از فرمایشات درر و گهر بار مولای پاکان، نیکان ،افلاکیان خاک نشین ،عارفان الی الله و فی الله یعسوب الدین ؛فخر عرب و عجم؛لنگر زمین و زمان سید البشر ؛ولی الله ؛اسدالله غالب... حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السلام در مورد مذمت دنیا، زهد وتفاوت دنیا، و آخرت ودعای حضرت ،خدایا مرا در حال فقر بمیران و تعجب مهمان ازخانه از کوچکترین تجملات عاری بوده و.....ازکتب منابع کهن دینی
این زندگانى دنیا که در اختیار شماست جز موهومات و اسباب بازى چیز دیگرى نیست و آنچه باقى و دائم است حیات و زندگى خانه آخرت است و اى کاش مىدانستند و پى به این معنى مىبردند. بیان: در تفسیر گفته شده که لو شرطیّه است بنا بر این، معنى چنین مىشود: اگر فرق و تفاوت بین دنیا و آخرت را مىدانستند سرگرم دنیا نمىشدند تا از آخرت بازمانند. و قال تعالى: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ، وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ
بدانید به درستى که زندگى دنیا بازیچه و موهوم است و در نظر شما زینت داده شده و سبب شده است که با آن به یک دیگر فخر و مباهات مىکنید و مىکوشید تا در کثرت مال و اولاد از یک دیگر پیشى بگیرید..........
از فرمایشات درر و گهر بار مولای پاکان، نیکان ،افلاکیان خاک نشین ،عارفان الی الله و فی الله یعسوب الدین ؛فخر عرب و عجم؛لنگر زمین و زمان سید البشر ؛ولی الله ؛اسدالله غالب... حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السلام در مورد مذمت دنیا، زهد وتفاوت دنیا، و آخرت ودعای حضرت ،خدایا مرا در حال فقر بمیران و تعجب مهمان ازخانه از کوچکترین تجملات عاری بوده و.....ازکتب منابع کهن دینی این زندگانى دنیا که در اختیار شماست جز موهومات و اسباب بازى چیز دیگرى نیست و آنچه باقى و دائم است حیات و زندگى خانه آخرت است و اى کاش مىدانستند و پى به این معنى مىبردند. بیان: در تفسیر گفته شده که لو شرطیّه است بنا بر این، معنى چنین مىشود: اگر فرق و تفاوت بین دنیا و آخرت را مىدانستند سرگرم دنیا نمىشدند تا از آخرت بازمانند. و قال تعالى: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ، وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ بدانید به درستى که زندگى دنیا بازیچه و موهوم است و در نظر شما زینت داده شده و سبب شده است که با آن به یک دیگر فخر و مباهات مىکنید و مىکوشید تا در کثرت مال و اولاد از یک دیگر پیشى بگیرید. و فنا و زوال آن مانند گیاهان صحرا است که در اثر باران ظاهر مىگردد و چند صباحى سبز و خرم است و به اندک زمانى خشک مىشود و رنگ سبز آن به زردى تبدیل مىگردد، پس پراکنده و متفرق مىگردد لیکن در آخرت دو موضوع متقابلمىباشد یکى عذاب سخت که در اثر علاقهمند شدن به این موهومات از اصلاح آنجا باز مانده و در نتیجه بعد از مردن چون تحصیل ایمان و اعمال صالحه نکرده به عذاب سخت مبتلاست. و در مقابل آن آمرزش و رضاى حق تعالى است براى کسانى که آخرت را بر دنیا اختیار کردند. و نیست زندگى دنیا مگر چیز مردار متعفن بدبو که به ظاهر خود مردم را فریب مىدهد. و قال تعالى: لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ مَتاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ لکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ. این که مىبینى کفار در دنیا تصرفات مىکنند و از این طرف به آن طرف مىروند و تجارت و بهرهها مىبرند این سبب نشود که مؤمنین به اشتباه بیفتند و امر بر آنها مشتبه گردد و احیانا موجب فریب و گول خوردن آنها گردد و میل به دنیا کنند و تصوّر کنند براى اشیاى دنیا حقیقتى هست، بلکه آنها در دست کفار کثافات و مردارى است که در مدّت کمى در اختیار آنها قرار گرفته و در اثر علاقهمند شدن به آن و غفلت از خدا و تحصیل رضاى او به جهنم کشیده مىشوند و منزلگاه آنها آنجا مىشود و حال آن که بد محلّى است و آسایش و راحتى در آن نیست. و در مقابل اهل تقوى و ایمان که در دنیا از خدا ترسیدند و از کفر و گناهان دورى جستند براى آنهاست باغها که در کف آن نهرها جارى است و سکونت آنها درآنجا همیشگى و مدام است و آنجا محل نزول آنها است از طرف خدا براى ضیافت و میهمانى و مهمانخانه خداست که در آن وارد شدهاند و آنچه از جانب خدا باشد براى نیکوکاران بهتر است از کثافات این دنیا. و قال سبحانه: وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى. چشم خیره نکنید که با دقت و حسرت بنگرید به سوى آنچه از کثافات دنیا به افرادى از کفّار دادهایم. این زینتهاى بىحقیقت دنیاست که براى امتحان در اختیار آنها قرار گرفته. و روزى پروردگارت که مؤمنین به قدر کفاف از راه تحصیل حلال به دست مىآورند بهتر و باقىتر است. و قال تعالى: قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِیلًا. اى پیغمبر گرامى به مؤمنین بگو که اشیاى دنیا در مقابل نعمتهاى آخرت کم و بىارزش است و آخرت و نعمتهاى آن بهتر است براى اهل تقوا و آنجا به شما حتى اندکى ظلم نمىشود. بیان: فتیل چیزى است که در شکاف هسته خرماست و آن کنایه از نهایت کمى است. و قال النبى صلّى اللَّه علیه و آله: لأبی ذر کن فی الدنیا کأنّک غریب و اعدد نفسک من الموتى فاذا اصبحت لا تحدّث نفسک بالمساء و اذاامسیت لا تحدّث نفسک بالصّباح و خذ من صحتک لسقمک و من شبابک لهرمک و من حیاتک لوفاتک فانک لا تدرى ما اسمک غدا. رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله- به جناب ابا ذر، که از صحابه خاص آن بزرگوار بود، فرمود: در دنیا مانند شخص غریب باش و خود را در شمار مردگان درآور. پس هر گاه وارد صبح شدى با خود حدیث شب مگو، یعنى امید زندگى شب نداشته باش که بگویى شب چنین خواهم کرد. و هر گاه به شب رسیدى با خود حدیث صبح مکن، یعنى به زنده بودن صبح امیدوار مباش! در نتیجه در انجام وظایف عبودیت و بندگى خدا عجله کن و آن را تأخیر نینداز، که در تأخیر، آفات بسیار است که یکى فوت وقت و رسیدن اجل است. و در حال صحت بدن بهره و استفاده نما پیش از مریض شدن. و از جوانى خود بهره بردار پیش از آن که پیر شوى، و از زندگى خود بهرهمند شو، براى بعد از مرگ خود، براى این که تو نمىدانى فردا در شمار زندگان هستى یا مردگان. و قال صلّى اللَّه علیه و آله: اکثروا من ذکر هادم اللّذات فانکم ان کنتم فی ضیق وسّعه علیکم فرضیتم به فاثبتم و ان کنتم فی غنى بغضّه الیکم فجدتم به فأجرتم فان احدکم اذا مات فقد قامت قیامته یرى ماله من خیر او شرّ انّ اللّیالی قاطعات الآجال و الایّام مدنیة الآجال و انّ المرء عند خروج نفسه و حلول رمسه یرى جزاء ما اسلف و قلّة غناء ما خلّف و لعلّه من باطل جمعه او من حق منعه. بسیار یاد کنید آن چیزى را که همه لذات دنیا را خراب و ویران مىکند، یعنى مرگ را. پس هر گاه در مضیقه و تنگى معیشت باشید این یادآورى سبب مىشود که شما در وسعت قرار گیرید و همان مضیقه براى شما وسیع شود، چون توجّه به کوتاهى عمر و به هم خوردن زندگى پیدا مىکنید و همان چیز کم در نظر شما زیاد مىآید زیرا مىدانید به زودى آن را خواهید گذاشت و رفت. پس به همان چیز کم راضى مىشوید و به شما ثواب داده مىشود. و اگر در غنى و بىنیازى بوده باشید یاد مرگ آن را در نظر شما بىاعتبار قرار مىدهد و با نظر علاقهمندى به آن نگاه نخواهید کرد، پس در نتیجه آن را بذل و بخشش مىکنید و سبب اجر شما در آخرت مىشود. پس به درستى که یکى از شما وقتى بمیرد و از این عالم برود قیامت او بر پا مىشود. بنا بر این، بین ما و قیامت مرگ فاصله است. مىبیند آنچه براى او هست از خیر یا شر، یعنى بعد از مردن انسان مىداند که اهل عذاب است یا رحمت. به درستى که گذشتن شب و روز مدّت زندگى را تمام مىکند و رسیدن به مرگ و وارد شدن آن عالم را نزدیک مىکند. و هر کس بعد از خارج شدن جان از بدنش و فرو رفتن در قبرش آنچه از مال خود را پیش فرستاد نتیجه آن را خواهد دید و مىفهمد که آنچه باقى گذارده براى او نفعى ندارد، و شاید آن را از راه باطل جمع کرده و یا حقوق الهى را که به آن تعلّق گرفته منع کرده. و قال سعد لسلمان رضى اللَّه عنه فی مرضه کیف تجد نفسک فبکى فقال ما یبکیک فقال و اللَّه ما ابکى حزنا على الدّنیا و لکن بکائى لأنّ رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله قال لیکن بلاغ احدکم من الدنیا کزاد الرّاکب فاخاف ان اکون قد تجاوزت ذلک و لیس حوله فی بیته غیر مطهّرة و اجانةو قصعة. سعد در هنگام مرگ جناب سلمان به او گفت اى صحابه رسول خدا در این حال خود را چگونه مىیابى؟ سلمان گریه کرد. گفت سبب گریه تو چیست؟ فرمود به خدا گریه من براى حزن و اندوه این نیست که از دنیا مىروم، بلکه مىگریم براى اینکه پیغمبر- صلّى اللَّه علیه و آله- فرمود: باید حظ و بهره شما از دنیا به حدى برسد که به قدر توشه مسافرى بیشتر نداشته باشید. و من مىترسم از این فرمایش پیغمبر تجاوز کرده باشم و زیادهروى نموده باشم. جناب سلمان این مطلب را در حالى مىگفت که در خانهاى که منزل او بود در اطراف آن به غیر از آفتابه و قدح و کاسه چیز دیگر دیده نمىشد. و قال ثوبان: یا رسول اللَّه ما یکفینى من الدنیا فقال ما سدّ جوعتک و وارى عورتک و ان کانت لک بیت فبخّ بخّ و انت مسئول عمّا بعد ذلک. شخصى به نام ثوبان خدمت پیغمبر- صلّى اللَّه علیه و آله- عرض مىکند: یا رسول اللَّه تا چه حدّ از دنیا از نظر دین براى من کافى است که در تحصیل آن مجاز باشم؟ حضرت فرمود به قدرى که غذایى براى رفع گرسنگى و لباسى براى پوشانیدن بدن و عورت خود داشته باشى. و هر گاه بعد از این دو، خانه و محلّ سکونت هم داشته باشى پس چه نیکوست. و از این زیادتر هر چه داشته باشى تو در قیامت مسئول آن خواهى بود. و قال تفرّغوا من هموم الدنیا ما استطعتم فإنه من کانت الدنیا همته قسى قلبه و کان فقره بین عینیه و لم یعط من الدّنیا غیر نصیبه المکتوب لهو من کانت الآخرة همّته جمع اللَّه امره و جعل غناء فی قلبه و اتته الدّنیا راغمة. فرمود: تا مىتوانید خود را از کارها و مهمّات دنیایى فارغ کنید، براى این که هر کس کوشش خود را براى دنیا قرار دهد- به چند عقوبت گرفتار مىشود: یکى اینکه: قلب او قساوت پیدا مىکند و سخت مىشود. دوم این که، فقر او مقابل چشمش قرار داده مىشود، یعنى همیشه خود را فقیر مىداند و به نظر احتیاج و تنگدستى در خود مىنگرد. سوم این که: هر چه سعى کند بیشتر از آنچه برایش مقرر شده نصیب او نخواهد شد، اما کسى که همت و کوشش او براى اصلاح امر آخرتش باشد خداوند متعال پراکندگىهاى امور او را جمع خواهد فرمود و غنا و بىنیازى او را در قلبش قرار مىدهد، که همیشه و در هر حال خود را غنى مىپندارد و محتاج خلق نمىبیند. تنها خود را محتاج خداى عظیم غنى بالذّات مىداند. و دیگر این که دنیا به سوى او مىآید در حالى که او به نظر حقارت و پستى به دنیا مىنگرد و در نزد او قدر و قیمتى ندارد. و قال موسى بن جعفر علیهما السّلام: اهینوا الدنیا فانّه اهنى ما یکون لکم اهون ما یکون علیکم فإنه ما اهان قوم الدنیا الّا هنّأهم اللَّه العیش و ما اعزّها قوم الّا ذلّوا و تعبوا و کانت عاقبتهم النّدامة. حضرت موسى بن جعفر- علیهما السّلام- فرمود: دنیا را در نظر خود خوار و پست و بىمقدار قرار دهید زیرا از دنیا براى شما از همه چیز گواراتر همان پستترین چیزهاست براى شما. پس به درستى که شأن چنین است هیچ قومى به نظر حقارت و پستى در دنیا نظر نکردند مگر این که خداى متعال عیش گوارا به آنها مرحمت فرمود، و هیچ مردمى به نظر عزت در دنیا نظر نکردند مگر این که ذلیل شدند و به زحمت افتادند و عاقبت کار آنها ندامت و پشیمانى گردید. و قال صلّى اللَّه علیه و آله لأبى ذر: یا ابا ذر ان الدنیا سجن المؤمن و القبر امنه و الجنة مأواه و انّ الدنیا جنة الکافر و القبر عذابه و النّار مثواه. پیغمبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- به جناب ابى ذر غفارى فرمود: اى ابا ذر دنیا زندان مؤمن است، و قبر محلّ امن و امان اوست، و بهشت منزلگاه او مىباشد. و دنیا براى کفار بهشت است. و قبر محلّ عذاب او و آتش جایگاه او مىباشد. و قال: الزّاهد فی الدنیا یریح قلبه و بدنه. و فرمود: کسى که در دنیا زاهد باشد و به نظر بىارزشى و بىاعتبارى در دنیا بنگرد چنین کسى قلب و بدن او در آسایش است. و قال: المؤمن یتزوّد و الکافر یتمتّع یا بن آدم عف عن محارم اللَّه تکن عابدا و ارض بما قسم اللَّه لک تکن غنیّا و احسن لمن جاورک تکن مسلما و صاحب النّاس بما تحبّ ان یصحبوک تکن منصفا انه کان قبلکم قوم جمعوا کثیرا و بنوا مشیّدا و املوا بعیدا فاصبح جمعهم بورا و مساکنهم قبورا یا ابن آدم انک مرتهن بعملک متعرّض على ربک فجد بما فی یدیک وطاء الارض بما فی قدمک فانّها عن قلیل مسکنک لم تنزل فی هدم عمرک منذ سقطت على الارض من بطن امک. فرمود: مؤمن در دنیا به فکر آخرت است و پیوسته توشه آنجا راتهیّه مىکند، و کافر همیشه به فکر بهره بردن از لذائذ این دنیاست و به یاد آخرت نمىباشد، اى فرزند آدم از آنچه خدا حرام کرده اجتناب کن و عفّت داشته باش تا از اهل عبادت خدا محسوب گردى، و به آنچه خدا روزى و قسمت تو فرموده است راضى باش تا غنى و بىنیاز باشى. و با همسایگان نیکى کن تا مسلمان باشى. و با مردم چنان رفتار کن که انتظار دارى با تو رفتار کنند. هر گاه چنین کنى تو از اهل انصاف محسوب گردى به تحقیق که پیش از شما گروهى بودند که از اموال دنیا بسیار جمع کردند، و عمارات و بناهاى محکم ساختند و آرزوهاى دور و دراز داشتند، پس با چنین حال به یک مرتبه جمعیّت آنها متفرق و پراکنده شد و در گورستان ساکن شدند و در قبرها منزل نمودند. اى فرزند آدم به درستى که تو در گرو اعمال خود مىباشى و در پیشگاه خدا در قیامت براى رسیدگى به اعمالت حضور پیدا خواهى کرد. پس آن چه در دست دارى و در اختیار تو است انفاق کن و در راه خدا بذل و بخشش نما. و در وقتى که گام بر زمین مىگذارى خود را مهیّا کن براى روزى که در دل آن جا خواهى گرفت: براى این که به همین زودى محلّ سکونت تو آنجا خواهد بود. و بدان که تو از روزى که متولدشدهاى پیوسته در راه تمام کردن عمر خویش مىباشى. و قال: من استغنى باللَّه احوج اللَّه الناس الیه. آن کس که خود را محتاج خدا دانست و بىنیازى و رفع حاجت خود را از خدا خواست خداى متعال دیگران را به او محتاج مىگرداند. و قال امیر المؤمنین علیه السّلام: الدنیا منتهى بصر الاعمى لا یبصر بما ورائها بشىء و البصیر ینفذها بصره و یعلم انّ الدّار ورائها فالبصیر منها شاخص و الاعمى الیها شاخص و البصیر منها یتزوّد و الاعمى لها یتزوّد. حضرت امیر المؤمنین- علیه السّلام- فرمود: نابینایان جز دنیا نمىبینند و نهایت بینایى آنها دنیاست و بیناها با چشم خود دنیا را سوراخ کرده و بیرون آن را نگاه مىکنند و فنا و زوال و عدم بقاى آن براى انها محرز است و مىدانند که دنیا دردى را دوا نمىکند. پس بینا از دنیا عبور مىکند و نابینا به سوى دنیا حرکت مىکند. بینا از آن بهرهبردارى مىکند و آن را وسیله اصلاح آخرت مىداند و نابینا هر کارى مىکند براى دنیا مىکند و دنیا را براى دنیا مىخواهد. و قال علیه السّلام: الزّهد قصر الأمل و الشکر على النّعم و الورع عن المحارم فان عرف ذلک عنکم فلا یغلب الحرام صبرکم و لا تنسوا عند النّعم شکرکم، فان اللَّه تعالى قد اعذر علیکم بحجج ظاهرة مستقره و کتب بارزة ظاهرة. فرمود: زهد کوتاه کردن آرزو است و شکر بر نعمتها و دورى و اجتناب از گناهان و محرمات مىباشد. و اگر داراى زهد مىباشید پس باید در مقابل کارهاى حرام صبر خود را از دست ندهید و در هنگام نعمتها شکر را فراموش نکنید. به درستى که خداوند متعال عذرى براى شما نگذاشته و فرستاده است به سوى شما حجتهاى ظاهر و برقرار، مانند، قرآن کریم و کتابهاى بارز و ظاهر و انبیاء و اوصیاء و علماء. و قال علیه السّلام: ایها الناس انما الدنیا دار ممرکم و الآخرة دار المستقر فخذوا من ممرّکم لمستقرکم و اخرجوا من الدنیا قلوبکم قبل ان یخرج منها ابدانکم فللآخرة خلقتم و فی الدّنیا حبستم و ان المرء اذا مات قالت الملائکة ما قدّم و قالت الناس ما خلّف فللَّه ایابکم قدموا کیلا یکون لکم و لا تقدموا کیلا یکون علیکم فانّما مثل الدّنیا کمثل السمّ یا کله من لا یعرفه. امیر المؤمنین- علیه السّلام- فرمود: اى مردم دنیا خانهاى است که باید از آن عبور کنید و آخرت خانهاى است که در آن برقرار خواهید شد. پس از جاى عبورتان براى جاى قرارتان بهره بردارید. و خارج کنید از دنیا قلبهاى خود را پیش از آن که خودتان از آن خارج شوید، پس براى آخرت خلق شدهاید و در دنیا حبس شدهاید. و کسى که از دنیا برود ملائکه مىگویند این بنده چه چیز از پیش فرستاده، و مردم مىگویند چه از او باقیمانده. پس به سوى خداست وارد شدن شما. پیش فرستید تا آنجا براى شما نفع داشته باشد نه اینکه جلوتر روید تا براى شما ضرر داشته باشد. و بدانید که مثل دنیا مثل سمّ و زهر کشنده است آن را کسى مىخورد که نداند سمّ است و الا عاقل به دست خود خود را به هلاکت نمىرساند. و قال علیه السّلام: انّ السّعداء فی الدّنیا لهاربون منها الیوم. اهل سعادت در دنیا کسانى هستند که از دنیا فرار مىکنند. و قال: ما یصنع بالمال و الولد من یخرج منها و یحاسب علیها عراة دخلتم الدّنیا و عراة تخرجون منها و انّما هى قنطرة فاعبروا علیها و لا تنتظروها. فرمود: چه مىکند با مال و اولاد آن کس که از میان آنها خارج مىشود و حساب مىشود بر آن، یعنى مال و اولادى که انسان از میان آنها مىرود و آنها هیچ کمکى به او نمىتوانند بکنند و در عالم آخرت از او سؤال مىشود که این مال را از کجا آوردى و کجا مصرف نمودى، و در تربیت اولاد خود و آشنا ساختن آنها به احکام دین تا چه حدّ اقدام کردى. با این حال مال و اولاد چه نفعى به حال انسان دارد؟ برهنه به دنیا آمدهاید و برهنه بیرون خواهید رفت. و این است و جز این نیست که دنیا به منزله پلى است که از آن عبور مىکنید، پس از آن بگذرید و انتظار بازگشت آن را نداشته باشید. و قال علیه السّلام فی دعائه: اللهمّ توفّنى فقیرا و لا تتوفنى غنیّا و احشرنى فی زمرة المساکین. آن حضرت در دعاى خود از خداى خود چنین تقاضا نمود که: خدایا مرا در حال فقر بمیران و مرا در حال غنا و داشتن ثروت و مال نمیران، و در قیامت مرا در جمعیت فقرا و مساکین محشور فرما!. و قال: اشقى الاشقیا من اجتمع علیه فقر الدنیا و عذاب الآخرة. آن بزرگوار فرمود: بدعاقبتتر از همه بدعاقبتان آن کس است که براى او جمع شود فقر دنیا و عذاب آخرت، یعنى در دنیا به فقر و فلاکت و بدبختى به سر برد و در اثر نداشتن ایمان و اعمال نیک در آخرت هم معذّب به عذاب شود. و قال امیر المؤمنین علیه السّلام الرّغبة فیما عند اللَّه تورث الرّوح و الرّاحة و الرّغبة فی الدنیا تورث الهمّ و الحزن حضرت امیر المؤمنین على- علیه السّلام- فرمود: رغبت و میل کردن به سوى آنچه در نزد حق تعالى است، یعنى نعمتهاى آخرتى سبب رسیدن به رحمت خدا و راحتى بدن است، و میل کردن به دنیا سبب حزن و اندوه است، چون اشیاى دنیا بقا ندارد. هر گاه کسى دل بستگى به آن پیدا کند هنگام جدا شدن و از دست رفتن آن مبتلا به حزن و اندوه مىشود و آن کس که دل به دنیا نبسته است در مقابل حوادث روزگار آرام و مطمئن است و غم و اندوهى ندارد. و قال ان من صفات اولیاء اللَّه الثقة به فی کل شىء و الغنى به عن کل شىء و الافتقار به فی کل شىء. فرمود: سه علامت و نشانه از جمله صفات دوستان خداست: اوّل این که: اعتماد و اطمینانش در همه امور به خداست دوّم این که: غنا و بىنیازى خود را از طرف خدا مىداند و بس و انتظار نفع و فایده از غیر خدا ندارد. سوّم این که: خود را به خدا محتاج مىداند و بس و مىداند که تنها خدا قدرت دارد احتیاجات او را برآورد. و قال: ادفع الدنیا بما یحضرک من الزّاد و تبلغ به. فرمود: به آنچه از زاد و توشه و امر معیشت که به آن رسیدهاى و براى تو موجود است اکتفا کن و با همان دنیا را رد کن و خود را مقیّد به قیود بسیار مکن، که سبب شود به تکلف و زحمت دچار گردى. و کان علیه السّلام ینشد و یقول: ادفع الدّنیا بما اندفعـــت و اقطع الدنیا بما انقطعــــت یطلب المرء الغنى عبثا و الغنى فی النّفس لو قنعت آن بزرگوار این دو شعر را در این مورد مىخواند که معنى آن چنین است دنیا را به هر چه ممکن است از خود دفع کن و از آن گذر کن. و این مسافتى که بعد از طى شدن آن به آخرت مىرسى، به هر نوع که مىشود طى کن و قطع طریق بنما. شخص بیهوده از این طرف و آن طرف طلب بىنیازى مىکند و حال آن که بىنیازى و غناى او در نفس اوست هر گاه قناعت کند. و قال علیه السّلام و اللَّه لقد رقعت مدرعتى هذه حتى استحییت من راقعها و قال لى قائل الا تنبذها فقلت اعزب عنّى عند الصّباح یحمد القوم السّرى. آن بزرگوار فرمود: به خدا قسم این پیراهن خود را این قدر وصله زدم تا این که از وصال خجالت کشیدم و شرم نمودم. و گویندهاى به من گفت چرا این را به دور نمىاندازى؟ به او گفتم از من دور شو و این جمله اخیر را که ضرب المثلى است فرمود: هنگام صبح مردمى که در شب سیر کردهاند و راه و مسافت را پیمودهاند مورد ستایش قرار مىگیرند. کنایه از این که دنیا مانند شب است و هنگام مردن مانند صبح است پس هر کس این شب ظلمانى را بدون تکلّف و زحمت طى کند در هنگام مرگ که صبح او طالع مىشود مورد مدح و ستایش قرار مىگیرد، چون خود را براى زرق و برق دنیا معطّل نکرده است که از قافله دین عقب افتاده باشد. و قال: الزّاهدون فی الدنیا ملوک الدّنیا و الآخرة و من لم یزهد فی الدنیا و رغب فیها فهو فقیر الدنیا و الآخرة و من زهد ملکها و من رغب فیها ملکته. و فرمود: کسانى که در دنیا زاهد باشند سلاطین دنیا و آخرت خواهند بود. و هر کس زهد نداشته باشد و رغبت و میل به جانب دنیا نماید پس او فقیر دنیا و آخرت است چون آنچه را در دنیا خواسته به دست او نیامده و آخرت خود را نیز از دست داده، چون توجه به غیر خدا داشته است. و کسى که زاهد باشد دنیا را مالک شده است. و کسى که میل و رغبت به دنیا نموده دنیا او را در اختیار خود آورد و مالک او گردد. و قال نوف البکالى کنت عند امیر المؤمنین ذات لیلة فقام من فراشه و نظر الى النجوم ثمّ قرأ آیات آل عمران: إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الخ. ثمّ قال یا نوف ا راقد انت ام رامق فقلت بل رامق یا امیر المؤمنین فقال یا نوف طوبى للزّاهدین فی الدنیا الرّاغبین فی الآخرة اؤلئک قوم اتخذوا الارض بساطا و ترابها فراشا و مائها طیّبا و القرآن شعارا و الدّعاء دثارا ثمّ قرضوا الدنیا قرضا الى منهاج المسیح. نوف بکّالى مىگوید: شبى در خدمت حضرت امیر المؤمنین- علیه السّلام- بودم. پس آن بزرگوار از بستر خواب خود برخاستند و نگاهى به ستارگان آسمان نمودند و آیاتى که در سوره مبارکه آل عمران است قرائت کردند. پس فرمود: اى نوف آیا در خوابى یا بیدارى؟ عرض کردم بلکه بیدارم یا امیر المؤمنین. فرمود: اى نوف خوشا به حال کسانى که در دنیا زاهدند و رغبت و میل آنها به آخرت است. آنها مردمى هستند که به روى زمین و خاک آن مىنشینند و از آب به جاى بوى خوش استفاده مىکنند، یعنى با آب خود را نظیف مىکنند و همیشه ملازم قرآنند. و دعا را دثار براى خود قرار مىدهند. و خود را از دنیا جدا مىکنند و آن را ازخود دور مىکنند، همانند حضرت مسیح و در راه آن حضرت مىروند. یا نوف انّ اللَّه تعالى اوحى الى المسیح ان قل لبنى اسرائیل لا تدخلوا بیوتا من بیوتى الا بقلوب طاهرة و ثیاب نقیّة و السنة ناطقة صادقة و اعلمهم انّى لا استجیب لاحد منهم دعاء و لا حد من خلقى قبله مظلمة. اى نوف به درستى که خداى متعال جلّت عظمته به حضرت مسیح عیسى بن مریم- علیه السّلام- وحى فرمود که: به بنى اسرائیل بگو در مساجد و خانههاى من داخل نشوید مگر با قلبهاى پاک از شرک و ریا و با لباسهاى نظیف و غیر آلوده و زبانهاى گوینده که از روى راستى و صداقت به ذکر من مشغول باشند. و آگاه کن آنها را که من مستجاب نمىکنم دعاى هیچ یک از آنها را در حالى که حقى از یکى از خلق من به عهده آنها باشد. یا نوف ان رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله قام فی مثل هذه السّاعة فقال انّ هذه السّاعة لا ترد لاحد فیها دعوة الا ان یکون عریفا او عشّارا او شرطیّا او شاعرا او صاحب عرطبة و کوبة العرطبة الطّبل الکبیر و الکوب الصغیر و روى بالعکس. اى نوف به درستى که پیغمبر- صلّى اللَّه علیه و آله- در مثل چنین ساعتى از خواب برخاست پس فرمود: این ساعتى است که دعا در آن مستجاب است و رد نمىشود مگر این که دعاکننده یکى از این شش نفر باشد: 1- عریف، یعنى آن کس که مردم را به ستمکاران بشناساند و اسرارشان را نزد آنها فاش کند. 2- عشّار،یعنى ده یک گیر (باجگیر و گمرکچى و راه دار). 3- شرطى، یعنى گزمه و همکار داروغه. 4- شاعر و مراد شعر غیر حکمت و نصیحت است. 5- صاحب عرطبه، یعنى نوازنده ساز یا نقارهچى و دهل زن. () 6 صاحب کوبه و آن نیز نوازنده یکى از آلات مذکور است. این شش طایفه گناهشان مانع است از این که درخواستشان روا گردد. و قال: ما عاقبت احدا عصى اللَّه فیک بمثل ان تطیع اللَّه فیه وضع امر اخیک الى احسنه و لا تظننّ بکلمة خرجت منه شرا و انت تجد لها فی الخیر محملا و من کتم سرّه ملک امره و کانت الخیرة بیده و من عرض نفسه للتّهمة فلا یلومنّ الا نفسه و لا یلومنّ من اساء به الظّنّ و علیکم باخوان الصّدق تعیشوا فی اکنافهم و لا تهاونوا بالحلف فیهینکم اللَّه و لا تتعرّضوا لما لا یعنیکم و علیکم بالصّدق فهو النّجاة و المنجاة و احذروا عدوکم من الجن و الانس و لا تصحبوا الفجّار و استشیروا ذى الدّین و النّصیحة ترشدوا و واخوا الإخوان فی اللَّه و لا تعیبون شیئا تأتون بمثله. (1) در مقام عقاب و انتقام از متجاوز بهترین راه این است که خدا را در باره او اطاعت کنى. (شاید مراد این باشد که از حدود الهى در انتقام از او تجاوز نکن و اکتفا کن به آنچه خداى متعال در باره او حکم تعیین فرموده) و قرار ده امر برادر دینى خود را در بهترین مورد آن. و هر گاه کلمهاى از دهان او خارج گردید گمان بد و شرّ در باره او مبر و تا جایى که ممکن است آن را حمل به خیر کن، و کسى که راز خود را پنهان دارد اختیار کار خود را دارد و مالک امر خود مىباشد، و هر کس خود را در معرض تهمت در آورد پس ملامت نکند مگرخود را و ملامت و سرزنش نکند کسى را که به او گمان بد ببرد. و بر شما باد که اختیار کنید برادران ایمانى که اهل صداقت و حقیقت هستند تا در کنار آنها و حمایت آنها بتوانید زندگى کنید. و در قسم یاد کردن بیباک نباشید که آن را بىاهمیّت بدانید که این سبب مىشود که در نزد خداى متعال خوار و بىاعتبار گردید، و امرى که براى دنیا و آخرت شما نفعى ندارد متعرّض آن نگردید و در آن دخالتى ننمایید و عمر عزیز خود را صرف کار بىفایده نکنید. و بر شما باد به راستى که نجات در راستى و درستى است. و از دشمن انس و جن که براى شما هست بترسید و متوجّه باشید که شما را غافلگیر نکنند. و با بدکاران رفاقت و دوستى نکنید، و هر گاه خواستید مشورت کنید با کسى مشورت کنید که پاى بند به احکام دین باشد و براى اداى حق برادرى شما را نصیحت کند تا در اثر این مشورت راه رشد و صلاح براى شما ظاهر گردد. و برادرى کنید با برادران دینى در راه خدا. و از افراد عیبجویى نکنید در امورى که خودتان مثل او آن را مرتکب مىشوید. و قال: سوید ابن غفلة دخلت على امیر المؤمنین علیه السّلام داره فلم أر فی البیت شیئا فقلت فاین الاثاث یا امیر المؤمنین فقال یا ابن غفلة نحن اهل بیت لا نتأثث فی الدنیا نقلنا اجل متاعنا الى الآخرة انّ مثلنا فی الدّنیا کراکب ظلّ تحت شجرة ثم راح و ترکها. شخصى به نام سوید بن غفله- که از راویان حدیث است و با على- علیه السّلام- در جنگ صفین همراه بود- چنین نقل مىکندکه به خانه امیر المؤمنین- علیه السّلام- داخل شدم پس آن جا چیزى از اثاث و لوازم خانه ندیدم. پس عرض کردم یا امیر المؤمنین اثاث خانه کجا است؟ فرمود: اى پسر غفله ما خانوادهاى هستیم که در دنیا براى خانه خود اثاث تهیّه نمىکنیم، بلکه چیزهاى نفیس و پرقیمت خود را به خانه آخرت انتقال مىدهیم. به درستى که مثل ما در دنیا مانند شخص سوارى است که در زیر درختى بخوابد و استراحت کند پس از آن بیدار شود و آن درخت را واگذارد و برود. و قال رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله: انّ اشدّ ما اتخوّف علیکم منه اتباع الهوى و طول الأمل فانّ اتباع الهوى یصدّ عن الحق و طول الامل ینسى الآخرة و انّ اللَّه یعطى الدنیا لمن یحبّ و یبغض و لا یعطى الآخرة الا لمن یحبّ و انّ للدّنیا ابناء و للآخرة ابناء فکونوا من ابناء الآخرة و لا تکونوا من ابناء الدنیا فانّ کلّ ولد یتبع بامّه و انّ الدنیا قد ترحّلت مدبرة و الآخرة قد تجمّلت مقبلة و انکم فی یوم عمل لیس فیه حساب و یوشک ان تکونوا فی یوم حساب لیس فیه عمل. پیغمبر اسلام- صلّى اللَّه علیه و آله- فرمود: به درستى که سخت ترین چیزها و خطرناکترین آنها که از آن بر شما ترس و بیم دارم دو چیز است: یکى پیروى و متابعت از چیزهاى دلخواه خود و دیگرى آرزوى بىپایان و طولانى، و ترس این دو به خاطر این است که هر کدام از این دو تالى فاسدى و لازمه خطرناکى در پى دارد. امّا پیروى از چیزهاى دلخواه و تمایلات نفسانى سبب مىشود که از رفتن به راه حق بازمانید. و امّا امید زیاد زنده بودن در این دنیاو آرزوى رسیدن به هواهاى نفسانى سبب مىشود که انسان آخرت را فراموش کند و در نتیجه از تهیّه توشه براى آن سرا غافل ماند. و به درستى که حق تعالى جلّ شأنه دنیا را به دوست و غیر دوست مىدهد به قول شاعر: ادیم زمین سفره عام اوست بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست لیکن آخرت را و نعمتهاى باقیه بهشت را تنها به دوستان مىدهد و عطا نمىفرماید آن را مگر به دوستان خود. و به درستى که براى هر کدام از دنیا و آخرت فرزندانى است، پس شما اختیار کنید فرزندى آخرت را. (شاید مراد از تعبیر به فرزند پیرو بودن باشد، چنانچه فرزند به هر طرف که مادر مىرود دنبالهرو اوست. مىفرماید: هر طریقى که به سوى آخرت مىرود شما آن طریق را بروید) پس به تحقیق که هر فرزند پیرو مادرش مىباشد، و به درستى که دنیا کوچ کرده و مىرود و آخرت زینت کرده به سوى شما مىآید. و اکنون در این دنیا شما در روز عمل مىباشید و حسابى در کار نیست و به همین زودىها در روز حساب واقع مىشوند که در او جاى عمل نیست. و قال صلى اللَّه علیه و آله: ایّها النّاس لا تغرّوا فانّ اللَّه لو اهمل شیئا لاهمل الذّرة و الخردلة و البعوضة. پیغمبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- فرمود: اى مردم مغرور نشوید، پس به درستى که حق تعالى شأنه اگر در اعمال بندگان مسامحه و اهمال مىفرمود هر آینه ذرّه و خردل و بعوضه را صرف نظر و اهمال مىفرمود. این سه کلمه اشاره به سه آیه از قرآن کریم است: اوّل- آیه فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ «1» پس آن کس که به قدر سنگینى ذرّه خیر و خوبى کند آن را خواهد دید و کسى که به اندازه سنگینى ذرّه شرّ و بدى نماید آن را خواهد دید». دوم- آیه وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ کَفى بِنا حاسِبِینَ در قیامت میزانهاى عدل به پا مىکنیم و به هیچ کس ظلمى نمىشود و اعمال او کم یا زیاد خوب یا بد سنجیده مىشود. و گرچه در کمى و کوچکى به مقدار سنگینى دانه خشخاش بوده باشد آن را به معرض حساب مىآوریم و ما کافى هستیم براى رسیدگى به حساب بندگان». سوّم- آیه إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها» خداى متعال حیا نمىفرماید که براى توضیح حق به اشیاء و چیزهاى کوچک مانند پشه مثل بزند». و قال ابن مسعود: انّما اقسم فی الدنیا اجال منقوصة و اعمال محفوظة و الموت یأتى بغتة فمن یزرع خیرا یحصد زرعه رغبة و من یزرع شرّا یحصد زرعه رهبة و من اعطى خیرا فاللَّه اعطاه و من وقى شرا فاللَّه وقاه المتّقون سادة و الفقهاء قادة و مجالستهم زیادة و لو لم یکن فینا الّا حبّنا لما ابغض اللَّه و هى الدنیا لکفى به ذنبا. ابن مسعود گوید: این است و جز این نیست که خداى متعال جلّت عظمته تقسیم فرمود در دنیا مدّتهاى کوتاه و کارهاى محفوظ و ضبط شده و مرگ ناگهان مىرسد. پس کسى در دنیا کشت خوب کرده آنچه را کشته از روى میل و رغبت و خوشنودى درو مىکند. و آن کس که در دنیا کشت او شرّ و فتنه و گناه و فساد باشد از روى ترس و بیم درو مىکند و نمىداند چه سرنوشت شومى براى او هست، و به هر کس خیرى داده شد بداند که از طرف خداست و او عطا فرموده. و هر کس از هر گونه شر و فتنه نگاه داشته شد خداست که او را نگاه داشته است. اهل تقوى بزرگان و بزرگوارانند. و فقهاء کسانى هستند که بندگان را به سوى رحمت خدا رهبرى مىکنند و هر کس با آنها نشست از آنها استفاده مىکند و بر زیادتى علم و حکمت سرفراز مىشود، و اگر در ما نبود مگر یک گناه هر آینه براى گناهکارى ما کافى بود و آن دوست داشتن ما است چیزى را که خدا دشمن مىدارد، یعنى دنیا را. و قد قال النّبى صلّى اللَّه علیه و آله: حبّ الدّنیا رأس کلّ خطیئة و مفتاح کلّ سیّئة و سبب احباط کلّ حسنة و العجب انّ اللَّه تعالى یقول:نَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ «1»، و النّاس یجمعونها مع علمهم انّهم مفارقوها و محاسبون علیها. و لقد احسن من قال فیها شعرا: هى الدنیا تقول لمن علیها حذار حذار من بطشى و فتکى فلا یغررکم حسن ابتسامى فقولى مضحک و الفعل مبکى پیغمبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- فرمود: هر گناه و خطایى از فرزند آدم سرزند چون دقت شود اصل آن دوستى و محبّت دنیا است. و آن دوستى دنیا است که کلید هر گناه است و سبب مىشود که حسنات و اعمال نیک بنده نابود گردد، و از همه بالاتر آنچه موجب تعجّب است این که خداى متعال جلّت عظمته در قرآن کریم خبر مىدهد که: مال و اولاد شما براى آزمایش و سبب امتحان شماست، و با این حال مردم آن را جمع مىکنند. و با این که مىدانند از آن جدا مىشوند و آن را مىگذارند و مىروند و در آخرت هم در مقابل آن باید محاسبه شوند مع الوصف آن را دوست مىدارند. و شاعر چه نیکو گفته است در وصف دنیا که شعر او ذکر شد و مضمونش این است: اوست دنیا مىگوید براى کسانى که در آن ساکن و به آن علاقهمندند از هیبت و خونریزى من بترسید و مغرور نکند شما را تبسّم نیکو و خوشمنظرى که از من مشاهده مىکنید، این ظاهر و گفتار من است که شما را مىخنداند و خوشحال مىکند لیکن کارى که من نسبت به شما انجام مىدهم سبب گریه است. در مذمت دنیا قال: عجبا عجبا لغفلة الإنـــــــــــسان قطع الحیوة بذلة و هوان فکرت فی الدّنیا فکانت مـــــنزلا عندى کبعض منازل الرّکبان مجرى جمیع الخلق فیها واحـد فکثیرها و قلیلها ســــــــــیّان ابغى الکثیر الى الکثیر مضاعفا و لو اقتصرت على القلیل کفانى للَّه درّ الوارثین کأنــــــــــــــّنی باخصّهم متبرم بمکانــــــــــــى قلقا تجهزنى الى دار الــــــــبلا متحسّرا لکرامتى بهـــــــــــوان متبرّیا حتى اذا نشر الثـــــــّرى فوقى طوى کشحا على هجرانى شاعر چنین مىگوید: عجب است عجب است از غفلت انسان تا چه اندازه در غفلت است که زندگى را با ذلّت و پستى طى مىکند. من وقتى در باره دنیا فکر کردم آن را مانند بعضى از منزلهاى سواران رهگذر یافتم. راه عبور تمام خلق در آن یکى بیش نیست، یعنى تولّد و مردن. پس بسیار و کم آن یکسان است، یعنى چه بسیار لوازم دنیا را داشته باشد و چه مختصر همه از یک راه مىروند و امتیازى در کار نیست. من در این دنیا طلب زیادتىمىکنم و هر چه به دست مىآورم باز دو برابر آن را مىخواهم. و هر گاه به جزئى از ما یحتاج اکتفاء مىکردم هر آینه مرا کفایت مىکرد. گوارا باد وارثین را که گویا من مخصوص آنها جمع آورى مىکنم. اضطرابى در من یافت شده که در این دار بلا مرا وادار به جمعآورى کرده در حالى که خود را از کرامت و بزرگوارى به پستى انداختهام. و در روز قیامت کسانى که براى آنها جمعآورى کردهام از من بیزارى مىجویند و دورى مىکنند. و قال: نل ما بذلک ان تنال فانّما تعطى و تسلب و اعلم بانک غافل فی الغافلین و انت تطلب و المشکلات کثیرة و الوقف عند الشک اصوب یبغى المهذّب فی الامور جمیعها و من المهذّب آنچه مىخواهى در دنیا به دست آور که آنچه به تو دادهاند پس خواهند گرفت. و بدان به درستى که تو یکى از افراد غافل هستى که در میان غافلین گرفتارشدهاى و مرگ در طلب تو است و مشکلات زمانه بسیار است. و در موردى که یقین در صلاح آن ندارى توقف و صبر نیکوتر است، چون شخص مىکوشد که نیکو را پیدا کند در میان همه و کیست که نیکو باشد. و روى انّه وجد على باب مدینه یا ابن آدم غافص القرصة عند امکانها و کل الامور الى مدبّرها و لا تحمل على نفسک همّ یوم لم یأتک فانّه ان یکن من اجلک یأتى اللَّه فیه برزقک و لا تکن عبرة للنّاظرین و اسوة بالمغرورین فی جمع المال على المال فکم من جامع لبعل حلیلته و تقتیر المرء علىنفسه توفیر لخزانة غیره. نقل شده که بر دروازه شهرى این کلمات یافته شد: اى پسر آدم هر گاه امکان پیدا کردى به قرص نانى به آن اکتفا کن. و امور را به مدبّران واگذار. و امروز غم فردا را نداشته باش. اگر فردا از عمر تو باشد خداوند متعال روزى تو را خواهد رساند. و خود را عبرت دیگران قرار مده و روش مغرورین را در پیش نگیر که اموال را بالاى یک دیگر جمعآورى کنى. پس چه بسیار کسانى که جمع مىکنند براى شوهر زن خود که بعد از مرگ او به شوهر رود و آن اموال در اختیار آن شوهر قرار داده شود. و هر کس بر خود در امر معیشت سختگیرى کند او خزانه مال دیگرى را پر کرده است. و قال الخلیل. انّما یجمع المرء المال لاحد ثلثه کلّهم اعدائه امّا زوج امرأته او زوجة ابنه او زوج بنته فمال المرء لهؤلاء ان ترکه فالعاقل النّاصح لنفسه الذى یاخذه معه زادا لآخرته و لا یؤثر هؤلاء على نفسه. شعر: یا جاهلا لاهیّا و الدهر یومقه مفکّرا اىّ باب عنه یغلقه جمعت ما لا فقل لى هل جمعت له یا غافل القلب ایّاما تفرّقه خلیل بن احمد که یکى از اوتاد زمان خود بوده گفته. شخص مال را براى یکى از سه نفر جمع مىکند که هر سه دشمن او هستند: یا براى شوهر زنش یا زن پسرش یا شوهر دخترش، که اگر شخص مالى بعد از خود بگذارد براى اینها است. پس آن کس که عاقل باشد و خیرخواه نفس خود باشد مال خود را توشه آخرت خود قرار مىدهد و این دشمنان را بر خود مقدّم نمىدارد. اى کسى کهجمع مىکنى در حال غفلت و روزگار در کمین تو است که از چه راهى در به روى تو بندد. اى غافل مالهایى که جمع کردهاى بگو ببینم آیا وقت خرج کردن آن را هم جمع کردهاى یعنى آیا مىدانى که این قدر عمر دارى که آن را به مصرف برسانى. و لأبی العتاهیّة اصبحت و اللَّه فی مضیق هل من دلیل الى الطّریق اف لدنیا تلاعبت بى تلاعب الموج بالغریق ابى العتاهیه گفته است: به خدا من در تنگناى دنیا گرفتار شدهام آیا راهنمایى هست که مرا براى نجات از کید و مکرهاى دنیا راهنمایى نماید. اف باد بر دنیا که با من بازى مىکند هم چنان که موج دریا با آدم غرق شده بازى مىکند. و قال ایضا: نظرت الى الدنیا بعین مریضة و فکرة مغرقة و تدبیر جاهل فقلت هى الدنیا الّتى لیس مثلها و نافست منها فی غرور و باطل و ضیّعت احقابا اما هى طویلة بلذّات ایّام قصار قلائل باز مىگوید به دنیا نظر کردم با چشم مریض و فکر کوتاه و تدبیر جاهلانه پس گفتم این دنیایى است که مثل آن نیست و از او در حال غرور و باطل عبور کردم و مدتهاى طولانى عمر خود را با لذّتهاى روزهاى کوتاه و کم ضایع کردم. و قال: و انّ امرء دنیا اکبر همّه لمستمسک منها بحبل غرور مىگوید: کسى که دنیا را بزرگترین هم خود قرار دهد هر آینه چنگ زده و ریسمان سست بىاعتبارى را گرفته که با کوچکترین حرکتى در پرتگاه نیستى خواهد رفت. و قال آخر: طلبتک یا دنیا فاعذرت فی الطّلب و ما نلت الّا الهمّ و الغمّ و النّصب و اسرعت فی ذنبى و لم اقض حسرتى و لم أر حظّا کالقنوع لاهله و ان یجمل الانسان ما عاش فی الطلب هر بت بذنبى منک ان تقع الهرب اى دنیا تو را طلبیدم و نهایت کوشش خود را در این راه انجام دادم لیکن بجز هم و غم و زحمت چیز دیگرى به من نرسید در گناه خود سرعت و حسرت خود را به پایان نبردم پس از گناه خود فرار کردم بسوى تو اگر فرار واقع شود و ندیدم حظ و بهره مانند قناعت براى اهلش و این که انسان تا زنده است در طلب دنیا قانع باشد و حرص نداشته باشد. و قال رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله: لا تخالفوا على اللَّه فی امره فقالوا و ما ذاک یا رسول اللَّه قال تسعون فی عمران دار قد قضى اللَّه خرابها. پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: در امر خدا مخالفت نکنید و بر خلاف رفتار ننمایید! عرض کردند: یا رسول اللَّه مراد از این فرمایش چیست فرمود: شما سعى مىکنید در آباد و معمور کردن خانهاى که خداى متعال حکم به خرابى آن نموده است. و کان على بن الحسین زین العابدین علیهما السلام یتمثل بهذه و یقول: و من یصحب الدنیا یکن مثل قابض* على الماء جاثیة فروج الاصابع حضرت زین العابدین علیه السّلام متمثل به این شعر مىشد و مىفرمود: کسى که با دنیا رفاقت و دوستى کند و انتظار خیرى ازاو داشته باشد مانند کسى است که به دو زانو بنشیند و انگشتان خود را باز کند و بخواهد مشتى از آب بردارد همان طورى که با این وصف آب در دست او نمىماند هم چنین رفاقت با دنیا هیچ خیرى در او نیست. ارشاد القلوب-ترجمه طباطبایى 72 تهیه و تنظیم : سید خلیل شاکری(شاکر سردرود)استفاده از مطالب وبلاگ بدون درج منبع شرعا حرام و به استناد قانون حق کپی رایت و حقوق مولفین ممنوع بوده و قابل پیگرد قضائی می باشد.
|