نقش پررنگ زن در نهضت عاشورا
یا دهر اف لک من خلیل. کم لک بالاشراق و الاصیل. من صاحب او طالب قتیل. و الدهر لا یقنع بالبدیل. و انما الامر الی الجلیل. و کل حی سالک ارسبیلی... .
ابومخنف از حارث بن کعب از امام علی بن الحسین علیهالسلام روایت کرده که فرمود: در آن شب (یعنی شب عاشورا) مرض بر من مستولی گردیده بود و عمهام زینب سلام الله علیها به پرستاری من مشغول بود. پدر بزرگوارم در خیمه دیگر بود، آن حضرت اسلحه حرب را ترتیب میداد، در مقام یأس و حب لقای حق تعالی این شعر را گفت. چون من این شعر محنتبار را از پدر بزرگوار خود شنیدم دانستم که بلیه نازل شده و آن سرور تن به شهادت داده است. حال من متغیر شد لیکن برای اضطراب زنان صبر کردم. چون زینب این سخنان را شنید بیتاب شد. برجست پای برهنه پیش برادر رفت و شیون آورد: الیوم ماتت امی فاطمه الزهرا و ابیعلی و اخی الحسن یا خلیفه الماضی و ثمال الباقی؛ کاش امروز شربت حیات مرگ را مینوشیدم و این حالت را در تو نمیدیدم، پدرم امیرالمومنین علیهالسلام شهید شد و مادرم فاطمه زهرا(س) از دنیا مفارقت کرد و برادرم حسن مجتبی علیهالسلام به زهر اهل جفا هلاک شد و تو اکنون یادگار رفتگان و پشت و پناه بازماندگانی و ما را از خود ناامید میگردانی...............
نقش پررنگ زن در نهضت عاشورا
یا دهر اف لک من خلیل. کم لک بالاشراق و الاصیل. من صاحب او طالب قتیل. و الدهر لا یقنع بالبدیل. و انما الامر الی الجلیل. و کل حی سالک ارسبیلی... .
ابومخنف از حارث بن کعب از امام علی بن الحسین علیهالسلام روایت کرده که فرمود: در آن شب (یعنی شب عاشورا) مرض بر من مستولی گردیده بود و عمهام زینب سلام الله علیها به پرستاری من مشغول بود. پدر بزرگوارم در خیمه دیگر بود، آن حضرت اسلحه حرب را ترتیب میداد، در مقام یأس و حب لقای حق تعالی این شعر را گفت. چون من این شعر محنتبار را از پدر بزرگوار خود شنیدم دانستم که بلیه نازل شده و آن سرور تن به شهادت داده است. حال من متغیر شد لیکن برای اضطراب زنان صبر کردم. چون زینب این سخنان را شنید بیتاب شد. برجست پای برهنه پیش برادر رفت و شیون آورد: الیوم ماتت امی فاطمه الزهرا و ابیعلی و اخی الحسن یا خلیفه الماضی و ثمال الباقی؛ کاش امروز شربت حیات مرگ را مینوشیدم و این حالت را در تو نمیدیدم، پدرم امیرالمومنین علیهالسلام شهید شد و مادرم فاطمه زهرا(س) از دنیا مفارقت کرد و برادرم حسن مجتبی علیهالسلام به زهر اهل جفا هلاک شد و تو اکنون یادگار رفتگان و پشت و پناه بازماندگانی و ما را از خود ناامید میگردانی.
آن امام مظلوم فرمود: ای خواهر جان، حلم و بردباری پیشه کن و شیطان را بر خود مسلط مکن و بر قضای حق تعالی صبر کن و بدان که همه اهل زمین شربت ناگوار مرگ را می چشند. پدر و برادر و مادر من شهید شدند و همه از من بهتر بودند و حضرت رسول اکرم صلیالله علیهوآله که اشرف خلایق بودند در دنیا نماند و به سرای باقی رحلت فرمود.
و بسیاری از این مواعظ پسندیده برای آن نور دیده بیان فرمود سپس وصیت فرمود ای خواهر گرامی تو را سوگند میدهم که چون من از تیغ اهل جفا به عالم بقا رحلت نمایم گریبان چاک مکنید و رو مخراشید و واویلا مگویید.
پیرامون زنان در حادثه کربلا در دو محور سخن میتوان گفت: یکی آن که آنان چند نفر و چه کسانی بودند، دیگر آن که چه نقشی داشتند. زنانی که در کربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی علیهالسلام بودند و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران. زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی، از اولاد علی علیهالسلام بودند، فاطمه و سکینه، دختران سید الشهدا علیهالسلام بودند، رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص امام حسین علیهالسلام و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در کربلا بودند. (1) پنج زن که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبی، مادر عبد الله کلبی، مادر عمر بن جناده، زینب کبری علیهالسلام. زنی که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر کلبی که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت کرد و همان جا با عمود غلام شمر که بر سرش فرود آورد، کشته شد.
در عاشورا دو زن از فرط غیرت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند: یکی مادر عبد الله بن عمر که پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روی کرد و امام او را برگرداند. دیگری مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت ومردی را به وسیله آن کشت، سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، که امام حسین علیهالسلام او را به خیمهها برگرداند(2)
او فرزند خود را به لباس رزم آراست و از او خواست که به یاری فرزند زهرای مرضیه بشتابد. امام فرمودند: تو نوجوانی هستی که پدرت را از دست دادهای و شاید شهادت تو برای مادرت سنگین باشد وی عرض کرد: مادرم به من دستور رفتن به میدان و یاری شما را داده است.
بلندی همت و صدق و خلوص را بنگرید! زنی همسر از دست داده، فرزند دلبند خود را به میدان کارزار میفرستد در حالی که یقین به کشته شدن او دارد و فرزندی که پدرش کشته شده است با آغوش باز به میدان میشتابد و مرگ در راه خدا را بیهیچ واهمه و هراسی در آغوش میکشد.
بهراستی این بانوی شکیبا و این نوجوان فداکار نمونههای عظمت و شکوه هستند. آنان از جایگاهی بلند و پایگاهی ارجمند برخوردارند. آنان در لحظهای از تاریخ عظمت آفریدند که انسانهای عادی توان ایستادگی و پایداری را ندارند، خردمندان و اندیشه ورزان در برابر صدق و صفای این مادر و فرزند انگشت حیرت به دهان میبرند و در فضایی ملکوتی مدهوش میشدند. این نوجوان پس از پیکاری شدید ردای شهادت پوشید و جسد مطهرش بر زمین افتاد. مزدوران پلید اموی بر کشته او نیز رحم نکردند پیش رفتند سر از بدنش جدا کردند و به سوی خیمهگاه امام پرتاب کردند مادر جوان که از پایمردی و استقامت فرزند خود خشنود بود سر را برداشت و بوسید و به سوی دشمن باز افکند (یعنی ما آنچه را در راه خدا دادیم باز پس نمیگیریم) و خود بر آنان حمله برد و دو مرد را از پای در آورد آن گاه امام او را فرا خواند و برایش دعا کرد.
یکی دیگر از زنان حماسهساز کربلا مادر وهب بن عبدالله کلبی میباشد. فرزندش رخصت مبارزه طلبید. زن و مادرش همراه او بودند و مادر سعادتمند او در محاربه و مقاتله او را ترغیب میکرد. چون به عرصه کارزار درآمد گروهی از آن اشرار را طعمه شمشیر خود ساخت و به سوی مادر و زن خود برگشت و گفت ای مادر از من راضی شدی؟ آن نیک زن گفت: ای فرزند وقتی از تو راضی میشوم که در یاری امام حسین علیهالسلام کشته شوی. زنش گفت ما را بیکس و غریب مگذار. مادر گفت: ای فرزند سخن او را مشنو و جان خود را فدای حسین کن تا در روز قیامت جدت شفیع تو باشد. پس برگشت و در دریای جنگ غوطه خورد و مردانه محاربه کرد تا نوزده سوار و دوازده پیاده از آن اشقیا را به جهنم فرستاد. سپس دستهای او را قطع کردند چون مادرش آن حال را مشاهده کرد عمود خیمه را گرفت و متوجه معرکه شد و میگفت: پدر و مادرم فدای تو باد، برای حرم محترم حضرت رسالت جنگ کن تا شهید شوی و سعادت ابدی دریابی. حضرت امام حسین علیهالسلام چون آن حالت را مشاهده کرد فرمود: خدا شما را جزای خیر دهد که در یاری اهلبیت رسالت دقیقهای فرونگداشتید. ای زن صالحه، برگرد که بر زنان جهاد نیست. چون وهب شربت شهادت چشید زنش بیتاب شد به نزد او دوید. شمر در آن حال غلام خود را امر کرد که عمودی بر سر آن بیچاره زد و او را به شوهرش ملحق ساخت.
دختر عمر (همسر زهیر بن قین) نیز در راه کربلا به اتفاق شوهرش به کاروان حسینی پیوست. زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینی شد و به امام پیوست. رباب، دختر امرء القیس کلبی، همسر امام حسین علیهالسلام نیز در کربلا حضور داشت، مادر سکینه و عبد الله.
زنی از قبیله بکر بن وائل نیز حضور داشت، که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولی هنگام حمله سپاهیان کوفه به خیمههای اهل بیت، شمشیری برداشت و رو به خیمهها آمد و آل بکر بن وائل را به یاری طلبید.
زینب کبری و ام کلثوم، دختران امیرالمؤمنین علیهالسلام ، همچنین فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و... سخنرانی های افشاگرانه داشتند. مجموعه این بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسرای اهل بیت را تشکیل میدادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمهها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهی و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.
اما درباره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور «پیام رسانی» باید اشاره کرد (آن گونه که در بحث «اسارت» گذشت). البته جهات دیگری نیز وجود داشت که فهرست وار به آنها اشاره میشود که هر کدام میتواند به عنوان «درس عبرت» مورد توجه باشد:
مشارکت زنان در جهاد: شرکت در جبهه پیکار و همدلی و همراهی با نهضت مردانه امام حسین علیهالسلام و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوههای این حضور است. چه همکاری طوعه در کوفه با نهضت مسلم، چه همراهی همسران برخی از شهدای کربلا، چه حتی اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه کوفه به جنایت های شوهران شان مثل زن خولی.
آموزش صبر: روحیه مقاومت و تحمل زنان به شهادت ها در کربلا درس دیگر نهضت بود. اوج این صبوری و پایداری در رفتار و روحیات زینب کبری علیهالسلام جلوهگر بود.
پیام رسانی: افشاگری های زنان و دختران کاروان کربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه. پاسداری از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهای پراکنده به تناسب زمان و مکان.
روحیه بخشی: در بسیاری از جنگ ها حضور تشویق آمیز زنان در جبهه، به رزمندگان روحیه میبخشید. در کربلا نیز مادران و همسران بعضی از شهدا این نقش را داشتند.
پرستاری: رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان از نقش های دیگر زنان در جبههها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستاری و مراقبت حضرت زینب سلامالله علیها از امام سجادعلیهالسلام یکی از این نمونههاست. (3)
مدیریت: بروز صحنههای دشوار و بحرانی، استعدادهای افراد را شکوفا میسازد.
نقش حضرت زینب علیهالسلام در نهضت عاشورا و سرپرستی کاروان اسرا، درس«مدیریت در شرایط بحران»را میآموزد. وی مجموعه بازمانده را در راستای اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام خنثی کننده نتایج عاشورا از سوی دشمن، مقابله نمود و نقشههای دشمن را خنثی ساخت.
حفظ ارزشها: درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزش های دینی و اعتراض به هتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشم های آلوده است. زنان اهل بیت، با آن که اسیر بودند و لباس ها و خیمههای شان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض کنان، بر حفظ عفاف تأکید میورزیدند. امکلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمیکنید برای تماشای اهل بیت پیامبر جمع شدهاید؟
وقتی هم در کوفه در خانهای بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانی خود در کاخ یزید نیز بر این گونه گرداندن بانوان شهر به شهر، اعتراض کرد: «امن العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن یحدو بهن الأعداء من بلد الی بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المعاقل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید...» (4) و نمونههای دیگری از سخنان و کارها که همه درسآموز عفت و دفاع از ارزشهاست.
تغییر ماهیت اسارت: اسارت را به آزادی بخشی تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعی درس حریت و آزادگی دادند.
عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیک کربلا: گریهها، شیون ها، عزاداری بر شهدا و تحریک عواطف مردم، به ماجرای کربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تأثیر گذاشت و از این رهگذر، ماندگارتر شد.
پی نوشتها:
1ـ زندگانی سید الشهدا، عمادزاده، ج 2، ص 124، به نقل از لهوف،کبریت احمر و انساب الاشراف .
2ـ مجلسی جلاء العیون
3ـ در این زمینه ر.ک: مقاله «درسهای امدادگری در نهضت عاشورا» از مؤلف. (مجله پیام هلال، شماره 26،شهریور1369).
4ـ عوالم (امام حسین علیهالسلام)، ص 403،حیاه الامام الحسین،ج 3،ص .378، فرهنگ عاشورا، صفحهhttp://www.roshdnews.ir/index.php?view&sid=28414 |