مى‏آیند و دست در گردن حور العین مى‏اندازند. در این هنگام حسن (ع) بر ما گذشت و ما گفتیم: آیا او این است؟ گفت: نه. سپس حسین (ع) بر ما گذشت و ما گفتیم: آیا او این است؟ گفت: آرى. « . امالى صدوق، ص 203، مجلس 29، ح 220؛ بحار الانوار، ج 44، ص 224، ح 2. »

در کامل الزیارة از خالد ربعى نقل شده است که گفت: کسى که از کعب شنیده بود برایم چنین نقل کرد: نخستین کسى که قاتل حسین (ع) را لعنت کرد ابراهیم خلیل الرحمن بود. خودش او را لعن کرد و از فرزندانش نیز عهد و پیمان گرفت که او را لعن کنند. سپس موسى بن عمران او را لعن کرد و امّتش را نیز به این کار فرمان داد. سپس داود او را لعن کرد و بنى اسرائیل را به این کار فرمان داد. سپس عیسى او را لعن کرد و فراوان مى‏گفت:

اى بنى اسرائیل قاتلش را لعنت کنید؛ و اگر روزگارش را درک کردید از یارى او باز مایستید. زیرا هر کس با او شهید شود گویى که با پیامبران در جنگ پیشروى کرده است ... گویا من به بارگاهش مى‏نگرم. هیچ پیامبرى نبود مگر اینکه کربلا را زیارت کرد و کنارش ایستاد و گفت: تو بقعه‏اى هستى با خیر فراوان و ماه تابان در تو مدفون مى‏شود. « کامل الزیارات، ص 67، ح 2؛ نیز ر. ک. العوالم، ج 17، ص 593، ح 2؛ بحار الانوار، ج 44، ص 301، ح 10. »

خوارزمى نقل مى‏کند که وقتى کعب الاخبار در روزگار عمر بن خطاب مسلمان شد به مدینه آمد. مردم شهر از او درباره حوادث روزگار آخر الزمان مى‏پرسیدند و او در پاسخ آنها مى‏گفت: «بزرگ‏ترین آنها درگیرى خونینى است که هرگز فراموش نمى‏شود؛ و آن همان فسادى است که خداى متعال در کتاب شما از آن یاد کرده و فرموده است: «تباهى در خشکى و دریا آشکار گردید.» تبهکارى با هابیل به دست قابیل آغاز گردید و با قتل حسین بن على (ع) پایان مى‏پذیرد. سپس کعب گفت: شاید قتل حسین را آسان مى‏گیرید، آیا نمى‏دانید که در روز قتل او درهاى همه آسمانها گشوده مى‏شود و به آسمان اجازه داده مى‏شود که خود تازه بگرید؟ وقتى دیدیدکه سرخى از شرق و غرب آسمان برآمده است، بدانید که براى حسین (ع) مى‏گرید. به او گفتند: اى ابا اسحاق چرا آسمان براى پیامبران پیشین و فرزندانشان و براى کسانى که از حسین (ع) بهتر بودند چنین نمى‏کند؟ او جواب داد: واى بر شما قتل حسین (ع) کارى است بس بزرگ، چرا که او پسر دختر بهترین پیامبران است و او را آشکارا و ظالمانه به قتل مى‏رسانند و سفارش رسول خدا (ص) را درباره‏اش رعایت نمى‏کنند، در حالى که از نسل پیامبر (ص) و پاره تن اوست و با دریایى از اندوه در کربلا کشته مى‏شود.» « . مقتل خوارزمى، ج 2، ص 169. »

ابن کثیر گوید: «از کعب الاحبار روایاتى درباره کربلا نقل شده است.» « . البدایة والنهایة، ج 8، ص 201. »

رأس الجالوت گفته است: «من مى‏شنیدم که فرزند یکى از پیامبران در کربلا کشته‏مى‏شود. چون به این سرزمین مى‏رسیدم، چارپایم چنان مى‏دوید که من جا مى‏ماندم! اما پس از کشته شدن حسین (ع) به آرامى حرکت مى‏کردم.» « الکنى( از دولابى)، ج 2، ص 20؛ المعجم الکبیر، ج 3، ص 118، ح 2827؛ سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 291؛ الکامل فى التاریخ، ج 4، ص 90. »

سبط بن جوزى به نقل از ابن سیرین گوید: پانصد سال پیش از بعثت پیامبر (ص) سنگى به زبان سریانى پیدا شد که ترجمه عربى آن چنین بود:

أرتجوا امّة قتلت حسیناً شفاعة جدّه یوم الحساب « تذکرة الخواص، ص 274، بسیارى از مورخان دیگر نیز همین معنا را با اندکى اختلاف نقل کرده‏اند، مثل: نظم درر المسطین، ص 219؛ کشف الغمة، ج 2، ص 54؛ فرائد السمطین، ج 2، ص 160؛ کشف الغمّة، ج 2، ص 54؛ البدایة والنهایة، ج 8، ص 202؛ احقاق الحق، ج 11، ص 567؛ الرجال، شیخ عثمان دورة الحنفى، ص 386؛ الاخبار الطوال، ص 109؛ تاریخ الخمیس، ج 2، ص 299؛ حیاة الحیوان، ج 1، ص 60؛ نور الابصار، ص 122. »

آیا قاتلان حضرت امام حسین (ع) در روز قیامت از جدّش امید شفاعت دارند؟

خوارزمى از یکى از رهبران بنى سلیم نقل مى‏کند که گفت: بزرگان ما براى ما چنین نقل کرده‏اند: بر یکى از کنیسه‏هاى روم وارد شدیم. در دیوارش صخره‏اى دیدم که در آن چنین نوشته بود:

آیا امتى که حسین را کشته است در روز قیامت به شفاعت جدّش امید دارد؟

نه به خدا سوگند، براى آنها شفیعى نیست؛ و آنان در قیامت در عذاب هستند.

ما به یکى از بزرگان کنیسه گفتیم: از چه زمانى این نوشته در اینجا هست؟ گفت:

سیصد سال پیش از بعثت پیامبر شما. « . مقتل خوارزمى، ج 2، ص 93؛ بشارة المصطفى، ص 201؛ امالى صدوق، ص 193، مجلس 27 ح 203؛ روضة الواعظین، ج 1، ص 193؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 199؛ احقاق الحق، ج 11، ص 557 560. »

در برخى کتاب‏ها آمده است که ششصد سال پیش از مبعث رسول خدا (ص) این شعر در اینجا یافت شده است. « . کفایة الطالب، ص 838؛ تهذیب الکمال، ج 6، ص 442. »

زرندى از سلیمان بن یسار نقل مى‏کند: سنگى یافت شد که بر آن نوشته شده بود:

ناگزیر فاطمه (س) در قیامت باز مى‏گردد، در حالى که پیراهنش به خون حسین (ع) آغشته است؛ واى بر کسى که در روز قیامت، چون در صور دمیده شود، شفیعانش دشمنش باشند. « نظم دررالسمطین، ص 219. »

مهمّ‏تر از همه اینها در عهد جدید و قدیم مطالبى آمده است که بر امام حسین (ع) انطباق دارد. استاد شیخ احمد الواسطى در کتاب ارزشمند «اهل البیت فى الکتاب المقدس» مى‏نویسد:

یوحنا از قربانى کربلا خبر مى‏دهد

در سفر یو حنا آمده است:

کى أتّا نشحطتا

فى بدمخا قانیتا لإیلوهیم‏

من کل مشبحا فى لا شون فى کل عم فى گوى‏

فى ایریه فا اشمع‏

قول ملاخیم ربیم‏

قورئیم عوشیر فى حاخما

فى گبورها فى هدار کافود فى براخا « . یوحنا: 9 12، ص 463،« اصل العبرى»، عهد جدید. »

تو آنى که قربانى شدى‏

و خون پاکت را براى بیدارى اقوام و ملّتها

به عنوان قربانى، تقدیم پیشگاه پروردگار کردى‏

این کشته‏

به مجد و عزّت و کرامت ابدى خواهد رسید

چرا که او

تجسّم عالى قهرمانى و فداکارى است.

متن عبرى، از خلال آنچه بر زبان یوحنا جارى شده است، به امام حسین (ع) اشاره دارد؛ مبنى بر اینکه او قربانى‏اى است که جان خود و اهل بیتش را به خاطر خداوند فدا کرد؛ و او در طول گذشت روزگاران و نسل‏ها به مجد و عزّت خواهد رسید. این معنا از تحلیل لغوى متن عبرى بر مى‏آید: نشحطتا، اسم فاعل از فعل شاحط به معناى «سر برید و کشت» مى‏باشد. « المعجم الحدیث، ص 471. » فعل قانیتا در عبارت بَدِمْخا قا نیتا در اصل قانا به معناى خرید و تا در قانیتا، تاى مخاطب است؛ « . همان، ص 104 و 425. » و کل عبارت تأکید دیگرى است بر اینکه قربانى خونش را به ازاى نزدیکى به خداوند و کسب رضایت او مى‏فروشد. آنگاه به نکته دیگرى اشاره مى‏کند و آن این است که قربانى تقدیم شده به وسیله حسین (ع)، متعلق به همه اقوام و ملتها با زبانها و نژادهاى گوناگون است. آنجا که مى‏گوید: «من کل مشبحا و لاشون و عمّ و گوى». « . همان، ص 240، 369، 48. » آن گاه با عبارت «فى اشمع قول ملاخیم ربیم قورئیم عوشر فى حاخمافى گبورا فى هدار کافود» « . همان، ص 81، 114، 212. »، تأکید مى‏ورزد که خداوند مجد و کرامت و عزّت را نصیب سید الشهدا (ع) خواهد کرد. این عبارت‏ها بر سید الشهدا (ع)، قربانى کربلا، انطباق دارد؛ زیرا او تنها کس در میان همه شهیدان تاریخ است که این ویژگى‏ها را دارا مى‏باشد.

أرمیا از قربانگاه کربلا خبر مى‏دهد

در سفر ارمیا آمده است:

فى هیوم هَهو کاشلوا

فى نافلوا تسافوناعل ید نهر فرات‏

فى آکلا حیرب‏

فى سابعا

فى راوتا من دمام‏

کى زبیح لأدوناى یهفا

تسفاؤوت با ایرتس‏

تسافون إل نهر فرات « . العهد القدیم، سفر ارمیا، 46: 6، 10، ص 782« اصل العبرى» »

در آن روز کشتگان در معرکه مى‏افتند

در نزدیکى نهر فرات‏

و نیزه‏ها و شمشیرها سیر و سیراب مى‏شوند

از خون‏هایى که در میدان نبرد جارى مى‏گردد

به سبب کشتار ربّ الجنود در زمین‏

واقع در شمال نهر فرات‏

متنى که ارمیا از آن خبر مى‏دهد، به روشنى کامل از قربانگاه طف در کربلاى حسین (ع) پرده بر مى‏دارد. تحلیل لغوى نشاندهنده سختى حوادث آن روز است. آنجا که کشتگان در میدان نبرد مى‏افتند: «کاشلوا فى نافلوا»؛ در شمال نهر فرات: «تسافونا عل ید نهر فرات». « . العهد الجدید، ص 226، 311، 406. »

آن گاه بر این نکته تأکید مى‏ورزد که شمشیرها و نیزه‏ها از خون‏هایى که در میدان نبرد مى‏ریزد سیر و سیراب مى‏شود: «فى آکلا حیرب فى سابعا فى راوتا من دمّام»؛ و بار دوّم اشاره مى‏کند که این کشتار در شمال نهر فرات اتفاق مى‏افتد: «تسافون إل نهر فرات». اینکه ارمیا از سقوط شهیدان و سیراب شدن شمشیرها از خون آنها در زمینى واقع بر نهر فرات خبر مى‏دهد به روشنى دلالت دارد بر اینکه آن سرزمین کربلا است. چرا که عبیداللّه زیاد چون عمر سعد را در رأس سپاه فرستاد، در جایى در کنار فرات به نام کربلا به حسین بر خورد؛»

 پس او را از آن منع کردند و میان او و آب حایل گشتند. این دو متن واخبارى که درباره حوادث کربلا و پیش آمدهاى سیّد الشهدا (ع) در آنها آمده است، با آنچه از رسول‏خدا (ص) و ائمه (ع) درباره مظلومیت حسین (ع) و اشاره به قتل وى در دوران کودکى‏اش نقل شده است مطابقت دارد. « اهل البیت فى الکتاب المقدس، ص 113- 118. ».»..........

تحقیق وتهیه و تنظیم : سید خلیل شاکری(شاکر سردرود)استفاده از مطالب وبلاگ بدون درج منبع شرعا حرام و به استناد قانون حق کپی رایت و حقوق مولفین ممنوع بوده و قابل پیگرد قضائی می باشد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد