راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

عرفان اسلامی (21) یقین ریشه ی امید

عرفان اسلامی (21) یقین ریشه ی امید
عرفان اسلامی (21) یقین ریشه ی امید
نویسنده : استاد حسین انصاریان

شرح کتاب مصباح الشریعة ومفتاح الحقیقة

وَالرَّجاءُ فَرْعُ الْیَقینِ
دوّمین اصلى که زندگى عارفان بر محور آن مى چرخد ، « امید » است . امید به لطف حق . امید به رحمت دوست . امید به عنایت او . امید به خداوندى که بدون درخواست از او ، انسان را از فیض وجود بهره مند نمود و از ابتداى تکوین نطفه ، تا بیرون رفتن از دنیا ، در همه ى شئون حیات ، آدمى را غرق در نعمت و لطف و عنایت خود فرموده است .
امیدِ انسان به حضرت دوست ، میوه ى یقین او به واقعیّاتى است که از خداوند مهربان نسبت به انسان صادر شده است . و این امید یکى از بهترین سرمایه هاى معنوى است که با کمک آن ، انسان به کمالاتى که مافوق تصوّر است مى رسد .
امید شیرین ترین میوه اى است که قلب انسان چشیده و برترین سرمایه اى است که آدمى به وسیله آن سودمندترین تجارت را انجام داده است .
براى به دست آوردن یقینى که سازنده ى امید است باید سه حقیقت را در نظر گرفت :
1 ـ رفتار خداوند با انسان .
2 ـ برخورد حضرت حق با گنهکاران پشیمان .

3 ـ توجّه به آیات و روایاتى که در باره ى امید رسیده است .............................

عرفان اسلامی (21) یقین ریشه ی امید
عرفان اسلامی (21) یقین ریشه ی امید

نویسنده : استاد حسین انصاریان

شرح کتاب مصباح الشریعة ومفتاح الحقیقة

وَالرَّجاءُ فَرْعُ الْیَقینِ
دوّمین اصلى که زندگى عارفان بر محور آن مى چرخد ، « امید » است . امید به لطف حق . امید به رحمت دوست . امید به عنایت او . امید به خداوندى که بدون درخواست از او ، انسان را از فیض وجود بهره مند نمود و از ابتداى تکوین نطفه ، تا بیرون رفتن از دنیا ، در همه ى شئون حیات ، آدمى را غرق در نعمت و لطف و عنایت خود فرموده است .
امیدِ انسان به حضرت دوست ، میوه ى یقین او به واقعیّاتى است که از خداوند مهربان نسبت به انسان صادر شده است . و این امید یکى از بهترین سرمایه هاى معنوى است که با کمک آن ، انسان به کمالاتى که مافوق تصوّر است مى رسد .
امید شیرین ترین میوه اى است که قلب انسان چشیده و برترین سرمایه اى است که آدمى به وسیله آن سودمندترین تجارت را انجام داده است .
براى به دست آوردن یقینى که سازنده ى امید است باید سه حقیقت را در نظر گرفت :
1 ـ رفتار خداوند با انسان .
2 ـ برخورد حضرت حق با گنهکاران پشیمان .
3 ـ توجّه به آیات و روایاتى که در باره ى امید رسیده است .

1 ـ رفتار خداوند با انسان .

در مسئله رفتار خداوند با انسان که چگونه از باب لطف و محبّتش او را آفریده و چه اسرارى در آفرینش او به کار برده و چه نعمت هایى بدون اینکه مستحق باشد به او ارزانى داشته هزاران کتاب نگاشته شده است . در حالى که ا ین همه کتاب هرگز نتوانسته حتّى گوشه اى از محبّت هاى آن وجود مقدّس را نسبت به انسان بازگو کند . چگونه مى توان در چند صفحه ى محدود و با فکرى ناقص و نارسا عنایت او را نسبت به بندگان بازگو کرد !
در اینجا به خلاصه اى از فرمایشات حضرت صادق (علیه السلام) که نشانگر لطف خداى متعال به بندگان است و آن حضرت براى « مفضّل » بیان کرده اند اشاره مى کنیم تا پس از مطالعه این سطور ، از خواب غفلت بیدار شده، و آن همه ابر تیره را از روى چهره آن همه محبّت آن حضرت کنار زده ، و چراغ پر نور امید در دل هایمان روشن گردد . و این امید باعث مى شود به دامن رحمتش درآویخته و به سوى مقام قرب جنابش به پرواز آییم .
« اى مفضّل ! اولِ عبرتها تدبیرى است که ، حق تعالى در رحم مادر درباره ى جنین مبذول مى دارد ، در حالى که او پنهان است در سه ظلمت یعنى تاریکى شکم ، تاریکى رحم و تاریکى بچه دان . هنگامى که در طلب غذایى ، دفع اذیّتى و بلایى و یا جلب منفعتى و دفع مضرّتى چاره اى ندارد ; پس به سوى او از خون حیض ، آن مقدار که غذاى او شود ، جارى مى شود . چنانچه آب غذا مى شود و پیوسته این غذا به او مى رسد تا خلقتش تمام مى شود ، و بدنش مستحکم ، پوستش براى تحمّل فشار هوا آماده و آن چنان قدرت مى گیرد که از سردى و گرمى درامان بماند . چشمان او قدرت دیدن روشنایى را پیدا مى کند . در این حال مادرش را درد زاییدن مى گیرد تا طفل متولد گردد . چون از تنگناى رَحِم به میدان جهان درآید و به نوع دیگر از غذا محتاج باشد ، مدبّر حقیقى ، همان خون کثیف را که در رحم مادر غذاى او بود به شیر لطیف مبدّل گرداند و کسوت گلگون خون را از او کنده ، لباس سفید شیر بر او مى پوشاند و مزه و رنگ و صفاتش را تبدیل کند ; زیرا در این حالت این غذا براى بدن او از غذاى سابق موافق تر است و در همان ساعت که به این نوع از غذا محتاج مى شود ، به حکم حکیم قدیر غذاى شیر براى او مهیاست و به الهام الهى زبان بیرون مى آورد و لبها را مى جنباند و طالب غذا مى شود و در آن وقت دو پستان مادر ، براى او مانند دو مشک کوچک آویخته ، که هر زمان احتیاج پیدا کند برایش مهیا باشد .
تا زمانى که بدنش تر و تازه و نازک و دستگاه گوارشش نرم و لطیف است و تاب غذاهاى غلیظ را ندارد ، به این شیر اکتفا مى کند ، و چون نشو و نما کرد و بزرگتر و قویتر شد و احتیاج به غذاى غلیظ پیدا کرد ، تا بدنش بدان وسیله محکم شود و اعضایش قوت بگیرد ، از برایش دندانهایى که چون آسیاهاى خرد کننده است روئیده مى شود تا با آن غذا را بجود و فرو بردنش آسان گردد . بر این احوال رشد مى کند تا به سن بلوغ برسد . هنگام بلوغ اگر مرد است به روى او موى مى رویاند که علامت مردان و موجب عزت ایشان است و اگر زن باشد رویش را از موى پاک مى نماید تا حسن و طراوتش باقى مانده و موجب میل مردان به سوى او گردد .
به زبان مزه هاى مختلف را مى چشد و میان آنها فرق مى گذارد که کدام تلخ و کدام شیرین و کدام ترش و کدام شور و کدام گندیده و پاکیزه است .
زبان ابزارى است براى فرو دادن طعام و آب ، و دندانها شکل دهنده ى لب ها است که از درون دهان حافظ لبهاست تا سست نشوند و نیاویزند . براى هریک از عضوهاى بدن انسان فایده هاى زیادى است .
پلک را ببین که براى چشم به منزله ى پرده است . هر وقت بخواهند بیاویزند و هرگاه لازم باشد بالا روند و دیده را در میان گودالى قرار داده و به وسیله پلک و موهاى ویژه آن را در بند حفاظت کشیده است .
دل را میان سینه قرار داده و پنهان نموده و پیراهنى که به منزله ى پرده اى براى دل است به روى آن کشانده و دنده ها را حافظ آن گردانیده و گوشت و پوست را روى آن دنده ها قرار داده است ، تا دل از عوارض خارجى محفوظ بماند .
تأمل کن در آب دهن و منفعتى که در آن است ، حق تعالى مقرّر فرموده همیشه جارى باشد ، که دهان و گلو را رطوبت دهد ; زیرا بدون این رطوبت دهان و زبان و گلو فاسد مى شد و اگر این آب نبود ، غذا گوارا نمى شد . این رطوبت به منزله ى مرکبى است که غذا را به معده مى رساند . همچنین این رطوبت به زَهْرِه مى رسد و موجب سلامت حال انسان مى شود » .
آنگاه حضرت به بسیارى دگر از نعت هاى مادى و معنوى که از جانب حق به انسان عطا شده است اشاره مى فرماید و از انسان دعوت مى کند که در برابر این همه لطف و نعمت ، فرمانبر آن وجود مقدس باشد .
آیا این همه نعمت که شبانه روز در برابر دیدگان ماست که اگر یکى از آنها نبود انسان دچار مشکلات غیر قابل حل مى شد در حالى که خداى متعال همه را از راه لطف و محبّت به آدمى عنایت کرده است بدون درخواست و خواهش و اصرارى ، سازنده ى یقین در عمق جان و دل انسان نسبت به کرم و عنایت خدا به آدمى نیست ؟!
از هنگامى که بشر نطفه اى در صلب پدر بود ، تا به امروز که غرق در انواع نعمت هاى غیر قابل شمارش است ، دایم مورد احسان بوده ، و این احسان حتمى و حسى است که دلیل و راهنماى انسان به سوى « امید » است . و اینکه با وجود چنین خداى کریم و رحیمى که در همه ى امور به خصوص در مسئله قبول توبه و عذر و اینکه تنها حضرت اوست که از باب لطف و کرمش تمام کمبودها را جبران مى کند باید به جنابش امید داشت و از یاس و نومیدى ، که طبق آیات سوره ى یوسف کفر محض است ، پرهیز کرد .
البته تذکر یک نکته ى بسیار مهمّ در اینجا ضرورى است و آن این است که کسى باید به حضرت حق امید ببندد که فرمان او را اجرا کرده و مى کند و براى آینده و آخرتش بذر عمل بکارد و در برابر گناهان انجام گرفته به سلاح توبه مسلح شود ، وگرنه از نظر قرآن و سنّت ، امید انسان به مزد و بخشش پروردگار ، بدون عمل و منهاى جبران گناه ، امید بیجایى است .
کشاورزى که زمین در اختیار دارد و در فصل پاییز ، زمین را از سنگ و خار و خاشاک پاک نکرده و آن را شخم نزده و فعالیتهاى لازم را انجام نداده و هیچ گونه بذرى در آن نکاشته است ، اگر امید برچیدن محصول از آن زمین داشته باشد ، این امید از کمال جهل و بى خردى است . چنین امیدى به خدا نه اینکه از نظر اسلام امید نیست ; بلکه امنیّت از مکر الله است که از گناهان کبیره و علّت عذاب در روز قیامت است .
انسان زمانى که ساز و برگِ جنگِ با دشمن درونى و بیرونى را مهیّا کرده و به میدان درآمده باشد باید ، امید به پیروزى داشته و یقین کند که حق تعالى او را یارى مى دهد .
انسان وقتى که تمام واجبات حق را ادا نموده و از گناهان پرهیز کرده باشد ، باید ، امید به لطف و محبّت حق داشته و به انتظار مزد و اجر و ثواب سرشار ، باشد .
انسان وقتى که نسبت به هر گناهى توبه مخصوص آن گناه را انجام داده باشد، باید ، امید به بخشش و مغفرت و قبول عذر داشته باشد.
اگر امید بعد از عمل و یا توبه نباشد ، امید نیست و بدون زحمت و اجراى دستورات دوست و کناره گیرى از محرّمات ، نباید امید داشت . چنانکه آیات قرآن و روایات و اخبار به طور صریح بیانگر این واقعیّت است که در بخشهاى بعد ذکر خواهیم کرد .
آرى با تماشاى الطاف حق ، یقین به لطف و عنایت دوست به دست مى آید یقین نیز عامل ایجاد امید است که روزى انسان مستحق هیچ لطفى نبود ، و از خداوند طلبى نداشت ، و طفل بیچاره و ناتوان ، یا انسان تهیدست و ضعیفى بود ; امّا این همه محبّت و لطف در حق او شد . آرى ! امروز که به دستور خدا این همه خود را در رنج عبادت و اطاعت قرار مى دهد و براى ارتکاب یک گناه این همه بیدارى شب کشیده و ناله و انابه دارد . چگونه امید به مزد عمل و بخشش و مغفرت گناه نداشته باشد ؟!
روزى که عمل و توبه از او نمى خواست ، این همه او را در احسان و نعمت غرق کرد ، امروز که از او مزد ، ثواب ، بهشت و دور شدن از عذاب جهنّم را با عمل و توبه طلب مى کند ، چگونه در برابر فرمان برى مزد ندهد ، و در مقابل توبه ، آدمى را غرق در رحمت و مغفرت نکند ؟! پس امید همراه عمل صحیح است . چنانچه به موسى خطاب مى کند :
ما أَقَلَّ حَیاءً مَنْ یَطْمَعُ فی جَنَّتی بِغَیْرِ عَمَل یا مُوسى کَیْفَ أَجْوَدَ بِرَحْمَتی عَلى مَنْ یَبْخُلْ بِطاعَتی .
« چه کم حیاست کسى که بدون عمل طمع در بهشت دارد چگونه رحمتم را با کسى که در اطاعت من بخل ورزیده معامله کنم » .
منبع: http://erfan.ir
نظرات 1 + ارسال نظر
یار مهربان سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 17:52 http://www.pdf-ketab.com

12.962962856551175747073205سلام
یار مهربان ! کیست؟
یار مهربان شما ضمن آرزوی لحظات شاد و خوش برایتان عرض مختصری با شما دارد.
شاید خیلی از ما در زندگی گمشده ای داریم که اگه پیدا میشد قدم هایمان را استوار تر بر میداشتیم و به آرمانهای زندگیمان زودتر دست میافتیم !
نمیدانم ولی این امکان وجود دراد که ردپای گمشده شما در وب سایت من باشد
همینک منتظر قدوم سبزتان هستم
یار مهربان ( . . . ) دوست دار شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد