راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

راهیان ولایت معرفت سرا(علوی)

تشریحی ...عرفان فی الله علوی

عرفان اسلامی (38) قلب سلیم


عرفان اسلامی (38) قلب سلیم
عرفان اسلامی (38) قلب سلیم

نویسنده : استاد حسین انصاریان

شرح کتاب مصباح الشریعة ومفتاح الحقیقة

قلب سلیم

امام ششم (علیه السلام)مى فرمایند : صاحب نیّت صادقه ، صاحب قلب سلیم است .
آرى قلب خانه حقیقى خداست ، و آیات و روایات بر این حقیقت دلالت دارد .
در کتابى خواندم : از عارفى پرسیدند ، اول عضوى که در رحم مادر به هنگام شکل گرفتن انسان تکون یافت چه بود ؟ فرمود : قلب ، عرض داشتند از معارف الهى چه دلیلى بر این مسئله دارید فرمود آیه شریفه :
( إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً )( آل عمران : 96) .

دلیل این واقعیت است ، همانطور که در آیه مى فرماید : اول خانه اى که براى مردم بنا شد همان خانه مکه براى عبادت حق باشد ، پس باید گفت : به همین دلیل اول عضوى که در وجود ساخته شد قلب است که خانه عشق و محب اوست ، و در حقیقت در مملکت هستى انسان اول جائى که بنا کرد خانه مربوط به خودش بود ، و اعتبار و ارزش و اهمیت و قدر قلب هم در همین است(در صفحه 39 کتاب علمى رازهاى جهان آفریطنش درباره دوران ماه اول حمل مادر آمده : از عجایب آفرینش آن که نخستین اعضائى که در این موجود تازه انشاء مى شود قلب و مغز است که به طور ساده و ابتدائى ظاهر مى گردد) .....................

  عرفان اسلامی (38) قلب سلیم
عرفان اسلامی (38) قلب سلیم
عرفان اسلامی (38) قلب سلیم

نویسنده : استاد حسین انصاریان

شرح کتاب مصباح الشریعة ومفتاح الحقیقة

قلب سلیم

امام ششم (علیه السلام)مى فرمایند : صاحب نیّت صادقه ، صاحب قلب سلیم است .
آرى قلب خانه حقیقى خداست ، و آیات و روایات بر این حقیقت دلالت دارد .
در کتابى خواندم : از عارفى پرسیدند ، اول عضوى که در رحم مادر به هنگام شکل گرفتن انسان تکون یافت چه بود ؟ فرمود : قلب ، عرض داشتند از معارف الهى چه دلیلى بر این مسئله دارید فرمود آیه شریفه :
( إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً )( آل عمران : 96) .
دلیل این واقعیت است ، همانطور که در آیه مى فرماید : اول خانه اى که براى مردم بنا شد همان خانه مکه براى عبادت حق باشد ، پس باید گفت : به همین دلیل اول عضوى که در وجود ساخته شد قلب است که خانه عشق و محب اوست ، و در حقیقت در مملکت هستى انسان اول جائى که بنا کرد خانه مربوط به خودش بود ، و اعتبار و ارزش و اهمیت و قدر قلب هم در همین است(در صفحه 39 کتاب علمى رازهاى جهان آفریطنش درباره دوران ماه اول حمل مادر آمده : از عجایب آفرینش آن که نخستین اعضائى که در این موجود تازه انشاء مى شود قلب و مغز است که به طور ساده و ابتدائى ظاهر مى گردد) .
البته این ارزش و اهمیت ، ارزش استعدادى است ، و ارزش بالقوه ، و این براى انسان کافى نیست ، آدمى باید با توجه به معارف الهى و عمل به حدود و مقررات خداوندى ، سعى کند ، صفت سلامت را براى قلب کسب کند ، و تا جائى بکوشد ، که سلامت با قلب متحد شود ، و به قول قرآن ، قلب آدمى ، قلب سلیم شود .
دقت کنید نفرموده قلب ساالم ، سلامت را به صیغه فاعل استعمال نکرده ، بلکه به صفت مشبهه بیان مى کند ، و با این عنوان مى خواهد بگوید : سلامت باید با قلب یکى شود ، و صفت و موصوف باید با هم متحد گردند ، چون از طریق آگاهى و عمل ، چنین قلبى بدست آمد ، این قلب در تمام موارد ، و در تمام شئون علت تجلى نیّت صادقانه است .
بدون شک بدانید ، که نیّت صادقانه ، از قلب مریض ، و دل علیل ، پیدا نمى شود ، قلب براى نیّت همانند ریشه است ، اگر ریشه ضعیف و ناتوان باشد ، اگر ریشه فاسد باشد ، چگونه میوه کامل و سالم خواهد داد ؟!
نیّت صادقانه ، محصول و نتیجه قلب سلیم است ، و فعالیت کردن ، براى بدست آوردن قلب سلیم بالاترین ریاضت و بهترین عبادت است .
راستى باید به ریشه توجه کرد ، اگر ریشه آراسته به صلاح و سداد شود ، تمام محصولات آن الهى خواهد شد ، ولى اگر توجه به قلب نشود ، و عوارض و مفاسد بر در و دیوار این خانه هم چون سیاهى شب حاکم باشد ، از این خانه تاریک چگونه توقع نور و روشنائى ، آن هم نور الهى که همان نیّت صادقانه است خواهید داشت ؟
قلب باید از خیلى از عوارض و بلکه باید از تمام رذائل پیراسته و به تمام فضائل آراسته گردد ، تا به صفت سلیم متصف گردد ، و از چنین قلبى نیّت صادقانه تجلى کند ، و از آن نیّت بهترین عمل آشکار شود ، و در نتیجه از انسان طبیعى ، انسانى الهى و ربانى ساخته شود ، و از این موجود مساوى با حیوان ، موجودى برتر از تمام ملائکه بوجود آید !!
حاج شیخ محمد حسین غروى اصفهانى آن حکیم فرزانه مى فرماید :
از جان بگذر جانان بطلب *** آنگاه ز جانان جان بطلب
با قلب سلیم اسلام بجوى *** پس مرتبه سلمان بطلب
از فتنه شرک خفى و جلى *** ایمن چون شوى ایمان بطلب
در وادى عشق بزن قدمى *** پس دولت بى پایان بطلب
گر گنج حقایق مى طلبى *** از کنج دل ویران بطلب
در گلشن خندان چه مى جوئى *** چشمى ز غمش گریان بطلب
گر باده فام تو را باید *** دل شو دل سوزان بطلب
گر همت خضر تو را باشد *** سرچشمه جاویدان بطلب
سوز غم و ساز سخندانى *** از مفتقر نالان بطلب

انسان یا مهم ترین مجموعه آفرینش

در این که وجود انسان نسخه جامع الهى است شکى نیست، این موجود بى نظیر شگفت انگیزترین عنصر و موجود خانه خلقت است .
انسان بنا به فرموده قرآن مجید ، ظرف علم اسماء ، هدایت ، کرامت ، و امانت الهى است :
( وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْماءَ کُلَّهَا )( بقره : 31) .
و خداوند عالم ، همه اسماء را به آدم تعلیم کرد .
( قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ )( بقره : 38) .
گفتیم همه فرود آئید ، تا آنگاه که از جانب من هدایت به شما برسد ، پس هرکس تابع هدایت من شود هرگز در دنیا و آخرت بیمناک و اندوهگین نخواهد گشت .
( وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیر مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً )( اسراء : 70) .
و ما فرزندان آدم را بسیار گرامى داشتیم و آنان را به مرکب بر و بحر سوار کردیم و از هر غذاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات خود برترى و فضیلت بزرگ بخشیدیم .
( إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّماوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً )( احزاب : 72) .
ما بر آسمانها و زمین و کوهها عرض امانت کردیم ، همه از تحمل آن امتناع ورزیده اندیشه کردند ، و انسان آن را پذیرفت ، به درستى که انسان در مقام امتحان بسیار ستمکار و نادان بود .
الهى آن داناى راز ، شیفته جمال بى نیاز ، درباره عظمت و شخصیت و جلال و بزرگى انسان فرموده :
من همان مرغ عرش آشیانم *** طایر گلشن لا مکانم
راز نه پرده آسمانم *** آگهم سر غیب جهان را
ذره اى زیر این نه سپهرم *** دل فروزنده چون ماه و مهرم
پروردیار خورشید چهرم *** تا بیارایم این داستان را
دوش در نزد او باختم دل *** جز وى از جمله پرداختم دل
آینه روى او ساختم دل *** عاشقم روى آن دلستان را
پاک چون عیسى از نقش و رنگم *** مهر ورزم نه با کس به جنگم
عاشقم فازغ از نام و ننگم *** حیرت از رندیم آسمان را
شمع وش در رهش سوختم من *** برق سان گیتى افروختم من
مشترى گشت و بفروختم من *** بر بهشت رخش جسم و جان را
برتر از این معلق اساسم *** ماوراى عقول و حواسم
منطقى در نیابد قیاسم *** عقل نگشوده راز روان را
شیرخوارى ز پستان عشقم *** کودکى در دبستان عشقم
پیر عقلم زمستان عشقم *** رهبرم فکر پیر و جوان را
سر خوشم مست و شاهد پرستم *** سرگران از شراب الستم
نظم گردون گر افتد بدستم *** طى کنم دور و کور زمان را
جوهر فرد قدسى نژادم *** گوهر عشق آتش نهادم
گلبن باغ سبع الشدادم *** حالیا خارم این گلستان را
گرچه گویند صرف الوجودم *** فوق جوهر وراى حدودم
نیست بودم تو دادى نمودم *** تا نشان بدهم آن بى نشان را
فارغ از سود و سوداى عالم *** بى توجه به غوغاى عالم
آینه حسن زیباى عالم *** شمع خلوتگهم قدسیان را
نقطه ام یا کتاب جهانم *** نوع الانواع سر نهانم
آنچه اندیشه نندیشد آنم *** قطره ام این یم بى کران را
من الهى هو الله گویم *** وز انا الحق به دل هاى و هویم
ذره ام یا که خورشید از اویم *** خود گدایم من آن آستان را
انسان که در حقیقت والاترین موجود جهان است ، و قدرت این معنى را دارد که اشرف تمام مهمانان عالم هستى گردد ، وجودش مرکب از چهار ناحیه بسیار بسیار مهم است که با توجه به این چهار ناحیه ، راه برتر شدن بر تمام موجودات عالم را خواهد یافت .
1 ـ جسم
2 ـ نفس
3 ـ عقل
4 ـ قلب
جسم انسان ، مرکز جنبش ها و فعالیت هاى عملى است ، و به تعبیر دیگر جسم با تمام اعضائى که بستگى به او دارد ، کاسب عمل است ، و در این مرحله لازم است ، انسان ، به حدود و مقررات الهى آگاه شود ، و از حلال و حرام خداوندى مطلع شود ، تا تمام حرکات و فعالیت هاى جسم را ، با حدود الهى تطبیق نموده ، و به تعبیر قرآن دارنده عمل صالح شود .
نفس انسان ، به فرموده قرآن مرکز فعالیت هاى اخلاقى است ، و به تعبیر دیگر کاسب واقعیت هاى معنوى است ، و لازم است انسان به صفات پاک و و حسنات اخلاقى که از طریق الهام و وحى در اختیار آدمى قرار داده شده آشنا شود ، تا نفس را تهذیب و تزکیه کرده ، و از آلوده شدن این حقیقت به رذائل در امان بماند ، و با کسب حسنات به فلاح و رستگارى برسد .
( قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا )( شمس : 9) .
عقل انسان ، مرکز ادراک و میدان فعالیت هاى علمى است ، و به تعبیر دیگر عقل در وجود انسان کاسب علم و دانش و معارف و معلومات است ، و در اسلام براى فرا گرفتن دانش زیاد سفارش شده ، و باید انسان ، سخت مواظب کسب عقل باشد ، که خداى نخواسته ، این ظرف با عظمت الهى مرکز آموزش هاى شیطانى گردد ، چون عقل اگر موفق به کسب معارف الهیه شود ، نیرومندترین عامل کمک به انسان براى عبادت حق است ، و مهم ترین کسبش به قول معصوم کسب بهشت خواهد بود .
قلب انسان ، این عضو حساس ، این عنصر با عظمت ، این ظرف گسترده اى که در تمام عالم به گستردگى او یافت نمى شود ، کاسب محبت ، عشق ، مهر ، عاطفه ، رقت ، ایمان ، یقین و امثال این واقعیات است ، البته در صورتى که انسان در تمام لحظات بیدار قلبش باشد ، قلب به کسب این حقایق که مایه هاى خیر دنیا و آخرت انسان است اقدام مى کند ، و گرنه انسان اگر از این بخش مهم وجود غفلت بورزد ، وقتى بیدار مى شود که قلب به کسب ریا ، نفاق ، شرک ، کفر ، جحد ، انکار ، غرور و ... آلوده شده ، آنگاه پاک کردن این بیت که فقط براى تجلى نور دوست خلق شده کار بسیار بسیار مشکلى خواهد بود ، و آدمى وقتى پشیمان مى شود که کار از کار گذشته ، و چیزى جز ضرر و زیان و خسارت ابدى براى او نمانده !!
قرآن مجید قلب را مرکز بسیارى از فعالیت ها مى داند ، و انسان را در برابر افعال قلب مسئول دانسته ، و از آدمى مى خواهد حتماً راهى را بپیماید که منتهى به تحقق حقیقت سلامت ، در ذات قلب گردد ، و تبوان از این قلب براى حضرت یار قلب سلیم ساخت .
قرآن مجید در بسیارى از آیات ، بخشى از روز قیامت را ، دادگاه عدل الهى براى رسیدگى به کسب قلب مى داند :
( ... وَلکِن یُؤَاخِذُکُمْ بِمَا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ )( بقره : 225) .
خداوند از آنچه قلوب شما کسب کرده ، شما را بازخواست خواهد کرد .
( وَلاَ تَکْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَن یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ )( بقره : 283) .
و کتمان شهادت ننمائید ، که هرکس کتمان شهادت کند البته به قلب گناهکار است .
( وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ الْسَّمْعَ وَالْبَصَرَ کُلُّ أُوْلئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً )( اسراء : 36) .
و هرگز آنه را که به آن علم و اطمینان ندارى دنبال مکن ، که در پیشگاه حق ، گوش و چشم و دل مسئولند .
( إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ )( نور : 19) .
آنان که دوست مى دارند (دوستى امر قلبى است) که در میان اهل ایمان کار منکرى را اشاعه و شهرت دهند ، در دنیا و آخرت داراى عذاب دردناک خواهند بود ، و خدا فتنه گرى و دروغشان را مى داند و شما نمى دانید .
کسب بدیها بوسیله قلب ، به توسط مقدماتى است ، که خود انسان به اختیار خودش فراهم مى کند ، و گناهانى که قلب کسب مى کند ، براى قلب بیمارى است ، و خطر این بیمارى براى انسان ، گاهى مساوى با هلاکت او ، و رسیدن به شقاوت و بدبختى و به قول قرآن خزى دنیا و آخرت است .
( فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ )( بقره : 10) .
دلهاى آنان مریض است ، پس خدا (به تلافى عناد و سرسختى و تکبر آنان نسبت به حق) بر مرض ایشان بیفزاید و آنها راست عذاب دردناک به سبب این که دروغ مى گویند .
قلب را باید از ابتداى تکلیف ، از بیمارى هاى خطرناک مربوط به او حفظ کرد ، و چنانچه مریض باشد ، باید به فوریت به علاج او اقدام نمود .
پدران و مادران در درجه اول ، و معلمان و استادان در درجه بعد ، و دولت و اجتماع در مرحله دیگر نسبت به افراد چه وظایف سنگین و مسئولیت هاى خطیرى به عهده دارند ، و از طرفى خود انسان در پیشگاه حضرت ذو الجلال از چه تکلیف سنگینى برخوردار است .
شما اى پدران و مادران و معلمان و دولت و اجتماع ، وظیفه سخت دارید که زمینه ایجاد سلامت قلب را با پاک نگاه داشتن محیط خانه از هر نوع گناه ، و خطوط شیطانى ، و سالم نگاه داشتن مدرسه ، و محیط مملکت جهت فرزندان و کودکان فراهم آورید ، و خود شما اى نوجوانان و جوانان وظیفه و رسالت سنگین براى دریافت عوامل سلامت قلب بر عهده دارید .
شما اى پدران و مادران ، و معلمان و دولت مردان ، اگر در ایجاد محیط سالم کوتاهى ورزید ، در قیامت دچار عذاب سختى خواهید شد .
شما اى انسانها ، اگر از محیط هاى سالم تغذیه ننمائید ، در پیشگاه الهى به رنج فوق العاده اى دچار خواهدى گشت .
اگر پدران و مادران و معلمان و دولت مردان ، در ایجاد زمینه سالم ، جهت سلامت دل شما کوتاهى ورزیدند ، امروز که از موهبت درک و قدرت بر اندیشه کردن برخوردارید ، به فکر خود افتید ، و براى سلامت قلب فعالیت کنید .
اگر از ابتدا میدان سلامت دل براى شما فراهم شد ، امروز در حفظ سلامت قلب بکوشید ، و اگر حس مى کنید به بیمارى هاى معنوى قلبى دچار هستید ، با چنگ زدن به دامن عالم ربانى ، و پیرى روحانى ، و مردى الهى به علاج قلب خود برخاسته ، و این بیمارى هاى شیطانى را از خانه زنده حق بزدائید ، و خانه تکانى سختى بنمائید ، و پس از علاج قلب و پاک کردن این خانه قلب را وادار به کسب حسنات و حقایق نمائید .
تقواى قلب بدست آرید ، که سرمایه اى براى امروز و فردا پر قیمت تر ، و پر منفعت تر از تقواى قلب نیست .
بیمارى هاى قلب سبب بروز مشکلات در حیات دنیا ، و ظهور انواع عذابها در عالم آخرت است .
سلامت قلب ، سبب بروز حقایق ، درستى ها ، راستى ها ، و راحتى ها در دنیا ، و ظهور انواع نعم الهى و سعادت ابدى در جهان قیامت است .
قلب مریض ، قلب گنهکار بر تمام شئون عقل ، نفس ، جان ، اثر منفى گذاشته ، و سه ناحیه با عظمت وجود انسان را در معرض خطرهاى سخت دنیائى و آخرتى قرار خواهد داد ، قلب رئیس و حاکم وجود آدمى است ، سلامت همه وجود ، و بیمارى مجموع هستى آدمى بستگى به سلامت و مرض قلب دارد .
جلال الدین محمد مولوى آن عالم آگاه و عارف معارف گوید :
واى آن دل که بدو از تو نشانى نرسد *** مرده آن تن که بدو مژده جانى نرسد
سیه آن روز که بى نور جمالت گذرد *** هیچ از مطبخ تو کاسه و خوانى نرسد
واى آن دل که ز عشق تو در آتش نرود *** هم چو زر خرج شود هیچ به کانى نرسد
سخن عشق چو بى درد بود بر ندهد *** جز به گوش هوس و جز به زبانى نرسد
مریم دل نشود حامل انوار مسیح *** تا امانت ز نهانى به نهانى نرسد
حس چو بیدار بود خواب نبیند هرگز *** از جهان تا نرود دل به جهانى نرسد
این زمان جهد بکن تا ز زمان باز رهى *** پیش از آن دم که زمانى به زمانى نرسد
تیره صبحى که مرا از تو سلامى نرسد *** تلخ روزى که ز شهد تو بیانى نرسد
منبع:http://erfan.ir
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد