راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

عرفان اسلامی (23) امید در قرآن و روایات

  عرفان اسلامی (23) امید در قرآن و روایات
عرفان اسلامی (23) امید در قرآن و روایات
عرفان اسلامی (23) امید در قرآن و روایات

نویسنده: استاد حسین انصاریان
شرح کتاب مصباح الشریعة ومفتاح الحقیقة

3- امید در قرآن و روایات

الف- امید در قرآن

( فَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ ) .
« اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، از زیانکاران بودید » .
( وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبادِ ) .
« خداوند به بندگانش رأفت دارد » .
( وَاللّهُ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ) .
« خداوند است که با اذنش شما را به بهشت و آمرزش دعوت مى کند ، و آیاتش را براى مردم بیان مى دارد تا متذکّر حقایق شوند ».
( وَلَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ ) .
« به تحقیق از آنان گذشت ، به حق که خداوند آمرزنده حلیم است » .
( فَأُولئِکَ عَسَى اللّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَکَانَ اللّهُ عَفُوَّاً غَفُوراً ) .
« امید است خداوند از ایشان عفو کند و خداوند چشم پوش و پرده پوش است » .
( فَقُل رَبُّکُمْ ذُورَحْمَة وَاسِعَة ) .
بگو خداى شما صاحب رحمت گسترده است .
( قُل لِلَّذِینَ کَفَرُوا إِن یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ ) .
« به آنان که کافر شدند بگو اگر دست از کفر بردارند ، از گذشته آنان خواهم گذشت » .
( إِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُـحْسِنِینَ ) .
« خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمى کند » .
( قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ) .
« به آن بندگانم که بر خود اسراف کردند بگو : از رحمت من نا امید مباشید ، خداوند تمام گناهان را مى بخشد او آمرزنده و مهربان است » .

ب- امید در روایات

عَنْ جُنْدَبِ الغَفّاری إِنَّ رَسُولَ اللهِ قالَ : إِنَّ رَجُلاً قالَ یَوْماً وَللهِ لا یَغْفِر واللهُ لِفُلان ، قالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ : مَنْ ذَا الَّذی تَألى على أَنْ لا أَعْفُو لِفُلان ؟ فَإِنّی قَدْ غَفَرْتُ لِفُلان وَأَحْبَطْتُ عَمَلَ الْمُتَألّی بِقَوْلِهِ لا یَغْفِرَ اللهُ بِفُلان .

« ابوذر غفارى از نبى اکرم نقل مى کند : مردى یک روز مردى گفت : به خدا قسم خدا فلانى را نمى بخشد ، خداوند فرمود : چه کسى قسم خورد که من فلانى را نمى بخشم ؟ حتماً او را آمرزیدم و عمل آن قسم خورده را به خاطر آن کلمه بى جایى که گفته بود حبط کردم » .........

  عرفان اسلامی (23) امید در قرآن و روایات
عرفان اسلامی (23) امید در قرآن و روایات
عرفان اسلامی (23) امید در قرآن و روایات

نویسنده: استاد حسین انصاریان
شرح کتاب مصباح الشریعة ومفتاح الحقیقة

3- امید در قرآن و روایات

الف- امید در قرآن

( فَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ ) .
« اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، از زیانکاران بودید » .
( وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبادِ ) .
« خداوند به بندگانش رأفت دارد » .
( وَاللّهُ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ) .
« خداوند است که با اذنش شما را به بهشت و آمرزش دعوت مى کند ، و آیاتش را براى مردم بیان مى دارد تا متذکّر حقایق شوند ».
( وَلَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ ) .
« به تحقیق از آنان گذشت ، به حق که خداوند آمرزنده حلیم است » .
( فَأُولئِکَ عَسَى اللّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَکَانَ اللّهُ عَفُوَّاً غَفُوراً ) .
« امید است خداوند از ایشان عفو کند و خداوند چشم پوش و پرده پوش است » .
( فَقُل رَبُّکُمْ ذُورَحْمَة وَاسِعَة ) .
بگو خداى شما صاحب رحمت گسترده است .
( قُل لِلَّذِینَ کَفَرُوا إِن یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ ) .
« به آنان که کافر شدند بگو اگر دست از کفر بردارند ، از گذشته آنان خواهم گذشت » .
( إِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُـحْسِنِینَ ) .
« خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمى کند » .
( قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ) .
« به آن بندگانم که بر خود اسراف کردند بگو : از رحمت من نا امید مباشید ، خداوند تمام گناهان را مى بخشد او آمرزنده و مهربان است » .

ب- امید در روایات

عَنْ جُنْدَبِ الغَفّاری إِنَّ رَسُولَ اللهِ قالَ : إِنَّ رَجُلاً قالَ یَوْماً وَللهِ لا یَغْفِر واللهُ لِفُلان ، قالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ : مَنْ ذَا الَّذی تَألى على أَنْ لا أَعْفُو لِفُلان ؟ فَإِنّی قَدْ غَفَرْتُ لِفُلان وَأَحْبَطْتُ عَمَلَ الْمُتَألّی بِقَوْلِهِ لا یَغْفِرَ اللهُ بِفُلان .
« ابوذر غفارى از نبى اکرم نقل مى کند : مردى یک روز مردى گفت : به خدا قسم خدا فلانى را نمى بخشد ، خداوند فرمود : چه کسى قسم خورد که من فلانى را نمى بخشم ؟ حتماً او را آمرزیدم و عمل آن قسم خورده را به خاطر آن کلمه بى جایى که گفته بود حبط کردم » .
« شیخ مفید » به اسنادش از ابو جعفر طائى واعظ ، و او از وهب بن مبنه نقل مى کند :
قَرأتُ فی زَبُورِ داوُد اَسْطَرا مِنْها ما حَفِظْتُ وَمِنْها ما نَسَیْتُ فَما حَفِظْتُ قُوْلُهُ : یا داوُدُ ! اِسْمَعْ مِنىِّ ما اَقُولُ مَنْ اَتانی وَهُوَ یُحِبُّنی اَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ یا داوُدُ ! اِسْمَعْ مِنّی ما اَقُولُ وَالْحَقُّ مَنْ أتانىِ وَهُوَ مُسْتَحْی مِنْ الْمَعاصِى الَّتی عَصانی بِها غَفَرْتُها لَهُ وَاَنْسَیْتُها حافِظِیْهِ یا داوُدُ اِسْمَعْ مِنّی ما اَقُولُ ، وَالْحَقُّ اَقُولُ مِنْ أتانی بِحَسَنَة واحِدَة اَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ قال داوُدُ : یا رَبِّ وَما هذهِ الْحَسَنَةُ ؟ قالَ مَنْ فَرَّجَ عَنْ عَبْد مُسْلِم فَقالَ داوُدُ : اِلهی بِذالِکَ لا یَنْبَغی لِمَنْ عَرَفَکَ اَنْ یَنْقَطِعَ رَجاءَ مِنْکَ .
جملاتى در زبور داود خواندم ، قسمتى از آن را از یاد بردم و جملاتى از آن را به یاد دارم ، آنچه به یاد دارم این است : هرکس به من وارد شود در حالى که علاقه مند به من است او را به بهشت مى برم ، اى داود ! کلامم را بشنو که حق است کسى که بر من وارد شود و از گناهانى که کرده خجالت زده است او را ببخشم و گناهانش را از یاد محافظانش ببرم . اى داود ! از من بشنو که قول من حق است ، هرکس با یک خوبى بر من وارد گردد ، او را به بهشت مى برم ، داود گفت : این خوبى و حسنه چیست ؟ فرمود : گره اى از کار بنده مسلمانى گشوده باشد ، داود گفت : پروردگار من به همین عنایات تو است که هرکس تو را شناخت سزاوار نیست امیدش از تو قطع گردد !!
عَنْ أَبی بَصیر قالَ : سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرَ (علیه السلام) یَقُولُ : إِذَا دَخَلَ أَهْلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ بِأَعْمالِهِمْ فَأَیْنَ عُتَقاءُ اللهِ مِنَ النّار .
« ابى بصیر مى گوید : از امام پنجم شنیدم که مى فرمود : زمانى که اهل بهشت به خاطر اعمالشان وارد بهشت شوند ، پس آزادشدگان خدا از آتش جهنّم کجایند » ؟
إِنَّ اللهَ أَوْحى إِلى نَبِیِّهِ (علیه السلام) إِنّی أَجْعَلُ حِسابَ أُمَّتِکَ إِلَیْکَ فَقالَ : لا یا رَبِّ أَنْتَ أَرْحَمُ بِهِمْ مِنّی فَقالَ : إِذَنْ لا أُخْزیکَ فِیهم .
« خداوند به پیامبر خطاب فرمود : در قیامت حساب امّتت را به تو واگذار مى کنم ، عرضه داشت : الهى تو به آنان مهربانترى از من . خطاب رسید : من تو را در میان آنان سرشکسته نمى کنم » . کنایه از این که از آنان دستگیرى مى کنم ) .
عَنْ جَعْفَرِ بنِ مُحَمَّد عَنْ آبائِهِ (علیهم السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله) قالَ اللهُ : إِنّی لاََسْتَحْیی مِنْ عَبْدی وَأَمَتی یَشیبانِ فی الإسْلامِ ثُمَّ أُعَذِّبُهُما .
« امام ششم از پدرانش از نبى اکرم از خداوند نقل مى کند که خداوند فرمود : من از بنده ام چه مرد چه زن که در اسلام پیر شده اند حیا مى کنم به عذاب گرفتارشان کنم » .
دَخَلَ (صلى الله علیه وآله) عَلى رَجُل وَهُوَ فی النَّزْعِ فَقالَ : کَیْفَ تَجِدُکَ ؟ قالَ : أَجِدُنی أَخافُ ذُنُوبی وَأَرْجُوا رَحْمةَ رَبّی فَقال (صلى الله علیه وآله) مَا اجْتَمَعا فی قَلْبِ عَبْد فی هذا الْمَوْطِنِ إِلاّ أَعْطاهُ اللهُ ما رَجا وَآمَنَهُ مِمّا یَخافُ .
« رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به مردى وارد شد که در جان دادن بود ، فرمود : تو را چگونه ببینم ؟ عرضه داشت : در ترس از گناهانم و امید به رحمت پروردگارم ، حضرت فرمود : در این هنگامه این دو در دل مؤمن قرار نمى گیرد مگر اینکه خداوند به سبب این دو واقعیّت با بنده اش عمل مى کند ، به آنچه امید دارد مى رسد و از آنچه مى ترسد به او ایمنى مى دهد » .
قالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) لِرَجُل أَخْرَجَهُ الْخَوْفُ إِلَى القُنُوطِ لِکِثْرَةِ ذُنُوبِهِ : یا هذا یَأْسُکَ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ أَعْظَمُ مِنْ ذُنوبِکَ .
« امیر مؤمنان به مردى که زیادى گناهش او را به نا امیدى کشیده بود فرمود: نا امیدى تو از رحمت الهى از گناهانت بزرگتر است»
عَنْ أَبی جَعْفَر (علیه السلام) قالَ : إِنَّ آدَمَ (علیه السلام) قالَ : یا رَبِّ سَلَّطْتَ عَلَیَّ الشَّیْطانَ وَأَجَرَیْتَهُ مِنّی مَجْرَى الدَّمِ فَاجْعَلْ لی شَیْئاً فَقالَ : یا آدَمُ جَعَلْتُ لَکَ أَنَّ مَنْ هَمَّ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ بِسَیِّئَة لَمْ تُکْتَبْ عَلَیْهِ فَإِنْ عَمِلَها کُتِبَتْ عَلَیْهِ سَیِّئَةٌ ، وَمَنْ هَمَّ مِنْهُمْ بِحَسَنَة فَإِنْ لَمْ یَعْمَلْهَا کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ وَإِنْ هُوَ عَمِلَهَا کُتِبَتْ لَهُ عَشَراً قالَ : یا رَبِّ زِدْنی قالَ : جَعَلْتُ لَکَ أَنَّ مَنْ عَمِلَ مِنْهُمْ سَیِّئَةً ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غَفَرْتُ لَهُ قالَ : یا رَبِّ زِدْنی قالَ : جَعَلْتُ لَهُمُ التَّوْبَةَ وَبَسطْتُ إِلَیْهِمْ التَّوْبَةَ حَتّى تَبْلُغَ النَّفَسُ هذِهِ .
« امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : آدم به حضرت حق عرضه داشت : شیطان بر من تسلّط دارد ، و چون خونى که در بدن من روان است به من راه دارد ، برنامه اى براى من قرار بده ، پروردگار فرمود : عنایت من به شما آدمیان این است که هرگاه گناهى را نیّت کنید من در نامه شما نمى نویسم ، اگر به آن نیّت عمل کردید نوشته مى شود ، و هرکدام از شما اراده کار خیرى کردید مى نویسم اگرچه عمل نکنید ودر صورت عمل ده برابر مى نویسم ، عرضه داشت : عنایت بیشترى به من بفرما ، خطاب رسید : چنانچه پس از گناه توبه کنید من توبه ى شما را قبول مى کنم واز کرده هاى بد شما گذشت مى نمایم ، عرض کرد : عنایت بیشترى نیازمندم ، خطاب رسید : براى شما توبه را قرار دادم و برنامه توبه بر شما آن چنان گسترده کردم که تا هنگام خروج روح از بدن توبه را مى پذیرم » .
عَنْ أَبی عَبدِاللهِ (علیه السلام) قالَ : مَرَّ عیسَى بنُ مَرْیَمَ (علیه السلام) عَلى قَوْم یَبْکُونَ فَقالَ : عَلَى ما یَبکی هؤُلاءِ فَقیلَ یَبْکُونَ عَلى ذُنُوبِهِمْ قالَ فَلْیَدْعُوها یُغْفَرْ لَهُمْ .
« امام صادق (علیه السلام) مى فرماید : عیسى بن مریم (علیه السلام) بر گروهى گذشت که گریه مى کردند فرمود : اینان براى چه مى گریند ، به آن حضرت گفته شد براى گناهانشان ، فرمود : دعا کنند تا خدا آنان را بیامرزد » .
قالَ (صلى الله علیه وآله) : إِنَّ رَجُلاً یَدْخُلِ النّارَ فَیَمْکُثُ فیها أَلْفَ سَنَة یُنادی یا حَنّانُ فَیَقُولُ اللهُ تعالى جِبْرئیلَ : اِذْهَبْ فَأْتِنی بِعَبْدی قالَ فَیَجیءُ بِهِ فَیُوقِفُهُ عَلى رَبِّهِ فَیَقُولُ اللهُ : کَیْفَ وَجَدْتَ مَکانَکَ ، فَقالَ : شَرُّ مَکان قالَ : فَیَقُولُ رُدُّوهُ إِلى مَکانِهِ ، قالَ فَیَمْشی وَیَلْتَفِتْ إِلى وَرائِهِ فَیَقُولُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلى أَیِّ شَیء تَلْتَفِتْ فَیَقُولُ : لَقَدْ رَجَوْتُ أَنْ لا تُعیدَنی إِلَیْها بَعْدَ إِذْ أَخْرَجْتَنی مِنْها فَیَقُولُ اللهُ تَعالى إِذْهَبُوا بِهِ إِلَى الجَنَّةِ .
« رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) مى فرماید : مردى به جهنّم مى رود و دو هزار سال در آنجا فریاد مى کند : یا حنّان یا منّان ، پروردگار به جبرئیل مى فرماید : برو بنده مرا از جهنّم بیاور . او را مى آورد . خطاب مى رسد : جایت را چگونه دیدى ؟ عرضه مى دارد : بدترین جایگاه ، خطاب مى رسد : او را به همان جا ببرید ، در حالى که او را مى برند به عقب نظر مى کند ، خطاب مى رسد : دنبال چه هستى ؟ عرضه مى دارد : امید به این داشتم که مرا دوباره به جهنّم نبرى ، فرمان مى رسد : او را به بهشت هدایت کنید !! » .
لمّا قالَ رَسُولُ الله (صلى الله علیه وآله) : لَوْ تَعْلَمُونَ ما أَعْلَمُ لَضَحِکْتُمْ قَلیلاً وَلَبَکَیْتُمْ کَثیراً وَلَخَرْجْتُمْ إِلَى الصُّعْداتِ تَلْدِمُونَ صُدُورَکُمْ وَتَجْأَرُونَ إِلَى رَبِّکُمْ فَهَبَطَ جِبْریلُ فَقالَ : إِنَّ رَبَّکَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ : لِمَ تَقْنُطُ عِبادی فَخَرَجَ فَرِحاً وَبَشَّرَهُمْ .
« زمانى که رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) به اصحاب فرمود : اگر بدانید آنچه را من مى دانم کم مى خندید و زیاد گریه مى کنید ، و هر آینه به روى خاکها و تپّه ها رفته و از شدّت ناراحتى به سینه خود چنگ زده و لطمه مى زنید و با کمال ذلّت به خداى خود استغاثه مى برید ، ناگهان جبرئیل نازل شد و عرضه داشت : خداوند مى فرماید : چرا بندگان مرا نا امید مى کنى ؟!! پیامبر از مسجد در حالى که خوشحال بود خارج شد و اصحاب خود را به رحمت الهى و عنایت حضرت بارى بشارت داد » .
عَنْ اَبی جَعْفر (علیه السلام) قالَ : وَجَدْنا فی کِتابِ عَلىٍّ (علیه السلام) اَنَّ رَسُولَ اللهِ قالَ وَهُوَ عَلى مِنْبَرِهِ : وَالَّذی لا اِلهَ اِلاّ هُوَ ما اُعْطِىَ مُؤمِنٌ قَطُّ خَیْرَ الدُّنْیا والاحِدَةِ اِلاّ بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللهِ وَرَجائِهِ لَهُ وَحُسْنِ خُلْقِهِ والْکَفَّ عَنْ اغْتِیابِ الْمُؤمِنینَ ، والَّذی لا إلهَ إلاّ هُوَ لا یُعَذِّبُ اللهَ مُؤْمِناً بَعْدَ التَّوْبَةِ والاسْتِغْفارِ إلاّ بِسُوءِ طَنِّهِ بِاللهِ وَتَقْصیرِهِ مِنْ رَجائِهِ وَسُوءِ خُلْقِهِ واغْتِیابِهِ لِلْمُؤمِنینَ ، وَالَّذی لا إلهَ إلاّ هُوَ لا یَحْسُنُ ظَنَّ عَبْد مُؤمِن بِاللهِ إلاّ کانَ اللهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤمِنِ ; لأَنَّ اللهَ کَریمٌ بِیَدِهِ الْخَیْراتُ یَسْتَحیِ أنْ یَکُونَ عَبْدُهُ الْمُؤمِنُ قَدْ أحْسَنَ بِهِ الظَّنُّ ثُمَّ یُخْلِف ظَنَّهُ وَرَجاءَهُ فَأَحْسَنُوا بِاللهِ الظَّنَّ وَارْغَبُوا إلَیْهِ .
« امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : در کتاب على (علیه السلام) دیدیم که رسول الله (صلى الله علیه وآله) در منبر فرمود : قسم به آن که غیر از او خدایى نیست هرگز خیر دنیا و آخرت نصیب مؤمنى نمى شود ، مگر به گمان نیک و امید به فضل خدا و نیکى اخلاقش و خوددارى از غیبت مؤمنان و قسم به خدایى که غیر از او خدایى نیست مؤمنى را بعد از توبه و استغفار عذاب نمى کند ; مگر به گمان بدى که به حق و کوتاهى داشتنش از امید به رحمت حق و سوء خلق و غیبتش از مؤمنان به خدایى که غیر از او خدایى نیست . گمان عبد به خدا هرگاه گمان نیک باشد خداوند با او برابر گمانش معامله مى کند ; زیرا خدا کریم است و نیکى ها به دست اوست ، حیا مى کند که عبد به او حسن ظن بورزد و او حضرت او رغبت کنید » .
فی الْحَدیثِ أَنَّ أَعْرابیّاً قالَ : یا رَسُولَ اللهِ مَنْ یَلی حِسابَ الْخَلْقِ ؟ فَقالَ : اللهُ تَبارَکَ وَتَعالَى قالَ : هُوَ بِنَفْسِهِ ؟ قَالَ : نَعَمْ فَتَبَسَّمَ الأَعْرابِیُّ فَقالَ : رَسُولُ اللهُ (صلى الله علیه وآله) مِمَّ ضَحِکْتَ یا أَعْرابِیُّ ؟ فَقالَ : إِنَّ الْکَریمَ إِذا قَدَرَ عَفا ، وَإِذا حاسَبَ سامَحَ فَقالَ النَبِیُّ (صلى الله علیه وآله) صَدَقَ الأَعْرابِیُّ أَلا لا کَریمَ أَکْرَمُ مِنَ اللهِ تَعالى هُوَ أَکْرَمُ الأَکْرَمینَ ثُمَّ قالَ : فَقَّهَ الأَعْرابِیُّ .
« عربى به پیامبر گفت : فردا حساب مردم با کیست ؟ فرمود : با خداى تبارک و تعالى ، عرضه داشت : با خود اوست ؟ فرمود : آرى ، عرب خندید ، پیامبر فرمود : براى چه خندیدى ؟ عرض کرد : کریم به هنگام قدرت ، گذشت مى کند و زمان حساب سهل انگارى مى نماید . پیامبر فرمود : اعرابى راست گفت ، بدانید کریمى کریمتر از خدا نیست و اوست بخشنده ترین بخشندگان ، سپس فرمود : اعرابى به نهایت فهم رسید » .
این روایات نمونه اى از روایات زیادى است که سلوک حق را با بندگان خود نشان مى دهد ، نشان مى دهد . که : بحکم الاسلام یجبّ ما قبله ، از گناهان هفتاد ساله کافرى که ایمان آورده درمى گذرد ، چنان که در قرآن مى فرماید :
( قُل لِلَّذِینَ کَفَرُوا إِن یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ ) .
همچنین به محض اینکه ساحران زمان فرعون گفتند : « آمنّا » ( ایمان آوردیم ) از تمام گذشته هاى آنان درگذشت و اصحاب کهف را با وجود سابقه ى کفر و شقاوت به محض اینکه به حقیقت توحید دست یافتند قبول کرد و به آنان کرامت و عزّت عطا فرمود .
و این گونه آیات و روایات محکم و متین است که انسان را به خداوند عزیز امیدوار مى کند . آیاتى که در آن شکّى نیست و انسان از آن آیات ، که وحى الهى است ، یقین حتمى داشته و امیدش بر پایه یقین استوار مى گردد . این است که امام ششم مى فرماید : والرجاء فرع الیقین ، ( امید فرع یقین است ) و راستى که این جمله ، جمله ى استوارى است .
این همه فضل و عنایت خدا را انسان به خود و موجودات مى بیند و رفتار خدا را با بندگان خود مى نگرد و این همه آیات و روایاتى که نشانگر عنایت حق به بندگان است نظر مى کند ; چگونه به یقین نرسد و چرا یقین پیدا نکند که او هم اگر به پیشگاه رحمت و عنایت الهى پناه ببرد پناهش مى دهند و در دریاى رحمت بى نهایت و فضل بى پایان غرقش مى کنند .
منبع: http://erfan.ir
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد