راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

عرفان اسلامی (29) رشد و کمال در روایات

  عرفان اسلامی (29) رشد و کمال در روایات
عرفان اسلامی (29) رشد و کمال در روایات
عرفان اسلامی (29) رشد و کمال در روایات

نویسنده: استاد حسین انصاریان


شرح کتاب مصباح الشریعة ومفتاح الحقیقة

رشد و کمال در روایات

در این سلسله روایات ، به مسائل بسیار مهم الهى و انسانى اشاره شده است ، مسائلى که از پیامبر و امامان ، که سرحلقه عارفان اند ، نقل شده است ، مسائلى که اگر انسان امید به سعادت دنیا و آخرت داشته باشد ، در طلب آنها برآمده وتمام جدیّت را در آراسته شدن به آن مسائل خواهد کرد .
کسى که بگوید : من امید به نجات دارم ، امید به سلامت حیات دارم ، امید به خیر دنیا و آخرت دارم ; ولى در طلب این حقایق که سازنده ى سلامت و سعادت انسان است برنیاید ، امید نداشته و در ادّعاى خود صادق نیست . مگر نه این است که امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند :
وَدَلیلُ الرَّجاءِ الطَلَبُ .
« نشانه ى امید ، طلب و درخواست است » .

1 ـ عزّت در غربت :

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبائِهِ (علیهم السلام) قالَ : قالَ أَمیرالمُؤْمِنینَ مَنْ أَرادَ عِزّاً بِلا عَشیرَة وَهَیْبَةً مِنْ غَیْرِ سُلْطان ، وَغِنًى مِنْ غَیْرِ مال ، وَطاعَةً مِنْ غَیْرِ بَذْل وَفَلْیَتَحَوّلْ مِنْ ذُلّ مَعْصِیَةِ اللهِ إِلى عِزّ طاعَتِهِ فَإِنَّهُ یَجِدُ ذلِکَ کُلَّهُ .

« امام ششم از پدرانش (علیهم السلام) از امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت مى کند : کسى که بدون قوم و خویش عزّت مى خواهد ، کسى که بدون قدرت هیبت مى طلبد ، و آن کس که ثروت بدون مال اراده دارد، وآدمى که بدون بذل و بخشش مى خواهد فرمانش را ببرند ، تنها راهش خروج از پستى معصیت خدا و ورود به اطاعت از خداست » ..................................


  عرفان اسلامی (29) رشد و کمال در روایات
عرفان اسلامی (29) رشد و کمال در روایات
عرفان اسلامی (29) رشد و کمال در روایات

نویسنده: استاد حسین انصاریان


شرح کتاب مصباح الشریعة ومفتاح الحقیقة

رشد و کمال در روایات

در این سلسله روایات ، به مسائل بسیار مهم الهى و انسانى اشاره شده است ، مسائلى که از پیامبر و امامان ، که سرحلقه عارفان اند ، نقل شده است ، مسائلى که اگر انسان امید به سعادت دنیا و آخرت داشته باشد ، در طلب آنها برآمده وتمام جدیّت را در آراسته شدن به آن مسائل خواهد کرد .
کسى که بگوید : من امید به نجات دارم ، امید به سلامت حیات دارم ، امید به خیر دنیا و آخرت دارم ; ولى در طلب این حقایق که سازنده ى سلامت و سعادت انسان است برنیاید ، امید نداشته و در ادّعاى خود صادق نیست . مگر نه این است که امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند :
وَدَلیلُ الرَّجاءِ الطَلَبُ .
« نشانه ى امید ، طلب و درخواست است » .

1 ـ عزّت در غربت :

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبائِهِ (علیهم السلام) قالَ : قالَ أَمیرالمُؤْمِنینَ مَنْ أَرادَ عِزّاً بِلا عَشیرَة وَهَیْبَةً مِنْ غَیْرِ سُلْطان ، وَغِنًى مِنْ غَیْرِ مال ، وَطاعَةً مِنْ غَیْرِ بَذْل وَفَلْیَتَحَوّلْ مِنْ ذُلّ مَعْصِیَةِ اللهِ إِلى عِزّ طاعَتِهِ فَإِنَّهُ یَجِدُ ذلِکَ کُلَّهُ .
« امام ششم از پدرانش (علیهم السلام) از امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت مى کند : کسى که بدون قوم و خویش عزّت مى خواهد ، کسى که بدون قدرت هیبت مى طلبد ، و آن کس که ثروت بدون مال اراده دارد، وآدمى که بدون بذل و بخشش مى خواهد فرمانش را ببرند ، تنها راهش خروج از پستى معصیت خدا و ورود به اطاعت از خداست » .
بى تردید عمل به این روایت و طلب این واقعیّت ; یعنى ترک هر گناه ، و اجراى هر فرمان خدا ، براى رسیدن به کمال کافى است ، آرى ! امیدوار ، به تمام آن واقعیّاتى که امیر مؤمنان (علیه السلام) مى فرماید ، تنها در طلب ترک گناه و اجراى فرمان حق میسّر است .

2 ـ معامله ى با خدا :

قالَ أَمیرُ الْمُؤْمِنینَ (علیه السلام) : کانَتِ الفُقَهاءُ وَالْحُکَماءُ إِذا کاتَبُوا بَعْضُهُمْ بَعْضاً کَتَبُوا بِثلاث لَیْسَ مَعَهُنَّ رابِعَةً مَنْ کانَتِ الآخِرَةُ هَمَّهُ کَفاهُ اللهُ هَمَّهُ مِنَ الدُّنْیا ، وَمَنْ أَصْلَحَ سَریرَتَهُ أَصْلَحَ اللهُ عَلانِیَتَهُ ، وَمَنْ أَصْلَحَ فیمابَیْنَهُ وَبَیْنَ النّاسِ .
« امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود : تیزبینان و حکما زمانى که به یکدیگر چیزى مى نوشتند ، سه برنامه مى نوشتند و هیچ گاه چهارمى نداشت ، مى نوشتند : کسى که همّتش آخرت است خداوند برنامه هاى دنیاى او را کفایت مى کند ، و کسى که درونش را اصلاح کند خداوند توفیق اصلاح بیرونش را به او مرحمت مى کند ، و آن که بین خود و خدا را اصلاح کند ، خداوند بین او و مردم را اصلاح مى نماید » .

3 ـ شیعیان این گونه اند :

عَنْ خُثَیْمَةِ الجُعْفی : قالَ : دَخَلْتُ عَلَى الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد (علیهما السلام) وَأَنَا أُریدُ الشُّخوصَ فَقالَ : أَبْلِغْ مَوالینا السَّلامَ وَأَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اللهِ وَأَنْ یَعُودَ غَنِیُّهُمْ فَقیرُهُمْ ، وَقَوِیُّهُمْ ضَعیفُهُمْ وَأَنْ یَعُودَ صَحیحَهُمْ مَریضَهُمْ وَأَنَّ یَشْهَدَ حَیُّهُمْ جِنازَةَ مَیِّتِهِمْ وَأَنْ یَتَلاقُوا فی بُیُوتِهِمْ ، وَأَنَّ لِقاءَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً حَیاةً لاَِمْرِنا رَحِمَ اللهُ عَبْداً أَحْیا أَمْرنا یا خُثَیْمَةَ إِنّا لا نُغْنی عَنْکُمْ مِنَ اللهِ شَیْئاً إِلاّ بِالْعَمَلِ ، إِنَّ وَلایَتَنا لا تُنالُ إِلاّ بِالْوَرَعِ ، وَإِنَّ أَشَدَّ النّاسِ حَسْرَةً یَوْمَ القِیامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلاً ثُمَّ خالَفَهُ إِلى غَیْرِه .
« خثیمه جعفى مى گوید : به محضر حضرت صادق مشرّف شدم در حالى که قصد رفتن از مدینه و خداحافظى داشتم ، امام فرمود : دوستان ما را سلام برسان و آنان را به خویشتن دارى از گناه سفارش کن و اینکه داراى آنان از فقیرشان دستگیرى کند ، و قدرت دار آنان از ضعیفشان حمایت داشته باشد ، و سالم آنان مریضشان را ببیند ، و زنده آنان مردگانشان را تشییع جنازه کنند ، و یکدیگر را در خانه هاشان دیدن نمایند زیرا این دیدار باعث حیات فرهنگ ماست ، خداوند مورد رحم قرار دهد آن بنده اى که به زنده کردن امر ما اقدام نماید . اى خثیمه ما بجز با عمل صالح شما در پیشگاه حق براى شما کارى نمى توانیم انجام دهیم ، به ولایت ما نمى رسد مگر به عمل ، حسرت خورترین مردم در قیامت کسى است که از عدل تعریف کند; ولى خودش در اجراى آن نسبت به مردم تخلف کند ».

4 ـ شرط دوستى با اهل بیت (علیهم السلام) :

عَنْ خَلاّد أَبی عَلی قالَ : قالَ لَنا جَعْفَرُ بن مُحَمَّد وَهُوَ یُوصینا : إِتَّقُوا اللهَ وَأَحْسِنُوا الرُّکُوعَ وَالسُّجودَ وَکُونُوا أَطْوَعَ عِبادِ اللهِ فَإِنَّکُمْ لَنْ تَنالُوا وَلایَتِنا إِلاّ بِالْوَرَعِ وَلَنْ تَنالُوا ما عِنْدَ اللهِ تَعالى إلاّ بِالْعَمَلِ ، وَإِنَّ أَشَدَّ النّاسِ حَسْرَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ لَمن وَصَفَ عَدْلاً وَخالَفُهُ إلى غَیْرِهِ .
« خلاّد ابى على مى گوید : امام صادق به ما گفت و سفارش هم مى کرد : پرهیزگار باشید و رکوع وسجود را نیکو به جا آورید ، و مطیع ترین مردم نسبت به فرمانهاى الهى باشید زیرا جز با پاکدامنى و پارسائى به ولایت ما نمى رسید، واز خداوند رضایت و بهشت جز از طریق عمل ، دریافت نمى کنید، پر حسرت ترین مردم در قیامت کسى است که از عدل تعریف کند ولى در عمل مخالف عدالت رفتار کند » .

5 ـ خود را فدا کن :

قالَ أَبُو رزّین الْعَقیلی : یا رَسُولَ اللهِ مَا الإیمانُ ؟ قالَ : أَنْ تَکُونَ اللهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَیْکَ مِمّا سِواهُما .
« ابو رزّین عقیلى مى گوید : از پیامبر پرسیدم ایمان چیست ؟ فرمود : خدا و رسول پیش تو از هرچیز محبوبتر باشند » .
اگر کسى بخواهد خدا و پیامبر در دلش از هر چیز محبوبتر باشد ، باید در طلب معرفت برخیزد ، چون معرفت طلب کرد ، از آن ، عشق و محبّت حاصل مى شود ، و از پرتو عشق به درجات کمال خواهد رسید .

6 ـ از نشانه هاى ایمان :

قِیْلَ اِنَّ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله) مرّ بِقَوْم فَقالَ لَهُمْ ما أَنْتُمْ ؟ فَقالُوا : مُؤْمِنُونَ فَقالَ : مَا عَلامَةُ إِیمانِکُمْ قالُوا : نَصْبِرُ عَلىَ الْبَلاءِ وَنَشْکُرُ عِنْدَ الرَّخاءِ وَنَرْضى بِمَواقِعِ الْقَضا فَقالَ مُؤْمِنُونَ وَرَبِّ الْکَعْبَةِ .
« رسول خدا (صلى الله علیه وآله) از گروهى از اصحابش سؤال کرد : کیستید ؟ گفتند : مردمى مؤمن ، فرمود : علامت ایمان شما چیست ؟ گفتند : صبر به هنگام بلاء ، شکر به وقت خوشى ، رضا به مواضع قضاى الهى ، فرمود : به پروردگار کعبه قسم ! مؤمنید » .

7 ـ از موانع لذّت مناجات :

فی أَخْبارِ داودَ (علیه السلام) ما لاَِوْلِیایی وَالهَمُّ بِالدُّنْیا إِنَّ ألهَمَّ یُذْهِبُ حَلاوَةَ مُناجاتی مِنْ قُلُوبِهِمْ ، یا داودُ إِنَّ مُحَبَّتی مِنْ أَوْلِیائی أَن یَکُونُوا رُوحانِیّینَ لا یَغْتَمُّونَ .
« اى داود اولیاءِ من وغصّه دنیا براى چه ؟ غصّه دنیا شیرینى مناجاتم را از دل آنان مى برد ، اى داود عشق من به اولیائم به خاطر این است که آنان اهل معنى هستند و غصّه برنامه هاى ظاهرى در آنان راه ندارد » .

8 ـ یاد خدا :

عَنْ أَبی عَبْدِاللهِ (علیه السلام) قالَ : مِنْ أَشَدِّ ما فَرَضَ اللهُ عَلَى خَلْقِهِ ذِکْرُ اللهِ کَثیراً ثُمَّ قالَ : لا أَعْنى سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلا إِلهَ إِلاَّ اللهَ وَاللهُ أَکْبَرُ وَإِنْ کانَ مِنْهُ وَلکِنْ ذِکْرُ اللهِ عِنْدَ ما أَحَلَّ وَحَرَّمَ فَإِنْ کانَ طاعَةً عَمِلَ بِها وَإِنْ کانَ مَعْصِیَةً تَرَکَها .
« امام ششم فرمود : از برنامه هایى که سخت به خلق خدا واجب شده زیاد یاد او کردن است ، سپس فرمود : منظورم زیاد گفتن سبحان الله ، والحمد لله ، ولا اِله اِلاّ اللهُ وَالله اکبر نیست گرچه آن هم یاد خداست ولى یاد او در برابر حلال و حرام است ، اگر موردى در بندگى است عمل کند اگر موردى در معصیت است از آن بپرهیزد » .

9 ـ پرهیزکاران ، پارسایان و ثروتمندان مسلمان :

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبائِهِ (علیهم السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله) اِعْمَلْ بَفَرائِضِ اللهِ تَکُنْ مِنْ أَتْقى النّاسِ ، وَأرْضِ بِقِسْمِ اللهِ تَکُنْ مِنْ أَغْنى النّاسِ ، وَکَفَّ عَنْ مَحارِم اللهِ تَکُنْ أَوْرَعَ النّاسِ ، وَأَحْسِنْ مُجاوَرَةِ مَنْ یُجاوِرُکَ تَکُنْ مُؤْمِناً وَأَحْسِنُ مُصاحَبَةِ مَنْ صاحَبَکَ تَکُنْ مُسْلِماً .
« امام ششم از پدرانشان (علیهم السلام) از نبى اکرم نقل مى کند : به واجبات الهى عمل کن تا پرهیزگارترین مردم باشى ، به داده ى خدا و قسمت حق راضى باش ثروتمندترین مردمى ، از آنچه حرام شد ، بپرهیز پارساترین خلقى ، به همسایه نیکى کن مؤمن باش ، با دوستت به خوبى رفاقت کن تا مسلمان باشى » .

10 ـ درخت دین :

قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله) : قالَ حَبیبی جِبْرئیلُ إِنَّ مَثَلَ هَذَا الدّینِ کَمَثَلِ شَجَرَة ثابِتَة الإِیمانُ أَصْلُها ، وَالصَّلاةُ عُروقُها ، وَالزَّکاةُ ماؤُها ، وَالصَّوْمُ سَعَفُها ، وَحُسْنُ الْخَلْقِ وَرَقُها ، وَالکَفُّ عَنِ الْمَحارِمِ ثَمَرُها ، فَلا تَکْمُلْ شَجَرَةٌ إِلاّ بِالثَّمَرِ کَذلِکَ الإِیمانُ لا یَکْمُلْ إِلاّ بِالْکَفّ عَنِ الْمَحارِمِ .
« پیامبر بزرگ (صلى الله علیه وآله) فرمود : دوستم جبرئیل گفت : مَثَل دین مانند درخت ثابت است ، ایمان ریشه آن ، نماز رگهاى آن ، زکات آب آن ، روزه شاخه آن ، نیک خلقى برگ آن ، خوددارى از گناه میوه آن ، و درخت بدون میوه درخت نیست ، همچنین ایمان ، بدون خوددارى ، از گناه ایمان نیست » .

11 ـ شروع و ختم با نیکى :

قالَ أَبُو عَبْدِاللهِ (علیه السلام) : افْتَحُو أنهارَکُمْ بِخَیْر ، وَامْلُوا عَلى حَفَظَتِکُمْ فی أَوَّلِهِ وَفی آخِرِهِ خَیْراً یُغْفَرْ لَکُمْ مابَیْنَ ذلِکَ إِنْ شاءَ اللهُ .
« امام ششم فرمود : روز خود را با کار نیک شروع کنید ، و در اوّل و آخر روز براى حافظان اعمالتان ، نیکى املا کنید ، تا بنویسند ، اگر خدا بخواهد مابین آن را بر شما خواهد بخشید » .

12 ـ شش خصلت ماندگار :

عَنْ أَبی عَبْدِاللهِ سِتَّ خِصال یَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ بَعْدَ مَوْتِهِ ، وَلَدٌ صالِحٌ یَسْتَغْفِرْ لَهُ وَمُصْحَفٌ یُقْرَءُ مِنْهُ ، وَقَلِیبٌ یَحْفُرُهُ ، وَغَرْسٌ یَغْرُسُهُ ، وَصَدَقَةُ ماء یَجْریه ، وَسُنَّةٌ حَسَنَةٌ یُؤْخَذُ بِها بَعْدَهُ . « امام ششم فرمود : مؤمن از شش برنامه اى که از او به جا مانده بعد از مرگش بهره مى برد : فرزند شایسته اى که براى او استغفار کند ، کتاب هدایتگرى از او باقى بماند ، چاه آبى که حفر کرده ، درختى که کاشته ، آبى که جارى نموده و برنامه نیکى که مردم آن را به اجرا بگیرند و از آن متابعت کنند » .

13 ـ چهار ویژه گى مهم :

عَنْ أَبی جَعْفَر أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَمُلَ إِسْلامُهُ ، وَأُعینَ عَلى إِیمانِهِ ، وَمُحِصَتْ ذُنوبُهُ وَلَقى رَبُّهُ وَهُوَ عَنْهُ راض وَلَوْ کانَ فیما بَیْنَ قَرَنِهِ إِلَى قَدَمَیْهِ ذُنُوبٌ حَطَّها اللهُ عَنْهُ ، وَهِیَ الْوَفا بِما یَجْعَلُ للهِ عَلى نَفْسِهِ ، وَصِدْقُ اللّسانِ مَعِ النّاسِ ، وَالْحَیاءُ مِمّا یَقْبَحُ عِنْدَ اللهِ وَعِنْدَ النّاسِ ، وَ حُسْنُ الْخُلْقِ مَعَ الأَهْلِ وَالنّاسِ .
« امام باقر (علیه السلام) فرمود : چهار چیز در هرکس باشد اسلامش کامل است ، و بر ایمانش کمک شود ، و گناهش پاک شود ، و خدا را در حالى که از عبدش راضى است ملاقات کند ، و اگر از فرق تا قدمش داراى گناه باشد خدا همه ى آن را خواهد ریخت : وفا به تمام برنامه هایى که به عنوان بندگى ، خداوند برایش مقرّر فرموده است ، راستى در زبان با تمام مردم و حیا از آنچه که نزد خدا و مردم قبیح است ، و خوش اخلاقى با اهل و عیال و مردم » .

14 ـ از مرگ چه باک :

عَنْ أَبی مُحَمَّد الْعَسْکَرِیّ عَنْ آبائِهِ (علیهم السلام) قالَ : قیلَ لأَمیرِالْمُؤْمِنینَ (علیه السلام) مَا الإِسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ : قالَ : أَداءُ الفَرائِضِ ، وَاجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَالاِْشْتِمالُ عَلَى المَکارِمِ ثُمَّ لا یُبالی أَوَقَعَ عَلَیَّ الْمَوْتِ ، أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَیْهِ وَللهِ ما یُبالی ابْنُ أَبی طالِب أَوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَیْهِ .
« امام عسکرى (علیه السلام) از پدرانش نقل مى کند : به امیر مؤمنان (علیه السلام) گفتند : راه آماده شدن براى مرگ چیست ؟ فرمود : اداى واجبات ، دورى از محرمات ، آراسته شدن به مکارم ، بعد از این باکى نیست که انسان به کام مرگ درافتد ، یا مرگ او را بگیرد ، به خدا قسم پسر ابى طالب باکى ندارد که در کام مرگ افتد ، یا مرگ بر او قرار بگیرد » .

15 ـ بازجویى از خود :

قالَ بَعْضُ الأَئِمَّةِ : حاسَبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحاسَبُوا وَزِنُوا أَعْمالَکُمْ بِمیزانِ الْحَیاءِ قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا .
« از بعض امامان نقل شده : قبل از اینکه به حسابتان برسند ، به حساب خود برسید و قبل از اینکه کردارتان را وزن کنند ، در ترازوى حیا وزن کنید » .

16 ـ حفظ از آلودگى :

قالَ أَبُوجَعْفَر (علیه السلام) : إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ .
« امام باقر فرمود : برترین عبادت نگاه داشتن شکم و شهوت است » .

17 ـ بالاترین کوشش :

عَنْ أَبی بَصیر قالَ : قالَ رَجُلٌ لاَِبی جَعْفَر (علیه السلام) : إِنّی ضَعیفُ الْعَمَلِ قَلیلُ الصِّیامِ وَلکِنّی أَرْجُ أَنْ لا آکِلٌ إِلاّ حَلالاً قالَ : فَقالَ لَهُ وأَیُّ الإِجْتِهادِ مِنْ عِفَّةِ بَطْن وَفَرْج .
« ابوبصیر مى گوید : مردى به امام باقر گفت : من در عمل ضعیفم و روزه هم کم دارم ، اما امیدم به این است که جز حلال نخورم ، امام فرمود : کدام کوشش بالاتر از حفظ شکم و شهوت از حرام است ؟ » .

18 ـ بهشت در مقابل چهار برنامه :

عَنْ أَبی عَبْدِاللهِ (علیه السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله) : مَنْ سَلِمَ مِنْ أُمّتی أَرْبَعَ خِصال فَلَهُ الْجَنَّةِ : مرنَ الدُّخُولِ فی الدُّنْیا ، وَاتِّباعُ الْهَوى ، وَشَهْوَةُ الْبَطْنِ ، وَشَهْوَةُ الْفَرْجِ .
« امام صادق مى گوید : پیامبر فرمود : از امّتم هرکس از چهار برنامه سالم بماند داراى بهشت است. اسیر دنیا شدن، پیروى از هواى نفس، شهوت شکم، شهوت عورت » .

19 ـ حفظ زبان :

عَنِ الْباقِرِ ، عَنْ آبائِهِ (علیهم السلام) عَنْ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ (علیه السلام) قالَ : لا حافِظَ أَحْفَظُ مِنَ الْصَمْتِ .
« امام باقر از پدرانش از على (علیه السلام) نقل مى کند : نگهبانى براى انسان بالاتر از سکوت نیست » .

20 ـ تقواى زبان :

عَنْ جَعْفَر عَنْ آبائِهِ (علیهم السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله) : إِنَّ عَلى لِسانِ کُلِّ قائِل رَقیباً ، فَلْیَتَّقِ اللهَ الْعَبْدُ ، وَلْیَنْظُرْ ما یَقُولُ .
« امام ششم از پدرانش از نبى اکرم نقل مى کند: براى زبان هرکسى محافظى قرار داده شده ، عبد باید نسبت به زبانش داراى تقوا باشد ، و در گفتارش فکر کند » .

21 ـ نشانه هاى خردمندان :

فی وَصایا أَبی ذَرّ قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله) : عَلَى الْعاقِلِ أَنْ یَکُونَ بَصیراً بِزَمانِهِ مُقْبِلاً عَلى شَأْنِهِ ، حافِظاً لِلِسانِهِ ، فَإِنَّ مَنْ حَسِبَ کَلامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلامُهُ إِلاّ فیما یُعْنیه .
« در سفارشات ابى ذر آمده که پیامبر فرمود : سزاوار شخص خردمند این است که بیناى به زمان بوده و روى آور به برنامه هایى باشد که برایش آبرو دارد ، و نگهدار زبانش باشد ، بدون تردید کسى که گفتارش را از عملش حساب کند کم مى گوید مگر آنچه برایش خیر داشته باشد » .

22 ـ عوامل نجات :

قالَ رَسُولُ اللهِ : ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ تُکَفُّ لِسانَکَ ، وَتَبْکی عَلَى خَطِیئَتِکَ ، وَتُلْزَمُ بَیْتِکَ .
« رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود : چه چیز عامل نجات است : حفظ زبان از هرچه حرام شده ، گریه بر گناه ، و نشستن در خانه اگر کار خیر و عمل خداپسندانه اى در بیرون نداشته باشى » .

22 ـ مقام سکوت :

إِنَّ آدَمَ (علیه السلام) کَما کَثُرَ وَلَدُهُ وَوَلَدُ وَلَدِهِ کانُوا یُحَدِّثُونَ عِنْدَهُ وَهُوَ ساکِتٌ ، فَقالُوا یا أَبَهْ مالَکَ لا تَتَکَلَّمُ فَقالَ : یا بَنِیَّ إِنَّ اللهَ جَلَّ جَلالُه لَمّا أَخْرَجَنی مِنْ جِوارِهِ عَهَد إِلَیَّ وَقالَ : أَقِلّ کَلامَکَ تَرْجِعُ إِلى جِواری .
« زمانى که فرزندان آدم ، و فرزندان فرزندانش زیاد شدند در کنار او با هم سخن مى گفتند ولى آدم ساکت بود ، به او گفتند ; پدر چرا سخن نمى گویى ، پاسخ داد : فرزندانم زمانى که خداوند بزرگ مرا از جوار رحمتش اخراج کرد با من قرارداد بست در زندگى دنیا سخن کم بگو تا به جوارم بازگردى » .

23 ـ ضمانت بهشت :

قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله) : تَقبَّلُوا لی سِتّ خِصال أَتَقَبَّلُ لَکُمْ بِالْجَنَّةِ إِذا حَدَّثْتُمْ فَلا تَکْذِبُوا ، وَإِذا وَعَدْتُمْ فَلا تُخْلِفُوا ، وَإِذا تُمِنْتُمْ وَلا تَخُونُوا وَغُضُّوا أَبْصارَکُمْ وَاحْفَظُوا فُروجَکُمْ وَکَفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَأَلْسِنَتکُمْ .
« رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود : شش برنامه را از من بپذیرید تا بهشت را براى شما ضمانت کنم : به هنگام سخن گویى دروغ مگوئید ، به وقت رسیدن وفاى به عهد خلف وعده ننمایید ، در زمانى که امین قرار گرفتید خیانت نداشته باشید ، دیده از حرام بپوشانید ، شهوت خود را حفظ کنید ، و دست و زبان از آزار مردم نگاه دارید » .

24 ـ بیدار باش

عَنْ أَبی عَبْدِاللهِ (علیه السلام) قالَ : کانَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ (علیه السلام) یَقُولُ : نَبِّهْ بِالتَّفَکُّرِ قَلْبَکَ ، وَجافِ عَنِ اللَّیْلِ جَنْبَکَ ، وَاتَّقِ اللهَ رَبَّکَ .
« امام صادق (علیه السلام) فرمود : امیر مؤمنان (علیه السلام) بارها مى فرمود : دلت را با اندیشه از خواب غفلت بیدار کن ، براى عبادت در تاریکى شب از رختخواب جدا شو ، و خدا را بترس » .

25 ـ بهترین اوصاف ابوذر

عَنْ أَبی عَبْدِاللهِ (علیه السلام) : کانَ أَکْثَرَ عِبادَةِ أَبی ذَرّ (رحمه الله) عَلَیْهِ التَّفَکُّرُ وَالاِْعْتِبارُ .
« امام صادق (علیه السلام) فرمود : بیشترین عبادت ابوذر ، اندیشه و پند گرفتن بود » .

26 ـ برنامه ریزى

قالَ رَسُولُ الله (صلى الله علیه وآله) : عَلَى الْعاقِلِ أَنْ یَکُونَ لَهُ ثَلاثُ ساعات : ساعَةٌ یُناجی فیها رَبَّهُ عَزَّوَجَلَّ ، وَساعَةٌ یُحاسِبُ فیها نَفْسَهُ ، وَساعَةٌ یَتَفَکَّرُ فیما صَنَعَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیْهِ وَسَاعَةً یَخْلُوا فیها بِحَظِّ نَفْسِهِ مِنَ الْحَلالِ .
« پیامبر بزرگ فرمود : بر عاقل و خردمند است که ساعاتش را بر سه قسمت تقسیم کند : ساعتى براى مناجات با حق ، و ساعتى براى محاسبه خویش ، و ساعتى اندیشه در مخلوق الهى ، و ساعتى که در آن سود نفسش را از حلال بنگرد » .

27 ـ جهنم ؟ هرگز

عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بنِ مُحَمَّد (علیهما السلام) قالَ : مَنْ مَلِکَ نَفْسَهُ إِذا رَغِبَ وَاِذا رَهِبَ وَإِذَا اشْتَهى وَإِذا غَضِبَ وَإِذا رَضِیَ ، حَرَّمَ اللهُ جْسَدَهُ عَلَى النَّارِ .
« امام صادق (علیه السلام) فرمود : کسى که به هنگام میل و به وقت ترس و زمان اشتها و وقت غضب و رضا خویشتن دار باشد ، خداوند جسد او را به آتش جهنّم حرام مى کند » .

28 ـ دو سفارش مهم

.. قالَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ (علیه السلام) لِنُوف ، یا نُوفُ صِلْ رَحِمَکَ یَزیدُ اللهُ فی عُمْرِکَ ، وَحَسِّنْ خُلْقَکَ یُخَفِّفُ اللهُ حِسابَکَ .
« امام امیر مؤمنان (علیه السلام) به نوف فرمود : صله رحم کن تا خداوند به عمرت بیفزاید ،و خوش خلقى کن ، تا حسابت را خداوند سبک کند » .

29 ـ خیر دنیا و آخرت

قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله) : أَلا أَدُلُّکُمْ عَلى خَیْرِ أَخْلاقِ الدُّنْیا وَالآخِرَةِ ؟ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ ، وَتُعْطی مَنْ حَرَمَکَ ، وَتَعْفُو عَنْ ظَلَمَکَ .
« رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود : شما را به خیر اخلاق دنیا و آخرت راهنمایى کنم ، وصل کردن با کسى که با تو قطع رابطه کرده ، بخشش به کسى که تو را محروم کرده ، گذشت از کسى که به تو ظلم کرده » .
در زمینه ى معارف ، واقعیّات ، حسنات اخلاقى و آنچه انسان را متخلّق به اخلاق خدا و انبیا مى کند ، آن قدر روایت زیاد است ، که اگر در این نوشتار بیاید از چند جلد بیشتر مى شود ، و ان شاء الله در ضمن مباحث آینده ، به تناسب هر بحثى ، به روایات لازمه اشاره خواهد شد .
با توجه به آیات و روایاتى که خواندید ، روشن شد که انسان باید به چه کسانى و چه مسائلى طلب و میل داشته باشد ، و اگر این طلب و میل به واقعیّات در انسان باشد ، بدون شکّ آدمى آراسته به آن حقایق خواهد شد . این طلب دلالت بر امید انسان به سعادت دنیا و آخرت دارد و بنا بر قول امام صادق (علیه السلام) در متن روایت مورد بحث :(وَدَلیلُ الرَّجاءِ الطَّلَبُ .)
منبع: http://erfan.ir
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد